زندگی در پیکری دیگر
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، مسأله اهدای عضو که زیر مجموعه پیوند اعضا می باشد، یکی از موضوعات مهم شرعی است که در زمان پیغمبر خدا(ص) و حتی فقهای سلف به شکل امروز مطرح نبود، اما با توجه به پیشرفت های علمی پزشکی و پیوند عمیقی که بین فقه اسلامی و امر سلامت انسان به وجود آمده است، حکم فقهیِ پیوند اعضا از دغدغه های بزرگ جوامع اسلامی قرار گرفته و فقهای معاصر با توجه به آیات و روایات و بررسی قواعد و متون فقهی برداشت های متفاوتی ارائه داده اند.
چارچوب کلی اسلام درباره اهدای عضو
هنگامی که از بخششها (هبهها) صحبت میکنیم، منظور ما همه اندامهای بدن است که انسان بدانها نیاز دارد و فرقی ندارد که این اندامها از زنده باشند یا از مُرده. در تمام این موارد باید به مراجع دینی مراجعه شود و برای تعیین حاکمیت فرد بر بدن خود، زنده باشد یا مُرده، به فتوای مرجع دینی مراجعه شود.
بنابراین طبیعی است در این باره بپرسیم: موضع اسلام در باره اهدای عضو چیست؟ سرمنشأ این موضع گیری از کجاست؟ آیا اسلام مانع یا شرایطی برای این قضیه دارد و اگر مانع یا شرایطی دارد، در کدام حالت؟
در ابتدا باید چارچوب کلی شناخت خود از دیدگاه اسلام در اهدای عضو بفهمیم. زیرا وقتی خدا پیامبران خود را فرستاد تا رسالت الهی را به مردم ابلاغ کنند، همهشان یک دغدغه اساسی داشتهاند. تنها دغدغهشان این بوده است مشکلات معنوی، جسمی و اخلاقی، روانی، معیشتی انسان را حل کنند و او را به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهند.
دعوت ادیان این بوده است که انسان با رعایت تعادل و مدارا، مراقب جان و سلامتی و نیازهای خود باشد تا زندگی بهتری داشته باشد و از انسانیت خود به شکل بهتری استفاده نماید: «بدنت بر تو حقی دارد.»
در محدوده ارتباط انسان با انسان، اهتمام ویژه دین این بوده است که انسان از پیله فردیت خود به سمت گسترای انسان دوستی و بخشش و فداکاری بیرون شود تا از این طریق رحمت و فضل خداوند را به دست آورد: «بندهای ایمان نیاورد تا آنچه را برای خود دوست میدارد، برای مردم نیز دوست داشته باشد.»
اهدای عضو در قرآن
در قرآن كريم و مجموعه روايات اهل بيت(ع)، آيه و يا روايتی كه به اين موضوع تصريح يا اشاره شده باشد، يافته نشده است، زيرا قرآن كريم، بيشتر در مقام بيان كليات قوانين است و اهدای عضو از مسائل جديد است و از همين رو در روايات نيز مطرح نشده است. از آنجا كه فقه، هميشه پويا است و در هيچ مسئلهای ايستايی ندارد، در اين مسئله نيز بیپاسخ نيست، چون منابع فقه و استنباط احكام آن منحصر به قرآن و احاديث نيست، بلكه عقل يا ملاكها و معيارها خود نيز يكی از منبعهای احكام است.
در اسلام حفظ جان مردم به ويژه جان هر مسلمانی اهميت داده شده است، از همين رو برخی فقها، گفتهاند اگر حفظ جان مسلمانی بر پيوند عضوی از اعضای بدن ميتی مسلمان موقوف باشد، قطع آن عضو و پيوند آن جايز است و همچنين است اگر حفظ يا سلامت عضوی از اعضای مسلمان موقوف بر قطع عضو ميت باشد و آن ميت در حال حيات و زنده بودنش خود اين اجازه را داده باشد.
برای حفظ و زندگیبخشی به انسانی میتوان به اين آيه قرآن اشاره كرد كه خداوند پس از بيان اينكه هر كس انسانی را بدون ارتكاب قتل يا فسادی در روی زمين بكشد، چنان است كه گويی همه انسانها را كشته و میفرمايد: «و من أحيها فكانّما أحيا الناس جميعاً؛ (مائده، ۳۲) و هر كس، انسانی را از مرگ رهايی بخشد، چنان است كه گويی همه مردم را زنده كرده است. در همين راستا میتوان اهداء، يا حتی فروش عضوی از اعضا بدن انسان مرده و در برخی موارد اعضای بدن انسان زنده را يكی از مصاديق اين آيه شمرد.
