انقلابستیزی با تطهیر جنایات آمریکا!
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، اخیرا آقای مهدی نصیری در یادداشتی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را متهم به جهانستیزی کرده و با همسانسازی آمریکا و جبهه استکبار و کلیت جهان امروز مدعی شده است این سیاست نه تنها نتیجهای نداشته که مشکلاتی را برای مردم در زمینه مسائل اقتصادی فراهم کردهاست.
در پاسخ این طرز تلقی غلط و سادهلوحانه از یک مسئله مهم و ذوابعاد با پیشنیه تاریخی مهم باید گفت:
سیاست خارجی جمهوری اسلامی بر خلاف ادعای فوق جهان ستیز نیست و از همان ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی غیر از رژیم نژاد پرست آفریقای جنوبی و رژیم غاصب صهیونیستی، نظام اسلامی اصل را بر تعامل همه جانبه با همه کشورهای جهان قرار داده است.
برخلاف ادعای مطرح شده، ایران جهان ستیز نیست بلکه این آمریکاییها هستند که متهم به «ایران» ستیزی و حتی «ایرانی» ستیزی هستند. سوابق جنایات آمریکاییها به این زودی ها و با این تحریفهای شرمآور تاریخی از حافظه ملت ایران پاک نخواهد شد.
درباره قطع ارتباط با آمریکا باید گفت، قطع ارتباط با آمریکا از ناحیه آمریکاییها انجام شد و نه ایران و البته ایران از آن استقبال کرد چرا که زخم کهنه رابطه گرگ و میشی و تحقیر ملی توسط آمریکاییها بد جوری عفونی شده بود و تیرهایی که در جریان انقلاب اسلامی از حضور مستشاران نظامی آمریکایی در ارتش شاهنشاهی بر جان ملت نشسته بود ملت ایران را سوگوار ددمنشیهای آنان کرده بود.
اگر گفته شود تسخیر لانه جاسوسی باعث این قطع ارتباط شده باید این دروغ بزرگ که درصدد است آمریکاییها را از ننگ بدخواهی و تعرض به منافع ملت ایران تطهیر کند افشا شود.
تسخیر لانه جاسوسی در حالی صورت گرفت که آمریکاییها شاه خائن که در خیانت او و خاندان پلیدش در حق ملت ایران تردیدی وجود ندارد، پناه داده و نه تنها حاضر به استرداد این مجرم جنایتکار برای محاکمه نشدند بلکه حرکتی را شروع کردند که نشان میداد به دنبال 28 مرداد آفرینی مجدد هستند و به همین دلیل باید به تیز فهمی دانشجویان خط امام آفرین گفت که با اقدام انقلابی خود نگذاشتند کودتای 28 مرداد دیگری تکرار شود.
در حقیقت آمریکا تیغ ستیز خود با ملت را بعد از انقلاب اسلامی تیزتر کرد و به همین دلیل پاسخ دندان شکنتری از ملت ایران دریافت کرد.
در طول سالهای گذشته نیز این آمریکاییها بودهاند که نه تنها ظلم و جنایت علیه ملت ایران و ایران ستیزی خود را ترک نکردهاند بلکه بر شدت و حدت آن افزودهاند.
بیش از چهل سال است تحریمهای اقتصادی ظالمانه و غیر انسانی را علیه ملت ایران اعمال کرده و هر از چندی به بهانههای مخالف آن را تجدید، تشدید و در ابعاد گستردهـری اعمال می کنند.
آنها وقیحانهترین ایران ستیزی را با تشجیع و حمایت خبیثترین چهره منطقه یعنی صدام حسین برای حمله به ایران به نمایش گذاشتهاند و کیست که نداند و اعتراف نکند که آمریکاییها در حمایت از صدام تلاش کردند همه «جهان» را در ستیز با ایران بسیج کنند.
بیش از چهل سال است به غرور ملی ایرانیان هجوم آوردهاند و در تمام این سالها همواره ایران و ایرانیان را تهدید کردهاند.
