باید ها و نباید های زندگی موفق(2)
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پس از انتشار دو مرحله از برون رفت ونجات ازمنجلاب آزادی جنسی دروغین غرب که به فرد اختصاص داشت، نوبت به مرحله دوم یعنی خانواده رسید که در بایدها و نبایده های زندگی موفق (1) به 1 - پرهیزخانواده از انتخاب همسرپلید وبدسرشت (زوج یا زوجه) 2- پرهیز خانواده از نیت های مادی و طماعانه در تزویج ؛ 3- پرهیز خانواده از شرکت در مجالس عروسی که همراه با اختلاط زنان ومردان است 4- پرهیز خانواده از دید وبازدیدهای همراه با چشم چرانی های ناموسی وچشم وهمچشمی های، 5 - پرهیز خانواده از تحقیر یکدیگر وتمجید دیگر زنان ومردان نامحرم از جنبه تناسب اندام 6- پرهیز خانواده از مصرف خوراک وپوشاک ومسکن حرام، 7-پرهیز ازغیرت بیمورد از طرف مرد به زن خویش پرداخته شد، در بخش دوم نیز به مواردی دیگر اشاره می شود.
8- پرهیز زن از غیرتش نسبت به ازدواج شوهرش در موردی که ممانعت زن موجب ارتکاب گناه شوهر وانحراف جنسی وی شود . که چند منشاء دارد أ - یا ناشى از حسادت به تمایل شوهرش به زن دیگر است . قال الباقر(علیه السلام) : " غیرةالنساء الحسد " غیرت زنان ناشی از حسد وخود خواهی آنان است .ب- يا ناشى از محبت وعشق او به شوهر است، عن الصادق (عليه السلام ) ، قيل له : المرأة تغار على الرجل تؤذيه ، قال:" ذاك من الحب " از محضر حضرتش سوال شد زنی به شوهرش غیرت می ورزد و موجب ایذاء او می شود (منشأ آن چیست ؟) حضرتش فرمودند : این غیرت زن ناشی از محبتش به شوهرش می باشد . ج- قال امیرالمؤمنين (عليه السلام ) : "غيرة المرأة كفر وغيرة الرجل ايمان" غیرت بیمورد زن به شوهرش کفر (عملی نه اعتقادی) است چرا که زن در مواردی که طبق عدالت و موازین شرعی شوهرش تعدد زوجات می نماید اگر غیرت نشان دهد در واقع مخالفت عملیه با تجویز حکم تعدد زوجات نموده نه مخالفت علمیه واعتقادیه که منجر به ارتداد او شود . ولی غیرت بجا و شایسته مرد نشانگر ایمان اوست چون مردتنها پناهگاه ناموسی وعاطفی زن خویش است ونفقه زن بر او واجب است مگر در صورت عدم تمکین شرعی، البته لازم به ذکر است مردانی که بخاطر چشم چرانی ویا تحقیر زن پاک سرشت خویش بدون عذر موجه شرعی وعرفی و با پایمال نمودن حق زن اول خویش و عدم اجرای عدالت مالی وانفاقی در حق زنان خویش ظلم می نمایند . مطرود جامعه اسلامی بوده وبه جزای عمل خود در دنیا وآخرت خواهند رسید .اینان به بهانه های واهی و شیطانی با این عمل ناشایست موجب انحراف خانواده خویش و دیگر خانواده ها بجهت استرس روحی و بد بینی نسبت به ازدواج پاک وشرعی وحتی انحراف جنسی خواهند بود وشیرینی عشق پاک ومقدس را در کام اقوام و آشنایان خویش تلخ نموده و یکی از مصادیق بارز صد عن سبیل الله محسوب می شوند . چرا که ذیل آیه شریفه (تجویز تعدد زوجات) را زیر پا گذاشته وفاسق شده اند گرچه خود را مقدس جلوه دهند . به دلیل اهمیت این مورد لازم می آید آیه شریفه با ترجمه همراه با چندنتیجه مختصر از آن ذکر شود.
"وَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى فَانكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِّنَ النِّسَاءِ مَثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذَلِكَ أَدْنَى أَلَّا تَعُولُوا"
ﻭﺍﮔﺮ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﻧﺘﻮﺍﻧﻴﺪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﻳﺘﻴﻢ [ ﺩﺭ ﺻﻮﺭﺕ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ] ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻭﺭﺯﻳﺪ ، ﺑﻨﺎﺑﺮﺍﻳﻦ ﺍﺯ [ ﺩﻳﮕﺮ ] ﺯﻧﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺵ ﺁﻳﺪ ﺩﻭ ﺩﻭ ﻭ ﺳﻪ ﺳﻪ ﻭ ﭼﻬﺎﺭ ﭼﻬﺎﺭ ﺑﻪ ﻫﻤﺴﺮﻱ ﺑﮕﻴﺮﻳﺪ. ﭘﺲ ﺍﮔﺮ ﻣﻰ ﺗﺮﺳﻴﺪ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﺭﻓﺘﺎﺭ ﻧﻜﻨﻴﺪ ، ﺑﻪ ﻳﻚ ﺯﻥ ﻳﺎ ﺑﻪ ﻛﻨﻴﺰﺍﻧﻲ ﻛﻪ ﻣﺎﻟﻚ ﺷﺪﻩ ﺍﻳﺪ [ ﺍﻛﺘﻔﺎ ﻛﻨﻴﺪ ] ; ﺍﻳﻦ [ ﺍﻛﺘﻔﺎﻱ ﺑﻪ ﻳﻚ ﻫﻤﺴﺮ ﻋﻘﺪﻱ] ﺑﻪ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺳﺘﻢ ﻧﻮﺭﺯﻳﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻋﺪﺍﻟﺖ ﻣﻨﺤﺮﻑ ﻧﺸﻮﻳﺪ ، ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ . (یعنی این روش مذکور شما را ازگناه کبیره ای که انحراف از راه عدالت است نجات می دهد ولازم الاجراء است.) . علامه جلیل القدرآیت الحق ، مرحوم طباطبایی(رضوان الله علیه) در تفسیر المیزان فقره"وإن خفتم ألا تعدلوا فواحدة" بسبار زيبا ومتين تبيين نموده اند ، که حقیر آنرا توضیح می دهم : آیه می فرماید : اگر خوف دارید(احتمال عقلایی می دهید ). ونفرمود: و إن علمتم أن لا تعدلوا .... اگرعلم دارید . زیرا تحصیل علم به عدم برقراری عدالت دراین امور که جنبه وسوسه های شیطانی وغیره واضح است غالبا علم برای افراد حاصل نمی شود. وقهرا اگر خداوند متعال علم را بجای خوف آورده بود .مصلحت حکم نکاح با یک زن یا تمتع جنسی از کنیزان فوت می شد . (چون نوع مردان ادعای علم به عدم اجرای عدالت را ندارند لذا حکم نکاح با یک زن منتفی می شد .ومردان به بهانه عدم علم به برقراری عدالت بین زنان می توانستند حداکثر چهار زن به نکاح دائم برای خود شرعا اتخاذ کنند .چون احکام الله دائرمدار مصلحت ومفسده اند وبالتبع با فوت شدن مصلحت در حکم مذکور خود که علم باشد حکم نیز فوت و منتفی می شود وصدور حکم لغوی وبیفابده از حکیم بشری صادر نمی شود چه رسد به حکیم مطلق که خالق هستی است) . ونیز لازم دانستیم توضیح بیان حكيمانه حضرت علامه (قدس سره) را در مورد فقره "أو ماملكت أيمانكم": منظور حضرت بارى تعالى از اين سفارش اين نيست كه بخواهد ظلم به كنيزان را تجويز كند (وبفرمايد: رعايت عدالت در ميان همسران آزاده وحره، لازم است . اما در بین کنیزان لازم نیست وجایز است ظلم به آنان ) چون درسور وآيات دیگر فرموده: خداوند ظالمان را دوست ندارد) ونیز فرموده :"لیس بظلام للعبید " : خداوند به بندگانش ظلم روا نمی دارد و همچنین فرموده : "إن الله لايريد ظلما للعباد" خداوند اراده وقصد نمی کند ظلم بر بندگان را (چه رسد در مقام عمل ظلم بر بندگان نماید) . پس منظور از این فقره شریفه این است که چون تقسیم همخوابگی(حق القسم) در میان کنیزان تشریع و واجب نشده است رعایت عدالت از این حیث در بینشان آسان است . حقیر لازم می دانم عرض کنم که خداوند منان درمورد اجرای حدود(دارای ضرب شلاق) چون حد زنا ونحوه آن را برای بردگان وکنیزان در قرآن کریم به نصف حد افراد آزاد حکم نمود وبرای فرد مریضی که حد بر او واجب شده در روایات شریفه وارد شده صد چوب نازک را بهم بپیوندند ویکبار بر او بزنند .لذا افرادی که نوعا تمام احکام دین را مطلع نیستند عجولانه نسبت به ،برده داری و حدود واحکام الهی در دین پر مهر اسلام نقد غیر منصفانه نکنند . چرا افکار پاک جوانان را با گفتار سانسور شده از طرف خود منحرف می کنید، کجای عالم سراغ دارد دینی که کنیز مومنه وبرده مومن را برکافره حره وآزاد وکافر حروآزاد ترجیح شخصیتی دهد . " تقوا پیشه کنید وسخن نسجیده نگویید وبدانید گناه اجتماعی با ذکر استغفار بخشوده نمی شود بلکه باید افزادی را که منحرف کرده اید سریع هدایت کنید . لازم به ذکر است شبهه نموده اند که در آیه شریفه دیگری خداوند متعال فرموده :" ولن تستطیوا أن تعدلوا بين النساء ولو حرصتم ....." هرگز شما مردان نمی توانید بین زنان خویش عدالت ورزید واین با آیه تجویز تعدد زوجات منافات دارد . جواب این شبهه را امام صادق علیه السلام برای هشام بن حکم بازگو نمودند به اینکه این آیه عدالت درتمایل قلبی مرد را نسبت به زنان خویش ناممکن می داند (زیرا هرگلی بوی خوش خود را دارد) ولی آیه تجویز تعدد زوجات عدالت انفاقی ومالی را بیان می کند .لذا بین دو آیه شریفه تنافی نیست .
