شماره ۳۱ تاریخ نامه «ایران بعد از اسلام» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 31 تاریخ نامه «ایران بعد از اسلام» با صاحب امتیازی دانشگاه تبریز با مدیرمسئولی عباس قدیری قیداری و سردبیری علیرضا کریمی منتشر شد.
این فصلنامه در 8 مقاله و 171 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
مبانی الهیاتی تاریخ نگاری انقلاب اسلامی ایران
مینا آونج؛ حسن حضرتی؛ حمید بصیرت منش
چکیده: پس از گذشت چهار دهه از رخداد انقلاب اسلامی، مجموعه آثار گونهگونی دربارۀ تاریخ این رویداد بزرگ نوشته شده است. این آثار نتیجۀ تلاشهای محققان و تاریخورزان و نهادها و مراکز علمی و دانشگاهی رسمی و غیررسمی داخل و خارج از کشور است که درنهایت منجر به شکلگیری مجموعۀ تاریخنگاری انقلاب اسلامی ایران شده است. مورخان برحسب نظام دانایی خود، تاریخ انقلاب را روایت میکنند؛ بنابراین تلقیهای متفاوتی از انقلاب و آرمانهای آن دارند. این امر منجر به خلق آثار متنوعی در این حوزه شده و درنهایت به رشد کمی و کیفی تاریخنگاری انقلاب کمک کرده است. مکاتب فکری و اندیشهای غرب، سنتهای ایرانی و اسلامی و زیستجهان مورخان، هرکدام بهنحوی در پیدایش و تداوم آنچه ما بهعنوان تاریخنگاری انقلاب اسلامی میشناسیم، تأثیرگذارند. بررسی این موضوع از همۀ جوانب در قالب یک مقاله میسر نیست؛ بنابراین نویسندگان مقاله کوشیدهاند بر یک مؤلفۀ بسیار تأثیرگذار در این زمینه تمرکز کنند و آن نسبت تاریخنگاری انقلاب اسلامی با باورهای الهیاتی است. این موضوع در اصل مسئلۀ بنیادین نوشتار حاضر است. بدین منظور به بررسی نمونههایی از آثار تاریخنگارانه در باب انقلاب اسلامی در مقطع زمانی 1340 تا به امروز پرداختهایم. با بررسی انتقادی این آثار میتوان دریافت که تاریخنگاری انقلاب بهویژه تاریخنگاری طیفهای مذهبی که بعدها به تاریخنگاری رسمی انقلاب اسلامی تبدیل شد، بیش از هر عامل دیگر در ربط وثیق با اندیشههای الهیاتی دین اسلام و بهویژه آموزههای مذهب تشیع شکل گرفته است. ازاینرو، رویکرد بسیاری از مورخان رسمی انقلاب و قرائتی که از تاریخ انقلاب و تحولات آن ارائه میدهند، خمیرمایۀ الهیاتی و کلاممحور دارد. پیوند الهیات و تاریخ، شاکلۀ اصلی تاریخنگاری رسمی انقلاب را شکل میدهد.
