حرکت آتش به اختیار؛ واجبی کفایی / فعالان این عرصه توانمندی لازم را دارند
اشاره: خداوند هیچ گروهی را تغییر نخواهد داد مگر اینکه خودشان برای تغییر حرکتی را آغاز کنند. هرگاه عموم مردم به نیت تغییر به خودشان تکانی دادند، جامعه اصلاح خواهد شد؛ یکی از جنبشها که موجب تغییر میشود، واجب کفایی امر به معروف و نهی از منکر است. این واجب کفایی همان چیزی است پای مردم به عرصه باز و همه را درگیر میکند. فرمان آتش به اختیار رهبری یک جنبش عمومی برای اجرای این حکم الهی است.
خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در راستای تبیین جایگاه و نتایج این فرمان رهبر معظم انقلاب به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مهدی طائب، استاد درس خارج حوزه و رییس قرارگاه عمار پرداخته است.
رسا ـ از فرمان آتش به اختیار در فضای فرهنگی چه برداشتی دارید؟
در ابتدا باید دید اصطلاح اولیه آتش به اختیار در کجا به کار میرود تا سپس بفهمیم استعارهاش در بحث فرهنگی چیست. قاعدۀ حکیمانه آتش به اختیار در برابر آتش به دستور است. هنگامی که افراد آموزش لازم را برای عملیات ندیده اند و درصد خطایشان زیاد است، قدرت تشخیص ندارند، در رؤیت دشمن ناتوان اند و اگر اقدام کنند، احتمال دارد نیروهای خودی را بزنند و سوم اینکه تعداد سربازان کمتر از دشمن است، در این زمان فرمان آتش به دستور صادر میشود؛ اما اگر نیروها به خوبی آموزش دیده باشند، تعدادشان هم کافی باشد و دید مناسب هم داشته باشند، فرمان آتش به اختیار صادر میشود.
خود این فرمان نیز گاهی نسبی و گاهی مطلق است. تو مختار هستی، ولی باید در حیطۀ هماهنگی با فرمانده باشی. این در جایی است که شما حیطۀ جامع ندارید و حتما باید در قالب این فرمانده حرکت کنید. در زمانی که افراد توانمندی لازم را دارند، آتش به اختیار مطلق است. در امور فرهنگی نیز همین گونه است.
اگر نیرو آموزش ندیده باشد، چیزی که باید آباد کند را تخریب میکند و یا اگر اقدام فرهنگی کند، مصادیق را اشتباه میگیرد زیرا صاحب بصیرت نیست. اگر نیرو بخواهد یک دفعه اقدام عملیاتی و یورشی انجام دهد، باعث بیداری دشمن میشود در نتیجه نفرات از دست میرود و در اقدامش شکست میخورد. اگر این سه مورد در شخصی به وجو آمد، دستور اقدام عملیاتی و آتش به اختیار آن هم به صورت مطلق صادر میشود.
به کارگیری اصطلاح نظامی در عرصۀ فرهنگی
پیاده کردن استعارۀ آتش به دستور در عرصۀ فرهنگی یعنی گروهها منتظر دستوری از بالا باشند و در قالب آن عمل کنند. به عبارت دیگر، دستور خیزش عمومی داده نشده و باید خیزشها سازمان یافته و در محدودۀ دستور باشد. اما وقتی فرمان آتش به اختیار میآید یعنی فعالیت همگانی صورت بگیرد؛ حرکت فرهنگی دیگر به یک سازمان یا گروه خاص اختصاص ندارد. تمام افراد باید وارد عرصه بشوند. البته این در صورتی است که آموزشها و بصیرتها به حد کافی رسیده باشد و افراد توان ضربه زدن به دشمن را داشته باشند.
پیام فرمان آتش به اختیار رهبری این است که حد آموزشها طی این چند سالی که بر ما گذشته به حد کافی و لازم رسیده است و نیروهای فرهنگی میتوانند بدون نیاز به دستور کار دقیق و انقلابی را انجام دهند و موفق شوند.