اهدای عضو از منظر فقهی
پیوند اعضا، لوازم و پیامدهای آن در مباحث فقهی از جنبههای گوناگون مطرح شده و فصلی خاص به آن اختصاص یافته که از سه جهت قابل طرح و بررسی است: حکم شرعی آن با توجه به راههای تأمین عضو پیوندی، حکم روابط مالی میان دهنده عضو و گیرنده آن اعم از اینکه دیه یا دادوستد به شمار آید، و حکم طهارت و نجاست و مردار بودن عضو پیوندی.البته پیوند اعضا، در این بحث، منحصر به قسمتهایی از بدن مانند دست و پا و قلب و کلیه نیست بلکه حتی تکّهای گوشت و پوست و نیز مواردی چون مغز استخوان و خون را نیز شامل میشود.
انواع پیوند و تأمین آن
امروزه عضو مورد نیاز برای پیوند از سه راه متعارف قابل تأمین است: مصنوعات پزشکی، بدن حیوانات، و بدن انسان.
استفاده از مصنوعات پزشکی، مانند آنچه در انواع جرّاحیهای ترمیمی پوست به کار میرود یا قطعات فلزی و شبه فلزی که به جای استخوان (در شکستگی پا و غیره) در بدن قرار داده میشود، و نیز استفاده از اجزای بدن حیوان زنده یا مرده ای که تذکیه شده باشد (مانند پیوند چشم از حیوان به انسان) از نظر فقهای همه مذاهب جایز است و هیچ منع شرعی بر آن وجود ندارد.
اقسام برداشت عضو
برداشت عضو از بدن یک انسان جهت پیوند به بدن انسانی دیگر که خود دو حالت دارد: برداشت عضو از بدن شخص زنده و برداشت عضو از بدن شخص مرده.
برداشت عضو از بدن شخص زنده
شرط مورد اتفاق همه فقها رضایت شخص ِ اعطاکننده عضو و لازمه نافذبودن چنین رضایتی دارا بودن شرایط عمومی تکلیف، از جمله بلوغ و عقل ، است.
بنابراین، جداکردن عضوی از بدن کودک نابالغ یا مجنون ، به منظور پیوند زدن آن به بدن انسانی دیگر، حتی با اذن ولیّ او جایز نیست، زیرا ولایت ولی بر کودک و مجنون تا این اندازه سعه ندارد. گذشته از این، نوع عضو و وضع فرد اعطاکننده آن نیز باید در نظر گرفته شود، از جمله اینکه اگر عضو مورد نظر از اعضای اصلی بدن، مانند قلب یا مغز ، باشد و برداشت آن به مرگ شخص بینجامد یا جان او را به خطر بیندازد، به رغم رضایت خود او برداشت این عضو به اتفاق همه فقها حرام و مصداق خودکشی است. همچنین چنانچه برداشت یک عضو به نقص جدّی بدن بینجامد (مانند برداشت چشم یا قطع یک پا) یا زیان مهمی به آن وارد کند، غالب فقها این کار را حرام و مصداق اِضرار به نفس میدانند. بر همین اساس، در صورتی که برداشت عضو به سلامتی اعطاکننده لطمه نزند و حیات مسلمانی متوقف بر آن باشد و از راه دیگری نیز قابل تأمین نباشد، مانند اعطای یک کلیه به کسی که نیاز به آن دارد، در جایز بودن آن اختلاف چندانی نیست.)فتاوای دوازده نفر از مراجع معظّم تقلید، گردآوری محمدحسن بنی هاشمی خمینی، ج۱، ص۷۸۱ـ۷۸۲)
حکم قطع عضو بدن مرده مسلمان
همچنین، برخی مؤلفان با توجه به اینکه مستند اصلی حرمتِ قطع عضو بدن مرده مسلمان لزوم حفظ کرامت مؤمن و عدم هتک اوست و از طرفی، امروزه تلقی عرفی از قطع عضو بدن میّت برای پیوندزدن آن به بدن شخص زنده دگرگون شده است، به طوری که این امر، دیگر نه تنها توهین به میّت نیست بلکه اقدامی انسانی به شمار میآید، حرمت آن را نفی کردهاند. با این حال، در مواردی که قطع عضو بدن میّت فقط برای سلامتی یک مسلمان ــ و نه حفظ جانِ او ــ لازم شود، نسبت به جواز یا عدم جواز برداشت عضو مرده مسلمان اختلاف نظر وجود دارد، برخی فقها نیز نظر قطعی در این باره ندادهاند. و از تعبیرات و استدلالهای فقها میتوان دریافت که قطع عضو بدن میّت به منظور پیوند زدن آن به شخصی دیگر، چنانچه فایدهای فرعی و غیراساسی داشته باشد، جایز نیست.البته طبق نظر برخی فقها پس از برداشت عضو بدن مرده مسلمان، حتی در صورتی که قطع آن جایز نبوده، پیوند آن به بدن شخص زنده جایز است. در مجموع، میتوان گفت که غالب فقیهان نسبت به مسئله پیوند اعضا، جز در فروع و جزئیات آن، نظر مساعد دارند. (محمد مؤمن قمی، کلمات سدیده فی مسائل جدیده، ج۱، ص۱۳۵)
حکم مسئله مرگ مغزی
مسئله دیگری که در این مبحث مطرح است مرگ مغزی است.
