آمریکا در سردرگمیهای مزمنی
جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا اولین سفر به منطقه غرب آسیا را پس از ۱۸ماه حضور در معادلات سیاسی و اجرایی واشنگتن صورت داد. با این حال اکثر تحلیلگران غربی مدعی هستند بر خلاف ادعای اولیه بایدن و مقامات کاخ سفید، وی سفر موفقیتآمیزی به تلآویو و ریاض نداشته است.
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از جام جم آنلاین، تلاش برای عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل و ایجاد سامانه دفاع مشترک هوایی و استمداد از ریاض برای افزایش تولید نفت از دلایل این سفر ذکر شده بود، اما به نظرمی رسد اختلافات واشنگتن و متحدانش فراتر از حد تصور است. در خصوص این سفر، جامجم گفتوگویی با مارک فینو، سخنگوی پیشین وزارت خارجه فرانسه کرده است. وی در حال حاضر مدیر بخش عدم اشاعه در «مرکز سیاست امنیتی ژنو» (GCSP) است.
به نظر میرسد آمریکا دچار سردرگمیهای مزمنی در عرصه سیاست خارجی خود شده است. وقوع جنگ اوکراین از یک سو و اهمیت ذاتی و استراتژیک منطقه غرب آسیا از سوی دیگر، دولت بایدن را سردرگم ساخته است. نظر شما در این خصوص چیست؟
به نظر میرسد آمریکا دچار سردرگمیهای مزمنی در عرصه سیاست خارجی خود شده است. وقوع جنگ اوکراین از یک سو و اهمیت ذاتی و استراتژیک منطقه غرب آسیا از سوی دیگر، دولت بایدن را سردرگم ساخته است. نظر شما در این خصوص چیست؟
باید بگوییم نفت و گاز خاورمیانه در واقع هرگز اهمیت راهبردی و استراتژیک را برای آمریکا از دست نداده است. اکنون این وضعیت، با تأثیر جنگ بر قیمتها و وضعیت اقتصادی جهان و ... ذخایر نفت و گاز منطقه غرب آسیا از اهمیت بیشتری برای آمریکا برخوردار شده است. در هر حال، رمز سردرگمی مورد اشاره را باید در واقعیات جاری در نظام بینالملل جستوجو کرد. این واقعیات منجر به بروز برخی رفتارهای متناقض در حوزه روابط بینالملل شده و واشنگتن را نیز شدیدا درگیر ساخته است.
سفر بایدن به منطقه تلاشی برای یافتن راهی برای کاهش قیمت نفت با همکاری عربستان است. آیا این اتفاق در عمل رخ میدهد؟
گفتن این موضوع در این مرحله دشوار است. از یک سو، به دلایل داخلی مربوط به قیمت بنزین و تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آن، ایالات متحده به دنبال راههایی برای کاهش قیمت نفت است. از سوی دیگر، برای همه کشورهای صادرکننده از جمله ایالات متحده، قیمتها باید به عنوان یک سطح سودآور برای توجیه سرمایهگذاری در منابع جدید حفظ شود. عربستان سعودی بیشتر از نگرانی اخیر برانگیخته شده است و احتمالا از موقعیت خود به عنوان اهرم فشار برای گرفتن امتیاز از ایالات متحده به ویژه در زمینه تسلیحات و تضمینهای امنیتی استفاده خواهد کرد. بنابراین، ریاض قصد ندارد به راحتی به واشنگتن امتیاز بدهد. از سوی دیگر، آمریکا نیز نمیتواند به هر قیمت ممکنی از سیاستها و مطالبات ریاض در منطقه تبعیت کند. همین مسأله منجر به پیچیدهتر شدن اوضاع شده است.
آمریکا در تلاش است عربستان را با خروج از توافق اوپک پلاس و متعاقبا افزایش تولید نفت برای بهبود قیمت آن در کشورهای غربی به «کودتا» علیه روسیه ترغیب کند. آیا این موضوع اتفاق میافتد؟
این موضوع احتمالا به غرامتهایی بستگی دارد که ایالات متحده مایل است در ازای افزایش تولید به عربستان سعودی بدهد. روسیه در حال حاضر نفت خود را با قیمتهای تخفیفی (به ویژه به چین و هند) میفروشد تا تحریمهای غرب را دور بزند، اما به نفع این کشور نیست که شاهد سقوط قیمتهای جهانی نفت باشد، زیرا بقای اقتصادی آن به قیمتهای حدود ۱۰۰دلار در هر بشکه بستگی دارد. در عین حال، باید اذعان کرد که مسکو در این مسیر تاکنون توانسته با فشارهای موجود در حوزه انرژی مقابله کند. همراهی ریاض با واشنگتن نیز در این خصوص بیهزینه و فاقد ریسک نخواهد بود.
طی هفتههای گذشته و خصوصا قبل از سفر بایدن به منطقه، تحلیلهای زیادی در خصوص ارتباط سفر بایدن به منطقه با احیای برجام منتشر شد. به نظر شما، سفر بایدن به منطقه چه تاثیری بر مذاکرات هستهای با ایران داشته است؟
البته بایدن با دو مخالف اصلی برجام یعنی اسرائیل و عربستان سعودی دیدار کرده است. اما او و دولتش همچنین میدانند که احیای برجام و اطمینان از پایبندی ایران به تمام تعهداتش در ازای لغو همه تحریمها، به نفع امنیت ملی آمریکاست. تنها میتوان امیدوار بود که صدای عقل و منفعت شخصی غالب شود، همانطور که اخیرا مقامات واشنگتن ادعا کردهاند که با اسرائیل بر سر احیای برجام اختلاف نظر دارند. باید این حقیقت را مدنظر قرار داد که اگر آمریکا منافع خود در قبال برجام را به تل آویو و ریاض گره بزند دچار خطا شده است.
آخرین تحلیل شما از مذاکرات احیای توافق هستهای چیست؟ آیا فشارهای وارده از سوی آژانس بینالمللی انرژی اتمی، آمریکا و تروئیکای اروپایی میتواند در این خصوص موثر باشد؟
ابتدا باید بگویم ایران راهبردهای ثابتی را در حوزه سیاست خارجی دنبال میکند که تابع آنهاست. تهران در همان چارچوبها حرکت میکند و بر سر موضوعاتی مانند لغو تحریمهای اقتصادی، اصرار خواهد ورزید. از این رو در تحلیل رفتار ایران در مذاکرات وین، باید بر همین چارچوبها متمرکز شد. همیشه برای دیگر طرفهای توافق هستهای وسوسهکننده است که ایران را در چارچوب قواعد پادمانی و فراپادمانی آژانس بینالمللی انرژی اتمی یا سایر چارچوبها و حتی بهانههای دیگر تحت فشار قرار دهند. با این حال، تجربه نشان داده موثرترین روش برای دستیابی به توافق، مذاکرات صبورانه، محرمانه و خارج از هرگونه تهدید و فشار علیه ایران است. ایران تحت فشار به همکاری با آژانس تن نخواهد داد. این قاعده بارها به اثبات رسیده است.
ارسال نظرات