بنابراین یک خیزش عمومی باید شکل بگیرد. در حقیقت مثل این است که در وسط میدان نبرد، فرمان حمله از ناحیه فرمانده کل قوا صادر شود و سرباز و درجهدار در عرض هم باید حمله کنند. وقتی ایشان در مجموعۀ افراد جامعه چنین قابلیتی را رؤیت کردند، فرمودند که همگی بروید در میدان فرهنگ و شروع به کار کنید. این تفسیری از آتش به اختیار فرهنگی است.
رسا ـ مخاطب آتش به اختیار چه کسانی هستند و این فرمان چه الزاماتی را در پی دارد؟
مخاطب آن همه هستند و وقتی همه مخاطب آن شدند، هیچ الزام و ابزاری نمیخواهد. وقتی دستور آتش به اختیار دادند، هیچ قیدی ندارد مگر قید توان؛ یعنی هر کسی به هر اندازهای که تا به حال یاد گرفته و به هر اندازهای که قدرتی برای امور فرهنگی دارد، به همان اندازه واجب است که اقدام کند. احدی نمیتواند بگوید من فاقد همۀ امکانات بودم. زیرا هر کسی یکسری توانایی دارد و مخاطبی نیز برای پیاده کردن کار فرهنگی میتواند پیدا کند؛ ولو اینکه یک نفر باشد.
آتش به اختیار یعنی خودت دیدهبان باش و خودت شناسایی کن، خودت طراحی کن و اقدام کن. بنابراین هیچ الزام خاصی نمیخواهد؛ مبدأ تو هستی و اگر خودت بلد باشی، کفایت میکند. دوم اینکه از نظر جسمی توانایی داشته باشی تا بروی و حرف بزنی البته باید مدل را نیز بلد باشی؛ و سوم، شناسایی است که با خود تو است. در جمع خانواه و دوستان نفری پیدا میشود که مخاطب تو باشد.
اگر توانش بیش از این وجود دارد خب باید بیشتر کار کرد زیرا آقا از کسانی که فرهنگ را یاد گرفته اند، درخواست اقدام کرده اند. دیگر نباید منتظر بود تا سازمان تبلیغات، دفتر تبلیغات، امور پرورشی مدرسه و... دنبال تو بیاید تا بروی و کار کنی؛ اگر دبیرستانی هستی باید از همین بغلدستیات شروع کنی و کار فرهنگی را آغاز کنی.
رسا ـ شما آتش به اختیار را یک راهبرد، تاکتیک، قاعده و یا یک استثنا میدانید؟
در اسلام این راهبرد و قاعده است؛ «کلکم راء» شما همهتان کسی هستید که مراقب است. رائی یعنی کسی که مراقب دیگران است. مراقب است که اینها آتش نگیرند و در چاه نیفتند. کلکم راء، همه شما رائی هستید و کلکم مسؤول عن رعیته.
جاده بهشت و جهنم معلوم است. شما جادۀ بهشت را یاد گرفته اید و اگر ببینید کسی در جادۀ جهنم است، باید اقدام کنید؛ اگر حرکت نکنید، تو را میزنند و بنابراین میگویند امر به معروف و نهی از منکر از واجبهای کفایی است. واجب کفایی یعنی چه؟ واجبی که همه نسبت به او مسؤولند و اگر اقدام نکنند، همه کتک میخورند؛ ولی اگر کسی اقدام کرد و کافی بود، دیگر لازم نیست دیگران اقدام کنند.
این آتش به اختیار، همان قاعده است و اگر قبلا فرمان آن را ندادند، به دلیل این بود که توان آن واجب کفایی رؤیت نمیشده ولی الآن آن توان دیده میشود و فرمانده دستور حرکت را صادر کرده است.
رسا ـ آتش به اختیار چه نسبتی با سیاستگذاری جبهه فرهنگی انقلاب و نقشۀ مهندسی کشور دارد؟
آن نقشهای که از قبل طراحی و اجرا شده بود، تا حدی توانسته افرادی را تربیت کند که شما بتوانید آتش به اختیار حرکت کنید. یعنی آتش به اختیار در آن نقشۀ فرهنگیما و رسیدن به آن اهداف و فتح قلهها تحولی است. اگر این فرمان به خوبی اجرا شود، ما فاتح قلهها خواهیم بود؛ به دلیل اینکه ما برای فتح قلهها به دو مطلب نیاز داریم؛ یک، نیروی دانا و دو، ایمان و انگیزه. اینها را میخواهیم. آتش به اختیار میآید این نیروسازی و چنین نیروها را فراوان میکند؛ فراوان که شد، میتوانیم قلهها را فتح کنیم.
