۱۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۰۸:۱۵
کد خبر: ۷۱۶۰۰۵
یادداشت؛

رهبر مشروطه

رهبر مشروطه
آخوند خراسانى از سلسله حماسه سازان تاریخ ایران است. وى مرجع تقلید، مدرّس کم نظیر حوزه علمیه نجف و رهبر مشروطه بود.

به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، معروف به آخوند خراسانی در سال 1255 قمری در مشهد تولد یافت. پس از تحصیلات مقدماتی در 22 سالگی ، در سال 1277 قمری به تهران رفت و در نزد اساتید آن زمان به فراگیری درس حکمت پرداخت و پس از یک سال و نیم ، در ذیحجه ی 1278 برای تکمیل تحصیلات در فقه و اصول به نجف رفت.

 در آنجا از شاگردان حاج میرزا محمد حسن شیرازی بود و خیلی مورد توجه او بود. بعد از این که میرزا شیرازی به سامرا رفت، خودش در نجف ماند و مشغول به تدریس شد و از مدرسین عالی فقه و اصول گردید. آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی، آیت الله حاج آقا حسین بروجردی و آیت الله حاج آقا حسین قمی، از جمله شاگردان وی بودند. مرحوم میرزای شیرازی، مقام علمی او را به طلاب گوشزد می نمود و بعد از چندی خود او از مراجع تقلید گردید. به واسطه ی مساعی و فتوای او و چند نفر از علمای دیگر بود که سلطنت استبدادی تبدیل به مشروطیت شد.

رهبر مشروطه

 از تألیفات او «کفایه الاصول» می باشد که از کتاب های بسیار مهم در حوزه ی علمیه است که بسیاری از علما شرح های مفصلی بر آن نوشته اند. ایشان در ذیحجه ی 1329 قمری در نجف درگذشت و در مقبره ی حاج میرزا حبیب الله رشتی به خاک سپرده شد.

برخلاف آنچه امروزه دشمان و نظام استکباری به دنبال ترویج آن است, علما همواره محل مراجعه مردم در مسائل اجتماعی و سیاسی بوده اند و هرگز روحانیت بیگانه از سیاست نبوده است؛ در ماجرای مشروطیت ورود محکم مجتهدین و علما به عرصه سیاست است که با تصویب متمم قانون اساسی در آن دوران عملا قوانین شورای ملی نیازمند نظارت مجتهدین و علما گشت.

از این رو علما هم در عرصه تقنین نظارت داشتند و هم بر مسائل سیاسی کشور دخالت داشتند؛ در این عرصه می توان به تجاوزات بیگانگان به خاک ایران اشاره کرد که آخوند خراسانی نسبت به این مسئله به شاه اعتاب می کند.

بنابراین برخلاف آنچه رسانه های فارسی زبان بیگانه درصدد هستند تا ادعا کنند که پیش از انقلاب اسلامی روحانیون در مسائل سیاسی کشور دخالت نداشته اند، تحریف حقیقت و تاریخ است؛ همچنین این رسانه تلاش دارند تا به جوانان القاء کنند که علما پیش ازامام خمینی(ره) بنیان گذار انقلاب اسلامی هرگز در مسائل سیاسی دخالت نداشته اند امری خلاف واقع است.

زیرا همواره علما سیاست را بخشی از دین می دانستند و معقتد بوند که دین مبین اسلام نه فقط برای مسائل فردی که برای مسائل اجتماعی و سیاسی نیز برنامه جامع دارد و مسلمان واقعی نمی تواند به این احکام بی تفاوت باشد.

اما شاید این مسئله مطرح شود که اگر روحانیون در مسائل سیاسی کشور دخالت داشته اند پس چرا همچون امام خمینی(ره) نسبت به اخذ زمام کشور اقدام نکرده اند و تنها به ارائه نظر اکتفا کرده اند؟!

این مسئله دارای ابعاد تاریخی و سیاسی بسیاری است؛ به عبارتی علمای دین نظارت مجتهدین برای قوانین و امور کشور را امری لازم می دانستند اما زمامداری و امور اجرایی را لازم نمی دانستند و یا اظهار نظری در این باره نکرده اند.

از جهاتی می توان دلیل این اقدام را عدم شرایط آن زمان دانست به عبارتی از نظر سیاسی کشور در شرایطی نبود که علما بخواهند برای گرفتن زمام حکومت قیام کنند و مردم نیز این آمادگی را نداشتند؛ زیرا قیام سراسری و انقلاب نیازمند پشتوانه مردمی بود و مردم همچنان نسبت به اجرای نصایح علما توسط شاه امید داشتند، اما به مرور زمان و تجربه مشروطه نشان داد که لازم است تا فقیه جامع الشرایط علاوه بر تبیین اصول کلی سیاسی و نظارت بر قوانین مجلس دارای پست سیاسی و در راس امور سیاسی باشد.

رهبر مشروطه

به عبارتی برای راهبری کشور اسلامی تنها یک شاه به ظاهر مسلمان کافی نیست و باید فقیه جامع الشرایط خود در راس امور سیاسی باشد تا کشور را راهبری کند؛ بنابراین در آن دوران از نظر سیاسی و اجتماعی شرایط کشور آمادگی پذیرش انقلاب اسلامی را نداشت حتی تجربه روحانیون و مجتهدانی چون شهید شیخ فضل الله نوری و شهید مدرس نشان داد که کشور برای پذیرش رهبری فقیه راهی طولانی در پیش دارد.

از طرفی دیگر قیام و رهبری به دست فقیه نیز نیازمند فقیهی توانمند و مسلط به امور سیاسی است؛ به عبارتی اگرچه در آن دوران علمای بسیاری حضور داشتند که از نظر علمی نیز زبانزد بودند اما توانایی امور سیاسی را نداشتند و دخالتشان در سیاست به صورت محدود و درحد کلی بود؛ بنابراین رهبری کشور د قرارگیری در راس امور سیاسی و مدیریت کشور نیازمند توانایی هایی بیش از این است که همه ی این شرایط در امام خمینی(ره) به عنوان فردی فقیه و مدیر و مدبر آشکار بود و مردم این اطمینان خاطر را نسبت به امام داشتند.

رهبر مشروطه

بنابراین در شرایط کنونی کشور که رسانه های بیگانه تلاش دارند تا روحانیون را با توجه شرایط کشور دلسرد کنند و روایت های تحریف شده از علمای پیشین ارائه دهند، لازم است توجه داد که تدریس کفایه اگرچه بسیار مطلوب و پسندیده است اما نیاز است تا تاریخ و زندگینامه آخوند خراسانی نیز در کنار درس به طلاب جوان تدریس شود تا سیره علما در کنار نظرات فقهی آنان تبیین شود.

ارسال نظرات