۰۵ دی ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۳
کد خبر: ۷۲۶۴۳۶

شماره ۲۶ دوفصلنامه «پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی» منتشر شد

شماره ۲۶ دوفصلنامه «پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی» منتشر شد
شماره ۲۶ دوفصلنامه «پژوهش‌های ترجمه در زبان و ادبیات عربی» با ۱۲ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، بیست و پنجمین دوفصلنامه «پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی» صاحب امتیازی دانشگاه علامه طباطبایی با مدیرمسئولی علی گنجیان خناری و سردبیری رضا ناظمیان منتشر شد.

این فصلنامه در 12 مقاله و 358 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمة فارسی (بررسی ترجمة شعر ادونیس براساس نظریة اومبرتو اکو)

نرگس خسروی سوادجانی؛ رقیه رستم پور ملکی

چکیده: شکل مصرع‌بندی شعر معاصر براساس هیچ قالب از پیش‌تعیین‌شده‌ای نیست و این شاعر است که ساختار نوشتاری آن را براساس معانی مدنظرش طراحی می‌کند. در نشانه‌شناسی فرهنگی اومبرتو اکو، می‌توان تصاویر و اشکال را در قالب «سبک‌پردازی» و «ابداع» بررسی کرد. مقاله حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با تکیه به آرای نشانه‌شناسانه اومبرتو اکو به بررسی بازتابندگی شکل شعر معاصر عربی در ترجمة فارسی پرداخته است. داده‌های پژوهش از مجموعه «الکتاب: گذشتة‌ مکان اکنون» (1398) انتخاب شده که ترجمة امیرحسین الهیاری از «الکتاب: أمس المکان الآن» ادونیس است. شکل نوشتاری و قالبی که ادونیس برای نگارش اشعار در «الکتاب» انتخاب کرده است، دربردارنده معانی فراوانی است و در خدمت معانی متن شعری قرار گرفته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که ادونیس با نگارش «الکتاب» به شیوة یک نسخه خطی و استفاده از هنجارگریزی در شکل نوشتاری، دست به ابداع و سبک‌پردازی زده است. الهیاری در موارد زیادی موفق به انتقال این دو شیوة تولید نشانه به متن مقصد نشده است. گاهی نیز به‌منظور انتقال بهتر محتوای شعر در شکل متن مقصد به تولید ابداع‌ها و سبک‌پردازی‌هایی پرداخته است که در شعر اصلی به‌کار نرفته‌اند.

 

تأثیر افق معناییِ مترجم بر متن مقصد در پرتو نظریۀ زیبایی‌شناسی دریافت؛ مطالعۀ موردی سه ترجمه از رمان «موسم الهجرة الی الشمال»

سید مهدی مسبوق؛ سولماز غفاری

چکیده: نظریة زیبایی‌شناسی یکی از نظریه‌های مطرح شده در حوزۀ نقد ادبی است که تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی توسط پیروان مکتب کنستانس آلمان به وجود آمد. از آنجا که این نظریه، کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر متمرکز کرده درپی آن است که تعدد افق‌ها در روند دریافت را براساس استراتژی‌های مترجمان و تأویل‌های آن‌ها در خوانش متن مورد بررسی قرار دهد. رمان «موسم الهجرة إلی الشمال» اثر الطیب صالح نویسندۀ سودانی از برترین رمان‌های قرن بیستم به شمار می‌رود و از جایگاه ادبی بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقابله‌ای و با هدف تبیین عدم قطعیت معنا و فعال بودن مترجم به عنوان خواننده در خوانش متن سامان یافته، خوانش‌های معنایی متعدد رمان یادشده را در پرتو نظریۀ زیبایی‌شناسی دریافت در سه سطح واژه، ساختار و عبارت در سه ترجمة دیویس (عربی- انگلیسی)، غبرائی (انگلیسی- فارسی) و عامری (عربی- فارسی) مورد بررسی قرار داده و به تبیین چگونگی پذیرش متن به اعتبار تثبیت جایگاه هنری اثر در افق‌های مختلف و غنای آن از مترجمی به مترجم دیگر پرداخته است. برآیند پژوهش نشان داد مترجمی که در واکنش به فضاهای سفید و خلأها، متن را به شکلی طبیعی تأویل و به‌روزرسانی کند و متناسب با قواعد زبان مقصد، خوانشی صریح ارائه دهد، می‌تواند بر زیبایی‌شناسی متن مقصد فائق آید. بر این اساس غبرائی به عنوان خواننده توانسته با پر کردن خلأها متناسب با روح یک فرهنگ از خوانشی ساده به دریافتی منتقدانه گذر کند. مشارکت وی در فرآیند خواندن با تکیه بر افق معنایی خود، هم باعث حفظ زیبایی متن مبدأ شده و هم بر مؤلفه‌های زیبایی‌شناختی متن مقصد افزوده است.

