نگاهی تحلیلی پیرامون وضعیت فرهنگ؛
بنایی ضعیف، شلوغ و فربه؛ حاصل کار مهندسان فرهنگ
حجتالاسلام مظاهری مهندسی فرهنگی را ضعیف، شلوغ و چاق خواند و گفت: علت این است که متولیان بسیارند و مشخص نیست که امکانات در دست چه کسانی است.
اشاره: فرهنگ یکی از موضوعات اصلی تمدن است که برای ساخت تمدن باید بدان پرداخته شود. اصولاً تمدنهایی که فرهنگی جهان شمول ندارند در سطح تمدنی قومی و منطقهای باقی میماند اما تمدنهایی با فرهنگهای جهان شمول به دنبال گسترش جغرافیای فرهنگی خود هستند. نگاه عمیق به فرهنگ موجب جهان شمولی تمدن میشود در حالی که برخی با اسارت فرهنگ در منجلاب سیاسی بازی و یا با گذاشتن عینکهای سطحینگر میخواهند چنین دیدگاهی نسبت به فرهنگ مغفول بماند.
از اینرو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در گفتوگو با حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، استاد حوزه و دانشگاه و مؤلف چندین کتاب در حوزه فرهنگ و جامعه به نگاه موجود به فرهنگ و مهندسی فرهنگی در کشور پرداخت.
رسا ـ چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته، به نظر شما نهادهای فرهنگی در این مدت در پیشبرد فرهنگ عمومی اسلامی ـ ایرانی چقدر موفق بودهاند و چه ایراداتی داشتند؟
در زمان حاضر کلمه فرهنگ جزو واژههای سهل ممتنع شده است، سهل به این معنا که همه میدانند فرهنگ به چه مفهومی گفته میشود، اما اگر پرسیده شود که فرهنگ به چه معنا است؟ خیلی از مردم نمیتوانند آن را تعریف کنند یا تعریفهای متفاوتی از آن را ارائه میکنند. در این موضوع یکی از وظایف ما فرهنگیان یا مجموع کسانی که کارهای فرهنگی میکنند از جمله خبرگزاریها، اندیشمندان، فرهیختگان و دانشمندان تبیین درست واژۀ فرهنگ برای مردم میباشد.
اگر بخواهیم فرهنگ رشد کند، بایستی فرهنگ را از سیاستِ موجود در جامعه و مردم جدا کنیم؛ یعنی سیاست را یک طرف بگذاریم و فرهنگ را طرف دیگر تا بتوانیم با دقت به آن دو نگاه کنیم. در نتیجه میتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که آیا نهادهای فرهنگی موفق بودهاند یا خیر؟
از اینرو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا در گفتوگو با حجتالاسلام علیاکبر مظاهری، استاد حوزه و دانشگاه و مؤلف چندین کتاب در حوزه فرهنگ و جامعه به نگاه موجود به فرهنگ و مهندسی فرهنگی در کشور پرداخت.
رسا ـ چهل سال از انقلاب اسلامی گذشته، به نظر شما نهادهای فرهنگی در این مدت در پیشبرد فرهنگ عمومی اسلامی ـ ایرانی چقدر موفق بودهاند و چه ایراداتی داشتند؟
در زمان حاضر کلمه فرهنگ جزو واژههای سهل ممتنع شده است، سهل به این معنا که همه میدانند فرهنگ به چه مفهومی گفته میشود، اما اگر پرسیده شود که فرهنگ به چه معنا است؟ خیلی از مردم نمیتوانند آن را تعریف کنند یا تعریفهای متفاوتی از آن را ارائه میکنند. در این موضوع یکی از وظایف ما فرهنگیان یا مجموع کسانی که کارهای فرهنگی میکنند از جمله خبرگزاریها، اندیشمندان، فرهیختگان و دانشمندان تبیین درست واژۀ فرهنگ برای مردم میباشد.
