جشن وزارت معارف پس از کشف حجاب
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، در دوره سلطنت رضاشاه پهلوی در ایران، وی در راستای اصلاحات خود و القای فرهنگ غربی و دین زدایی از جامعه ایران، دست به کشف حجاب از زنان ایرانی زد. آغاز این عمل شبه مدرنیستی او هفدهم دی ماه ۱۳۱۴ بود که پیامدهای منفی زیادی برای جامعه ایران داشت و مردم شهرهای مختلف مخالفت خود را به دلیل تعارض این قانون با دین و سنت مذهبی و ایرانی به کرات و مدلهای مختلف به حکومت نشان دادند، اما همه اینها تبعاتی جز ضرب و شتم و آزار و اذیت برایشان نداشت.
قانون کشف حجاب امنیت خانواده ایرانی را به خطر انداخته بود براساس این قانون به طور رسمی استفاده از چادر، چارقد یا سرپوش به جز کلاههای فرنگی برای بانوان ایرانی ممنوع شد، به طوریکه معترضان در ملاعام چادر یا چارقدشان توسط ماموران شهربانی از سر کشیده و با فحش و خشونت زیاد پاره پاره میشد.
در کتاب خاطرات آیت الله سیدعلی اکبر قرشی آمده است: «این حادثه ننگین دوره رضاخان خبیث، در دی ماه ۱۳۱۴ به زور، تزویر، تهدید و به دست عوامل خود فروخته و بیدین آن شخص ملعون، در سرتاسر ایران تا حدّی که برایشان ممکن بود، صورت پذیرفت. البته این اقدام با مخالفت علمای بزرگ در آذربایجان، خراسان، اصفهان، قم، تهران و ... مواجه و حتّی قیام خونین مردم مسلمان در مسجد گوهرشاد به رهبری عالمان دینی، در تاریخ ایران مشهور و برای همگان معلوم است و در اینجا لزومی نمیبینم که به آن بپردازم. امّا خودم با اینکه بچهای هشت ساله بودم، حادثهای را در بناب دیدم که همیشه در خاطرم مانده و در اینجا نقل میکنم.
در بناب زنها چارقدهای بلندی را بر سرشان میانداختند که نیمی از بدنشان را میپوشاند. البته تدین مردم هم شدید بود؛ بنابراین حکومت خیلی سخت نمیگرفت. با این حال حکم رضاخان طوری بود که پاسبانها نمیتوانستند به آن بیاعتنا بمانند. گاهی اگر زنی را در کوچه و خیابان تنها میدیدند، سعی میکردند چارقد از سرش بکشند و حتی در مواردی زنان عفیفه را که مقاومت کرده و چارقد و روسری خود را نینداخته بودند، مورد ضرب و شتم قرار میدادند.
یک روز من به چشم خود دیدم که زنی با چارقدی بلند در کوچه راه میرفت، پاسبانی پستفطرت، او را دید و حمله کرد تا چارقد از سرش بکشد! ولی آن زن باحیا، زرنگ و جلد بود و زود متوجه شد، بلافاصله دوید، وارد خانه شد و در را پشت سر خود محکم بست! پاسبان فرومایه که دستش به او نرسید، چند بار مکرر و با صدای بلندی گفت: «حیف که دستم به تو نرسید، حیف! وگرنه ...».
مراسم جشن کشف حجاب در کرمان با حضور جمعی از زنان مقامات و مردم محلی در اوایل دوره پهلوی
رضاخان با این ادعا که برای زنان آزادی وحقوق بیشتر میآورد، حق انتخاب را با زور و اجبار از آنها گرفت و از همان ابتدا با ارزشهای جامعه ایرانی درافتاد به طوریکه از نهاد خانواده امنیت زدایی کرده و آن را آماج تهدید قرار داد.
در ابتدای اجرای این سیاست برای افزودن اهانت و بدتر کردن وضع زنان چادری، مطرح کرد که زنان بدکاره حق بی حجاب شدن نداشته باشند مگر در بهار که بتوانند شوهر کنند. در واقع تلاش کرد نماد عفت را به نماد بی عفتی تبدیل کند. شاهد این ماجرا نیز انتظار مقالاتی بود که از سوی مجله شهربانی در این زمینه منتشر میشد و آمار جرم و جنایت چادریها را مطرح میکرد. همین امر حمله مستقیم به ارزشهای اصیل خانواده و جامعه بود.
یکی از دستاوردهای این قانون خروج بسیاری از ایرانیان از مرزها و مهاجرت بود، به خصوص عشایر راه افغانستان و عراق را درپیش گرفته و مهاجرت کردند. پس آنچه رضاخان از دستاورد حقوق زنان مطرح میکرد زمینه حصر آنها را در پستوی خانهها ایجاد کرد چرا که بستر فعالیت اجتماعی و امنیت آنها را به خطر انداخت و از بین برد. ماموران شهربانی از برداشتن برقع و روسری از سرزنان محجبه و توهین به آنها از هیچ چیز فروگذار نمیکردند. بسیاری از این زنان به خانوادههای مذهبی تعلق داشتند به همین دلیل از خانه هایشان خارج نمیشدند، چون نمیتوانستند حجاب داشته باشند.
