بازخوانی ویژگیهای تمدن اسلامی از منظر شهید صدر
حجتالاسلام والمسلمین سعید بهمنی در نشستی به میزبانی ایکنا به تشریح ویژگیهای تمدن اسلامی از منظر شهید صدر پرداخت.
به گزارش خبرگزاری رسا، نشست مجازی «خوانش تمدنی شهید صدر» از مجموعه نشستهای نخستین نمایشگاه مجازی قرآن کریم با حضور حجتالاسلام والمسلمین سعید بهمنی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، در استودیو مبین خبرگزاری ایکنا برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای وی را میخوانید.
شهید صدر از دانشمندان معاصر و یکی از نوادر شیعه است و در حوزههایی وارد شده که مراجع تقلید ما کمتر در آنها به نظریهپردازی پرداختهاند. حوزه تفکر شهید صدر دامنه وسیعی دارد و باید آن را به خوبی بخوانیم. خداوند به ایشان نبوغ داده بود و به اسلام و تمدن اسلامی اهتمام داشت. مایلم درباره اینکه ایشان یک مجتهد تمدنی است سخن بگویم و به ایدههای تمدنیشان اشاره کنم. به نظرم شهید صدر یک علمورز تمدنی است، بنابراین کنشهای ایشان در این عرصه تحلیلپذیرند.
شهید صدر کوشید که رهیافتهایی را برای جامعه اسلامی بیابد که هم اجتماعی و هم تمدنی باشند. در موضعگیریهای سیاسی هم رویکرد تمدنی دارد. کوششهای علمی ایشان برای فراهم کردن نظریه اسلامی در مقابل نظریه رقیب، مسیری را دنبال میکند که به یک فرانظریه برسد و آن فرانظریه دقیقاً تمدن را هدف گرفته و در همه حیطههای بینشی، عاطفی، علمی و رفتاری شهید صدر دیده میشود و قابل رهگیری است.
اساساً شاید بتوانیم او را مهندس تمدن بنامیم و این تعابیر درباره ایشان گزاف نیست. به طور کلی کوشش ایشان ارکان تمدن را صورتبندی میکند و قبل از نظریهپرداز بودن، کنشگر تمدن است. با یکی از دانشمندان آفریقایی اهل تونس ملاقاتی داشتم و او به وسیله شهید صدر مستبصر شده بود. از او پرسیدم که شما آوازه جهانی دارید و افراد زیادی را مستبصر و به اسلام و تشیع دعوت کردهاید. آیا میدانید که تعداد آنها چقدر است؟ گفت که تصورم این است که ۸ میلیون نفر را مستبصر کردهام اما قدر متقین اینکه تعدادی که مستبصر شدهاند دو میلیون نفرند. در واقع همین یک نفر که متأثر از شهید صدر است افراد را در مقیاس میلیونی مستبصر کرده است. چنین اقدامی در کشورهای مختلف وجود دارد و شهید صدر در آفریقای مرکزی، سراسر کشورهای عربی و ... بسیار اثرگذار بود و دانشمندان همه مذاهب به ایشان و نظریاتش ارجاع میدهند؛ این مقیاس اثرگذاری فرامحلی و جهانی است و چنین افرادی تراز تمدنی دارند. کنشهای علمی شهید صدر هم کنشهایی است که حکومتها را تحت تأثیر قرار میدهد. اگر یک نظریهپردازی علمی بتواند حکومتی را در زمانی طولانی تحت تأثیر قرار دهد، میتواند کنشگری علمیِ تمدنی باشد.
پاکستان از شهید صدر خواست که درباره نظام بانکداری اسلامی راه حل بدهد و ایشان «البنک للاربوی فی الاسلام» را برای پاکستان یعنی کشور دیگری غیر از عراق نوشت. زمانی که نظام جمهوری اسلامی در ایران برقرار شد بلافاصله شهید صدر اقدام کرد تا پیشنویس قانون اساسی را فراهم کند، در حالی که ایرانی نبود. ایشان به ملیت توجه نمیکرد، بلکه به اسلام اهمیت میداد؛ یعنی هر کسی که مسلمان باشد ملیتش با شهید صدر یکی است و این نوع نگاهها، کنشهای تمدنی فراتر از کنشهای محلی و منطقهای است.
