شماره ۲۷ دوفصلنامه علمی پژوهشی «ادبیات عرفانی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بیست و هفتمین دوفصلنامه علمی پژوهشی «ادبیات عرفانی» به صاحب امتیازی دانشگاه الزهرا با مدیر مسؤولی محبوبه مباشری و سردبیری مریم حسینی منتشر شد.
این فصلنامه در 6 مقاله و 183 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
بررسی ویژگیهای «متن مغلوب صوفیانه» در انطباق با المواقف و المخاطبات عبدالجبّار نفّری
رضا عباسی
چکیده: عبدالجبّار نفّری از عارفان گمنام قرن چهارم هجری است. یکی از دلایل گمنامی او پیچیدگی در نثر صوفیانة وی است. مهمترین اثر منثور نفّری دو کتاب المواقف و المخاطبات است که محتوای آن را گزارشهای مستقیمِ تجارب عرفانی این عارف تشکیل میدهد. تعابیر موجود در این دو کتاب نسبتاً تهی از اصطلاحات علوم مرسوم زمانه است. درواقع بنای این گزارشها بر نقل قول مستقیم از خداوند است. هدف پژوهش حاضر این است که با بررسی محتوای این دو کتاب به روش تحلیلی- توصیفی، به این موضوع بپردازد که ویژگیهای «متنهای مغلوب صوفیانه» تا چه اندازه قابل انطباق با این دو کتاب نفّری است؛ بنابراین با قبول پیشفرض تقسیمبندی مشهور متون مختلف عرفانی به دو دستة مغلوب و متمکّن پرسش اصلی پژوهش این است که آیا میتوان کتابهای المواقف و المخاطبات را در زمرة نثرهای مغلوب بهشمار آورد؟ با بررسی ویژگیهای اصلی متون مغلوب و ارائۀ شواهد از این دو اثر، این نتیجه حاصل شد که آنها را باید در زمرة متون مغلوب دستهبندی کرد.
تحلیل فرایند دگردیسی عبور معنا از روایتهای تعلیمی به عرفانی
فضل اله خدادادی
چکیده :تعمق در آثار و مضامین منظوم در ژانر عرفانی نشان می دهد که شاعران به قصد ایجاد و انتقال پیام جدید با تمسک به تشابهات بینامتنی، ساختار پیرنگ روایات پیشین را تغییر دادهاند. بررسی طیف گستردهای از حکایتهای پایه در این ژانر نشاندهندۀ این واقعیت است که شاعران با ایجاد تغییر در پیرنگ روایات به دنبال ایجاد دلالتهای معنایی-اخلاقی، تمها و فضای عرفانی بودهاند. بنابراین هدف پژوهش حاضر که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای فراهم آمده، بررسی موقعیت روایی، پیرنگ و بینامتنیت در چند حکایت منظوم پایه در ژانر عرفانی و خلق ساختار، بنمایهها و معانی تعلیمی جدید در حکایتهای پیرو در این ژانر است. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد که خالقان روایات پیرو (جدید) در ژانر عرفانی به انگیزۀ تغییر معنا، تغییراتی در پیرنگ روایت پیرو ایجاد کردهاند و این تغییر به سه روشِ «بسط یا تقلیل پیرنگ»، «افزودن یا کاستن اپیزود به روایت» و«افزودن معنای عرفانی به عمل کنشگران با شگرد پایان باز» بروز کرده است.
