حاج آقا مصطفی؛ سرمشق روزگار ما
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، شهادت آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (ره)، شعله ای بر انبار باروت عقده های فروخفته مردم از رژیم شاه و جنایت های ساواک زد و خون پاکش حیات تازه ای به نهضت اسلامی بخشید و راهپیمایی ها و تظاهرات اعتراض آمیز را حول محور شخصیت امام خمینی (ره) متمرکز کرد. فعالیت سیاسی حاج آقا مصطفی خمینی(ره) از آن جهت اهمیت بررسی دارد که ایشان بهتر از هر کس دیگر روح نهضت امام خمینی(ره) یعنی براندازی رژیم سلطنتی ایران و استقرار حکومت اسلامی را دریافته بود، بهتر از هر کس دیگر موضعگیری مناسب در مقابل حکام رژیم های پهلوی و بعث عراق می کرد، بهتر از هر کس دیگر مبارزان انقلابی را در حضور و غیاب امام راهنما و هدایتگر بود، بهتر از هر کس دیگری با طرد عناصر غیر صالح و مظنون نهضت اسلامی را از خطر آسیب نفوذی ها مصون نگاه می داشت و بهتر از هر کس دیگر تا پای جان در نهضتی که پدر بزرگوارش بنیان نهاده بود ایستاد و سرانجام نیز بهتر از هر کس دیگر جان خویش را نثار احیای انقلاب کرد و خاموشی چراغ عمرش، به سرعت روشنایی شعله های بر افروختۀ انقلاب اسلامی ایران را به همراه آورد.
گرچه حاج آقا مصطفی(ره) در طول دوران مبارزاتی خود بخش عمده ای از عمر پربرکتش را در زندان، تبعید، مسافرت، برگزاری جلسات، انجام مکاتبات، رایزنیهای گوناگون و ملاقاتهای وقت و بی وقت گذرانید، لیکن هیچگاه از مسیر علم و تقوا فاصله نگرفت. ایشان در عین حالیکه مبارزی خستگی ناپذیر قلمداد می شد، عالم و مجتهد بود؛ مفسر قرآن و اسلام شناس بود؛ اسوۀ زهد و معلم اخلاق بود و از مدرسین والا مرتبۀ حوزۀ علمیۀ نجف اشرف محسوب می شد.
آنچه را می توان به عنوان برجسته ترین نقطۀ زندگانی این عالم شهید برشمرد، پیروی بی چون و چرای ایشان از رهبری انقلاب بود. مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) همانگونه که خود اظهار داشته بود چند صباحی بیشتر در اوان جوانی تقلید نکرد و پس از آن به مرتبۀ والای اجتهاد نایل آمد، با این حال تبعیت از امام خمینی(ره) را حتّی آنجا که مخالف رأی و نظر خود می یافت، واجب می شمرد و بدان ملتزم بود.
از برخی از یاران امام نقل شده است که حاج آقا مصطفی(ره) در پاره ای از مسایل سیاسی ـ اجتماعی نظری بر خلاف نظر امام داشت و به خصوص در چگونگی ادارۀ بیت حضرت امام(س) در نجف اشرف خرده گیریهایی به وضع موجود آن زمان می گرفت، ولی هیچگاه دیده نشد که بر خلاف نظر امام اقدامی انجام دهد، سخنی بر زبان آرد و یا اعمال سلیقه ای بکند.
حضور مداوم و فعال حاج سید مصطفی خمینی(ره) در کنار پدر بزرگوارش، باعث شده بود تا فولاد وجودش آبدیده شود. و از اوایل مبارزات عمومی و علنی علیه رژیم پهلوی، معنای عمیق این مبارزه را درک کند و تا آنجا پیش رود که خود یکی از رهبران این حماسه آفرینیها شود.
پس از حماسه 15 خرداد 42 که به دستگیری امام خمینی(س) انجامید، اینطور پنداشته می شد که نهضت اسلامی رو به افول خواهد گذاشت و خروش مردم در گذران زمان خاموش خواهد شد. امّا تعلیمات و زمینه هایی که رهبری نهضت در نهاد شاگردان و پیروان خود به وجود آورده بود باعث شد که بسیاری از آنان از میان مردم برخاسته و اهداف 15 خرداد را تداوم بخشند. از جمله این افراد مرحوم حاج آقا مصطفی(ره) بود که با گردآوری مردم پراکنده و پاشیدن بذر امید در دلهای شیفته آنان، موجب شد تا فشار افکار عمومی برای رفع بازداشت از امام(س) روز به روز بیشتر شود و در نهایت سبب آزادی ایشان را فراهم آورد.