بنابراین متفکران و دانشپژوهان میتوانند در این مورد تحقیق کنند و ببینند شخصیتهایی که تراز تمدنی دارند دارای چه مؤلفههایی هستند و آیا میتوان از آنها الگو گرفت و این الگو را تکثیر کرد؟ یعنی ما دانشمندانی داشته باشیم که در مقیاس خرد و کوچک نباشند، بلکه در مقیاس تمدنی تفکر و سلوک کنند. بنده کوشیدهام عناوینی را درباره شهید صدر آماده کنم که ۲۶ عنوان و مستنداتی است که نشان میدهد او تمدن را در اندیشههای خود مدنظر قرار میداد.
چون شهید صدر دین را برای راه زندگی انتخاب کرد، کوشید تا رابطه دین را با تمدن بیان کند. ایشان دین را فراتمدنی میدید. شاید بزرگترین پدیدههایی را که در رفتار اختیاری انسان شکل میگیرد تمدن تصور میکنیم اما در نگاه شهید صدر، دین یک سنت الهی و فراتر از تمدن است. او به آیه ۳۰ سوره «روم» اشاره میکند که خداوند فرموده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ؛ پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.» تفسیرشان این است که دین امری پیش تمدنی است و با آفرینش انسان، دین همراه وی بود و دستاوردی تاریخی نیست که بگوییم بشر در دورهای نیاز به دین پیدا کرد و دین در طول تاریخ با تحولات مدنی شکل نگرفته، بلکه سنتی الهی در وجود انسان است و در اختیار انسان نیست و امری الهی است و هر انسانی با دینی همراه میشود که ممکن است خودش آن را جعل کرده یا منشأ آسمانی داشته باشد.
همچنین نگاه شهید صدر به اسلام این است که اسلام آفریدگار تمدن است و تعابیر تمدنی از منظر شهید صدر معنی دارد، چون ایشان لازمه شکلگیری تمدن را شکلگیری امت و نیز امت را امری ساختنی میداند. در کتاب «ومضات» میگوید که اسلام در برهه اندکی از زمان امتی را پدید آورد و تمدنی را برپا کرد. اسلام اول یک امت ساخت و بعد تمدن را برپا کرد و این نشان میدهد که شهید صدر اسلام را سازنده تمدن میداند. اسلام حدود ۲۵ سال مترقیترین امتها و بزرگترین تمدنها را ایجاد کرد. بدین ترتیب او اثرگذاری تاریخی اسلام را تبیین میکند و آن را برخوردار از بزرگترین تمدن میداند. اینها پیشفرضهای هستیشناختی شهید صدر درباره اسلام هستند.
دیدگاه ایشان درباره قرآن کریم هم این است که هر تمدنی غیر از تمدن اسلامی که ناشی از قرآن است مسیر نادرستی را طی کرده است. بنابراین در اندیشه خود به این رسیده که مطلوبیت یک تمدن این است که اسلامی و به طور خاص برآمده از قرآن باشد. او در صفحه ۲۹۴ کتاب «ومضات» این مورد را بیان کرده است. تأکید دیگر ایشان درباره قرآن این است که قرآن برپاکننده بزرگترین تمدن بشری است و قرآن بزرگترین تمدنی را ایجاد کرد که از آغاز تاکنون چنین تمدنی را نمیشناسیم. علاوه بر این، شهید صدر در مورد شکلگیری تمدن و امت و نیز فرایند تمدنی میگوید که قرآن کتاب تغییر است و از جامعه امت میسازد و سپس به آن ساخت تمدنی میدهد.
وی حکمت تدریجی بودن نزول قرآن را به سبب تدریجی بودن فرایند تغییر و تمدن میداند و در صفحه ۲۲۴ «المدرسة القرآنية» به این موضوع اشاره میکند. وی معتقد است که هیچ فرد و جامعهای یکباره تغییر نمیکند و قرآن هم کتاب تغییر به سوی تمدن است. یکی از مؤلفههای اساسی تمدن در دیدگاه شهید صدر، ساخت امت است. او درباره امت از آیه ۱۱۰ سوره آل عمران الهام میگیرد که خداوند فرموده است: «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ ۚ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ؛ شما (مسلمانان حقیقی) نیکوترین امتی هستید که پدیدار گشتهاید (برای اصلاح بشر، که مردم را) به نیکوکاری امر میکنید و از بدکاری باز میدارید و ایمان به خدا دارید. و اگر اهل کتاب همه ایمان میآوردند بر آنان چیزی بهتر از آن نبود، لیکن برخی از آنان با ایمان و بیشترشان فاسق و بدکارند.» براساس این آیه چهار خصیصه را برای امت اسلامی استخراج میکند که شامل امر به معروف، نهی از منکر، ایمان و نظارت بر امم است. این آیه یک آیه تمدنی است چون امتها را با همدیگر مقایسه میکند.
