مدیریت اسلامی، نسخه نجات اقتصاد کشور
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام علی مهدوی در یادداشتی مدیریت اسلامی را راه حل برون رفت از بن بست های کنونی جامعه ایران ارزیابی کرده و این نوع مدیریت را محصول علوم و تحصیلات حوزوی می داند. متن یادداشت بدین قرار است:
«در این سالهایی که انقلاب فراز و نشیبها و تلاطمات اقتصادی بسیاری به خود دیده؛ هیچیک از دولتها فاقد مشاورین حاذق و کارشناسان قوی اقتصادی نبوده اند؛ با این حال چرا همواره بر بیکاری، تورم و دیگر معضلات اقتصادی افزوده شده؛ و از طرف دیگر از سفره مردم کاسته و کاستهتر شده است؟!
پاسخ اینجاست که اگر بهترین اقتصاددانان را هم در اختیار داشته باشیم؛ اما جهتگیریهای غربی و شرقی اقتصادی بجای نگاه به مستضعفین، به اغنیا و ثروتمندان و نورچشمیها نظر داشته باشد؛ سر منزل این مسیر، فقط به نفع دهکهای بالای جامعه خواهد بود؛ آنها را روز به روز ثروتمندتر میکند و مردم را روز به روز فقیرتر.
آثار آن را هم در طول این چند دهه اخیر و خصوصا 32 سال گذشته، به وضوح در جامعه مشاهده میکنیم؛
اقتصاد لیبرالی خون مردم خصوصا مستضعفین را در شیشه کرده و حتی توان و امید ازدواج را از جوانان گرفته است.
اینجاست که صرفا نگرش توحیدی و حرکت به سمت جامعه عادلانه، بجای دامن زدن به شکاف های طبقات اجتماعی، حلّال مشکل خواهد بود.
آن اقتصادی مطلوب اسلام است که فقط در طمع تولید ثروت نباشد؛ بلکه توزیع عادلانه ثروت و برخوردارکردن آحاد جامعه خصوصاً مستضعفین را در دستور کار خود قرار داده باشد.
مدیریت اسلامی که ریشه در تحصیلات حوزوی و در واقع تحصیلات توحیدی دارد، به حاکم اسلامی، جهتگیریِ صحیح در مدیریت را میدهد. نمونه بارز و جامع آن امام خمینی قدس سره و اقدامات و بیانات مفصلی است که ایشان درباره عدالت اقتصادی و توجه به مستضعفین دارند؛ نمونه بارز دیگر آن امام خامنهای است که همواره سیاستهای کلی نظام را مبتنی بر این جهتگیری ابلاغ کردهاند و همواره دغدغه و مطالبه عدالتخواهی به معنای واقعی کلمه و پرهیز از اشرافیت را فریاد زدهاند.
«شما باید نشان دهید که مردم ما بر علیه ظلم و بیداد و تحجّر و واپسگرایی قیام کردند و فکر اسلام ناب محمّدی را جایگزین اسلام سلطنتی، اسلام سرمایهداری، اسلام التقاط و در یک کلام، اسلام آمریکایی کردند» (صحیفهی امام، ج ۲۱، ص ۲۴۰)
البته مدیریت اسلامی تنها به صرف داشتن نگاه توحیدی شکل نمیگیرد؛ کما اینکه اینگونه نیست که هرکسی دروس حوزه را خوانده باشد لزوما علم مدیریت بداند یا مدیر موفقی هم باشد؛ لذا برای تشخیص توان مدیریتی افراد در عرصههای کلان اجتماعی، ناگزیر از بررسی سوابق، کارنامه و برنامههای افراد هستیم.
«در انتخاب بایستی دقّت کرد. من تأکید میکنم که به وعده و حرف نمیشود اطمینان کرد... حرف، آسان است؛ هر کسی میآید یک ادّعایی میکند، یک وعدهای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشتهی این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، وَالّا نه. بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد.»
(امام خامنهای؛ ۱۴۰۰/۰۳/۱۴)
کارنامه عملکرد و سوابق آیت الله رییسی نیز نشان میدهد ایشان مطابق با همین جهتگیری توحیدی برنامههای خود را تنظیم کرده است؛ لذا میبینیم چهل شرکت بزرگ اقتصادی آستان قدس تنها طی دو سه سال نه تنها از حالت زیاندهی خارج شده بلکه به سودآوری نیز رسیدهاند؛ جالب تر اینکه تراز مالی همه این شرکتها بصورت شفاف در اختیار افکار عمومی و رسانههای جمعی قرار میگیرد.
همچنین بازگشایی و فعالسازی مجدد دو هزار کارخانه و شرکت در زمانی که در مسند ریاست قوه قضاییه بودند، یعنی نگاه ایشان به اشتغال و صنعت و تولید کشور است؛ نه پر کردن جیب بانکها به قیمت زمین خوردن کارآفرینان و کارگران.
این آدرس غلطی است که پندار ما این باشد که هرکسی اقتصاددان است پس منجی کشور نیز خواهد بود؛ طی ادوار گذشته بارها و بارها، خامِ وعدههای اقتصادی لیبرالها شدهایم و تسلیم دست نامرئی آدام اسمیت و سود مرکانتیلیستی اقتصاد غربی بودهایم؛
اما امروز در گام دوم انقلاب اسلامی باید به دنبال جهتگیریهای توحیدی در اقتصاد کشور باشیم تا گشایشهای حقیقی آن را در «سفره مردم» شاهد باشیم؛ نه صرفاً در جیب اغنیا.
عدالت اجتماعی و اقتصادی ممکن است اگر به «اصحاب ما میتوانیم» اعتماد کنیم.»