سیاست عربهای مسلمان در استقبال از راهبرد مصالحه با اشراف ایرانی
زهرا جهان؛ محمد تقی ایمان پور
چکیده: بررسی اخبار فتوح، حاکی از آن است که فرماندهان سپاه عربهای مسلمان در بیشتر مواقع ترجیح میدادند تسلط بر سرزمین ایران را بهجای جنگ از طریقِ عقد قراردادهای صلحآمیز به دست آورند. بدینجهت، به شکلهای مختلف به اشراف ایرانی و رعایای آنان با وجود داشتن سابقۀ جنگی و حتی نقض پیمان و شورش، امان میدادند و پای میز مذاکره با آنان مینشستند. با توجه به تکرار این سیاست، این پرسش مطرح میشود که چه انگیزههایی در ترغیب نخبگان سیاسینظامی عرب به در پیش گرفتن راهبرد مصالحه و سازش با اشراف ایرانی وجود داشت؟ هرچند رویداد بزرگ فتح ایران توسط عربهای مسلمان از زوایای گوناگون مورد بحث و تحلیل تاریخپژوهان قرار گرفته است؛ اما تاکنون پژوهشی جامع و مستقلی در پاسخ به پرسش موردنظر، صورت نگرفته است. لذا در جستار حاضر، تلاش بر آن است تا با تکیه بر منابع دستاول و با استفاده از رویکردی تاریخی و روشِ تحلیلیتوصیفی به پرسش مذکور، پاسخ داده شود. یافتهها نشان میدهد که عواملی همچون تسهیل پیشروی سپاهیان عرب در سرزمین ایران با مساعدتهای حکام محلی، کاهش مقاومتها و اعتراضات در نواحی مختلف ایران با استفاده از نفوذ قومی و اعتبار خاندانهای بزرگ محلی، استفاده از نیروی نظامی اشراف ایرانی در درگیریهای داخلی قبایل عرب، استفاده از دانش و تجارب دیوانسالاران و دهقانان ایرانی در اداره نواحی متصرفی، در انعقاد عقد قراردادهای صلحآمیز و استقبال نخبگان سیاسینظامی عربها از راهبرد مصالحه و سازش اشراف ایرانی در فتح سرزمین ایران مؤثر بوده است.
الگوپذیری دگراندیشان دورۀ قاجاریه از صنعت راه آهن آمریکا و تلاشهای نافرجام برای ورود این صنعت به ایران
فرشته جهانی؛ سیدمحمد طاهری مقدم
چکیده: گسترش روابط ایران با غرب و افزایش آگاهی ایرانیان از دستاوردهای علمی و فنی کشورهای غربی در دورۀ قاجاریه باعث گرایش و تمایل بسیاری از منورالفکران و اصحاب جراید برای کسب فناوریهای جدید شد. یکی از این کشورهای غربی که موردتوجه قرار گرفت، آمریکا بود که با شتاب فراوان در مسیر توسعه و ترقی در حرکت بود. در این مقاله تلاش شده است با روش توصیفیتحلیلی و با بهرهگیری از نشریات و اسناد منتشرنشده، برای نخستین بار پیشرفت آمریکا در زمینۀ صنعت ریلی و راهآهن، بازتاب آن در اندیشۀ مصلحان دورۀ قاجاریه و پیامدهای آن در جامعه ایران مورد بررسی قرار گیرد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که علیرغم تمایل ایران به الگوبرداری از راهآهن آمریکا چه علل و عواملی مانع ورود سرمایهگذاران این کشور به ایران شد. یافتههای تحقیق حاکی از آن است که اگرچه ایرانیان از دورۀ ناصری از طریق اروپا با راهآهن آشنایی داشتند، اما توسعۀ کمی و کیفی چشمگیر شبکۀ ریلی و قطارهای آمریکا باعث جلب توجه مطبوعات ایران به این کشور شد؛ بهنحویکه بهزودی آمریکا بهعنوان تنها الگوی ایجاد و توسعۀ راهآهن موردتوجه قرار گرفت. پژوهش حاضر همچنین نشان میدهد که چگونه دولتمردان ایران برای کسب این تکنولوژی جدید تلاش کردند؛ مذاکره با سفرای این کشور و اعزام نمایندۀ ویژه به آمریکا در دورۀ مظفرالدین شاه و تلاش برای انعقاد قرارداد ازجملۀ این اقدامات بود. اگرچه این تکاپوها به دلایل مختلف ناکام ماند اما اهمیت راهآهن را برای ایرانیان بیش از پیش آشکار کرد.