اگر بخواهیم فرهنگ رشد کند، بایستی فرهنگ را از سیاستِ موجود در جامعه و مردم جدا کنیم؛ یعنی سیاست را یک طرف بگذاریم و فرهنگ را طرف دیگر تا بتوانیم با دقت به آن دو نگاه کنیم. در نتیجه میتوانیم به این سؤال پاسخ دهیم که آیا نهادهای فرهنگی موفق بودهاند یا خیر؟
سیاست موجود، عین دیانت ما نیست
امروزه در جامعۀ ما فرهنگ با سیاست درآمیخته و برای همین نمیتوانیم تفاوت فرهنگ را از سیاست تشخیص دهیم. البته در جامعه ما اینطور هم نیست که سیاست مشابه فرهنگ و فرهنگ مشابه سیاست باشد. آن جمله شهید مدرس که فرمود سیاست ما برخاسته از دیانت ما است، در حال حاضراین سیاست موجود دیانت نیست.
بنابراین یکی از جفاهای بزرگی که به فرهنگ میشود و بنده وظیفه شرعی و فرهنگی خودم میدانم که دربارۀ آن سخن بگویم، آلوده شدن فرهنگ با سیاست است. ما دیگر آن فرهنگ ناب و اصیل اسلامی ایرانی را نداریم. باید تبیین کنیم که آیا قامت فرهنگ رنجور است یا خیر؟ موزون است یا خیر؟ اصلاً قامتی وجود دارد؟ اصلاً از کدام فرهنگ دم میزنیم؟
تشییع پیکر مطهر ۳۷۰ شهید در اصفهان
قربانی آمیختگی فرهنگ با این نوع سیاست حاضر
این فرهنگی که امروز در دسترس داریم برای این زمان نیست! یک مثالی میزنم که مقصودم روشنتر شود؛ در دهه ۶۰ که بنده جوان بودم و در اصفهان زندگی میکردیم، پیکر مطهر ۳۷۰ شهید روز جمعه و در میدان امام تشییع شد، برای این شهدای عزیز نیز در مسجدی مجلسی گرفتند و مسؤولان کشوری، لشکری و روحانیون در آن مجلس حضور داشتند.
در آن مجلس دو سخنران از دو جناح مختلف سخنرانی داشتند، هر دو روحانی و از مسؤولان مشهور بودند. سخنران اول علیه جناح مقابل خود و سخنران دوم نیز علیه جناح دیگری صحبت کردند. چیزی که اصلاً در میان سخنان آنان پیدا و معلوم نبود سخنرانی پیرامون مفهوم شهید و شهادت بود. در آخر هم برای خالی نبودن عریضه یک گریزی به شهدا میزدند و ذکر مصیبتی میخواندند؛ به این دلیل است که میگوییم تا به الآن این سیاست عین دیانت ما نیست.
فرهنگ و سیاسی شدن
ما نباید فرهنگ را قربانی این نوع سیاست کنیم وگرنه فقط فرهنگ است که ضرر میبیند و آن چیزی که در این کشاکش قربانی میشود فرهنگ است. اول باید فرهنگ را از آن نوع سیاست جدا کنیم تا بعد بتوانیم بفهمیم که نهادهای فرهنگی در پیشبرد فرهنگ عمومی موفق شدهاند یا شکست خوردهاند؟
حالا در پاسخ به این پرسش که آیا نهادهای فرهنگی در پیشبرد فرهنگ عمومی موفق بودهاند یا خیر، باید بگوییم «خیر». نهادهای فرهنگی در این زمینه بهخوبی کار نکردهاند و وضع فرهنگی جامعه اصلاً خوب نیست. چطور در حال حاضر همه برای کرونا اعلان خطر میکنند و هیچکسی نمیگوید سیاهنمایی نکنید. بنده هم درباره فرهنگ هشدار میدهم که وضعیت فرهنگ در جامعهٔ ما وخیم و بحرانی است و نهادهای فرهنگی بهصورت مطلوب عمل نکردهاند.
