۳۱ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۶
کد خبر: ۶۹۰۳۶۵

جنگ ما جنگ فقر و غنا بود

جنگ ما جنگ فقر و غنا بود
با سقوط شاه ایران، ستون نظامی ساختار امنیتی متمایل به غرب منطقه فروپاشید و منطقه خلیج‌فارس با بحران خلأ قدرت طرفداران غرب مواجه شد و موازنه قوا در میان کشور‌های منطقه و در سطح دو ابرقدرت بر هم خورد.

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفاع‌پرس، با پیروزی انقلاب اسلامی و شکل‌گیری اولین نظام متکی بر آراء مردم در منطقه‌ای خاص از نظر ژئوپلیتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک و با شعار‌ها و اقدامات ضد استکباری، وقوع جنگی قریب‌الوقوع علیه آن دور از ذهن نبود. به‌ طوریکه با سقوط شاه ایران، ستون نظامی ساختار امنیتی متمایل به غرب منطقه فروپاشید و منطقه خلیج‌فارس با بحران خلأ قدرت طرفداران غرب مواجه شد و موازنه قوا در میان کشور‌های منطقه و در سطح دو ابرقدرت بر هم خورد. [۱]

به‌ طوریکه انقلاب شرایط جدیدی را در ایران پدید آورد و پیامی که از ایران صادر می‌شد، نشان می‌داد که نظام متفاوتی در ایران در حال شکل گرفتن است و باید مهار شود. [۲]

اما جنگی که ایران در دهه ۸۰ میلادی به آن دچار شد، نه یک «حادثه تاریخی» بلکه با توجه به تأثیرگذاری‌اش یک «پدیده تاریخی» محسوب می‌شود. پدیده‌ای که با توجه به پیچیدگی‌های آن ازجمله طولانی بودن، شرایط طرفین جنگ و همچنین وضعیت نظام بین‌المللی در هنگام وقوع جنگ در مقایسه با سایر جنگ‌های تاریخ دارای «ویژگی‌ها» و «ماهیت» متفاوتی است. حالتی که آن را نمی‌توان دارای ماهیت‌های نظامی، قومی- قبیله‌ای، اختلافات مرزی، سیاسی، اقتصادی، ایدئولوژیک، خصومت‌های شخصی و... دانست، بلکه جنگی که در نوشتار پیش رو به بررسی آن می‌پردازیم، گفتمان متفاوتی را ازآنچه تاکنون در منازعات بین کشور‌ها رخ‌داده، ارائه نموده است.

البته لزوم بررسی چنین پدیده‌ای را می‌توان به تأثیرگذاری این جنگ بر هویت ملی و تاریخی ایرانیان اشاره کرد که در مواجهه با حوادث آینده، نقش تعیین‌کننده‌ای دارد. همچنین این جنگ اگر در چارچوب و مفاهیم دیگری غیر ازآنچه بوده است تعریف شود، تأثیر و هویت تاریخی خود را از دست می‌دهد و هر جنگی که چنین شود، دچار بی‌ریشگی خواهد شد و ناظران خود را نسبت به علل و انگیزه‌های آن متحیر ساخته و نخواهد توانست همدلی نسل‌های آتی را برانگیزد. [۳]

تجربه تاریخی ایرانیان در مرز‌های غربی مملو از جنگ‌های متعددی ازجمله مقابله با آشوریان و اقوام مهاجم بین‌النهرین و آسیای صغیر گرفته تا حملات اسکندر، رومیان، اعراب، عثمانی و... بوده که تمامی این موارد، تنها بخشی از ناامنی‌های مرز‌های غربی ایران محسوب می‌شود، اما آخرین رویارویی جدی به جنگی هشت ساله منتهی شد که دارای ماهیت خاص خود است.