تکاپوهای زنان تبریز در قحطیهای نان عصر مظفری (۱۳۱۳ – ۱۳۲۴ق)
محمد سلماسی زاده؛ مجید رضازادعموزین الدینی
چکیده: بحرانها و مشکلات اقتصادی در عصر قاجار، همواره عرصه را برای زندگی مردم تنگ میکرد. گرانی نان، ازجمله مهمترین و حیاتیترین مشکل اقتصادی مردم در این دوره بود. منابع تاریخی در اواخر دوره ناصری و در عصر مظفری از کمبود و گرانی نان در شهر تبریز و بهتبع آن از اعتراضات مردمی در این شهر گزارش میدهند. شورشها و اعتراضات عمومی در مورد کمبود نان، غالباً با حضور جدی زنان همراه میشد. در تبریز دوره مظفری نیز حضور زنان در اعتراضات بحران نان بسیار مشهود بود. پیروزیهای زنان در بلواهای نان که بعضاً باعث عقبنشینی حاکمان و تغییر برخی مسئولان حکومتی در ایالات میشد، به زنان اعتمادبهنفسی میبخشید تا در مطالبات دیگر اجتماعی نیز وارد شوند و این اعتراضهای جمعی به الگویی برای مبارزات بعدی زنان تبریز با حکومت قاجار در وقایع دوران مشروطه تبدیل شد. این پژوهش با رویکرد توصیفیتحلیلی و با استناد به منابع کتابخانهای بر آن است تا به نقش و تکاپوهای زنان تبریز در اعتراضات بر علیه بحران نان در عصر مظفری پرداخته و برخی نتایج و تأثیرات مبارزات آنان را در این زمینه بررسی کند.
طب عامیانه و بسترهای اجتماعی فرهنگی مؤثر بر آن در عصر صفوی
فاطمه علیان؛ مسعود کثیری؛ اسماعیل سنگاری؛ نزهت احمدی
چکیده: طب عامیانه در دورۀ صفویه، از برخی زمینهها و بسترهای متعدد معرفتشناختی، فرهنگی و اجتماعی تأثیر پذیرفت. از یک طرف، خصلتهای فکری و فرهنگیِ دیرپا، تثبیتشده و تاریخی، وضعیت جامعۀ ایرانِ عصر صفوی را بهمثابۀ جامعهای پیشامدرن تثبیت میکرد و از جانب دیگر، وقوع برخی تحولات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در این دوره، بر وضعیت فرهنگی، نظام باورها، جهانبینیها و هنجارها و اعمال طبقات اجتماعی در بستر زندگی روزمره تأثیر میگذاشت. این دو مولفۀ کلان بهصورت مستقیم و غیرمستقیم، بر وضعیت طب عامیانه در این دوره تأثیر گذاشتند. فرضیۀ این پژوهش این است که طب عامیانۀ دورۀ صفوی، بهصورت همزمان از مؤلفههایی همچون اسطورهای بودن جامعه، اتکا بر کیهانشناسیِ پیشامدرن، غلبۀ علوم غریبه و رویکردهای مبتنی بر طالعبینی، رواج گستردۀ خرافهگرایی و همچنین وضعیت ساختاریِ علوم، تأثیر پذیرفت. تلاش میشود تا به روشی تحلیلی، این مسئله تبیین شود که بسترهای مهم و تأثیرگذار بر وضعیت طب عامیانۀ عصر صفوی، از کدام زمینههای معرفتشناختی، فرهنگی و اجتماعی تأثیر پذیرفت.
