۲۲ آبان ۱۴۰۰ - ۱۸:۴۳
کد خبر: ۶۹۵۱۳۶

حزب‌الله چگونه تبدیل به یک تهدید بزرگ برای رژیم صهیونیستی گردید؟

حزب‌الله چگونه تبدیل به یک تهدید بزرگ برای رژیم صهیونیستی گردید؟
توانایی نظامی و به‌ویژه قدرت موشکی حزب‌الله درحالی برتری نظامی رژیم صهیونیستی را به چالش کشیده است که سران صهیونیست نیز نمی‌توانند این مسئله را انکار کنند.

به گزارش خبرگزاری رسا، طی 2 دهه گذشته به‌ویژه بعد از پیروزیهای حزب‌الله لبنان در برابر رژیم صهیونیستی در سال 2000 و 2006 گزارشهای متعددی درباره توانایی نظامی حزب‌الله منتشر شده است که البته به‌دلیل آن که بخش زیادی از فعالیتهای نظامی مقاومت لبنان محرمانه است، کسب اطلاعات دقیق در این زمینه ممکن نیست. شاید برای برخی جای سؤال و تعجب باشد که حزب‌الله چگونه موفق شده است تبدیل به یک تهدید بزرگ برای رژیم صهیونیستی گردد؛ آن هم در سایه قدرت نظامی ارتش رژیم صهیونیستی و حمایت مطلق آمریکا از این رژیم.

اما آنچه بیشتر موجب تعجب می‌شود آن است که همه سران سیاسی و نظامی در تل آویو بار‌ها به این واقعیت اعتراف کرده‌اند که حزب‌الله بزرگترین تهدید و کابوس آنهاست و ارتش اسرائیل همواره در تلاش برای توسعه توانایی‌های نظامی خود جهت مقابله با چالشی است که حزب‌الله برای این رژیم به وجود آورده است. اطلاعات نشان می‌دهد که صهیونیست‌ها حتی با وجود چالشهای اقتصادی فراوانی که بخش بزرگی از آن در سایه پیامدهای اپیدمی کرونا به وجود آمده است بودجه کلانی را برای تقویت قدرت نظامی خود برای مقابله با مقاومت لبنان اختصاص داده‌اند.

اما مسئله خطرناک برای صهیونیست‌ها در این میان آن است که علی‌رغم برتری نظامی رژیم صهیونیستی در سایه حمایت دائمی آمریکا، مقاومت توانست به پیروزیهای تاریخی و راهبردی دست پیدا کند که معادلات درگیری در منطقه را کاملاً تغییر داده معادلات جدیدی ایجاد کرد که بر این منطقه حاکم شده است، این تغییر موازنه قدرت را در منطقه، از لبنان گرفته تا فلسطین و عراق و یمن می‌بینیم.

مدتی قبل «بنی گانتس» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی گفت که اسرائیل هرگز اجازه نخواهد داد حزب‌الله و هم‌پیمانان ایران برتری نظامی اسرائیل را هدف بگیرند. این اظهارات وزیر جنگ اسرائیل تحت عنوان توجیهی برای تجاوزات این رژیم ضد سوریه شد. صهیونیست‌ها معتقدند که بخش زیادی از قدرت ارتش مقاومت سوریه از حزب‌الله لبنان ناشی می‌شود و باید جلوی نفوذ حزب‌الله در سوریه گرفته شود.

بنی گانتس این سخنان را به‌هنگام افتتاح یک کارخانه وابسته به شرکت اسلحه‌سازی «رافائل» در شهرک «شلومی» در امتداد مرز شمالی بیان و تأکید کرد که این مکان در جریان جنگ جولای 2006 بارها توسط موشکهای حزب‌الله مورد هدف قرار گرفته است و اسرائیل به‌شکل گسترده در تلاش جهت افزایش قدرت خود و به هم زدن توازن منطقه‌ای است.

نکته حائز اهمیت در سخنان وزیر جنگ رژیم صهیونیستی آن است که این اظهارات وی بیش از یک سال پس از امضای یک توافقنامه با وزارت دفاع آمریکا مطرح می‌شود. این توافقنامه رژیم صهیونیستی با آمریکا مبتنی بر یک طرح استراتژیک جهت محافظت از برتری نظامی اسرائیل در خاورمیانه برای سال‌های آینده است.

بیش از دو سال قبل در فوریه 2019 «آویو کوخاوی» رئیس ستاد ارتش رژیم صهیونیستی نسبت به کاهش فاصله برتری نظامی ارتش اسرائیل با حزب‌الله لبنان و مقاومت در نوار غزه هشدار داده اشاره کرد که ارتش اسرائیل باید ابتکاری برای بازگرداندن قدرت خود و افزایش این فاصله طراحی کند،
این در حالی است که در گزارش‌های مهم امنیتی رژیم صهیونیستی که در سال 2020 منتشر شد به افزایش قدرت نظامی حزب‌الله به‌عنوان تهدید بزرگی برای اسرائیل و قدرت نظامی آن اشاره شده بود، این امر نشان می‌دهد که توسعه توانمندیهای حزب‌الله و محور مقاومت سال‌هاست که تبدیل به دغدغه بزرگ دشمن صهیونیستی شده و یکی از چالشهای مهم همه مؤسسات اطلاعاتی و نظامی و سیاسی این رژیم است، نتایج درگیریهایی که رژیم صهیونیستی اخیراً در محیط اطراف خود تجربه کرده به‌ویژه نبرد شمشیر قدس این واقعیت را اثبات می‌کند.