نتیجه اول: آیه شریفه درصددبیان وجوب نکاح دائم حداکثر تا چهار زن نیست بلکه درصدد بیان اباحه وجواز این نحوه نکاح است .
نتیجه دوم: آیه شریفه دلالت دارد بر تحقق تشکیل خانواده های متعددهمراه با حفظ بنیان آنان نه هر نکاح بدون قید وشرط، لذا معاذ الله مردی که با چشم چرانی حرام یا تذوق(نگرش یکبار مصرفی به زنان) بخواهد با نکاح های بعدی موجب تخریب نکاح های قبلی شود مشمول آیه شریفه نخواهد بود . چرا که آیه شریفه تحقق وثبات نکاح های متعدد را در عالم خارج می طلبد، نه صرف چهار بار عقد نکاح با از بین رفتن نکاح های قبلی یکی پس از دیگری ، وگرنه اگر نکاح های قبلی با طلاق وفوت زن ونحو آن ازبین روند، مرد جایز است با شمارش نکاح های قبلی زائل شده بیشتر از چهار زن را با نکاح دائم برای خویش اتخاذ کند، پس آیه شریفه جواز نکاح دائمی با دو زن با دو نفقه عادلاته وهکذا سه وچهار زن را با نکاح دائمی امر فرموده است، بعنوان مثال اگر به مهندسی دستور جواز احداث حد اکثر تاچهار پل را دهند .ولی او با احداث هر پلی موجب ثخریب پل های قبلی شود، نمی توان گفت به این دستور عمل کرده زیرا در نهایت او باتخریب پل های قبلی فقط یک پل ساخته و حال اینکه حداقل دو پل یا سه یا چهار پل می توانست بسازد، لذا با تخریب پل های قبلی اسراف نموده وبودجه سه پل تخریب شده را ضامن است (البته در مثال منا قشه نیست) مخاطبین محترم چه آقایان وچه بانوان منصفانه قضاوت کنید آیا به بهانه های واهی ونفسانی تجدید نکاحی که موجب تخریب نکاح قبلی آنهم بدون رعایت عدالت انفاقی بین دو زوجه تا چهار زوجه می شود مفاد این آیه شریفه است ؟!!!
نتیجه سوم: آیه شریفه تعدد زوجات به نکاح دائم را مشروط به اجرای عدالت مالی وانفاقی بین زنان تجویز نموده . لذا در ذیل آیه شریفه فرموده : اگر خوف عقلائی (نه علم) داریدکه نمی توانید عدالت انفاقی بین زنان اجراء کنید فقط باید به یک زن یا کنیزان مملوکه خویش اکتفاء کنید.. قضاوت کنید بجز اهل تقوی وفضل که تمکن مالی اداره عادلانه چند خانواده را با رعایت عدالت انفاقی وبدون تخریب وطلاق بیجای خانواده قبلی خویش را دارند کدام مرد متدین می تواند تعدد زوجات داشته باشد . چرا باید قرآن مجید را با روش نؤمن ببعض ونكفر ببعض عمل كنيم و بقول استاد قرائتی : "كلوا واشربوا" را عمل می كنيم لکن "ولا تسرفوا " را كنار گذاشته وعمل نمی کنیم . نتیجه سوم : زمان شناسی برای فقیه، شرط لازم است .نوعا در آن زمان هم نفقه ها سبک بودند .وهم تعدد زوجات ننگ وخفت برای زوجه قبلی (یا هوو ) محسوب نمی شد مگر در موارد نادری وبر فرض نارضایتی زوجه قبلی اختلاف بحدی نبود که به طلاق ونحو آن منجر شود خصوصا با رعایت عدالت انفاقی که مشروط در آیه شریفه است . مضافا به این امورأ - تعدد زوجات نوعا بخاطر ازدیاد نسل مسلمین در مقابل کفار و ابقاء نسل مسلمین ونحو آن بود. ب- انگیزه عیاشی یا حرمسرایی شاهانه نداشت . لذا رسول مکرم اسلام( صلی الله علیه وآله) تا حضرت خدیجه سلام الله علیها) در حیات طیبه خویش بودند هیچ زنی را به همسری اتخاذ نکردند . بااینکه جوان بودند . وهکذا امیر المؤمنین (صلوات الله علیه) تا حضرت فاطمه عصمت کبرای الهیه (سلام الله علیها) در حیات طیبه خویش بودند .