۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۰۹:۵۴
کد خبر: ۶۹۴۳۱۷
یادداشت؛

مردی از تبار علم و عمل

مردی از تبار علم و عمل
مکتب تشیع همواره مردانی به خود دیده که با آمیختن علم وعمل راه سعادت و کمال را پیموده اند.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، مکتب تشیع همواره مردانی به خود دیده که با آمیختن علم وعمل راه سعادت و کمال را پیموده اند و در این مسیر پویندگان راه حق را راهنما بوده اند. از جمله این مردان مرحوم علامه ابوالحسن شعرانی است. که عمر پربرکت خود را صرف علم توأم با عمل و تهذیب نمود. وتوانست منشأ آثار فراوانی گردد.

ولادت و نسب

ابوالحسن شعرانی در سال ۱۳۲۰ ق. در تهران و در خانواده‎ای روحانی و دانش پرور، چشم به جهان گشود، و پرورش یافت. او بازمانده خاندانی از خاندان‌های علم و دانش و تقوا و معنویت بود.

سلسله نسب میرزا ابوالحسن شعرانی، به دانشمندی بزرگ و قرآن شناسی فرزانه یعنی علامه «ملا فتح الله کاشانی» (م ۹۸۸ ق) مفسر معروف عصر صفویه می‎رسد. تفسیر «منهج الصادقین» وی به زبان فارسی شهره آفاق است. مادرش فرزند ميرزا ابراهيم نوّاب، صاحب كتاب فيض الدموع و تأليفات ديگر بود.( شعرانی، ابوالحسن، پژوهش های قرآنی علامه شعرانی، ص۱۱.)

مردی از تبار علم و عمل

تحصیلات و اساتید

ابوالحسن در ابتدای سنین نوجوانی، نزد پدر بزرگوارش به فراگیری قرآن، «الفیه ابن مالک» و «شاطبیه» پرداخت وی در سالهای بعد وارد مدرسه مروی تهران شد و ادبیات عرب و فارسی، منطق، فقه، اصول، فلسفه، ریاضی، و... را طی آن سال‌ها آموخت.

از معروفترین اساتید او در حوزه علمیه تهران، می‎توان از آیت الله حاج میرزا مهدی آشتیانی نام برد. همچنین حکیم محقق میرزا محمود قمی از اساتید او بود که مردی زاهد و دانشمند بود. حبیب الله ذوالفنون نیز استاد ریاضی میرزا ابوالحسن شعرانی در حوزه تهرانی بود.

ایشان در قم نزد حکیم« میرزا محمود قمی»، متخلص به «رضوان» و نیز شیخ آقا بزرگ ساوجی، علم فقه را فرا گرفت. و در محضر آیات عالی مقام، حاج شیخ عبدالکریم حائری و حاج شیخ عبدالنبی نوری در قم، سالها شاگردی کرد.

وی در کنار تحصیل علوم حوزوی، به فراگیری علوم روز از جمله ریاضی، نجوم و اسطرلاب نزد مرحوم میرزا حبیب اللّه ذوالفنون پرداخت.

علامه شعرانی در مقدمه ترجمه «نفس المهموم»، به بیان چگونگی آغاز تحصیلات و تداوم آن می‌پردازد. و می‌گوید: «اما چنین گوید این بنده فانی، ابوالحسن بن محمود بن غلامحسین بن ابی الحسن(المدعو بالشباب)، که چون عهد شباب من به تحصیل علوم و حفظ اصطلاحات و رسوم بگذشت، و اقتداء به اسلافی الصالحین، از هر علمی بهره گرفتم و از هر خرمنی خوشه برداشتم. گاهی به مطالعه کتب ادب از عجم و عرب، و زمانی به درایت اسفار، و زمانی به تتبع تفاسیر و اخبار، و وقتی به تفسیر و تحشیه کتب فقه و اصول و گاهی به تعمق در مسائل ریاضی و معقول؛ تا آن عهد به سر آمد.

سالیان دراز، شب بیدار و روز تکرار، ناگهان، سروش غیب در گوش این ندا داد که علم برای معرفت است، و معرفت بذر عمل و طاعت، و طاعت بی اخلاص نشود. و اینهمه میسر نگردد، مگر به توفیق خدا و توسل به اولیاء، مشغولیها تا چند.

مردی از تبار علم و عمل

علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانی

شتاب باید کرد و معاد را زادی فراهم ساخت. زود برخیز، که آفتاب برآمد و کاروان رفت.( شعرانی، نفس المهموم)

استادی مبرّز

علامه شعرانی در تهران کفایه، مکاسب، اسفار ملاصدرا و شفای ابوعلی سینا و هیئت و ریاضیات را تدریس می نمود. برخی از شاگردان او عبارتند از:

۱. آیت الله میرزا هاشم آملی (۱۳۲۲ـ۱۴۱۳ ق): از اساتید حوزه علمیه نجف و قم و صاحب آثار متعددی در فقه و اصول.