منظور از امت در سرزمین خاصی نیست، بلکه امت از ایده و آرمان میآید و حتی مهم نیست که در زمین یا کرات دیگر باشد، بلکه منظور افرادی است که آرمان واحدی دارند و به سمت آن حرکت میکنند. شهید صدر معتقد است که توسعه تمدنی نیازمند تحول در مقیاس امت است؛ یعنی امت با تمدن اینهمانی دارد و اگر میخواهیم تمدن را متحول کنیم باید مقیاس تغییر در سطح امت باشد. وی میگوید رشد تمدنی به رشد اجتماعی و سیاسی نیاز دارد و نیازمند یک قلمرو محدود از نظام اجتماعی نیست، بلکه لازم است هدف ما در تحول امت اتفاق بیفتد و همه توانمندیهای خود را برای مقابله با عقب ماندگی به کار بگیریم. همچنین ایشان در برخی تعابیر خود از آن با عنوان تعامل تمدنی یاد میکند و منظور این است که بقای تمدن در گرو اعتماد درونی است؛ یعنی در درون عناصر امت اسلامی باید اتکا به خود نه بیگانه وجود داشته باشد تا تمدن برپا شود. شهید صدر حتی درباره این توانایی درونی و بیرونی، که امروزه از آن با عنوان قدرت نرم و قدرت سخت تعبیر میکنیم، میگوید که این توانایی بر قوای نظامی اولویت دارد و چهبسا در طول تاریخ تمدنهای بزرگی بودهاند که با حمله نظامی فروپاشیدهاند، ولی قبل از آن از هم پاشیده شدهاند.
برای مثال وقتی سپاه اسکندر به ایران حمله کرد فقط ۳۰۰ هزار نفر در سپاهش بودند و در ایران سپاهی یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفری داشتیم ولی سپاه ایرانی شکست خورد، چون از درون پاشیده شده بودند و انسجام و اعتماد درونی را نداشتند. او در صفحه ۱۶۲ کتاب «بحث حول المهدی» این موضوع را مطرح کرده است و تعبیری درباره تمدن اسلامی دارد و از آن به عنوان تمدن آسمانی یاد میکند و میگوید که در سرزمین اسلامی، تمدن آسمانی رشد میکند. این تعبیر برای من جالب است که او اصطلاح «حضارة السماء» را در این مورد به کار میبرد و معتقد است که بقیه تمدنهای غیراسلامی همانند مارکسیستها زمینی هستند و به آسمان تکیه ندارند.
ایشان در جای دیگری هم تمدن را به آسمان نسبت میدهد و آن را در مقابل تمدن حسی به کار میبرد و میگوید که تمدن غرب بر یافتههای حسی و تمدن اسلام بر یافتههای آسمانی تکیه دارد، هرچند یافتههای حسی و غیرحسی را هم به کار میگیرد و به طور کلی یافتههای حسی نفی نمیشوند، چراکه اگر حذف شوند، نمونه ناقصی از معرفت را خواهیم داشت. همچنین معتقد است که تمدن و مدنیت دو چیزند. ما عموماً تمدن را به معنای مدنیت در نظر میگیریم اما مدنیت غیر از تمدن و تمدن بالاتر از مدنیت است و میتواند مدنیتها را در خود هضم کنند؛ مثلاً آداب و رسوم و مدنیت یک ایرانی یا عراقی با اروپاییها و آمریکاییها متفاوت است و هرکدام مدنیت خود را دارند اما تمدن اسلامی با این مدنیتها درگیر نیست و میتواند آنها را در درون خود هضم کند.
شهید صدر در کنشهای اجتماعی خود مکاتباتی با علما دارد و آنها را به برپایی تمدن دعوت میکند و معتقد است که تمدن اسلامی با تمدنهای دیگر منافات دارد و ما باید تمدنهای خود را بر پا کنیم. او در صفحه ۲۹۳ «ومضات» این بحث را مطرح میکند و درباره رسالت هر تمدن صحبت میکند که میتواند اسلامی، مارکسیستی یا مسیحی باشد و میگوید هر تمدنی رسالتی دارد که همه ارزشهای آن تمدن ذیل آن جمع میشوند. شهید صدر هر تمدن را آبادکننده دنیا با اتکا به ارزشهای خود میداند که از آن رسالت پدید میآیند. هر کسی که در سایه یک تمدن پابرجا و راسخ رشد میکند، بر اساس قوانین مسلط و ارزشها و افکار همان تمدن به دنیا نگاه میکند. پس دنیا متأثر از ارزشهای تمدنی است. در هر تمدنی الگوهایی وجود دارد که انسانها با توجه به آنها، مناسبات و شخصیتشان را تنظیم میکنند. زمانیکه تمدن اسلامی شکست خورد و فروپاشید علت اساسی آن فقدان الگوی برتر بود و جامعه اسلامی مثالِ اعلای خود را از دست داده بود و به الگوی برتر توجه نداشت و این جریانی تاریخی است که هر تمدنی که آن الگوی برتر را کنار بگذارد فرومیپاشد یا مستعد فروپاشی میشود. این موضوع را هم در صفحه ۱۳۰ «المدرسة القرآنية» بیان کرده است.