 

نقد برگردان کریم پورزبید از رمان «طشاری» اثر انعام کجه‌جی با عنوان «تکه پاره‌های من» براساس الگوی کارمن گارسس

یسرا شادمان؛ مینا عربی

چکیده: نظریه‌پردازان حوزه ترجمه، الگوهای بسیاری را جهت ارزیابی میزان مقبولیت آثار ادبی در زبان مقصد ارائه داده‌اند که هر یک می‌تواند شاخص مناسبی برای بررسی ترجمه‌ها به‌شمار رود. الگوی کارمن گارسس از اساسی‌ترین نظریات در زمینة زبان‌شناسی است که به ارزیابی سطح کیفی ترجمه‌ها در چهار سطح: (معنایی-لغوی)، (نحوی- صرفی)، (گفتمانی- کارکردی) و (سبکی- علمی) می‌پردازد که هر یک خود از زیرمجموعه‌هایی تشکیل شده‌اند. در این جستار، تلاش شده براساس الگوی پیشنهادی گارسس، ترجمة رمان «طشاری»، نوشتة «انعام کجه‌جی» با عنوان «تکه‌پاره‌های من» به تلاش «کریم پورزبید» مورد ارزیابی و نقد قرار گیرد. مهم‌ترین یافته‌های این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی و آماری نگاشته شده، نشان می‌دهد که پورزبید به زبان مبدأ متکی نبوده و حتی در پاره‌ای از موارد به مفاهیم اصلی داستان خلل وارد کرده است. همچنین در سطح (سبکی- علمی) بیشترین تراکم موردی را داشته و از آنجایی که زیرمجموعه‌های این سطح در قالب ویژگی‌های منفی گنجانده می‌شوند، می‌توان گفت که این ترجمه از کفایت و مقبولیت لازم برخوردار نیست.

 

همسنجی ترجمه کنش‌های‌ گفتاری سورة مریم (با تکیه بر ترجمه‌های الهی‌قمشه‌ای، فولادوند، خرمشاهی، صفارزاده و مکارم‌شیرازی)