۲. آیت الله عبدالله جوادی آملی: از فقها، مفسران و فلاسفه بزرگ معاصر و از اساتید حوزه علمیه قم دارای ده‌ها اثر علمی و فقهی و تفسیری است.

۳. علامه حسن حسن زاده آملی: عارف، حکیم و فقیه معاصر که در ادبیات، علوم غریبه، ریاضی، هیئت و طب نیز تبحر دارد و به جهت تسلط به علوم مختلف به علامه ذوالفنون شهرت یافته است. آثار متعددی از ایشان به چاپ رسیده است. ایشان سال‌ها در تهران از محضر علامه شعرانی در زمینه فقه و تفسیر و ریاضی و حکمت و عرفان و... استفاده کرده و بهره‎های فراوان برده است و خاطراتی شیرین و شنیدنی از آن استاد الهی به یاد دارد.

۴. استاد شیخ محمدحسن احمد فقیه یزدی: از شاگردان موفق علامه شعرانی و از اساتید حوزه علمیه قم است.

۵. علی‌اکبر غفاری: او در زمینه تصحیح، تحقیق و طبع آثار حدیثی شیعه خدمات ارزنده‎ای انجام داده است.

۶. محدث اُرموی (۱۳۲۳ق ـ۱۳۵۸ش): مدرس، محقق، مصحح و ادیب که بیش از هفتاد اثر گرانقدر را تصحیح یا تألیف کرده است.

مردی از تبار علم و عمل

تألیفات علامه شعرانی

از استاد علامه 40 اثر ارزشمند علمی برجای ماند، که به فرموده آیت اللّه حسن زاده اگر همه این آثار گردآوری شوند، یک دائرة المعارف جامع اسلامی فراهم خواهد شد. این آثار در هفت رشته تدوین شده است.

تفسیر و علوم قرآنی:

  1. 1. حاشیه بر تفسیر مجمع البیان در 10 جلد، با تصحیح کامل، اعراب گذاری و توضیحات.
  2. 2. تصحیح کامل تفسیر صافی در دو جلد.
  3. 3. تعلیقات بر تفسیر کبیر جدش، تفسیر منهج الصادقین، در یک جلد.
  4. 4. مقدمه بر حواشی کامل تفسیر ابوالفتوح رازی با توضیح اشعار و شواهد عربی و فارسی در 12 جلد.
  5. 5. نثر طوبی و دائرة المعارف اصطلاحات قرآنی تا حرف صاد.
  6. 6. طبع متجاوز از 60 سخن قرآنی که با نظر ایشان تصحیح و اعرابگذاری شد.

حدیث و درایه:

  1. 1. حواشی و تحقیق کتاب وافی مرحوم فیض کاشانی در سه جلد.
  2. 2. تعلیقات بر شرح اصول کافی ملاصالح، در 12 جلد.
  3. 3. تعلیقات بر وسائل الشیعه از جلد 16 تا جلد 20.
  4. 4. تحقیق و تصحیح جامعة الرواة به دستور آیت اللّه بروجردی.
  5. 5. رساله ای در باب علم درایه.

عرفانی:

  1. 1. حاشیه بر ارشاد القلوب دیلمی.
  2. 2. ترجمه و شرح دعای «عرفه» ضمیمه کتاب فیض الدموع.
  3. 3. شرح و ترجمه مفصل صحیفه سجادیه.

فقه و اصول:

  1. 1. المدخل اولی عذب المنهل در اصول.
  2. 2. شرح کفایه مرحوم آخوند به طریقه «قال و اقول» در اصول.
  3. 3. حاشیه کبیره بر قواعد الاصول.

احکام:

  1. 1. رساله ای در شرح شکوک الصلاة فی العروة الوثقی.
  2. 2. رساله مختصر فقهی برای تدریس.
  3. 3. مناسک حج با حواشی نه نفر از مراجع تقلید.
  4. 4. شرح تبصره علامه حلی.

مردی از تبار علم و عمل

فلسفه و کلام:

  1. 1. شرح تجرید الکلام.
  2. 2. مجموعه اصطلاحات فلسفی.
  3. 3. حاشیه بر فصل الخطاب محدث نوری.
  4. 4. کتاب راه سعادت در اثبات نبوت و رد شبهات یهودی و نصاری.
  5. 5. مقدمه و حواشی محققانه بر اسرار الحکم سبزواری.