خطابه ها و سخنان محکم این عالم ربانی پس از بازداشت امام خمینی(س) به گونه ای بود که اغلب می گفتند این آتش ظلم برانداز حاج آقا روح الله است که از درون حاج آقا مصطفی(ره) زبانه می کشد، تو گویی که این خود اوست چنین داد سخن سر می دهد، انگار این صدای امام(س) است که دیوارهای ظلم را با طنین رسایش فرو می ریزد، و این نبود جز اینکه ایشان با درک عمیق از چند و چون نهضت اسلامی امام(س)، به خوبی می دانست که چه باید بگوید و مردم را به کدامین جهت راهنما باشد.
مرحوم حاج سید احمد آقا خمینی(ره) دربارۀ برادر بزرگوار خود چنین نقل کرده است:
«... در آغاز مبارزات بسیاری از مسئولیتهای پخش اعلامیه ها و رساندن اخبار به امام(س) و گرفتن اعلامیه ها، جمع و تشکل دوستان از سراسر کشور و به طور کلی مسایل حساس مبارزه به دست ایشان انجام می گرفت. او همیشه سعی می کرد واقعیات را به امام(س) برساند تا امام(س) در فرصت مناسب تصمیمات لازم را در زمینه های مختلف اتخاد فرمایند.»1
به دنبال حملۀ وحشیانۀ مأموران رژیم شاهنشاهی به مدرسۀ مبارکۀ فیضیه در دوم فروردین 1342 که در پی آن جیره خواران مزدور به فرماندهی سرهنگ مولوی به ضرب و جرح طلاب مدرسه پرداختند، حجره ها را غارت کردند و کتابهای مذهبی را آتش زدند و از آن مکان مقدس جز مخروبه و از ساکنان خداجوی آن جز مقتول و مضروب چیزی و کسی باقی نگذاشتند، امام خمینی(س) پس از موضعگیریهای قاطع، اعلامیه ای (که بعدها به عنوان اعلامیۀ «شاه دوستی یعنی غارتگری» مشهور شد) صادر کردند و طی آن این اقدام مذبوحانه را محکوم، رژیم را رسوا و آمادگی خود را برای شهادت اعلام کردند.
نمونه ای از درایت حاج آقا مصطفی
رژیم پهلوی که دریافته بود امام(س) در افشاگری، شخص شاه را نشانه رفته است، درصدد توطئه علیه ایشان برآمد و به منظور احضارشان به دادسرای قم، به پرونده سازی علیه امام(س) اقدام کرد. زمانی که مأمور ابلاغ برای تسلیم احضاریه به بیت حضرت امام(س) مراجعه کرد ضمن تماس با حاج آقا مصطفی(ره)، مأموریت خود را برای ایشان بازگو کرد و ملاقات با امام(س) را از ایشان خواستار شد تا بدین وسیله احضاریه را به معظم له تسلیم کند. امّا حاج آقا مصطفی(ره) که با درایت خاص خود متوجه توطئه دستگاه وابسته قضایی شاه شده بود و حاضر نبود به هیچوجه این احضاریه به دست امام(س) برسد به بهانۀ اینکه امام(ره) احضاریه را نخواهند پذیرفت، درخواست مأمور را رد کرد. مأمور ابلاغ اظهار داشت که اجازه دهید من احضاریه را به ایشان ارائه دهم، هر چند ایشان از پذیرفتن آن خودداری کنند، لیکن حاج آقا مصطفی(ره) اجازۀ این کار را نیز به او نداد و با پذیرفتن هر گونه مسئولیتی از ناحیۀ این برخورد خود، تأکید کرد که من صلاح نمی دانم شما به حضور ایشان بروی و می توانی به مقامات مربوطه گزارش دهی که من مانع انجام مأموریت شما شده ام.2
گرچه این اقدام برای رژیم پهلوی نتیجه ای به بار نیاورد و دستگاه قضایی دیگر آن احضاریه را پیگیری نکرد امّا برخورد آن شهید عالی مقام نشانۀ درایت و شجاعت هر چه بیشتر او بود که عمق توطئه را احساس کرد و آنگاه برخورد مناسب و لازم با آن را بدون هیچگونه ترس و تردیدی عملی ساخت.
شهادت حاج آقا مصطفی
دشمنان حاج آقا مصطفی به خوبی دریافته بودند که وی مانند کوهی استوار در برابرشان ایستاده است و از تهدیدها و تبعیدها خم به ابرو نمی آورد، بلکه پیوسته پنجه در پنجه آنان افکنده و برای شکستشان کمر همت بسته است. آنان برای پیشگیری از شکست و حفظ مقام و موقعیت خود، درصدد ترور آن عالم بزرگ برآمدند و برای اجرای این توطئه شوم، مناسبترین راه را در سوءاستفاده از صفا و صمیمیت و مردانگی حاج آقا مصطفی یافتند؛ ازاینرو، در حوزه روابط اجتماعی او نفوذ کردند و در لباس دوستی و همراهی، خائنانه و مخفیانه، نقشه پلید خویش را به اجرا گذاشتند.
