بارقه امید در این روزهای غم و نا امیدی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در ورزشگاه آزادی دهه نودی ها و دهه هشتادی ها دور هم جمع شدند تا یک سرود مذهبی با مضمون دعوت از امام زمان (عج) را بخوانند.
عده ای اعتراض کردند که چرا زمانی که تعدادی از مردم آبادان در غم از دست دادن همشهریانشان عزادار بودند این کار انجام شد؟
من وقتی این مطلب را شنیدم واقعا تعجب کردم. به نظرم قطعا اولین کسی که این اعتراض را مطرح و کسانی که آن را رسانه ای کردند، حتما بی توجه به واقعیت صحنه و فقط از سر عناد با تفکر دینی این حرف را زده اند.
زیرا اولا در این مراسم خبری از شادی و جشن به معنای معمول آن نبود. اتفاقاً چیزی که بیشتر از همه در تصاویر این مراسم دیده می شد چشمان اشک بار زن و مرد و کودک و جوان بود که ملتمسانه از امام غائب خویش دعوت میکردند تا بیاید و عدالت، فراوانی و امنیت را به ارمغان آورد. تا چشم کار میکرد مشتهای گره کرده ای دیده میشد که نشان از اراده ای محکم برای یاری امام در برقراری عدالت و امنیت در جهان بود.
البته علاوه بر این دعوت و آمادگی، حقیقت دیگری نیز در این مراسم و در میان آن جمعیت موج میزد: امید. بله امید به آینده، مهمترین پیامی که این مراسم به همراه داشت و رسانه ملی با پخش مستقیم آن، توانست این پیام را به کل جامعه مخابره و روح امید را در قلب جامعه بدمد.
در شرایطی که تحولات اقتصاد جهانی به همراه جراحی بزرگ اقتصادی در دولت سیزدهم، موجب گرانی های پی در پی و تزریق یأس و نا امیدی به جامعه شده بود، ناگهان حادثه دهشتناک متروپل و کشته شدن تعدادی از هم وطنان بی گناه آبادانی، داغ غم را به سردی نا امیدی افزود و آستانه صبر اجتماعی را پایین آورد.
در این شرایط سخت و طاقت فرسا، رسانه های معاند مردم ایران نیز، با انتشار اخبار نا امید کننده و استرس زا و دعوت مردم به خشونتهای خیابانی، وضعیت روانی جامعه را به مرز انفجار رساندند.
از رسانه های بیگانه و سرویسهای اطلاعاتی غربی که از هر فرصتی برای ضربه زدن به مردم ایران سوء استفاده میکنند انتظار دیگری نمی رود. ولی از رسانه های داخلی از جمله رسانه ملی انتظار می رفته و می رود که در این شرایط به دنبال کاهش بار روانی و بهبود وضعیت امید در جامعه باشند.
ای کاش در تفسیرها و تحلیلهای مختلفی که کارشناسان رسانه ملی از مراسم سلام فرمانده ارائه می کردند، یک نفر نیز به این مسئله مهم و کارکرد حیاتی آن یعنی امید آفرینی در شرایط اجتماعی امروز اشاره ای می کرد. هرچند چه این تحلیل گفته شود چه نشود، کارکرد امید آفرینی مهمترین دستاورد آن برای جامعه امروز ایران بود. فارغ از آنکه به امام زمان اعتقاد داشته باشیم یا نه، فرماندهی فرمانده غائب را قبول داشته باشیم یا نه، همین که یک باور اجتماعی بتواند در این بمباران نا امیدی و استرس و غم، قدری امید به جامعه تزریق کند، حکم دارو و درمان دارد و باید آن را ستود.
حال چطور عده ای حوادث تلخ و غمبار آبادان را بهانه کرده اند که به این مراسم عبادی و امید بخش حمله کنند، خدا می داند!؟
یادمان نرفته است که پیش از آنکه متروپل سقوط کند و کسی کشته شود نیز همین رسانه ها، تا توانستند علیه سرود #سلام_فرمانده نفرت پراکنی کردند. چرا که درد آنها غم مردم نبوده و نیست. درد آنها همین است که امید آن هم از نوع مثبت و تحرک آفرین در جامعه ایران وجود نداشته باشد.
اما به کوری چشم دشمنان کوردل، باور به مهدویت و انتظار فعال و مثبت، موجب تبدیل هر نا امیدی به امیدی سازنده خواهد شد. چرا که قرآن به ما آموخت إن مع العسر یسرا و روایت ما را آماده کردند که هرگاه سختی ها و تنگناها زیاد شد، امید داشته باشید که ظهور منجی نزدیک است. تنها شرطش این است که این امید باید امیدی فعال و مثبت و تحرک آفرین باشد و منتظران ظهور به برکت آن بارقه امید، خود برای حل مشکلات و معضلات بپاخیزند و امیدوارانه، با تدارک بسترهای عدالت، امنیت و فراوانی، زمینه ساز ظهور عدالت گستر جهانی باشند. به امید آمدنش صلوات...
محمدحسین پیشاهنگ، کارشناس رسانه