کار به جایی رسیده بود که امنیت زنان تا حدی از بین رفته بود که به طور مثال در شهر خوی و در یکی از جشنهای کشف حجاب سرهنگ زالتاش از دو خانم سرشناس خواست که در طرفین او بنشینند، اما خانمها که دوست نداشتند، حرف او را گوش ندادند، این دو خانم خود همسران دو حکومتی بودند باز هم به سرهنگ بی اعتنا شدند و سرهنگ هم داد و فریاد راه انداخت و مجلس را به هم ریخت و فورا به فرمانده لشگر تلگراف داد که این دوخانم علیه قشون تبلیغات سوء میکنند.
دولت برای اجرای قانون کشف حجاب همه جا دوربین کار گذاشته بود، مقامات محلی هم دستور داشتندبه ویژه روحانیون معترض را بازداشت و مجازات کنند، مانع از ورود زنان با حجاب به فروشگاه ها، سینماها و گرمابهها، سوار شدن به درشکه، اتومبیل و درمان در درمانگاهها شوند. حتی در منابع آمده که ماموران مخفی در مدخل حمامها میایستادند تا ناظر اجرای این قانون باشند. حال این کجا و حقوق سیاسی زنان کجا؟
جشن وزارت معارف در قم، پس از کشف حجاب (سال ۱۳۱۴)
نخستین واکنش روحانیت به حجاب زدایی از شیراز شروع شد در جریان جشنی که با حضور علی اصغر حکمت، وزیر معارف در مدرسه شاهپور شیراز منعقد شد. «عدهای از دختران جوان بر روی سن ظاهر گشته بهناگاه برقع از روی برگرفتند و با چهرهای باز و گیسوانی نمایان پایکوبی را آغاز کردند» انتشار این خبر فردای آن روز در مسجد وکیل شیراز قائلهای برپا کرد و روحانی مبارزی به نام سیدحسام الدین فال اسیری به پا خواست و سخنرانی علیه رژیم شاه کرد به دنبال این سخنرانی دستگیر و محبوس شد و پس از آن هم واقعه مسجد گوهرشاد اتفاق افتاد.
کانون بانوان در آن دوره از جمله مراکزی بود که به کشف حجاب دامن میزد و اصلا نطفه این قانون بین همین زنان و رضاخان بسته شده بود. دختران پیشاهنگ به ریاست شمس پهلوی در همین راستا برای تغییر فرهنگ بومی زنان ایرانی تلاش میکردند. علاوه بر ممنوعیت چادر و روبنده، تغییر سبک لباسهای سنتی مردان، استفاده از دامنای کوتاه، شلوارهای تنگ و آرایش صورت به همراه ورود زنان به مشاغل کارخانهها، خانواده ایرانی را دچار چالش کرد.
حتی پس از مدتی جشنهایی هم برای گرامیداشت بی حجابی در کشور برگزار شد و در جراید چاپ شد. این جشنها همه از اصلاحات سخن میگفتند، اما در واقع درباره آنها نوشته شده که: «منظره مشترک بسیاری از جشنها زنان و مردانی بودند که در اتاقها روبهروی هم نشسته بودند و زنان از خجالت صورتهای خود را با دست یا با یقه کتهایشان میپوشاندند»
نمود دیگر این کشف حجاب اقداماتی بود که در راستای امنیت زدایی ازساحت نمادین جامعه انجام میشد مثل رفتارهای پرخاشگرانه و حبس کردن زنان در خانهها و ترساندنشان، همه باعث ناامنی و تنفر از حکومت میشد. زنان سعی میکردند رفت وآمد به بیرون نداشته باشند و جز در موارد ضروری از خانهها خارج نشوند، خانوادههای متدین حتی در خانه هایشان حمام ساختند تا زنان مجبور نشوند در این حد هم از خانه خارج شوند.
اسناد تاریخی نشان میدهد در فاصله ششسال اجرای کشف حجاب تا شهریور ۱۳۲۰، بیشتر مردم و متدینین با وجود فشارهای روانی سعی در دور زدن این قانون داشتند. به طور مثال مردان با دادن رشوه به ماموران حجاب همسران خود را حفظ میکردند و حتی گاه با ماموران درگیر میشدند. خیلیها در اعتراضات به شهادت رسیدند. گاهی رفتارهای خشن ماموران دولتی باعث میشد اهالی یک محله با ماموری که مواجه شوند، او را کتک بزنندو فرار کنند.
در نهایت قانون تغییر لباس و سیاست کشف حجاب، دو برنامه رضاخان در راستای وضعیتی بود که برای توسعه و ترقی در پیش گرفته بود، اما آنچه پیش آمد تغییری ظاهری، سطحی و سرکوبی مردم بود، سیاستی که تنها با واکنش منفی بخش عمده جامعه مواجه شد.