تحلیل کارکردهای حکایت در حدیقۀ سنایی و تطبیق آن با نظریة راندال
مریم جعفرزاده؛ علیرضا فولادی؛ امیرحسین مدنی
چکیده :سنایی، پایهگذار شعر عرفانی فارسی، از شاعرانی است که بهطور عملی و گاه نظری کوشیده است زبان عرفان را بشناساند. تاکنون دربارۀ زبان عرفانی نظریههای متعددی پدید آمده است. این نظریهها آنجا که مبتنی بر نظریههای کلیتر زبان دین مطمح نظر قرار میگیرند، در دو دستۀ نظریههای شکلگرا و نظریههای نقشگرا میگنجند. از جمله نظریههای نقشگرا دربارۀ زبان تجربههای متافیزیکی، نظریۀ جان هرمن راندال است. این فیلسوف، دین را مانند علم و هنر یک نوع فعالیّت بشری سهیم در فرهنگ انسانی میداند و برای رموز و اساطیر دینی چهار نقش برمیشمارد. مقالۀ حاضر به تحلیل تازهای از کارکردهای حکایت در کتاب حدیقهالحقیقه سنایی و تطبیق آنها با نظریة راندال میپردازد و با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی نتیجه میگیرد که اولاً سنایی حکایت را برای دو منظور، یکی تبیین مسائل هستیشناسانه، شامل مسائل خداشناسانه، جهانشناسانه و انسانشناسانه و دیگری اصلاح مشکلات اجتماعی بهکار میبرد و ثانیاً حکایات حدیقۀ سنایی از میان چهار نقش مورد نظر راندال، در وهلۀ اول، بیشتر نقش برانگیختن حس عملی و تقویت تعهد عملی (انسانشناسانه) و در وهلۀ بعد، نقش برانگیختن حس تعاون و تقویت انسجام اجتماعی (اجتماعی) را برعهده دارد و دو نقش دیگر از این چهار نقش، یعنی انتقال تجربههای بیانناپذیر انسانی (خداشناسانه) و ایضاح نظام شکوهمند الهی (جهانشناسانه) کمتر مورد توجه این شاعر عارف بودهاست. این نقشها عرفان سنایی را در سایة مکتب خراسان قرار میدهند که بیشتر به انسانگرایی و جامعهگرایی مشهور است.
رسالهای نویافته از نجمالدین رازی
مریم حسینی
چکیده :مقالۀ حاضر به معرفی رسالهای نویافته از نجمالدین رازی (573 – 654 ه.ق) میپردازد که در پایان قرن ششم، پیش از حملۀ مغول و در هنگام حیات مجدالدین بغدادی (شهادت: 607 یا 616 ه.ق) نوشته شده است. در این پژوهش ضمن تصحیح و شرح این رساله تلاش میشود تا با جستجو در همانندیهای میان این اثر با دیگر آثار نجمالدین، بهویژه مرصادالعباد، تعلق و انتساب آن به نجمالدین ثابت شود. به سبب استفاده از لغات و ترکیبات و عبارات همانند، احادیث یکسان، ابیات و اشعاری که نجمالدین در آثار خود از آنها سود برده است و همچنین طرح موضوعات مشابه میتوان این رساله را از نجم رازی دانست. روش پژوهش با توجه به اهداف آن در مقدمه تحلیلی سبکشناسانه و در بخش تصحیح به روش نسخهاساس است. این تصحیح براساس نسخۀ شمارۀ «2996ف» موجود در کتابخانۀ ملی ایران انجام شده است. نتایج پژوهش روشن میکند که رسالۀ کوتاه نویافته احتمالاً از نجم رازی است که طرح اولیۀ بخش اصلی کتاب مرصادالعباد را دربردارد و در ایامی نوشته شده که دست ارادت به پیر و شیخ خود مجدالدین بغدادی داده بوده است.
روش شناسی شرق شناسان آلمانی زبان در بررسی ادبیات عرفانی فارسی (مطالعة موردی هلموت ریتر و فریتس مایر)
آزاده شریفی
چکیده :در شرقشناسی آلمانیزبان دو سنت اصلی وجود دارد: رمانتیک و فیلولوژیک. سنت رمانتیک، شرق را بهعنوان دیگریِ متمایز، غیرعقلانی و واجد کشف و شهود معرفی میکند که مبتنی بر معرفی و ترجمة آثار است؛ بر پژوهشهای عمیق استوار نیست و بیشتر در گسترش ترجمة متون شرقی به زبان آلمانی مؤثر بوده است. سنت فیلولوژیک متمایزکنندة شرقشناسی آلمان و متمرکز بر فهرستبرداری، تصحیح نسخ خطی و تحقیق در متون است. در شرقشناسی آلمانیزبان، از قرن هجده تاکنون، غلبه با سنت فیلولوژیک است. حلقة واپسین شرقشناسان آلمانی، شامل هلموت ریتر، فریتس مایر و آنهماری شیمل نمودی از تلفیق دو سنت و تکامل آن در سایة مفهوم «بافت» است. در آثار ایشان به عناصر بیرونی و شرایط شکلگیری متن به اندازة بافت درونی و مؤلفههای زبانی و بلاغی توجه میشود. مؤلفۀ کلیدی این جریان مفهوم «متن» است. در اینجا، روند پژوهشهای ریتر و مایر بررسی و روش خاص آنها در مواجهه با متون عرفانی نشان داده شده است. ویژگیهای اصلی آثار ایشان عبارت است از: دستهبندی متون و پیدا کردن متون مادر، پیدا کردن شبکۀ متون (براساس تکوین نسخههای خطی) و تصحیح متون اصلی براساس معتبرترین نسخهها، ترجمة متون به آلمانی، اولویت دادن به نثر، مأخذشناسی و بافتسازی. روش حلقه طلایی شرقشناسی آلمانیزبان میتواند در فهم متن، شبکهسازی و ژانرشناسی عرفان فارسیزبان مؤثر باشد. این شرق شناسان عرفان و تصوف را جریانی برآمده از متن اسلام می دانند و آن را بهعنوان پدیدهای تاریخی، فرهنگی و متنبنیاد میشناسند نه جریانی رمانتیک یا روشنگرانه.