حاج آقا مصطفی؛ سرمشق روزگار ما
حاج آقا مصطفی فرزندی صالح برای امام بزرگوار بود و علاوه بر آن مبارزی انقلابی و خستگی ناپذیر در کنار امام خمینی(ره) بود.
وی که فردی با سواد و شجاع بود، هیچگاه از حرکت انقلاب دل زده و خسته نشد، از طرفی شور و شوق انقلاب نیز وی را به ورطه افراط و سرکشی از رهبر انقلاب نینداخت.
در مبارزات انقلابی همواره به دلیل جریان هیجان در مردم و خروش احساسات، افراد را به افراط و تفریط می کشاند، برخی با تمایلات افراط گونه گاه از رهبر انقلاب جلوتر می روند و وی را متهم به سازشگری و عدول از آرمان های انقلاب می کنند و برخی را نیز با گذشت زمان که منجر به فروکش احساسات می شود، آنچنان در خود فرو می روند که بعد از مدتی از تمام کرده خود پشیمان می شوند گویی افراد لایعقلی بودند که نمی دانستند دارند چه می کنند.
از این رو کسانی در مسیر صحیح و آرمان های انقلاب حرکت می کنند که از سواد کافی برخوردار باشند و نظام های فکری جهان را بشناسند و بدانند به دنبال چه هستند، همچنین بدانند که اساسا چه آرمان هایی دست یافتنی است و چه آرزوهایی که خیال باطل عوامانه است.
حاج آقا مصطفی که فردی مجتهد و باسواد بود هیچگاه افراط و تفریط نکرد، سخنان و کتاب های او نیز برای آیندگان به یادگار مانده است.
همچنین دیگر ویژگی این مبازر و فرزند صالح امام بزرگوار، تمشی از امام و آرمان های انقلاب است به گونه ای که رفتار و افعال وی پر از تواضع و فروتنی است همچنین نمونه ای از انقلابی ساده زیست و بی ریا می باشد.
در حقیقت حاج آقا مصطفی را می توان تجلی امام راحل دانست؛ فردی باسواد، با تقوا، بادرایت، ساده زیست و... هر آنچه از امام انقلاب در اذهان است، حاج آقا مصطفی به نوبه ی خود از آن بهره برده است به طوری که امروز نیز با گذشت زمان و هجمه دشمنان برای تحریف اما همچنان از وی نامی نیک به یادگار مانده است.
اما در این میان آنچه که موجب دلخوری اصحاب و دلسوزان انقلاب شده است، رفتار و کنش برخی از منتسبان امام خمینی(ره) است.
مردم که همواره با نیکی از فرزندان امام یاد می کنند اما هنگامی که سخن از برخی منتسبان امام به میان می آید با دلخوری و سوال نسبت به برخی حرکات عبور می کنند.
امام خمینی(ره) که همواره بر سیره نبی اکرم و همنشینی با ضعفا و کوخ نشینان سفارش می کرد اما امروز برخی از اسم ایشان بهره می برند ولی نمی توان نام آنان را به عنوان الگویی برای ساده زیستی عنوان کرد، کسانی شده اند که امروز به جای نگرانی برای کوخ نشینان و خواسته های آنان بیشتر به دنبال خواسته های کاخ نشینان هستند و سخنان آنان را دنبال می کنند.
این افراد آنچنان با افراد متمول سیر و سفر کرده اند که کم کم بوی آنان را گرفته اند و سخنانشان تغییر یافته است.
حاج آقا مصطفی به نقل برخی از یاران انقلاب با وجود برخی اختلاف دیدگاه ها اما هرگز ار رهبر انقلاب تخطی نکرد اما امروز برخی که فکر می کنند دارای جایگاه اجتماعی ویژه ای هستند با افرادی نشست و برخاست می کنند که چندان باوری به سخنان امام خمینی(ره) ندارد و گاه امکانات و ظرفیت های خود را در اختیار این افراد می گذارند تا به نهادهای به یادگار مانده از امام بزرگوار حمله کنند، نهاد هایی که رهبر کبیر انقلاب بر اهمیت آن ها تا پایان عمر خود سفارش و تاکید کردند.
امید است با سیره و رفتارمام همچون شهدا به عنوان فرزند روح الله شناخته شویم نه فقط از اسم امام بهره ببریم.
محمد مرندی