یک بام و دو هوای مالیاتی
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مالیات یکی از ابزارهای دولت برای «برقراری عدالت» در جامعه است؛ قاعده کلی این است با افزایش میزان درآمدِ افراد، درصد مالیات بر درآمد آنها نیز افزایش مییابد به گونهای که افرادی که درآمد کمتری دارند مالیات کمتری میپردازند و افرادی که درآمد بالایی داشته و جز دهکهای بالای جامعه هستند مالیات بیشتری را پرداخت میکنند.
البته اخذ مالیات از دو جنبه دیگر «تنظیمگیری» و «درآمدزایی» نیز برای دولت حائز اهمیت است اما مهمترین کارکرد آن ناظر به نقشآفرینی در برقراری عدالت و کاهش فاصله طبقاتی در جامعه تعریف میشود.
سلبریتی ها و فرار از مالیات
در کشور ما اما وضعیت به گونهای دیگر است. مطابق اظهارات رییس سازمان امور مالیاتی از 300 هزار حساب میلیاردی بررسی شده 52، درصد تاکنون هیچ مالیاتی ندادهاند. همچنین 48 درصد دیگر هم مالیات بسیار اندکی پرداخت میکنند. به عنوان نمونه وکلا که 18 هزار حساب از 300 هزار بررسی شده متعلق به آنها بوده بر اساس اظهارات نمایندگان و کارشناسان بین 7 تا 12 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی دارند. قابل ذکر است که دقیق نبودن میزان فرار مالیاتی وکلا به دلیل شفاف نبودن درآمدهای آنهاست. در این بین اما افرادی نیز هستند که با وجود گردش مالی میلیاردی هیچ گونه مالیاتی پرداخت نمیکنند. سلبریتیها از این جمله هستند. تا سال گذشته تمامی هنرمندان ذیل فعالیت فرهنگی معاف از پرداخت مالیات بودند. این معافیت در حالی است که برخی سلبریتیها برای بازی در یک فیلم سینمایی 4 میلیارد دستمزد دریافت میکنند، اما هیچ مالیاتی نمیدهند. در حالی که یک فردی که حقوق 4 میلیون تومانی در ماه دارد باید مالیات بدهد. در یکی دو سال گذشته تلاش شد تا این معافیت به حداقل برسد. این مساله اما سبب اعتراض برخی از سلبریتیها نیز شد.
استدلالهای بیاساس برای فرار از مالیات
در همان زمان که بحث اخذ مالیات از هنرمندان مطرح بود مهران احمدی با حضور در برنامه دورهمی نسبت به این مساله که چرا میگویند هنرمندان مالیات نمیدهند و اصلا چرا باید هنرمندان با سایر اقشار جامعه مانند راننده تاکسیها در پرداخت مالیات مقایسه شوند؛ با استدلالهایی که نشان از عدم شناخت از مقوله مالیات دارد، مدعی شد که سلبریتیها مالیات میدهند. یکی از استدلالهای وی این بود وقتی یک محصولی بعد از تولید به فروش میرسد، مالیات آن توسط تهیهکننده پرداخت یا روی بلیت سینماها این مالیات اخذ میشود. در پاسخ این استدلال بیپایه و اساس باید گفت که این مالیات از نوع مالیات بر ارزش افزوده است که توسط مصرفکننده داده میشود و هر کس که مصرف بیشتری دارد باید مالیات بیشتری نیز بدهد. در این مدل ثروتمندان که مصرف بیشتری دارند، مالیات بیشتری میپردازند که برای ارایه خدمات به کل جامعه مورد استفاده قرار میگیرد.
به هر حال این مالیات از جیب مصرفکنندگان محصولات سینمایی میرود و هیچ ارتباطی با سلبریتیها ندارد. آن مالیاتی که سلبریتیها باید بپردازند و مورد مطالبه است نه مالیات بر ارزش افزوده، بلکه مالیات بر درآمد است. یعنی هر کس که درآمدی دارد باید مالیات آن را بپردازد تا دولت نیز بتواند از طریق این درآمدها خدمات ارایه کند. در حال حاضر این دوستان هیچ گونه مالیاتی نمیدهند. بنابراین استدلالهای جناب سلبریتی در این مورد کاملا بیاساس و نشان از بیاطلاعی ایشان است. اعتراض این سلبریتی به مطالبه پرداخت مالیات و مقایسه آنها با سایر مشاغل در حالی است که این مقایسه کار کاملا صحیحی است، چراکه در تمامی نظامهای استاندارد در دنیا این مقایسه درآمدی وجود دارد و افراد از نظر سهمشان در پرداخت مالیات نه با مشاغل و تعداد مشغولان خود بلکه با میزان درآمد خود مقایسه میشوند. در واقع در صنفی حتی اگر یک نفر مشغول است و درآمد مناسبی دارد باید مالیات آن را هم پرداخت کند.