تاریخ اسلام:

  1. 1. ترجمه کتاب الامام علی(ع) صوت العدالة الانسانیه، با نقد لغزشهای (جرج جرداق)، نویسنده آن.
  2. 2. ترجمه کتاب نفس المهموم مرحوم شیخ عباس قمی.
  3. تعلیقات بر کتاب محمد(ص) پیامبر و سیاستمدار، نوشته مونتگمری وات.

توجه علامه به تشکیل حکومت اسلامی

یکی از مباحث کلامی که علامه شعرانی بدان پرداخته، مساله وجود حکومت اسلامی است به نظر وی عزت دین و سعادت مسلمین در گرو وحدت جوامع اسلامی وتشکیل حکومت اسلامی است ایشان با استفاده از زندگی مسلمین در برهه ای از تاریخ با یک بحث جدلی نظر خود را بیان می دارند. ایشان در جواب از اعتراضی که شاید وجود امام لطف باشد اما فائده وجود او به وسیله دیگر نیز حاصل شود می گویند: سخن در این مردم و این عادات و اخلاق و شرایط و اوضاع محیط به آنهاست و با این مردم و شرایط لطفی غیر امام عادل تصور نمی شود... از این جهت بین عقلای مردم بر فرض حاضر نبودن امام عادل به دولت اسلامی متوسل می شوند تا فی الجمله مفاسد کمتر شود ومردم عصر ما که سلاطین آل عثمان را دیده و حال بلاد اسلام را در زمان دولت آنها مشاهده کردند هرگاه آن را با همان بلاد بعد از انقراض دولت آنان مقایسه کنند، فائده وجود امام غیر عادل را خوب ادراک خواهند کرد، وقتی امام غیر معصوم به نام امامت اسلام چنین تاثیر در عزت دین داشته باشد، آیا تاثیر امام معصوم چه خواهد بود و چه بدلی برای آن تصور می توان کرد. از نظر ایشان، وجود امام معصوم و تشکیل حکومت اسلامی راه سعادت بشر است که غرض از بعثت انبیا نیز همین بوده است و با رهنمودهای ائمه اطهار در زمان غیبت می توان به حاکم اسلامی که صلاحیت لازمه را که علم وسیع و عدل است رجوع کرده و بر مسلمین اطاعات اولازم است.( خاتمیت از دیدگاه علامه شعرانی، اندیشه نامه علامه شعرانی)

علامه شعرانی در کلام علما

حضرت آية اللّه حسن‌زادۀ آملى در مورد شخصيّت علمى ايشان مى‌فرمايد:

اين قهرمان علمى در جميع علوم مختلف منحصر به فرد بود،هيچ‌كدام از علماى معاصر را عديل ايشان در جامعيّت علوم و احاطه به آنها نديديم.اديبى بارع و صاحب قلمى وزين و رصين و محكم و سنجيده در علوم ادبى فارسى و عربى بود.به زبان‌هاى فرانسه،عبرى و تركى كاملا مسلط و به انگليسى به اندازۀ رفع احتياج آشنا بود.فقيهى مجتهد و جامع شرايط فقهى در حد كمال بود.فيلسوفى الهى و متبحّر و حكيمى متضلّع در حكمت متعاليه و مشّاء و اشراق بود.در علوم رياضى به خصوص در هيئت كم‌نظير بود.طبيبى بود كه قانون شيخ الرئيس و شرح اسباب را درس مى‌گفت و مخترع حاذقى كه با ذهن بلند نگر وقّاد خود برخى آلات رصدى در شناخت قبلۀ بلاد مختلف را اختراع نمود و محدّثى خبير كه از مشايخ حاملان روايت شمرده مى‌شد و رجالى ماهرى در درايت و تشخيص ثقات از ضعفا بود و مفسّرى متبحّر در تفسير قرآن كريم و علم قرائات بود.و بالجمله،هنگام اشاره به علمايى كه جامع علوم و فنون مختلف بودند مشار بالبنان است و آثار درخشان ايشان بهترين شاهد صدق بر آنچه بر اين قلم رانده شد،مى‌باشد.( كيهان انديشه،ش ۴۵،ص ۸۱.)

حكيم متألّه حضرت آیت الله جوادی آملی نيز دربارۀ علاّمه شعرانى چنين مى‌فرمايد:

مرحوم آقاى شعرانى در طبيعيّات خيلى ماهر بود.ايشان مثال‌هايى را هم كه ذكر مى‌كند يا هندسى است و يا طبيعى و يا طبّى و مانند آن.اگرچه ممكن است مثال در اصل آن بحث نقش نداشته باشد، ولى وقتى طلبه مى‌بيند كه اين مثال را استاد خوب بيان نكرد آن حسن قبول را دربارۀ گفته‌هاى استاد ازدست‌مى‌دهد و احيانا بعضى از اين ظرافت‌هاست كه از راه مثل مى‌تواند مشكل ممثّل را حلّ بكند.