به اعتقاد شماری از فقیهان، مرگ مغزی مصداق «مرگ حقیقی» است و بنابراین حکم قطع عضو افرادی که دچار مرگ مغزی میشوند، در همه موارد مانند حکم قطع عضو بدن میّت است.(باقر لاریجانی، نگرشی جامع به پیوند اعضا، ج۱، ص۹۹)
آثار و ابعاد مالی پیوند عضو
دومین جهت بحث فقهی پیوند اعضا ناظر به آثار و ابعاد مالی آن است، که در آن هرنوع ردوبدل شدن پول و مانند آن میان گیرنده و اعطاکننده عضو غالباً در قالب دیه برای عضو میّت و دادوستد برای عضوی از انسان زنده بررسی میشود.درباره تعلق دیه به قطع عضوی از مرده مسلمان و پرداخت کننده دیه و همچنین کسی که دیه متعلق به اوست، نظر یکسانی وجود ندارد.
حکم شرعی قطع عضوتوضیح المسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظم تقلید، گردآوری محمدحسن بنی هاشمی خمینی، ج۲، ص۶۹۶
بنابه نظر فقهای شیعه جدا کردن عضو بدن مرده مسلمان بدون اذن و وصیّت وی، حتی در صورتی که حفظ جان مسلمانی بر آن متوقف باشد، دیه دارد.
اما در تعلق گرفتن دیه در صورت اذن و وصیّت میّت، اعم از اینکه برای حفظ جان یا سلامتی مسلمانی باشد، اختلاف هست.
بنا به نظر برخی فقها، از جمله عدهای از اهل سنّت ، خریدوفروش عضو قطع شده به استناد ادله حرمت فروش مردار و عدم مالیّت آن جایز نیست.این استدلال ناظر به مواردی است که منفعتی عقلایی بر این کار مترتب نباشد و امروزه باتوجه به منافع حیاتیِ حاصل از پیوند اعضا و ارزش و مالیّت عضو قطع شده، غالباً خریدوفروش را جایز دانستهاند.بااینهمه، نظر بیشتر فقها آن است که این پول نه درعوض خود عضو و فروش آن، بلکه دربرابر اجازه برداشت عضو یا رفع یدکردن از عضو جدا شده پرداخت شود.
بررسی مسئله طهارت و نجاست عضو پیوندی
سومین جهت عمده بحث فقهی پیوند اعضا بررسی مسئله طهارت و نجاست و مردار بودن عضو پیوندی است.
در فقه اسلامی عضو جدا شده از بدن انسان و حیوان، اگر از اعضای دارای حیات باشد، نجس است مگر آنکه آن عضو از بدن انسانی جدا شود که بعد از مردن غسل داده شده یا عضوی از حیوانی حلال گوشت باشد که تذکیه شده است.به این ترتیب، در مواردی که پیوند با یک عضوِ اصطلاحاً «مردار» صورت میگیرد، پرسش طهارت و نجاست پیش میآید و به تبَع آن چند حکم فقهی، مانند احکام نماز ، مطرح میشود.( توضیح المسائل مراجع: مطابق با فتاوای دوازده نفر از مراجع معظم تقلید، گردآوری محمدحسن بنی هاشمی خمینی، ج۲، ص۶۹۶)
طاهر شدن عضو پیوندی
بیشتر فقها براین نظرند که پس از پیوند عضو به بدن شخص زنده و جاری شدن حیات در آن، این عضو از آنِ شخص زنده و طاهر است و نباید، حتی به استناد قاعده یا اصل استصحاب ، در این حالت نسبت به پاک بودن این عضو شک کرد؛ اصل حاکم در این باب، اصل طهارت است.