سودابه ابراهیمی فهرجی؛ روح الله صیادی نژاد؛ علی نجفی ایوکی

چکیده :زبان در اصل ترجمه‌ای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط بین زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. کاربردشناسی به‌عنوان یکی از زیرشاخه‌های زبان‌شناسی به بررسی پاره‌گفتارها در درون بافت می‌پردازد. کنش‌گفتاری از مهم‌ترین مفاهیم کاربردشناسی است که به ‌نوعی به تحلیل گفتمان مربوط می‌شود؛ از آن روی که گفتمان، سلسله‌ای از کنش‌های گفتاری است. در پرتو اهمیت مسأله، نگارندگان در این جستار بر آنند تا با در پیش گرفتن روش تحلیل گفتمان و با تکیه بر ترجمه‌های پنج مترجم همچون الهی‌قمشه‌ای، خرمشاهی، فولادوند، صفارزاده و مکارم‌شیرازی از قرآن کریم به همسنجی ترجمه کنش‌های گفتاری در سورة مریم بپردازند. از نتایج تحقیق این است که مترجمان در ترجمة کنش‌های گفتاری مستقیم، مانند کنش‌های امری حقیقی و کنش‌های اعلامی و تعهدی درست عمل کرده‌اند، اما در ترجمة کنش‌های اظهاری، عاطفی، ترغیبی و به ویژه استفهامی که گاهی به دلایل بلاغی از معنای اصلی خود خارج می‌شوند، ضعیف عمل کرده و در مواردی حتی مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل نکرده‌اند و تنها به ترجمة تحت‌اللفظی بسنده کرده و بیشتر توجهشان به ساختار نحوی آیه بوده است. دیگر اینکه در فرآیند ترجمه به ترجمة بافت‌محور و به عناصر مهم در گفتمان از جمله عنصر متکلم، مخاطب و پیام مورد هدف متکلم، عنصر زمان و مکان، اهمیت نداده و از شیوه‌های مؤثر در رساندن مفهوم کنش‌های گفتاری، خصوصاً کنش‌های گفتاری غیرمستقیم مانند علائم سجاوندی و بعضی از هنجارهای نحوی و موسیقایی قرآن، بهره نبرده‌اند.

 

واکاوی ترجمة اصطلاحات بر پایة صافی فرهنگی (موردپژوهی: ترجمة عربی سلیم عبدالأمیر حمدان از رمان‌های شازده احتجاب و آینه‌های دردار هوشنگ گلشیری)

علیرضا عرب‌عامری؛ فرشته افضلی

چکیده: الگوی تحلیل انتقادی ترجمه که ترجمه را بر پایة مفهوم «تصفیه» بازتعریف می‌کند بر پایۀ نظریۀ زبان‌شناسی سازگانی‌نقش‌گرای هلیدی (1978) بنا شده و یک رویداد ارتباطی را از صافی‌های زبانی، فرهنگی و ایدئولوژیکی می‌گذراند. حال به گونة ویژه، هرگاه مترجم نیاز به کاربرد صافی فرهنگی احساس کند، می‌توان انتظار داشت که نتیجۀ کار او به‌طور نسبی به سوی ترجمه پذیرفتنی گرایش پیدا می‌کند. پژوهش حاضر به شیوة توصیفی-تحلیلی در پی آن است که شیوة کاربرد صافی فرهنگی را در ترجمة عربی سلیم عبدالأمیر حمدان از دو رمان «شازده احتجاب/ الأمیر احتجاب» و «آینه‌های دردار/ مرایا الذات» هوشنگ گلشیری که سرشار از تعبیرهای اصطلاحی است، ارزیابی کند و نشان دهد نحوۀ کاربرد صافی فرهنگی از سوی مترجم این دو اثر به چه میزان با ویژگی‌های بافتی در نظام مقصد تناسب دارد. به این منظور راهکارهای کلی مترجم در ترجمة این دو رمان‌ را به چهار بخش تقسیم‌کردیم: 1- رویکرد سلبی (حذف عبارت اصطلاحی)، 2-کاربرد صافی فرهنگی با به‌کارگیری راهکار «معادل‌یابی»، 3- کاربرد صافی فرهنگی با به‌کارگیری راهکار «معادل‌سازی» و 4- انتقال لفظ‌گرا (ترجمۀ تحت‌اللفظی) اصطلاح مبدأ به زبان مقصد. یافته‌های پژوهش نشان از آن دارد که مترجم، بافت فرهنگی تقریباً مشابهی را در نظام مقصد پیاده کرده است و از میان راهکارهای به‌کار گرفته، معادل‌یابی فرهنگی (2/59 درصد) پربسامدترین و حذف (3/2 درصد) کم‌بسامدترین مقدار را به خود اختصاص داده است.