او حج را یکی از لوازم مواجهه تمدنی میداند. این دیدگاه شهید صدر نگاه ما به حج را تا حدودی تغییر داد. وی معتقد است که حج یکی از بسترهای فوقالعاده برای مواجهه تمدنی است تا ما تمدن اسلامی را با تمدنهای دیگر مقایسه کنیم و تاریخ و تمدن تلازم دارند همانگونه که امت و تمدن تلازم دارند. ارکان جامعه شامل انسان، طبیعت و رابطه اجتماعی است، اما هر جامعهای تأثیر تمدنی ندارد، بلکه باید شکل امت به خود بگیرد تا تاریخ پیدا کند. او انسان را مرکز ثقل در مسیر تاریخ میداند. شهید صدر هنگامیکه عمر طولانی حضرت ولی عصر(عج) را تحلیل میکند، باز هم نگاه تمدنی دارد و درباره اینکه چرا عمر حضرت حجت طولانی میشود تعبیر فوقالعادهای دارد و میگوید که باید حجم مطلوبی از درک روانشناسانه و درونی که متناسب با تغییر تمدنی باشد شکل بگیرد تا در مقابل سایر تمدنها بایستد و این مواجهه تمدنی، که اسلام باید در مقابل بزرگترین تمدنها قد علم کند، به درک بسیار متراکمی نیاز دارد.
تحلیل شهید صدر این است که عمر طولانی حضرت حجت سبب میشود که در طول این هزارهها، تمدنهای گوناگونی را مشاهده و تجربه کند و ببیند که آنها چگونه عمل میکنند و این یکی از فلسفههای عمر طولانی آن حضرت است، چون قرار است تمدنی را هدایت کند که بر همه تمدنهای تجربه شده فایق بیاید. تمدنها بر همدیگر تأثیر میگذارند و برای اینکه رهبر این تمدن یک تمدن فوقالعاده را ایجاد کند باید شخصیتی باشد که فرایند تمدنی سابق را تجربه و رؤیت کرده باشد تا آن تمدن بیبدیل خود را محقق کند. نکتهای که در آغاز گفتم این بود که علمورزی شهید صدر هم تمدنی است، چراکه مثلاً او نظریه اقتصادی را مطرح میکند که به یک فرانظریه تمدنی منتهی میشود. او اقتصاد را جزئی از از تمدن میداند و میگوید که ما نمیتوانیم مذهب اقتصادی را از تمدن جدا کنیم. در صفحه ۷۴۱ تا ۷۴۲ کتاب «اقتصادنا» به این موضوع اشاره شده است. اساساً شهید صدر «اقتصادنا» را برای راهیابی به یک ساخت تمدنی آماده کرده است و میگوید که وقتی درباره روش اقتصادی برای رشد اقتصادی در عالم اسلامی بحث میکنیم، ناگزیریم که آن را از منظر تمدنی پیگیری کنیم. بنابراین کنشهای علمی هم تمدنی هستند.
در پایان باید بگویم که شهید صدر خانواده بشری را در گفتارش پررنگ میکند و بشر در اندیشه وی تحلیل میشود. او تمدن انسانی را شناسایی و آن را پیگیری میکند و میگوید که تفسیر موضوعی باید به نظریه منتهی شود و اگر آیاتی را درباره یک مفهوم جمعآوری و آنها را مرتب کنیم، به معنای نظریهپردازی نیست، بلکه این گردآوری موضوع است و به معنای تفسیر و فهم موضوع نیست. البته این نظریات در مقیاس خرد و متوسط نیست، بلکه باید به حقایق بزرگی برسند. بنده ندیدهام که در جای دیگری به این موضوع اشارهای شده باشد.
ارسال نظرات