یادداشت؛
عدالت علمی پژوهشی در حوزه علمیه
عدالت در حوزه ابعاد مختلفی دارد. نخستین بعدی که بیش از سایر ابعاد مورد توجه طلاب است، عدالت در حیطه آموزشی و پژوهشی است.
عدالت در حوزه ابعاد مختلفی دارد. نخستین بعدی که بیش از سایر ابعاد مورد توجه طلاب است، عدالت در حیطه آموزشی و پژوهشی است.
حوزه علمیه و عدالت علمی پژوهشی
یکم. نمی توان این حقیقت را انکار کرد که بعد از انقلاب اسلامی ایران در سال1357حوزه علمیه به عنوان ایده پرداز جمهوری اسلامی مطرح شد.حوزه علمیه علاوه بر تامین کننده نظریات آن جهانی (جهان پس از مرگ) تبیین کننده سبک زندگی این جهانی و نیازهای دنیوی نیز شد.قطعا حوزویان به عنوان تبیین کننده آن نظریات باید تحصیلات و پژوهشهای متناسب با نیاز جامعه و نظام را داشته باشند.
اما آیا حوزه علمیه به عنوان «مادر» که تغذیه کننده ابعاد دینی (اخلاقی فقهی اعتقادی)نیازهای دنیوی بشر است، غذای لازم را در وقت نیاز به فرزندان خود داده است؟
پاسخ منفی است. شبهات مختلف اعتقادی، فقهی و اخلاقی، عدم نظریه پردازی فقیهانه در خصوص مدل بانکداری اسلامی، بورس و فرابورس، بیمه، بیع متقابل، خرید دَین، اوراق مشارکت، اوراق قرضه، فقه تقنین، فقه مسائل طبّی در دروس خارج حوزه به وضوح دیده میشود. عرصه های خالی بسیار است. خوب است حوزه پاسخ دهد هر ساله چه تعداد نیروی دانشمند حوزوی در مقوله اقتصاد، فرهنگ، اخلاق، خانواده، کودک و نوجوان، حکومت، شبهات جدید کلامی تربیت کرده است.
قطعا طلاب نباید از متون قویم فقهی اصولی مکاسب و کفایه محروم شوند اما بیگانگی آنها از معاملات جدید و مقولات مستحدث و خالی بودن کتب درسی از نیازهای جامعه و نظام، غیر قابل قبول است.
دوم. طلاب در حوزه علمیه قم دارای انواع دسترسی ها به منابع و مآخذ و امکانات نظیر کتابخانه های به روز و تخصصی فقه و اصول، فلسفه و کلام، عرفان، ادبیات و تاریخ و... و از همه مهمتر دارای اساتید خبره و همبحثی های پرتلاش و جستجوگر هستند اما محرومیت از دسترسی های فوق در حوزه های شهرستانها به وضوح دیده می شود.
شاید در این عرصه قصور و تقصیر حوزویان نیز کم نباشد چراکه عدم هجرت آنها و خالی شدن بلاد از علما باعث کم رونق شدن آن حوزه هاست. رهبری نیز در سال گذشته در دیدار بااعضای شورای عالی حوزه نسبت خالی شدن بلاد از دانشمندان دین هشدار دادند.
قطعا اگر اسباب هجرت فراهم نشود، تاسیس یا تجهیز یک کتابخانه عظیم با بانک اطلاعاتی غنی در شهرستان باحدود 40-30 طلبه تلف کردن سرمایه است.
روزگاری بود که مرحوم شریف العلمای مازندرانی که در رتبه شیخ انصاری بود، ساکن مازندران شد و بعدها علامه کوهستانی و علامه ایازی در آن سامان. حاج ملا هادی در سبزوار.حضرات شیخ آقابزرگ اشرفی،توحیدی، طاهری، صدری و موسوی در شاهرود.آخوند ملاعلی معصومی در همدان. آقایان مجتهد و بادکوبه ای در تبریز. سید محمدباقر شفتی در اصفهان.ملاحبیب الله کاشانی و آقاسیدعلی یثربی در کاشان حضرات آیات میلانی، قمی، سیدعبدالله شیرازی در مشهد.آقایان ملاعلی کنی،طباطبایی، نوری، بهبهانی، سیدابوالقاسم کاشانی در تهران. حضرات آیات محلاتی، ذوالانوار، امام، دستغیب، نجابت، موحد در شیراز. سیدعبدالحسین لاری در جنوب فارس، علامه بلادی در بوشهر.شیخ محمدکرمی در خوزستان.حاج شیخ غلامرضا فقیه در یزد به یاد دارم پدرم به ما میگفت در شاهرود ما دهها مجتهد همزمان با هم زیست میکردند.اینان علما و فقیهان بزرگی بودند که از نجف گواهی اجتهاد خود را گرفته بودند و شهرها بلکه روستاهای خود هجرت دائم کرده بودند و به ملجأ و پناه مردم بلاد خود تبدیل شده بودند.
ایشان آیه نفر(آیه121سوره توبه)را صرفا در بحث حجیت خبرواحد مباحثه و تدریس نکرده بودند بلکه به آن عمل کرده بودند.امروز هجرت از دیدگاه برخی طلاب به عنوان گذران سربازی و به هدف اخذ کارت پایان خدمت یا پرداخت اقساط وام است.
راهکار پیشنهادی برای نزدیک شدن به عدالت علمی پژوهشی
یکم. هجرت فضلای بزرگ حوزه به شهرستانهای بزرگ و حمایت های مختلف حوزه از فضلای هجرت کننده. ایکاش حضرات آقایان فضلا حتی مراجع معظم در بلاد خود مستقر بودند تا شاهد رونق چشمگیر حوزه های شهرستانها بودیم.استقرار ایشان برکات دیگری دارد آن منطقه به قطب فرهنگی تبدیل میشود و مردم و مدیران دولتی آن بلاد از جذبه های مغناطیس وجود آن عالم بزرگ بهره مند می شوند.
دوم. گنجاندن متون جدید درسی در فقه، اصول، کلام جدید، اخلاق برای طلاب و لزوم تحصیل در گرایشهای تخصصی حوزه بعد از شش سال و لزوم تربیت طلاب در رشته های تخصصی متناسب با نیاز جامعه و نظام./1370/د102/ف
مصطفی منتظری
خبرهای مرتبط
ارسال نظرات