شهیدی که زنده نگه داشتن یادش از اصالت های دفاع مقدس است
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده، از اصالتهای دفاع مقدس است، به راستی اگر این نوع نگاه و اندیشه به قهرمانان هشت سال دفاع مقدس نبود، نتنها دانش آموزان دهه هشتاد و نود بلکه ما دهه هفتادی ها نیز شهید سیزده ساله دوران دفاع مقدس، حسین فهمیده را نمی شناختیم.
از او همین مقدار برای ما گفتند و در کتاب دبستان نوشتند که او در یکی از نبردهای جنگ هشت ساله نارنجک به کمر بسته و خود را زیر تانک عراقی می اندازد و با انفجار موجبات پیروزی را فراهم می کند و امام خمینی (ره) از او به عنوان رهبر سیزده ساله یاد کرده است، بعید می دانم نوجوانان امروزی نیز چیزی بیش تر از این از شهید دلاور، حسین فهمیده به یاد داشته باشند.
رهبر انقلاب فرمودند "زنده نگه داشتن یاد حادثه شهادت دانش آموز بسیجی، شهید فهمیده، از اصالتهای دفاع مقدس است" این جمله به یک معنا یعنی اگر می خواهید مسیر مقاومت، شجاعت، دلاورمردی و عشق به وطن در اندیشه و فکر نوجوانان و جوانان کشور زنده بماند، ناچار به معرفی رشادت ها، مظلومیت ها و جذابیت هایی دفاع هشت ساله خواهیم بود.
اما واقعاً چقدر به دلاورمردان عرصۀ دفاع هشت ساله پرداخته شده است، متاسفانه باید گفت تقریباً هیچ، چرا که سینمای خانگی ما که سال هاست به سمت و سویی گام برداشته که نه تنها یادی از شهدا در آن ها نیست بلکه به ضدیت با مسیر و فکر و اندیشه شهدا نیز پرداخته است، دنیای کتاب نیز جای خود دارد. جای تاسف اینکه در دولت قبل به دلایل واهی همان دو صفحه یاد از شهید فهمیده نیز از کتاب های ابتدایی محو کردند.
شهید فهمیده که بود؟
محمدحسین فهمیده یکی از هزاران نونهال فهمیده و دانشآموز بسیجی کشور ماست که با نثار خون پاک خویش بر طراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود، اما حسین فهمیده از بدو تولد شهید زاده نشده بود، بلکه محیط خانه، محله، دوست، رفقا و البته لقمه حلال و شیر مادر او را تبدیل به حسین آقای شهید کرده است، شیر مادر و نان پدر حلالش که با وجود صغر سن کار بزرگمردان عالم را کرد و تاریخ ساز شد.
محمد حسین متولد قم بود و دوران ابتدایی را تا کلاس چهارم در قم و مدرسه روحانی طی کرده و سپس به دلیل شغل پدر به کرج نقل مکان کردند، دوران کودکی او آبستن حوادثی بود که از یک کودک، شیرمرد میدان مبارزه ساخته بود. حوادث انقلاب روحیه جوانمردی او را تقویت و از محمد حسین سیزده ساله یک انسان بالغ و عاقل ساخته بود، انسانی که در سخت ترین شرایط، بهترین و موثر ترین کار ممکن را به انجام رساند.
محمد حسین در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ خورشیدی به پخش اعلامیههای رهبر کبیر انقلاب مبادرت ورزید و حتی چند بار از طرف نیروهای رژیم کتک خورد تا دست از این کارها بر دارد اما او منصرف نشده بود. نیروهای ساواک و رژیم ستم شاهی فکر می کردند چون سن کمی دارد با یک سیلی وا داده و عقب می نشیند اما او مرد بود و مردانه گام برمی داشت. او در زمستان سال ۱۳۵۷ خورشیدی نیز در تظاهرات انقلاب اسلامی شرکت کرد و نهایتاً این انقلاب با مجاهدت های فهمیده ها به پیروزی دست یافت.
محمد حسین فهمیده پس از انقلاب اسلامی و شروع جنگ تحمیلی راه و هدف خود را به خوبی شناخته و در این راه با گام های استوار قدم برداشت و کسی جلودار او نبود. با اعلام جنگ رژیم مزدور بعث برعلیه ایران و حمله به خرمشهر دلاورمردان ایرانی به فرمان امام لبیک گفته و راهی خرمشهر برای دفاع از مرز پاک ایران زمین شدند. حسین فهمیده نیز از این گروه لبیک گویان به امام خمینی (ره) بود که یک روز به بهانه خرید نان از منزل خارج می شود و مبلغ ۵۰ تومان را به دوستش میدهد و از او میخواهد که نان را بخرد و به منزل آن ها ببرد. فهمیده تصمیم خود را برای رفتن به خوزستان به دوستش میگوید و از وی میخواهد که تا سه روز به خانوادهاش خبر ندهد تا مانع رفتن او نشوند و سپس آنها را مطلع کند. در تهران یکی از پاسداران کمیته متوجه تصمیم او شده و با وی صحبت و سعی میکند، او را از تصمیم خویش منصرف نماید، اما موفق نمی شود.