 

برابریابی‌های تشبیه و صفات مرکب در ترجمة خطبه‌ها و نامه‌های نهج‌البلاغه براساس الگوی بومی‌گزینی پیرینی (مطالعة موردی: ترجمة بهرامپور)

علی صیادانی؛ یزدان حیدرپور مرند

چکیده: از مهم‌ترین مباحثی که در ترجمة متون دینی و ادبی، مترجم را به چالش می‌کشاند بحث برگردان و برابریابی‌های آرایه‌های ادبی است. در این بحث واکاوی دو مقولة ترجمة تشبیه و صفات مرکب از اهمیت خاصی برخوردار است. بیشتر چالش‌ها و مشکلات مترجمان در ترجمة چنین آرایه‌هایی به جهت تفاوت‌های نوع شناختی و فرهنگی بین دو زبان است. مترجم می‌تواند با در نظر داشتن این تفاوت‌ها تا حد زیادی بر این چالش‌ها تسلط یابد. پژوهشگران در جستار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی ابتدا به ماهیت، عملکرد و معیارهای طبقه‌بندی تشبیهات و صفات مرکب در ترجمة خطبه¬ها و نامه‌های نهج‌البلاغه از بهرامپور می‌پردازند و سپس با استفاده از الگوی پیرینی (2007) به بررسی راهکارهای اتخاذ شده برای حل مشکلات موجود در ترجمة این آرایه‌ها اقدام می‌کنند. پیرینی برای حل این مسأله از راهکار کلی بومی‌سازی در معادل ترجمه‌ای استفاده می‌کند. با در نظر گرفتن این استراتژی، وی در مقولة صفات مرکب دو راهکار و در باب تشبیهات شش روش اساسی پیشنهاد می‌کند. برآیند پژوهش نشان می‌دهد که هنگام ترجمه هر نوع صفت مرکب و تشبیهی، روش‌های ترجمه‌ای اتخاذ شده براساس بومی‌گزینی زبانی و فرهنگی مناسب بوده و قابلیت اجرایی دارد، چراکه در ترجمه حاضر، مترجم از روش ادبی بهره برده است. چنین تطبیقی نشان‌دهنده تقارن فرهنگ در دو زبان مبدأ و مقصد است.

 

نقد ترجمة ساخت اطلاعی نشان‌دار در رمان‌های نجیب محفوظ (مطالعة موردی: رمان‌های «الشحاذ» و «الطریق»)

معصومه قنبرنژاد؛ ابراهیم اناری بزچلوئی؛ محمد جرفی؛ احمد امیدعلی

چکیده: عدول از چینش واژگانی معمول در هر زبانی، ساخت‌هایی با عنوان ساخت‌های اطلاعی نشان‌دار را رقم می‌زند. ساخت‌های نشان‌دار معانی کاربردشناختی و نقش ارتباطی در گفتمان دارند. از آنجایی‌که ترجمه کنشی ارتباطی است، اهتمام به این ساخت‌ها به‌منظور برقراری تعادل کاربردشناختی و ارتباطی میان گفتمان مبدأ و مقصد ضروری می‌نماید. در این پژوهش پس از بررسی مبانی نظری ساخت اطلاع و فرآیند مبتداسازی که جزء مهم‌ترین ساخت‌های اطلاعی نشان‌دار است به شیوة توصیفی- تحلیلی به هفت نمونه ترجمه فارسی از رمان‌های «الشحاذ» و «الطریق» از نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبی 1988، پرداخته‌ شده است. رمان «الشحاذ» را محمد دهقانی با عنوان «گدا» و رمان «الطریق» را محمدرضا مرعشی پور با عنوان «راه» به فارسی برگردان کرده است. در آثار نجیب محفوظ و ازجمله دو رمان یادشده عدول از چینش واژگانی معمول ساخت‌های اطلاعی نشان‌داری را رقم‌زده است که انتقال صحیح آن‌ها به همان صورت نشان‌دار به‌منظور بیان مقصود نویسنده ضروری می‌نماید. نتایج حاصل ‌شده از این پژوهش نشان داده است که مترجمان اغلب با شم زبانی خود به ترجمه پرداخته و در نتیجه ساخت‌های نشان‌دار را به‌صورت بی‌نشان برگردان کرده‌اند. این امر سبب شده است بخشی از معنای مدنظر نویسنده بیان نشده و تعادل ارتباطی و نقشی میان دو گفتمان حاصل نشود.