بسیاری از ناظران معتقدند که رژیم صهیونیستی توانایی ورود به یک جنگ و یا تشدید تنشها در حد انفجار اوضاع منطقه را ندارد؛ چرا که نمی‌تواند پیامدهای آن را تحمل کند، علاوه بر آن ناتوانی رژیم صهیونیستی در حفظ اصل برتری نظامی، به‌دلیل چالش‌های جدید پیشِ‌روی این رژیم نیست؛ بلکه یک واقعیت ثابت در استراتژی امنیت داخلی اسرائیل از دهه 50 قرن گذشته بوده است.

در آن زمان «بن گوریون» بنیانگذار رژیم جعلی اسرائیل متوجه شد که نقاط ضعف اسرائیل در برابر برتری کمی اعراب در سطح جغرافیایی و جمعیتی قابل حل نیست؛ زیرا رژیم صهیونیستی هر اندازه هم تلاش کند نمی‌تواند ضعف خود را در زمینه جغرافیایی و جمعیتی حل کند.

وسواس بی‌هویتی و ترس دائمی از کاهش جمعیت موضوعی است که همواره در ذهن همه سران رژیم صهیونیستی باقی می‌ماند و حمایتهای نظامی دائمی واشنگتن از اسرائیل و ارائه تسلیحات پیشرفته به این رژیم نمی‌تواند نگرانی صهیونیستها را در این زمینه کاهش دهد.

در نتیجه، اهمیت محافظت از اصل برتری نظامی تبدیل به یک اولویت برای امنیت داخلی رژیم صهیونیستی شده است، به همین دلیل در سال 1976 قانونی وضع شد که همه دولت‌های آمریکا را موظف می‌کرد هیچ‌گونه معامله تسلیحاتی با کشورهای عربی، که قدرت نظامی اسرائیل در خاورمیانه را تهدید می‌کند منعقد نکنند.

در سال 2012 یک بند به این قانون اضافه شد مبنی بر اینکه کاخ سفید همواره باید برای انجام هرگونه معامله تسلیحاتی با کشورهای خاورمیانه موافقت کنگره را کسب کند، از آن زمان به بعد تعهد آمریکا برای محافظت از برتری نظامی اسرائیل دیگر یک موضوع استراتژیک نیست؛ بلکه یک قانون الزام‌آور برای همه دولت‌های آمریکا ـ چه دموکرات و چه جمهوری‌خواه ـ است.

یک مثال عملی در این باره آن است که در زمان «جورج دبلیو بوش» و «باراک اوباما» رؤسای جمهور اسبق آمریکا دو قرارداد 10ساله میان این کشور با رژیم صهیونیستی منعقد شد که بر اساس آن ایالات متحده موظف است در هرگونه معامله تسلیحاتی با کشورهای خاورمیانه اصل عدم آسیب رساندن به برتری نظامی اسرائیل را رعایت کند.

اما با وجود این، یکی از مشکلات عمده رژیم صهیونیستی این است که دشمن بزرگ آن در منطقه یعنی جمهوری اسلامی ایران علی‌رغم محاصره و جنگهای متعددی که به آن تحمیل شد موفق شده است در چندین حوزه فناوری نظامی و موشکی به سطح پیشرفته‌ای از توانایی و توسعه دست یابد که همین توانایی ایران تأثیر بالایی در تقویت جبهه محور مقاومت و ایجاد معادلات بازدارندگی استراتژیک مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی داشته است، این امر همچنین یک واقعیت منطقه‌ای جدید را به وجود آورد که برتری نظامی اسرائیل را به چالش می‌کشد و سناریوهای خطرناکی برای این رژیم ترسیم کرده است.

این موضوع موجب شده است آینده‌ای جدید برای منطقه و فلسطین در راه باشد و بر همین اساس رژیم صهیونیستی یک استراتژی تهاجمی تحت عنوان «جنگ بین جنگ‌ها» در پیش گرفت؛ به این امید که بتواند توانایی‌های ایران و مقاومت را مهار یا محدود کند، البته تاکنون این استراتژی صهیونیستها نتیجه نداشته است.

بعد از شکست استراتژی جنگ بین جنگها، در سایه اطلاعات و ارزیابی‌های مؤسسات اسرائیلی از توانایی‌های مقاومت، رژیم صهیونیستی به انجام مانورهای گسترده در دوره‌های مختلف روی آورده است، اما بعد از پایان هریک از این مانورها صهیونیستها متوجه می‌شوند که تخصیص بودجه‌های کلان برای تقویت قدرت نظامی و همچنین برگزاری مانورهای بزرگ برای محافظت از اسرائیل در برابر تهدیدهای حزب‌الله و نیروهای دفاعی و تهاجمی و قابلیت موشکی آن کارساز نیست.

شرایط رژیم صهیونیستی در زمان حاضر به‌گونه‌ای است که علی‌رغم نتیجه نگرفتن از استراتژی جنگ بین جنگها اما هیچ جایگزینی برای آن ندارد و برای ادامه بقای خود به این استراتژی ادامه می‌دهد، اما ادامه این استراتژی بدون شک همراه با یک جنگ منطقه‌ای خواهد بود که یقیناً اهداف اسرائیل را محقق نمی‌کند و یکی از سناریوهای محتمل در نتایج این جنگ، پایان موجودیت رژیم صهیونیستی است.

انتهای پیام/+

منبع: تسنیم
ارسال نظرات