به‌ طوریکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی و فروپاشی رژیم شاهنشاهی و پیش آمدن شرایط ناشی از انقلاب در ایران، صدام رئیس‌ جمهور عراق با این خیال که خلأ قدرت ناشی از سقوط رژیم شاه در منطقه خلیج‌فارس را پر کند، به بهانه دفاع و گسترش آرمان‌های ناسیونالیسم عرب به اقداماتی دست زد تا به تصور خود، نقش رهبری اعراب و قدرت برتر منطقه را کسب کند. [۴]

اما مسائل مرزی ایران و عراق در قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر حل شده بود و همچنین با توجه به حمایت کشور‌هایی ازجمله آمریکا، شوروی، فرانسه، آلمان، انگلیس، عربستان، کویت، اردن، مصر، یمن جنوبی، بحرین و... از صدام علیه ایران، دلایل این جنگ را صرفاً نمی‌توان یک سری تفکرات جاه‌طلبانه و شخصی صدام و حزبش یا برخی اختلافات مرزی دانست. بلکه آنچه بیش از هر چیزی مشهود است و فراتر از بهانه‌های جنگ، هدف طبق خواست نظام سلطه، مهار انقلاب ایران بود.

در این‌ سوی جنگ امام خمینی (ره) ماهیت جنگ را به تقابل ایران و عراق محدود نمی‌دیدند بلکه این جنگ را بین «اسلام و کفر» و «حق و باطل» بیان کردند. درواقع امام با تعریف الهی و اسلامی از جنگ به پیروان خود و رزمندگان ایرانی هویت اسلامی بخشیده و عملکرد آن‌ها را معنادار می‌ساختند. امام (ره) از دشمن با القابی نظیر بعثی، عفلقی، کافر، ملحد یادکرده و در مقابل وجهه‌ای الهی و اسلامی از طرف خودی ترسیم می‌کردند. این نوع غیریت‌سازی تأثیر بسیار زیادی در هویت‌بخشی به جبهه خودی داشت. [۵]

امام خمینی (ره) همچنین با دارالاسلام دانستن ایران، مبارزه با صدام را بر همه مسلمانان واجب می‌دانند و اینطور بیان می‌فرمایند: «مسئله نزاع بین یک حکومت و حکومت نیست، مسئله هجوم یک بعث عراقی غیرمسلم است بر یک حکومت اسلامی و این قیام کفر علیه اسلام است و بر همۀ مسلمین‏‎ ‎‏قتال بر او واجب است. [۶]»

چنین معنابخشی به جنگ از طرف امام جنگ را به سمت مردمی شدن سوق داد و با توجه به شرایط انقلابی که ایران در آن قرار داشت بر شدت آن نیز افزوده شد. به‌ طوری‌که نیرو‌های مردمی حتی نقش پررنگ‌تری نسبت به نیرو‌های متعارف نظامی داشتند. به‌ طوریکه یک خبرنگار آرژانتینی که از مناطق جنگی بازدید کرده بود با اشاره به ماهیت مردمی دفاع جمهوری اسلامی ایران در برابر تجاوز عراق گزارش داد: «جنگ ناحق کنونی به نظر من یک جنگ مردمی است. من صد درصد ایمان دارم که این ملت تا پیروزی جنگ را ادامه می‌دهد و این یک جنگ مردمی است.» [۷]

درواقع با توجه به آغاز جنگ از سوی رژیم بعث عراق، کنشگران مسلمان ایرانی خود را مدافع دین اسلام می‌دانستند و به‌ منظور دفاع از اسلام عازم میدان‌های نبرد با ارتش بعثی عراق می‌شدند. این تعبیر تقریباً در تمام وصیت‌نامه‌های شهیدان دفاع مقدس به چشم می‌خورد.

برای نمونه شهید رمضان‌علی قاسمی برمی در وصیتنامه خود نوشته است: «برای دفاع از اسلام به جبهه آمده‌ام تا پرچم جمهوری اسلامی در تمام جهان برافراشته شود» (روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳۶۹/۰۴/۰۹:‌۴).