رسا ـ مهندسی فرهنگ عمومی در نهادهای فرهنگی جمهوری اسلامی به چه نحوی است و چه اقداماتی در این باره صورت گرفته یا نیاز است صورت بگیرد؟
مهندسی یعنی اینکه یک بنایی را حسابشده و دقیق بسازیم؛ کلمۀ مهندسی برای فرهنگ واژۀ مناسب و خوبی است. باید فرهنگ عمومی ساختاری موزون، چشمنواز و خالی از زوائد داشته باشد؛ مثل ساختمان زیبایی که یک معمار ماهر آن را میسازد و هنگامیکه به آن مینگریم متوجه میشویم که هر چیزی در جای خودش قرار دارد.
باید در فرهنگ نیز چنین باشد که مطالب و مسائل به شکلی واضح و روشن باشد و تداخلی در آن مشاهده نشود. در فرهنگ عمومی جامعهٔ کشور ما، موزون بودن پیدا نیست و به چشم نمیخورد؛ بعضی مهندسها ماهر نیستند و آن کسانی که ماهر نیستند کار و فعالیت آن کسانی که ماهر هستند را خراب و نابسامان میکنند.
واجب است متولیان فرهنگ مشخص باشند
مهندسی فرهنگ یک واجب فرهنگی دارد و آن واجب این است که متولیان فرهنگ مشخص باشند. در واقع آن معمارها مشخص و محدود باشند؛ چراکه اگر متولیان نامشخص و پر تعداد باشند در نتیجه متولیان فرهنگ شناسایی نمیشوند بلکه تعداد قلیل و ماهر مهندسان موجب فایده است تا تعداد زیادی مهندس غیر ماهر که موجب ضرر میشوند.
در حال حاضر تجمیع مهندسان و متولیان فرهنگی لازم و واجب است، اما متأسفانه متولیان پراکنده هستند و گاهی بعضی از متولیان ماهر وظایف خود را بر ذمه دیگری میگذارند که این خیلی بد است؛ اما اگر خطوط و مهندسان مشخص و برجسته شود، دانا و توانا باشند طبیعی است که این کار را پیش میبرند.
به این نکته هم باید دقت داشته باشیم که برخی میگویند: «اگر مراکز فرهنگی نیز پر تعداد باشند، نشانه خوبی است و فرهنگ پیش میرود!»؛ اما اصلاً اینطوری نیست؛ بلکه اگر این مراکز محدود و توانا باشند بسیار عالی است و باعث پیشرفت فرهنگ میشود.
عینک سطحیبینی را دور بندازید
همچنین نباید نگاه سطحی به فرهنگ داشته باشیم؛ مثلاً به فلان وزارت یا فلان اداره بگوییم شما باید واحد فرهنگی داشته باشید و زمانی که این واحد فرهنگی وارد چارت تشکیلاتی آن وزارتخانه شد، یک مهندسی قوی مقرر نمیکنند و نیز امکانات زیادی را در اختیار آن واحد نمیگذارند.
یک فرد بیمهارت و با امکانات اندک بهعنوان مهندس فرهنگی در واحد فرهنگی انتخاب میکنند؛ چون وظیفه و کار اصلی آنان این نیست و کار فرهنگی آنان بدین شرح میشود که در زمان شهادت شهید بهشتی فقط یک پوستر در تابلو اعلانات نصب میکنند؛ اینکه کار فرهنگی نیست! در واقع یک کار روتین است و همه وزارتخانه و ادارهها که واحد فرهنگی هم ندارند این کار را انجام میدهند.
اهمیت عمیق بودن کار فرهنگی
کار فرهنگی باید عمیق باشد؛ اگر شالودههای ساختمان سست باشد حتی نیاز به طوفان و زلزله نیست تا این ساختمان تخریب شود؛ بلکه یک نسیم ملایم خودبهخود این ساختمان را ویران میکند. مثال حاضر دقیقاً مانند شالوده فرهنگی در کشور ایران است؛ بنابراین کارهای فرهنگی باید کامل و عمیق باشد و در جان مردم رسوخ کند.