هشتم آبان ۱۳۵۹حسین فهمیده برای چندمین بار و با نشان دادن توانایی و شجاعت خود به فرمانده توانست نظر او را جلب کرده و در خط مقدم حضور پیدا کند. شهید فهمیده که به اتفاق دوست شهیدش محمدرضا شمس که در یک سنگر بودند در هجوم عراقیها، محاصره میشوند. محمدرضا زخمی میشود و حسین با سختی و زحمت زیاد او را به پشت خط میرساند، وقتی به سنگر بر میگردد، مشاهده می کند که پنج تانک عراقی به طرف رزمندگان اسلام هجوم آورده و در صدد محاصره و قتل عام آنها هستند. حسین سیزده ساله در حالی که تعدادی نارنجک به کمر خود بسته به طرف تانکها حرکت میکند. تیری به پای او می زنند اما در اراده پولادین و آهنین او خللی وارد نمیشود و پای زخمی مانع و توقفگاه حسین به جساب نمی آید و در همان حال موفق میشود که خود را به تانک پیش روی عراقی برساند و خود را به زیر تانک میاندازد، در نهایت تانک منفجر میشود.
دشمنان متجاوز در این حال تصور میکنند که حملهای صورت گرفته و با سرعت تانکها را رها کرده و فرار میکنند. در نتیجه، حلقه محاصره شکسته میشود و پس از مدتی نیروهای کمکی میرسند و آن قسمت را از وجود متجاوزان پاکسازی میکنند.
محمد حسین فهمیده به همه نوجوانان هم سن و سال خود نشان داده کم سن و سال بودن هیچگاه نمی تواند مانع کار بزرگ و موثر باشد و این را به عنوان یک یادگار برای هم سن و سالان و چه بسا بزرگسالان به یادگار نهاد و لذا امام او را رهبر خود می داند رهبری که باید در بحبوحه حوادث موثر ترین حرکت را انجام بدهد، امثال حسین فهمیده در جنگ هشت ساله کم نبودند اما چون نسل انقلاب در شناساندن این ابرقهرمانان کوتاهی کرده اند نامی از آن ها برای نسل امروز به یادگار نمانده و این ستارگان در خاموشی بسر می برند، اما با این وجود یک حسین فهمیده توانست از نسل دهه هشتادی که هجمه های فرهنگی به آن ها وارد می شد شهید لندی را به وجود بیاورد که برای دفاع از هم میهنان خود به دل آتش زده و کار فهمیده را انجام بدهد.
آنچکه از محمد حسین فهمیده یک رهبر سیزده ساله می سازد، حرکت انتحاری و به موقع او نیست بلکه اراده پولادین و انتخاب مسیر درست او است، همچنانکه در وصیت نامه خود به آن اشاره کرده است:
"بسم الله الرحمن الرحیم
مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه وَ اَنَا دِیَتُه
هرکس من را طلب میکند مییابد مرا، و کسی که مرا یافت میشناسد مرا، و کسی که من را دوست داشت، عاشق من میشود و کسی که عاشق من میشود، من عاشق او میشوم و کسی که من عاشق او بشوم، او را میکشم و کسی که من او را بکشم، خون بهایش بر من واجب است، پس خون بهای او من هستم.
هدف من از رفتن به جبهه این است که، اولاً به ندای "هل من ناصر ینصرنی" لبیک گفته باشم و امام عزیز و اسلام را یاری کنم و آن وظیفهای را که امام عزیزمان بارها در پیامها تکرار کرده، که هرکس که قدرت دارد واجب است که به جبهه برود و من میروم که تا به پیام امام لبیک گفته باشم. آرزوی من پیروزی اسلام و ترویج آن در تمام جهان است و امیدوارم که روزی به یاری رزمندگان، تمام ملتهای زیر سلطه آزاد شوند و صدام بداند که اگر هزاران هزار کشور به او کمک کند او نمیتواند در مقابل نیروی اسلام مقاومت کند. من به جبهه میروم و امید آن دارم که پدر و مادرم ناراحت نباشند، حتی اگر شهید شدم، چون من هدف خود را و راه خود را تعیین کردهام و امیدوارم که پیروز هم بشوم. پدر و مادر مهربان من! از زحمات چندین ساله شما متشکرم. من عاشق خدا و امام زمان گشتهام و این عشق هرگز با هیچ مانعی از قلب من بیرون نمیرود، تا اینکه به معشوق خود یعنی «الله» برسم. و بحق که ما میرویم که این حسین زمان و خمینی بت شکن را یاری کنیم و بحق که خداوند به کسانی که در راه او پیکار میکنند پاداش عظیم میبخشد. من برای خدا از مادیات گذشتم و به معنویات فکر کردم، از مال و اموال و پدر و مادر و برادر و خواهر چشم پوشیدم، فقط برای هدفم یعنی الله"
حسین فهمیده در راه خود موفق بود. او هم توانست تانک های عراقی را به عقب براند و هم به لقاء الله و وصال معشوق برسد و هم الگو و اسوه ای برای نوجوانان بعد از خود باشد. آری محمد حسین، با تأسی از قاسم بن الحسن به فرمان امام خود لبیک گفت و از دین اسلام حمایت کرد، امروز نوبت مسئولین و دستگاه های فرهنگی و حوزوی است که نسل نوجوان امروز را با سیره و منش شهید فهمیده آشنا کنند، ضرورت فرهنگی جامعه اقتضاء می کند به هر شیوه ممکن از قلم گرفته تا تصویر و ... جوانان کشور را با دلیرمردان هشت سال دفاع مقدس پیوند زد.
امید است که با بصیرت و آگاهی راه شهید فهمیده تا ظهور حضرت حجت بن الحسن(عج) ادامه دار باشد.
حمیدرضا شاکر