برای آگاه کردن جامعه نسبت به پیری جمعیت نیازمند فعالیت بیشتری هستیم
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، در همین روزهای اخیر بود که بار دیگر زنگ خطر آغاز روند سالمندی در ایران به صدا درآمد و اساتید دانشگاه هشدار جدی خود نسبت به روند پیری جمعیت در ایران را بیان کردند.
برای مثال، رئیس دانشگاه علوم پزشکی تهران گفته بود که اگر وضعیت به همین صورت پیش رود، در حدود سال 1410 در کشورمان انفجار سالمندی رخ خواهد داد. همچنین به گفته او برآورد شده است که در ایران در سال 1430 جمعیت بالای 70 سال به 30 درصد خواهد رسید که در این صورت جزء یکی از پیرترین کشورهای جهان محسوب خواهیم شد.
بنابراین میتوان گفت که اتفاقی عجیب و بسیار خطرناک در کمین کشورمان است و آنهم تبدیل شدن به پیرترین کشور خاورمیانه است. این اتفاق در حالی رخ میدهد که در میانه دهه 1360 شمسی میانگین سنی جمعیت ایران 22 سال بود و یکی از جوانترین کشورهای خاورمیانه به شمار میرفتیم، اما در یک دوره زمانی تقریباً 30 ساله اکنون با ده سال افزایش به رقمی معادل 32 سال رسیدهایم.
فارغ از تمام مشکلاتی که پیرشدن جامعه ایرانی به همراه دارد، باید این سوال را مطرح کرد که تریبون اطلاعرسانی برای این اتفاق مهم و قریبالوقوع چه کسی است؟ آیا صرفاً صحبت کردن در رسانهها و مطبوعات و هشدار دادن برای این موضوع کفایت میکند یا باید رسانهای عمیقتر را برای بیان این موضوع انتخاب کنیم؟ طبیعی است که باید دنبال رسانهای جدیتر، تأثیرگذارتر و پژوهشیتر باشیم.
سینمای مستند همواره به عنوان چشم بیدار جامعه بوده و مستندسازان جلوتر از جامعه خود حرکت کردند؛ فراموش نمیکنیم در روزهایی که بسیاری از رسانهها در بازتاب اخبار پدیدههای محیطزیستی یا تهیدات حیات وحش به لکنت افتاده بودند، دوربین مستندسازان فعال بود و بسیاری از اتفاقات در این حوزه را موشکفانه پوشش میداد. همچنین در ماجرای جنگ سوریه و عراق نیز مستندسازان بحران به شدت فعال بودند و آثار ماندگاری را تولید کردند که توانست پشت پرده ایدئولوژی و عمل داعش را به تصویر بکشد.
در سالهای اخیر مستندهایی درباره بحران جمعیت و پدیده سالمندی ساخته شده و به نمایش درآمده است که مروری بر آنها داریم:
یکی از مهمترین مستندهایی که درباره پدیده سالمندی و بحران جمعیت ساخته شده، مستند «ضد- بحران جمعیت» است که به کارگردانی مهدی افضلزاده و محسن کریمیان ساخته شد و از شبکه مستند روی آنتن رفت.
این فیلم مستند تلاش کرد با ذکر مثالهایی از شیوه مواجهه جوامع و دولتها با مقوله فرزندآوری، تاثیر این سیاستها و نگرشها را بر آینده جهان روشن سازد.
روح الله رفیعی مستندساز شناخته شده نیز با ساخت سهگانه مستند «TF DOWN» سراغ بحران جمعیت رفته است. رفیعی در قسمت اول درباره چیستی و چرایی و دلایل کنترل جمعیت صحبت و در قسمت دوم بر موضوع پنجره جمعیتی و سالمندی متمرکز شده است. در بخش سوم نیز به فردگرایی و مسائل فرهنگی این بحران پرداخته است.
این مستندساز معتقد است که در 2 دهه اخیر با بحران مدرسه، دانشگاه و ازدواج روبهرو بودیم، اما 2 دهه دیگر این مشکلات را نداریم و به جای آن با بحران سالمندی روبهرو خواهیم بود که در آینده نزدیک ما را دچار بحرانهای عمیق خواهد کرد.
یکی از موضوعات اساسی که در این مجموعه بدان پرداخته شده، مقوله فردگرایی است که منجر به تکفرزندی شده است. رفیعی معتقد است که برای بخش بزرگی از جامعه در این بحران، هیچ برنامهای نداریم و عمده آنان تکفرزند و فردگرا هستند.