نوع مثال‌هايى كه ديگران به كمك يك مسئلۀ ساده القا مى‌كردند،مرحوم بو على با مسائل طبيعى و رياضى و امثال ذلك القا مى‌كرد.مرحوم آقاى شعرانى در اين بخش‌ها خيلى مسلّط و قوى بود.لذا طبيعيّات اشارات را حضور ايشان خوانديم.مرحوم آقاى شعرانى در رياضيّات هم خيلى مسلّط بودند و علاقۀ شديدى هم به رياضيّات و طبيعيّات داشتند و اين درس‌ها را بايد حتما مطالعه مى‌كردند و مى‌گفتند،ولى براى آن درس‌ها اگر توفيق مطالعه هم پيدا نمى‌كردند باز مسلّط بودند.فكر، فكر رياضى و طبيعى بود.لذا شرح چغمينى را هم خدمت ايشان خوانديم.مقدارى از مقدمۀ زيج بهادرى را هم خدمت ايشان خوانديم.تا وقتى‌كه از تهران به قم آمديم.( كيهان فرهنگى،ش ۹،آذر ۶۴،ص ۵.)

علاّمه حسن‌زادۀ آملى که مدت زمان زیادی از محضر علامه شعرانی کسب فیض کرده است در کلام دیگری درباره ایشان میفرماید:

آقاى شعرانى ذوالفنون بودند.بنده همۀ اساتيدم را به تبحّر در فنون مثل ايشان نديدم.يكى از كتاب‌هاى دورۀ شفا علم موسيقى است.دانستن موسيقى كه گناه نيست.مرحوم آقاى شعرانى موسيقى هم مى‌دانست.فرانسه را به اندازۀ عربى مى‌دانست و مسلّط بود.

آن لحن شيرينش هيچ‌گاه از خاطرم نمى‌رود.گاهگاهى از ايشان عباراتى مى‌پرسيدم كه آقا!اين عبارت را چطور بايد معنا كرد؟ايشان ديكسيونر را مى‌گرفت.دندان نداشت و چند تا از دندان‌هايش ريخته بود.اين الفاظ فرانسه را با آن دندان‌هاى ريخته‌اش خيلى شيرين و جالب مى‌خواند.گاهگاهى هم من مختصر تبسّمى مى‌كردم.تركى خوب مى‌دانست و تلفّظ مى‌كرد.انگليسى‌اش خوب بود،امّا نه مثل فرانسه‌اش.فرانسه‌اش خيلى قوى بود.عبرى را مى‌دانست.كتاب‌هاى عبرى را هم داشت.خودش به من گفت كه من عبرى را پيش يك ملاّى يهودى خوانده‌ام.در علوم دينى و فقه و اصول و روايت و تفسير و آثار قلمى،قلم توانايى داشت.فارسى را خيلى سنگين و قوى و فصيح مى‌نوشت.در رياضيّات عاليه، در نجوم،من بارها اين مطلب را به عرض رسانده‌ام در ميان علماى روحانى ما در عصر خودم بنده كسى را به تبحّر در رياضيّات از ايشان بهتر و برتر نديدم. (نور علم،شماره ۵۰-۵۱،ص ۹۲.)

عروج

در اواخر عمر دچار ضعف و بیماری قلب و ریه شد و زیر نظر پزشک بود. وقتی بیماری‎اش شدت یافت برای معالجه به آلمان برده شد و در بیمارستانی در شهر هامبورگ بستری گردید. اما معالجات سودی نبخشید و ایشان دقایقی بعد از نیمه شبِ یکشنبه، هفتم شوال ۱۳۹۳ قمری (۱۲/۸/۱۳۵۲) پس از عمری مجاهدت و تلاش در راه کسب و ترویج معارف دینی، به لقاءالله پیوست. پیکر پاک ایشان به تهران منتقل شده و در جنب حرم حضرت عبدالعظیم حسنی، در مقبره خانوادگی زمردی در بازار روبروی باغ طوطی به خاک سپرده شد./826/

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۰۷
خلی ناشناخته هستن.
ممنون که به ایشون پرداختید
0
0
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۶
چه عمرهایی با برکتی داشته اند این علما
0
0
محمدی
Iran, Islamic Republic of
۱۳ آبان ۱۴۰۰ - ۱۴:۱۹
چنین استادی مثل علامه حسن زاده آملی را تربیت میکند.رحمت خدا بر او
0
0