هیچ زنی را به همسری اتخاذ نکردند . با اينكه جوان بودند . یعنی الگوی عملی بودند که بدون ضرورت ازدیاد نسل و با داشتن همسری باوفا وعفیفه لزومی ندارد تعدد زوجات . لذا روش تعدد زوجات را این دو معصوم بزرگوار بعد از حیات مبارکه آن دو بانوی بر گزیده عالمیان اتخاذ نمودند . (البته حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) برای اتحاد قبائل مسلمین وسرپرستی بعضی زنان بیوه بود و حضرت امیرالمؤمنین( علیه السلام) طبق وصیت حضرت فاطمه زهراء(سلام الله علیها) وابقای نسل مطهر و پاک علوی و ازدیاد آنها در مقابل کفار وامویان پلید اتخاذ نمودند) لازم به ذکر است که حدیث دروغین تزویج حضرت امیر المؤمنین(علیه السلام) با جویرة دختر ابوجهل کافرلجوج همزمان با حیات طیبه حضرت زهراء مظهر وفاء(علیها السلام) کاملا مردود است و در سلسله روات آن اولین راوی فردی خردسال به نام مسور بن مخرمه بوده که سال دوم هجرت درشهر مکه متولد شده که آن هم با وجود این همه اصحاب در مدینه منوره باید خبری این چنین مهم سند آن قطعا متواتر می شد . علاوه برآن اینکه مستفاد از متن حدیث معاذالله تکذیب حضرت صدیق اکبر علی (علیه السلام)و تصدیق ابوالعاص بن ربیع از طرف حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم)است و این بهتان اعظم است که از اهل سنت بخاری و مسلم و چند نفراز آنان وایضا مع الاسف الشدید از عده ای انگشت شمار از علمای شیعه که فقط محدث بودند نه فقیه سهوا یاجهلا نقل شده است .لذا بخاطر این علامات واضحه وبراهین ساطعه مذکوره مرحوم علامه مجلسی در بحار الانوار به نقل از مرحوم شیخ صدوق(رضوان الله علیهما) مرقوم فرموده : (این خبر نزد من مقبول نیست . چرا که سیره ایشان اینچنین نبوده که بینشان اختلاف ورنجشی باشد که محتاج به آشتی دهنده باشد .) عرض می کنم : وا أسفاه از کذابان وجاعلان حدیث که با این حدیث وامثال آن گاهی عده معدودی از محدثین ما را که فقه الحدیث کافی نداشتند .فریب داده اند . لذا امام صادق (علیه السلام ) در این باب فرموده اند : "خبر تدریه خیر من الف ترویه " یک روایت وحدیث را با فهم صحیح درک نمایی بهتر از هزار حدیث که فقط نقل نمایی . مراد حضرتش فقه الحدیث است . وفقه در لغت عرب به معنای فهم است . فقیه واقعی فردی است که دین را به تمام جوانبش درک نموده وفهم کاملی از عقائد ، احکام ، اخلاقیات ، سياسات و... دارد .علامه طباطبایی( قدس سره ) به تلامذه خویش می فرمودند : بنده فقه الحدیث را از استادم آیت الحق حاج سید علی قاضی(قدس سره) فرا گرفتم . لذا آیت الله شهید مطهری(رحمه الله) می فرمود : من هر وقت دچار مشکل علمی شوم به تفسیر المیزان استادم علامه طباطبایی رجوع کرده وبرطرف می شود.. اگر به تفسیر االمیزان بدرستی توجه شود . خطاهای علمی بعضی از وعاظ محترم وطلبه حقیری مثل بنده آشکار می شود .از علامه حسن زاده آملی(أیده الله) نقل شده که می فرمودند : از منبرهای جوانی خویش استغفار می نمایم، حقیر گوید چه عرض کنم در قبال گفتار علامه حکیم آنهم با آن بضاعت علمی والایی که داشت.
اللهم احفظنا من الخطاء والزلل والنسیان .تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل . "تلک شقشقیة قد هدرت ثم قرت "
ادامه دارد...
حجت الاسلام و المسلمین سید طالب موسوی ملکی