یادمان نمیرود روزی وزیر دفاع روسیاه بوش اول آرزوی هجوم به ایران از آبهای جنوبی و تصرف نیمی از کشور را که در سر میپروراند بر زبان آورد و ملت ایران را تهدید کرد. و روزی رئیس جمهور بیخردی که نماد واقعی غرب وحشی بود از بمباران 50 نقطه فرهنگی کشور دم زد که اگر چه لاف در غریبی بود اما از عمق «ایران» و «ایران ستیزی» آنان پرده برداشت.
ماجرای موشک زدن به هواپیمای مسافربری در آسمان بندرعباس در سال های پایانی جنگ یادمان نمیرود تا بدانیم عمق جنایات آنها تنها علیه حاکمیت ایران نیست بلکه آنها «ایرانی» را فی نفسه تهدید میدانند حتی اگر زن و کودک باشند چرا که در حافظه تاریخی آنها تصویر جنایات آمریکا حک شدهاست و آنها در پیوندی عمیق با نظام اسلامی که فریادگر علیه این ایران ستیزی است، همدل و همنوا هستند.
مقامات ارشد نظام بارها و بارها گفته و تکرار کردهاند که اگر آمریکاییها آدم شوند با کرامت ذاتی که ملت ایران دارد حاضر هستند رابطهای بر اساس منافع ملی با آنها داشته باشند. بیش از چهل سال است اموال و دارایی های ایران گروگان آمریکاییهاست. از آنها خواسته شده است برای ابراز حسن نیت و صداقت خود در برقراری رابطه، آنها را به ملت ایران برگردانند. اما تا کنون زیر بار آن نرفتهاند یعنی می خواهند نشان دهند انتظار آدم شدن از ما نداشته باشید ما بسی شیفته بازگشت به توحش غرب وحشی هستیم.
در چنین شرایطی امثال آقای نصیری با متهم کردن نظام مظلوم اسلامی به جهان ستیزی خواسته یا ناخواسته برای نشان دادن پشیمانی خود از گذشته انقلابیاش به روی انقلاب و امامین انقلاب و انقلابیون و حتی ملت ایران که زخمخورده ایران ستیزی آمریکاییها هستند تیغ جفا کشیده است. حبذا و هنیئا لک لبخند دشمنان جنایتکار و خنک شدن دل منافقین و کینهورزان به امام و انقلاب. چه جشن و شادمانی گرفتهاند از ورود مواضع شما به جمعشان.
آقای نصیری اگر از هر چه نوشتهاید علی رغم فهم نادرست و نقص در تحلیل و میل به دیده شدن در جبههای که دوست میدارید سابقه انقلابی شما را فراموش کنند و به التماس شما برای ورود به جمعشان پاسخ مثبت دهند، بگذریم از این اتهامی که به امام راحل(ره) و خلف صالح او زدهاید نمی توان گذشت.
شما امام خمینی(ره) را که در حقیقت حق حیات بر گردن شما و ما دارد و افتخار شیعه و شیعیان و بلکه جهان اسلام است، متهم به تحریف آموزههای شیعی و سیره اهل بیت علیهمالسلام برای توجیه استکبارستیزی، آن هم استکبار ستیزی افراطی، مارکسیستی، غیر عاقلانه و غیرعادلانه کردهاید تا نتیجه دلخواهتان از طرح این موضوع را بگیرید.
این اقدام شما جنایتی بدتر و وحشیانهتر و قیبحتر از جنایات آمریکا، صدام و رژیم صهیونیستی است و غیرت انقلابی اجازه نمیدهد به راحتی از آن عبور کنیم.
شما حق دارید هزینه پشیمانی خود و تغییر ماهیتتان را از سرمایه و سابقه انقلابی خود پرداخت کنید اما حق ندارید و ملت هم به شما و امثال شما این اجازه را نمیدهد هزینههای دگردیسی خود و پهلو به پهلو شدن های موسمی شما از بزرگترین سرمایه انقلاب یعنی امام راحل(ره) و امام خامنهای عزیز پرداخت شود و شما با خاک پاشیدن به صورت خورشیدهای فروزان انقلاب بخواهید برای خود کسب اعتبار کنید و برای توجیه راه بدفرجامی که در آن گام گذاشتهاید به غرور و عزت ملی و انقلابی مردم ایران توهین کنید.
