عينك بخار گرفته و جهاد خدمت
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، نگاههاي تك بعدي هميشه آدم را به تحليلهاي ناصواب و خطاي محاسباتي ميرساند و وقتي اين خطاي محاسباتي و تحليل ناصواب از طرف كسي باشد كه در جايگاهي مثل تهذيب نشسته است ميتواند مسير جماعتي را تغيير دهد.
چندي پيش سكاندار معاونت تهذيب حوزههاي علميه در استفهامي انكاري فعاليتهاي جهادي طلاب در حوزه خدمترساني به اقشار آسيبپذير را زير سوال برده و آن را كاري بيرون از هويت طلبگي قلمداد كرده است؛ ايشان پرداختن تخصصي به علوم ديني را گزينه منطبق بر رسالت طلبگي دانسته و عنوان نمودهاند كه فعاليتهاي جهادي و يا امدادي را يك كاسب و يا يك فرد عادي نيز ميتواند انجام دهد!
در اين مقال ما فقط به چند سوال از معاون تهذيب حوزههاي علميه كل كشور بسنده ميكنيم و اميدواريم چون سيره سالكان حقيقي كه در طي قرون متمادي سكان تهذيب را در حوزههاي علميه به دست داشتهاند پاسخي به دور از توجيه به اين سوالات بدهند.
اولين سوالي كه مطرح است اين است كه ايشان هويت طلبگي را چگونه معنا كردهاند كه خدمت به بندگان خدا در دايره آن هويت جاي نگرفته است؟ آنچه كه در سيره بزرگان استخوان خورد كرده حوزه مشاهده ميشود اين است كه درس و بحث بخشي از هويت طلبگي و البته شاخصه مهمي بوده و هست؛ اما در كنار اين شاخصه مهم شاخصهاي ديگري مانند خدمت به بندگان خدا نيز مطرح است؛ چنان كه در قحطي صد سال پيش ايران بزرگاني چون آيت الله بروجردي به ميدان آمدند و در هر شهري كه عالمي ديني و متنفذ وجود داشت بحران قحطي مديريت شد؛ در واقع ميتوان گفت طلاب حوزه هاي علميه كه به گروه هاي جهادي پيوستهاند به سلف صالح اقتدا كرده و به جاي عافيت طلبي به جهاد در عرصه خدمت به بندگان خدا وارد شدهاند.
سوال دوم اين است كه حضرتشان كه الحمدلله سالها است كه در حوزههاي علميه به تلمذ و تدريس مشغول هستند نظرشان در مورد حكم رفع اضطرار از مومن چيست؟ البته نميدانم ايشان در ايام كرونا چقدر از درآمدهايشان كم شد و اصلا زماني شده است كه ماهي بگذرد و ريالي به حسابشان وارد نشود؟! و يا آيا تاكنون تجربه نداشتن نان شب را لااقل در سالهاي گذشته داشتهاند؟! آيا تا كنون بيت مباركشان زير سيل رفته است و يا طعم تلخ از دست دادن سرپناه با يك زلزله را چشيدهاند؟! اما بايد به اين نكته واقف باشند در ساده ترين نگاه به اين حركتهاي جهادي بايد بگوئيم كه طلبه جهادي با در نظر گرفتن وجوب رفع اضطرار از مومن به جاي نشستن بر منبر عافيت به تكليف شرعي خود عمل كرده است تا مبادا بنا به روايت رسول خدا(صلي الله عليه و آله) كه فرمودهاند (آنكه صبح كند و اهتمامي به امور مسلمين نداشته باشد در دايره مسلمين نيست) مهر كفر نخورد.