رسا ـ مدیران ارشد، میانی و عملیاتی در این حوزه چه وظیفهای برای پیاده کردن فرمان آتش به اختیار دارند؟
خوب آتش به اختیار شامل آنها نیز میشود. ما گفتیم هر کسی به اندازۀ توانایی که دارد باید اقدام کند. برای آن کسی که مسؤول حوزه است، به اندازۀ توانمندیاش در آن جایگاه باید حرکت کند و منتظر نماند تا از یک جایگاه بالاتر بیایند و به او بگویند که آقا! برو روی طلبهها کار کن؛ برو طلبه جذب کن.
رسا ـ وضعیت فعلی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی از نظر نقطه قوت و ضعف، فرصت و تهدید را چگونه ارزیابی میکنید؟
اگر نسبت به گذشته نگاه کنیم، قویتر شده است. اگر نسبت به آینده نگاه کنیم، باید به خودش قوت بخشد. نسبت به فرصتها هم امروز بهترین فرصتها در اختیار ما است. برای مثال، ما قبل از شهادت حاج قاسم هرگز این فرصتی که الان در راستای توسعۀ فرهنگ به دست آمده را نداشتیم.
این را باید بدانیم که امیرالمومنین(ع) فرمودند: «الفرصت تمر مر السحاب»، فرصتها به سرعت ابرها از دست میرود. امیرالمومنین(ع) عبارتی دارند؛ میگویند ما مضی مضی، گذشته ها تمام شد و ما سیأتی لم یأت، آینده هنوز نیامده است، قم فاغتنم فرصة بین العدمین، برخیز و از فرصت فعلی استفاده کن.
امروز فرصتها زیاد است؛ تهدید هم هر چه جلو تر برویم، بیشتر میشود. یک قاعده را باید بدانیم؛ دشمن به میزانی که از توانمندیهای ما مطلع شود، طراحیها و هجومها و اقداماتش بیشتر خواهد شد.
رسا ـ اگر نکتهای دارید که بیان نشد، بفرمایید.
آخرین صحبت این است که اگر چه ما گفتیم دشمن از توانمندیهای ما مطلع شود اقداماتش سنگینتر خواهد شد، اما به گفتۀ خدای متعال این را هم باید بدانیم که اگر بر اقدامات خودمان بیفزاییم که باعث توسعۀ توانمندیهای ما شود، ترس بیشتری در دل دشمن میاندازد.
فرمود «واعدوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط خیل ترهبون به عدو الله و عدوکم» بترسانیدشان. قاعده این است؛ کسی که ترسید، فرار میکند. حیوانات در حالت اول اگر یک ترس ابتدایی ببینند، حمله میکنند؛ اما وقتی حمله کرد، همین که شما در برابرش شروع کردید به اقدام، تا هنگامی که ترس بر شما و بر او غلبه نکرده است میایستد؛ اما همین که ترس از شما بر آن حیوان غلبه کرد، فرار میکند.
ما هر چه امکاناتمان بیشتر باشد و طرف مقابل از امکانات ما بیشتر مطلع شود، بر مقابلۀ خودش میافزاید. ولی به دلیل آن ترسی که از امکانات ما در دلش میافتد، این میشود اقدامات در حال فرار و اقدام در حال فرار، برای دشمن مرگآور است.
میگویند اگر عقب نشینی بدون طراحی باشد، تلفات بیشتری از تلفات هنگام هجوم داده میشود و امکانات ما هر چه بیشتر باشد، او مدام تصمیم میگیرد که حمله کند؛ ولی چون میترسد، در حال عقب نشینی اقدام میکند و بنابراین تلفاتش بیشتر میشود./882/گ402/ف
خبرنگار: محمدحسین کتابی