رفتار عجیب مجلس برای مالیات هنرمندان
مجلس شورای اسلامی در قانون بودجه سال 1400 برای نخستین بار به موضوع معافیت مالیاتی هنرمندان ورود کرد و نمایندگان مجلس در جریان بررسی جزئیات لایحه بودجه 1400 با رای موافق به بند الحاقی 3 تبصره 6 ماده واحده مقرر کردند؛ معافیت مالیاتی فعالیتهای مربوط به انتشارات کمک درسی و فعالیتهای هنری از قبیل بازیگری موضوع بند (ل) ماده (139) قانون مالیاتهای مستقیم، صرفاً تا سقف 2 میلیارد ریال در سال قابل اعمال است و بعد از آن حسب مورد به نرخ ماده (105) یا ماده (131) قانون مالیاتهای مستقیم مشمول مالیات میشود.
به بیان دیگر در قانون بودجه 1400 برای معافیت مالیاتی هنرمندان سقف 200 میلیون تومانی گذاشته شد به طوری در صورت عبور از این سقف، درآمد هنرمندان و سلبریتیها نیز مانند مابقی اشخاص حقیقی و حقوقی ذیل ماده 105 و 131 مالیاتهای مستقیم مشمول مالیات شدند، این مصوبه مجلس در قانون بودجه 1400 برخلاف خواست دولت تدبیر و امید تصویب شد.
اما موضوع حذف معافیت مالیاتی هنرمندان نه تنها به مرحله اجرا نرسید بلکه در جریان ارائه لایحه بودجه 1401 این بار دولت سیزدهم با یک عقبگرد نسبت به قانون بودجه 1400 بر معافیت مالیاتی بی قید و شرط هنرمندان تاکید کرد.
موضوعی که با واکنش برخی از نمایندگان کمیسیون تلفیق بودجه مواجه شده و الزام قانونی مبنی بر حذف معافیت مالیاتی هنرمندان با تصویب این کمیسیون مجددا در لایحه بودجه 1401 اصلاح شد.
مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با اشاره به تصمیم دولت بر حذف معافیت مالیاتی هنرمندان میگوید: در لایحه بودجه هنرمندان را از مالیات معاف کرده بودیم، اما کمیسیون تلفیق این موضوع را حذف کرد. به مجلس نامه نوشتیم و تلاش میکنیم که این موضوع به اقتصاد هنر لطمه وارد نکند.
اما این پایان کار معافیت مالیاتی سلبریتیها در لایحه بودجه 1401 نبود، بلکه در جریان بررسی مصوبات کمیسیون تلفیق در صحن علنی مجلس با پیشنهاد عباس مقتدایی نماینده مردم اصفهان و عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس و تایید نمایندگان مجلس، معافیت مالیاتی هنرمندان مجددا به آنها بازگردانده شد.
یک بام دو هوا
نباید فراموش کرد که یکی از جنبه های مهم اخذ مالیات نقش درآمدزایی آن برای دولت است که تأثیر غیر قابل انکاری در جبران کسری بودجه خواهد داشت. اما سوال اینجاست که چرا دولت و مجلس در مورد مالیات هنرمندان اینگونه برخورد می کنند. اما نوبت به بودجه موسسات فرهنگی و رسانهای که می رسد داد همه در می آید.
جنجالی که تقریباً همه ساله حول بودجه فرهنگی برخی نهادها در فضای رسانهای به راه میافتد از جمله این شیطنت هاست. این جنجالها در حالی است که بودجه فرهنگی کشور به طور متوسط فقط چیزی در حدود ۲ درصد از کل بودجه را شامل میشود و با این وجود دو سوم کل بودجه سالانه کشور به شرکتهای دولتی اختصاص دارد. شرکتهایی که قریب به اتفاق آنها زیان ده هستند و تقریباً مجلس شورای اسلامی هیچ نظارتی بر آنها ندارد و بودجه آنها هرگز زیر ذره بین قرار نمیگیرد. این شرکتها یکی از سرمنشاءهای پرداخت حقوقهای نجومی هستند و این تنها یکی از عوارض آنهاست.
دولت سیزدهم اگر چه شعار و هدف اصلی خود را حل مشکلات معیشتی مردم و توجه به امر عدالت اعلام کرده است اما موفقیت در این میدان نیز بدون توجه خاص به حوزه فرهنگ ناممکن است. حتی در عرصه مواجه با دشمن و تحریمها –به عنوان تنهاترین ابزار واقعی و عملیاتی استکبار علیه جمهوری اسلامی _ باز هم پای فرهنگ در میان است و مؤلفه فرهنگی در این تقابل نقشی محوری و تعیین کننده بازی میکند. برای کسانی که میخواهد این موضوع را با جزئیات و بصورت دقیق درک کنند، مطالعه کتاب «هنر تحریمها» اثر «ریچارد نفیو» که از اصلی ترین طراحان و عوامل تحریم ایران بوده و به «معمار تحریم ایران» مشهور است، بسیار مفید خواهد بود.
رهبر معظم انقلاب اسلامی دهم مردادماه سال ۱۳۹۹ تاکید کردند؛ «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم هم شکست خواهد خورد.» شکست جریان تحریف، آیا جز از راه مقابله فرهنگی امکان پذیر است؟
در چنین شرایطی دولتمردان باید به موسسات فرهنگی و رسانهای نگاه و عنایتی ویژه داشته باشند.
محمدحسین جلال الدینی