سومين سوالي كه در اين ميانه مطرح است اين است كه چگونه است كه اين مهم با وجود بزرگاني كه خود اهتمام ويژهاي به تحصيل طلاب دارند فقط به ذهن ايشان رسيده است و تا كنون لااقل نگارنده نشنيده است كه بزرگي و يا مرجعي طلاب را از فعاليتهاي خدماتي در بحرانهايي مانند فقر، سيل و يا زلزله منع كرده باشد و آن را خلاف هويت طلبگي بداند؛ اما بر خلاف آن بزرگاني چون مقام معظم رهبري و بسياري از مراجع بارها از اين فعاليتها حمايت كردهاند و حتي در ايام كرونا به صورت اختصاصي از طلاب جهادي قدرداني نمودهاند.
سوال چهارم اما يك سوال راهبردي است و آن اين است كه نقطه اتصال طلبه با اجتماع از منظر ايشان دقيقا كجاست؟! آيا قرار است از قم يك واتيكان درست كنيم و كه دور هم فقه و اصول بخوانيم و بعد كه عالم شديم به دورههاي بعد خود آموزش دهيم و گاهي هم يك منبر شخصيتي برويم و دوباره به واتيكان خود برگرديم و يا قرار است حوزههاي علميه با قلوب مردم ارتباط داشته باشد و مسير هدايت را به آنها بنماياند؟ آيا ايشان بستر پذيرشي بهتر از بستر بلا و مصيبت سراغ دارند و آيا اگر ما در سختيها و بحرانها به درس خود مشغول شديم، در دوران ثبات مردم كساني را كه تنهايشان گذاشتهاند به عنوان هاديان امت ميپذيرند؟!
حرفهاي زياد ديگري در اين ميانه وجود دارد اما به همين چهار سوال بسنده ميكنيم و در پايان از ايشان ميخواهم كه اگر واقعا تحصيل طلاب و هويت طلبگي برايشان مهم است از صندلي مباركشان بلند شوند و سري به خانههاي طلاب و وضعيت معيشتشان بزنند و بررسي كنند كه چه اتفاقي افتاده است كه بسياري از طلاب به جاي درس و بحث به فروش عسل و خشكبار و لولهكشي و رانندگي در اسنپ روي آوردهاند و يا بهتر است به جاي آنكه به فعاليتهاي مقدس جهادي خرده بگيرند سري به مركز خدمات بزنند و سوال كنند كه چه اتفاقي افتاده است كه مركز خدماتي كه زماني با كوچكترين اشتغال خدمات طلاب را متوقف ميكرد چند سالي است خود به بازارياب براي محصولات خانگي طلاب تبديل شده است؟ آيا بهتر نبود كار به گونهاي پيش برود كه به جاي برگزاري نمايشگاه محصولات خانگي طلاب، نمايشگاه دستاوردهاي تبليغي طلاب را برگزار ميكرند و گزارش ميدادند كه براي اشتغال مطابق شان و منطبق بر هويت طلبگي طلاب چه كردهاند. آيا بهتر نبود دغدغيشان دها هزار مسجد خالي از روحاني و هزاران روستاي بدون عالم باشد؟
نقطه نقد در حوزه هاي علميه بسيار است و بهتر است صاحب منصبان حرف خود را در مورد اين نقطه قوت حوزههاي علميه پس بگيرند.
عبدالصالح شمس اللهی
پشت میز نشینی و حقوق ماهیانه گرفتن انسان رو عوض می کنه متاسفانه
به این لینک مراجعه کنید:
https://www.hawzahnews.com/news/1004181/%D9%85%D8%B9%D8%A7%D9%88%D9%86%D8%AA-%D8%AA%D9%87%D8%B0%DB%8C%D8%A8-%D8%A7%D8%B2-%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%DB%8C%DA%98%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%87%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%AA%D9%87%D8%B0%DB%8C%D8%A8%DB%8C-%D8%AD%D9%85%D8%A7%DB%8C%D8%AA
این چیزی که این آقایون از طلبه برا خودشون ساختن که هیچ کار اجتماعی نکنه فقط درس بخونه عاقبت خوبی برای حوزه ها نداره