فیلم دیگری که بحران کاهش جمعیت را روایت کرده، «نسل کشی» است که چندی پیش از شبکه 5 سیما پخش شد.
کارگردان این فیلم سراغ دو استان پر جمعیت و کم جمعیت ایران رفته و با مردمان آنها گفتوگو کرده است. این افراد نظرات خود درباره جمعیت و فرزندآوری را بیان کردند. نکتهای که در این مستند به چشم میخورد، کودکانی است که آرزوی آنان داشتن خواهر و برادر است.
مستند «راه بازگشت» به کارگردانی محمدهادی سلیمیزاده، ماجرای بحران جمعیت در ایران را از زاویهای دیگر روایت کرده است. این فیلمساز سراغ کشور ژاپن رفته و بحران مذکور را در این کشور به تصویر کشیده است. ژاپن در سالهای گذشته درگیر جمعیت سالمندی شده بود، اما با اتخاذ سیاستهایی توانست از این پدیده عبور کند.
تاثیر وحشتناک کاهش جمعیت بر اقتصاد ژاپن این کشور را بدهکارترین کشور دنیا کرده بود، به طوری که هزینه نگهداری از نسل پیر به دوش نسل کارآمد آن افتاده بود. این فیلم مستند با الهامگیری از اتفاقات گذشته بر ژاپن، رابطه سقوط اقتصاد ایران با کاهش جمعیت را به تصویر کشیده است. اتفاق وحشتناکی که در سی سال آینده اتفاق خواهد افتاد.
مجموعه مستند 7 قسمتی «پیری»، مستند «چالشها و بحران جمعیت سالمندی در ایران» و ... از دیگر آثاری است که در این موضوع ساخته شده است.
مرور بر آثار ساخته شده در این زمینه چند نکته را پیشروی ما قرار میدهد:
اولاً پرداختن به این پدیده نیازمند تحقیق و پژوهش عمیق میدانی و کتابخانهای است که براساس تجربیات قبلی این کار از عهده مستندسازان برمیآید و از سویی دیگر، تجربه نشان داده است که پرداختهای هنری به موضوعات مختلف، اثرگذاری بیشتری دارد. به ویژه آنکه سینمای مستند همواره به عنوان سندی جدی در موضوعات اجتماعی و فرهنگی مطرح بوده و پیشروتر از جامعه عمل کرده است.
ثانیاً پرداخت به این سوژه نیازمند درنظرگیری ابعاد بیشتری است و از این روی به نظر میرسد که فیلمهای مستند تولیدی باید ضمن ریشهشناسی دقیق این بحران، تکتک عوامل را مورد بررسی قرار دهند. بسیاری از خانوادهها دلیل عدم فرزندآوری را موضوعات اقتصادی میدانند، اما در مستندهای مذکور به این سؤال بزرگ جامعه پاسخ درستی داده نشده است.
ثالثاً به نظر میرسد که نیازمند کارهای ویژهتری از نظر کمی و کیفی درباره این بحران هستیم. از یکسو تعداد مستندهای تولیدی چندان زیاد نبوده و از سویی دیگر، سطح کیفی آثار نیز به اندازهای نیست که بتواند جامعه را اقناع کند.
بدون شک مستندهای تولیدی در وهله اول باید در جهت آگاهی بخشی به جامعه باشد و در گام بعدی جامعه را به اقناع در این موضوع برساند. همچنین با تحقیقات دقیق کتابخانهای، مصاحبه باکارشناسان، مرور بر تجربههای موفق و ناموفق دیگر کشورها نسبت به ارائه راهکار در این موضوع اقدام کنند.
رابعاً اکنون که قانونگذار در زمینه مشکلات جمعیتی مواردی قانون وضع کرده و مواردی هم برای اجرایی شدن مطرح شده است رسانهها باید مدنظر داشته باشند که چطور از این ظرفیت قانونی استفاده کنند تا بتوان با استفاده از ظرفیتهای هنری در بخشهای مختلف بهخصوص تولید مستندهای تلویزیونی زمینه بهبود اوضاع را مهیا کنیم. تولید فیلم مستند نیاز اصلی در این موضوع است و جای خالی این تولیدات هم در تلویزیون و هم در جشنوارهها احساس میشود.