واکاوی خشکسالی و قحطی در نواحی شمالی خلیجفارس و واکنشها نسبت به آن (1317-1324ش)
محمد رضا عمرانی؛ حسن الهیاری؛ حبیب الله سعیدی نیا
چکیده: ایران با توجه به موقعیت جغرافیایی خود با خشکسالیها و قحطیهای زیادی در طول تاریخ مواجه بوده است. یکی از این موارد خشکسالی و قحطی گسترده و فراگیر در نواحی شمالی خلیجفارس در فاصله سالهای ۱۳۱۷ تا ۱۳۲۴ ش بوده است. با وجود پژوهشهایی چند در این زمینه، تصویری ناقص از این بحران توسط پژوهشگران فراهم شده است. این پژوهش در پی آن است تا بازتاب این بحران در نواحی شمالی خلیجفارس واقع در استانهای هفتم و هشتم در دوره زمانی مذکور را بررسی نموده و اقدامات انجامشده در قبال این بحران را بررسی نماید. این پژوهش به روش توصیفیتحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانهای، اسناد آرشیوی، نشریات و منابع محلی نویافته انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد این بحران در نشریات آن دوره، اسناد دولتی و کتب خاطرات در قالب گزارش کمبود شدید مواد غذایی، ناامنی، مرگومیر فراگیر و مهاجرت گسترده، انعکاس قابلتوجهی یافته است. بااینحال مراجعه به همین منابع نشان میدهد دولت مرکزی بنا بر عوامل مختلف نتوانست نقش مؤثری در کنترل این خشکسالی و قحطی ایفا کند. در همین رابطه درخواست کمک از متفقین برای تأمین ارزاق نیز چندان نتیجه بخش نبود. هرچند در مواردی اقداماتی توسط آنها انجام شد. در مقابل، نقش بخشی از اقشار اجتماعی نواحی درگیر در این بحران، در کاستن از رنج مردم مؤثر و قابلتوجه بوده است.
ارزیابی رویکرد مجلس شورای ملی در قبال برنامه های توسعه 1327-1356ش
کیمیا کشتی آرا؛ علی اکبر جعفری؛ مرتضی نورائی
چکیده: تعاملات قوای مجریه و مقننه (13۲۷-13۵۶ش/ 194۸-۱۹۷۷م) در پیشبرد برنامههای توسعه مبین این امر بود که سازندگی فرایندی پرهزینه، زمانبر و چالشبرانگیز است و برنامهریزی بهعنوان روندی سیاسیاقتصادی در پرتو قانونگذاری تحقق مییابد. ازاینرو، ارزیابی مذاکرات مجلس شورای ملی، روایتی نوین از چگونگی تحقق برنامههای توسعه و گفتمان حاکم بر این نهادها را نشان میدهد. به همین خاطر، این نوشتار به دنبال پاسخ این پرسش است که اساساً قوۀ مقننه در صورتبندی و فرایند سیاستگذاری برنامههای توسعه در دورۀ محمدرضاشاه ایفاگر چه نقشی بود؟ برای یافتن پاسخ باید دریافت همگرایی نهادهای مذکور در چه سطوحی در پیشرفت برنامههای توسعه و تغییرات سازمان برنامه قابلملاحظه بود و چه عواملی سبب میشد واگرایی آنها در قبال برنامهها افزایش یا تقلیل یابد. سپس ارزیابی کرد که مجلس با توجه به شرایط اقتصادی، در بررسی لوایح برنامه تا چه اندازه انعطاف نشان میداد. همچنین به نقش کمیسیون برنامه در ساختار درونی مجلس و ایجاد هیئت نظارت برنامه، اشاره کرد. یافتهها نشان میدهد همسویی و تباین میان این نهادها در لزوم برنامهریزی و ایجاد زیرساختهای لازم در چند سطح قابلمشاهده است. ابتدانهادها در نیازمندی کشور به برنامهریزی اقتصادیاجتماعی و تصویب قوانین کلیدی، سپس همکاری در ایجاد سازمان برنامه و درنهایت بروز اختلافات در مسائلی همچون تخصیص اعتبارات و صرف هزینهها، تمرکززدایی، توسعۀ منطقهای و کوچکسازی دولت. این پژوهش به روش علّیمقایسهای، با بهرهگیری از مذاکرات مجلس، اسناد و منابع کتابخانهای، این مسائل را ارزیابی میکند.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره تاریخ نامه «ایران بعد از اسلام» می توانند به نشانی تبریز- بلوار29 بهمن- دانشگاه تبریز- دانشکده حقوق و علوم اجتماعی- گروه آموزشی تاریخ- دفتر مجله تاریخ نامه ایران بعد از اسلام با شماره تلفن 33392262-041 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس tuhistory.tabrizu.ac.ir مراجعه کنند یا تماس بگیرند.