شهید حسن وفایی نیز در وصیتنامه‌اش این مؤلفه هویتی را این‌طور برجسته کرده است: «عازم جبهه جنگ اسلام علیه کفر می‌شوم. رفتن من تکلیف شرعی بود که بر گردنم نهاده شده بود.... می‌روم تا به یاری خداوند ... اسلام و حکومت اسلامی را در منطقه و بعد هم در جهان برپا سازیم، حال اگر با پیروزی برگشتم که هیچ، الحمدالله و اگر هم کشته شدم که به وظیفه خود عمل کرده‌ام» (روزنامه جمهوری اسلام، ۱۳۶۴/۰۳/۰۶: ۷). [۸]

امام خمینی (ره) همچنین معتقد بودند که ایران در جنگ تحمیلی به نمایندگی و پرچم‌داری تمام مستضعفان عالم به جنگ زورگویان و قدرتمندان رفته و بالطبع شکست ایران می‌توانست به معنای شکست خوردن تمام مظلومان و مستضعفان مبارز دنیا باشد. امام خمینی (ره) پس از پایان جنگ و در اسفند سال ۱۳۶۷ در این مورد فرمودند: «جنگ ما جنگ حق و باطل بود و تمام‌شدنی نیست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ایمان و رذالت بود و این جنگ از آدم تا ختم زندگی وجود دارد.» [۹]

البته این تنها نظر امام در پایان جنگ نبود، بلکه در همان ابتدای جنگ و در چهارم مهر ۱۳۵۹ با سؤالاتی به این مسئله می‌پردازد؛ این‌ها برای چه خون خودشان را می‌دهند؟ روی چه انگیزه‌ای خونشان را می‌دهند؟ این‌ها می‌توانند بگویند ما برای خدا داریم کار می‌کنیم؟ صدام حسین با خدا چه‌کار دارد؟ میشل عَفلَق به خدا چه‌کار دارد؟ حزب بعث، حزبی است که به خدا کار ندارد، مأنوس به خدا نیست این. پس شما دارید در غیر راه خدا خون خودتان را می‌دهید. انگیزه شما چیست؟ انگیزه قدرت‌هایی که ما داریم، انگیزه این است که ما برای خدا جنگ می‌کنیم. [۱۰]

منبع

[۱]- وقوع جنگ ایران و عراق از منظر واقع‌گرایی ساختاری والتز، الهام رسولی، نگین ایران (فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس)، سال ۸، شماره ۲۹، تابستان ۱۳۸۸، ص ۶۰.

[۲]- عوامل تأثیرگذار بر فهم و چیستی جنگ عراق و ایران، دکتر حسین اردستانی، نگین ایران (فصلنامه تخصصی مطالعات دفاع مقدس)، سال ۱۴، شماره ۵۵، زمستان ۱۳۹۴، ص ۱۱.

[۳]- بررسی ماهیت و آثار جنگ تحمیلی، علی مشهدی محمدی، چهارمین همایش ملی حقوق (ارزیابی کارآمدی قانون در نظام ج. ا. ایران)، ۲۶ بهمن ۱۳۹۶، ص ۳.

[۴]- ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس، یعقوب حسینی و دیگران، نبرد‌های غرب اهواز و سوسنگرد، ج ۲، ص ۲۷.

[۵]- قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس)، یعقوب نعمتی، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، تهران ۱۳۹۹، ص ۱۴۸.

[۶]- صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۸۲

[۷]- قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس)، ص ۲۸۴.

[۸]- قدرت متعالی (الگوی قدرت جمهوری اسلامی ایران در دوران دفاع مقدس)، ص ۳۶۶.

[۹]- قدرت طبقه متوسط سنتی در ایران، حجر اردستانی (انقلاب اسلامی، جنگ ایران و عراق)، نشر مرزوبوم، تهران ۱۳۹۱، صص ۱۸۵-۱۸۶.

[۱۰]- صحیفه دفاع (روزشمار بیانات، پیام‌ها و احکام امام خمینی (ره) در دفاع مقدس ۱۳۵۹-۱۳۶۸) مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، ۱۴۰۰، ص ۳۷.

انتهای پیام/ 118

ارسال نظرات