باید به این نکته مهم توجه کرد که ما در مسائل فرهنگی با جان و اندیشه مردم کار میکنیم. اگر اندیشه و جان مردم آباد باشد جامعهٔ نیز آباد خواهد شد؛ اما اگر اندیشه و جان مردم آباد نباشد جامعه خراب و ویران میشود؛ در این صورت فکر میکنیم که با یک پوستر نصب کردن کار فرهنگی کردیم؛ این کار خوب است؛ اما خود مردم در واحدهای غیرفرهنگی هم این کار را انجام میدهند.
ما باید برای کار فرهنگی نقشه مهندسی داشته باشیم. در عصر حاضر مهندسی فرهنگی در کشور و جامعهٔ ما خیلی ضعیف، شلوغ و چاق است، و این شلوغی ضرری بیش نیست؛ علت امر این است که متولیان مشخص نیستند و مشخص نیست که امکانات در دست چه کسانی است.
نویسندگان بیمهارت؛ نویسندگان بیتأثیر
بهعنوانمثال درباره کتابهایی که در جامعۀ ما به چاپ میرسد و در حال پخش است، باید گفت بسیاری از کسانی که نویسنده این کتابها هستند، نویسندگانی بیسواد و مهندسانی بیتجربه هستند که گاهی با ضرب و زور لیسانس مهندسی فرهنگی میگیرند.
آنان با یک معمار مجرب تفاوت دارند، کتابهایی که این نویسندگان مینویسند هیچ اثری در جامعه ندارد؛ در حالیکه کتابها باید تحول ایجاد کند و زمانی که یک جوان متدین و یا حتی غیرمتدین کتابی را خواند آنچنان در جانش اثر کند که وقتی خانه آمد برای مثال به همسرش ظلم نکند.
رابطه نزدیک ازدواج و فرهنگ
چرا باید زن و شوهر به یکدیگر ظلم و بداخلاقی کنند؟ چرا باید پدر و مادر از مهارتهای تربیت فرزند مطلع نباشند؟ چرا باید ازدواج جوانان به این شکل باشد؟ بر اساس آمار رسمی، ما بیش از ده میلیون جوان آماده ازدواج بدون همسر داریم که نمیتوانند ازدواج کنند و این برای جامعهٔ هشتاد میلیونی خیلی خطرناک و مضر است؛ حالا فوری ذهنها به سمت مسائل اقتصادی میرود، اما اصل ازدواج مربوط به مسائل فرهنگی است.
در واقع بایستی گفت مشکل اقتصادی، در سال ۱۳۷۲ بنده کتابی با عنوان جوانان و انتخاب همسر نوشتم وجود داشت، چندین سال از آن موقع گذشته و هنوز هم مشکل همان است. این مشکل مشکلی واقعی نیست بلکه ساخت خود مردم است؛ زیرا هرچه که نرخ و ارزها بالا میرود مهریهها بالا میرود تشریفات هم بالا میرود. در واقع هرچه که قیمتها بالا رفته است وسایل زندگی و جهیزیهها هم بالاتر رفته اما باید معکوس باشد، یعنی جنسی که گران شد باید خرید آن کمتر شود، در حال حاضر برعکس است و هرچه که اجناس گرانتر میشود خریدار بیشتر میشود./882/گ404/ف
در واقع بایستی گفت مشکل اقتصادی، در سال ۱۳۷۲ بنده کتابی با عنوان جوانان و انتخاب همسر نوشتم وجود داشت، چندین سال از آن موقع گذشته و هنوز هم مشکل همان است. این مشکل مشکلی واقعی نیست بلکه ساخت خود مردم است؛ زیرا هرچه که نرخ و ارزها بالا میرود مهریهها بالا میرود تشریفات هم بالا میرود. در واقع هرچه که قیمتها بالا رفته است وسایل زندگی و جهیزیهها هم بالاتر رفته اما باید معکوس باشد، یعنی جنسی که گران شد باید خرید آن کمتر شود، در حال حاضر برعکس است و هرچه که اجناس گرانتر میشود خریدار بیشتر میشود./882/گ404/ف
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
هدف دشمنان از بحث تحریف این است که ایران نتواند تمدن اسلامی را به الگوی جهانی تبدیل کند و الگوی رقیب در برابر تمدن غربی مبتنی بر سلطه ارائه دهد.
پاسخ