کاربست الگوی خوانش شعر مایکل ریفاتر در حل مشکل بیت «پیر ما گفت خطا..» از حافظ
ایوب مرادی
چکیده: بیت «پیر ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت/ آفرین بر نظر پاکِ خطاپوشش باد» ازجمله ابیات بحثبرانگیز دیوان حافظ است که حساسیت و توجه بیشتر شارحان را برانگیخته است. تاریخچة شرح و تأویل این بیت دیرینهای حدوداً پنجقرنی دارد. یعنی از زمانیکه ملاجلالالدین دوانی در نیمة دوم قرن نهم هجریقمری به شرح این بیت پرداخت تا بهامروز شارحان بسیاری دربارۀ معنای آن نکتهها گفتهاند و نوشتهاند. وجود این اختلافات بیپایان انگیزهای شد تا در این مقاله تلاش شود با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهاتکای الگوی مایکل ریفاتر، معنای بیت به استناد شواهد متنی و همچنین ارتباط معنایی بخشهای مختلف غزل شرح شود. ریفاتر با طرح دوگانة خوانش محاکاتی و نشانهشناسانه، درک دلالتهای نهفتة شعری را در گرو تمرکز بر شیوة بازنمایی ایدة اصلی در قالب «انباشتها» و «منظومههای توصیفی» متن میداند. برایناساس غزل مورد بحث به چهاربخش مختلف تقسیم شد و پس از بررسی انباشتهای واژگانی این بخشها و یافتن ایدة محوری یا بهتعبیر ریفاتر «ماتریس» اثر، بیت موردمناقشه در سایة ماتریس یافتهشده بازخوانی شد تا مستندترین تأویل ارائهشده برای آن شناسایی و عرضه شود. برایناساس ایدة «خطاپوشی» بهمثابه «خطا نپنداشتن»، نه «درگذشتن از خطا» بهعنوان ماتریس تشخیص داده شد و با تکیه بر آن این نتیجه حاصل آمد که منظور از «خطاپوشی» بهعنوان صفتی ستوده در نزد پیر «خطا ندیدن» کاستیها و شرور اینجهانی است نه «چشمپوشی» از آنها بهمثابه خطاهایی حقیقی که وجود نظام احسن را با چالش مواجه میسازند. نکتة دیگر آنکه اگر کلیت غزل با محوریت بیت چهارم مورد خوانش قرار گیرد، مشکل بیت مورد مناقشه تاحدود زیادی حل خواهد شد؛ چراکه شواهد محکم متنی نشان میدهند، حافظ این غزل را بیشتر با نیت درخواستی دوستانه از شاهشجاع دربارة خطاپوشی نسبت به خطای منتسب به او سروده است؛ خطاپوشیای که حاصل خطانپنداشتن آن نسبت دروغ است، نه درگذشتن از آن بهمثابه خطایی حقیقی.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه علمی پژوهشی «ادبیات عرفانی» می توانند به نشانی تهران-خیابان شیخ بهایی- خیابان ده ونک- دانشگاه الزهرا(س) - دانشکده ادبیات - طبقه اول - اتاق 110 و نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jml.alzahra.ac.irمراجعه کنند و با شماره تلفن ۰۹۱۰۰۲۱۰۸۸۳ تماس بگیرند.