در پایان شما را همچنان برادروار متذکر میشوم به یادآوری این که در سالهای پایانی جنگ وقتی عدهای مانند امروزِ شما شروع کردند به تحلیل های ناصواب از جنگ تحمیلی و همان طور که شما امروز میگویید سیاست خارجی ما نتیجهای در بر نداشته و جز ویرانی برای کشور به ارمغان نیاورده است آنها هم می گفتند جنگ فایده و نتیجهای نداشته است و می خواستند مانند شما دل ملت را خالی کنند و آنها را رو در روی نظام و امام قرار دهند خروش خمینی بر خاست و همچنان که از امثال او بر میآمد علیه این تحلیلهای ناروا و جفا آمیز ایستاد و فریاد برآورد:
«من امروز بر این عقیده ام که مقتدرترین افراد در مصاف با آنهمه توطئه ها و خصومتها و جنگ افروزیهایی که در جهان علیه انقلاب اسلامی است، معلوم نبود موفقیت بیشتری از افراد موجود به دست می آوردند. در یک تحلیل منصفانه از حوادث انقلاب خصوصاً از حوادث ده سال پس از پیروزی باید عرض کنم که انقلاب اسلامی ایران در اکثر اهداف و زمینه ها موفق بوده است و به یاری خداوند بزرگ در هیچ زمینه ای مغلوب و شکست خورده نیستیم، حتی در جنگ پیروزی از آن ملت ما گردید و دشمنان در تحمیل آنهمه خسارات چیزی به دست نیاوردند. البته اگر همۀ علل و اسباب را در اختیار داشتیم در جنگ به اهداف بلندتر و بالاتری مینگریستیم و می رسیدیم ولی این بدان معنا نیست که در هدف اساسی خود که همان دفع تجاوز و اثبات صلابت اسلام بود مغلوب خصم شده ایم. هر روز ما در جنگ برکتی داشته ایم که در همۀ صحنه ها از آن بهره جسته ایم.»
امروز نیز به تأسی از مام راحلمان عرض می کنیم. سیاست های استکبارستیزی ما نه سیاستی تهاجمی که سیاستی تدافعی در برای ایران ستیزی دشمنان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است و هرگز از آن پشیمان نیستیم.
این سیاست در دل خود پیامی برای مسئولان و کارگزاران نظام اسلامی نیز داشت و آن تلاش برای بسط استقلال در همه ابعاد متصور آن از جمله استقلال اقتصادی است. در برخی برههها مسئولان این پیام انقلاب را شنیدند و بدان عمل کردند که باعث شد موفقیتهایی برای نظام رقم زده شود اما در برخی برههها عملا گوش بر این سروش نجاتبخش بستند و راه را در وابستگی دانستند که نتایج تلخ آن را در این سالها چشیدهایم.
این سیاست تضاد و تنافری با آبادانی دنیای مردم و توسعه سازندگی در کشور و بسط خدمترسانی به آحاد جامعه ندارد.
بر عکس تجربه خوش بینی و اعتماد به آمریکاییها و کشورهای غربی نشان داد از آن نیز آبی برای ملت ایران گرم نشد و نخواهد شد. روح ایرانی ستیزی استکبار جهانی و نظام سلطه بر اساس خوی وحشیگری و استعماری اجازه رفاه و آرامش و آسایش به ملتهای آزادیخواه را نمیدهد.
اگر مشکلاتی در کشور وجود دارد که امثال شمایان به بهانه آن می خواهید نظام اسلامی را دعوت به عقب نشینی کنید ناشی از ناکارآمدی برخی از مسئولان است که تعلل، بی عملی و بدعملی آنان باعث شده است زبان امثال شما علیه آرمانهای انقلاب باز شود. دیری نخواهد پایید ملت ایران با طعم خوش خدمت مسئولان انقلابی دلبستگی بیشتری نسبت به آرمانهای انقلابی را در همه صحنهها از جمله انتخابات آتی به نمایش خواهد گذاشت.
جعفر درونه