 

نقد ترجمۀ بخش‌هایی از رمان «سیّدات القمر» با تأکید بر تکنیک‌های هفت‌گانه

محمدنبی احمدی؛ یحیی بابایی

چکیده: هر یک از نظریه‌پردازان ترجمه کم و بیش توانسته‌اند با آثار و آرای خود بر تاریخ ترجمه مؤثر باشند. از این میان ژان پل وینه و ژان داربلنه در سال 1958میلادی کتابی را با عنوان «سبک‌شناسی تطبیقی فرانسه و انگلیسی» منتشر کردند. این کتاب تکنیک‌هایی را معرفی می‌کند که هر مترجمی از آن بهره می‌برد و با توجه به تأثیر چشم‌گیری که این اثر در تاریخ ترجمه داشته به مرجع مهمی برای تکنیک‌های ترجمه تبدیل شده است. در پژوهش حاضر پس از ارائۀ تعریفی گذرا برای هر یک از این تکنیک‌ها برای هر کدام نمونه‌هایی ذکر شده است. این نمونه‌ها بعد از کاوش و مقایسۀ متن ترجمه با متن اصلی رمان مشهور «سیدات القمر» و متناسب با همان تکنیک انتخاب شده است تا به واکاوی ترجمۀ این رمان بپردازد که تألیف جوخه الحارثی (2010میلادی) است و محمد حزبائی‌زاده آن را با عنوان «بانوان ماه» ترجمه کرده است. این مقاله درصدد است که ترجمۀ این رمان را با استناد به آرای نظریه‌پردازان مشهور ترجمه ارزیابی کند و در یک پژوهش مسأله‌محور با روش تحلیلی- توصیفی میزان گرایش و موفقیت مترجم را در به‌کارگیری این تکنیک‌ها بسنجد که در پایان نتیجه می‌گیرد مترجم به خاطر توجه ویژه به فهم خواننده و ارتباط با او، رویکردی مقصدگرایانه داشته است؛ بنابراین، برای خلق یک متن روان و قابل فهم، تکنیک‌های مستقیم را کمتر به کار گرفته و بیشتر از روش‌های غیرمستقیم بهره برده است تا در نهایت، ترجمه‌ای خواندنی به زبان فارسی ارائه کند که عبارات و اصطلاحات آن برای مخاطبان فارسی‌زبان آشنا و خالی از ابهام و پیچیدگی بوده و با سطح خوانندگان یک رمان متناسب است.

 

طرح‌وارههای تصوری در «الکتاب» سیبویه و بازنمود آن در ترجمة فارسی (مطالعة موردی بابهای اشتغال)

زهرا کرم زادگان

چکیده :پژوهش حاضر در چهارچوب معنی‌شناسی شناختی به موضوع طرح‌واره های تصوری در کتاب سیبویه به عنوان یک متن دستوری و نحوة انعکاس آن در ترجمة فارسی پرداخته است. هدف از این پژوهش تبیین ساخت های مفهومی به عنوان زیرساخت الگوهای زبانی به منظور دستیابی به بن‌مایه های فکری نویسنده و فهم آسان‌تر الکتاب و در پی آن ارائة ترجمة دقیق است. روش اتخاذ شده توصیفی- تحلیلی، مبتنی بر استقراء ناقص و با تکیه بر مدل طرح‌واره ای ایوانز و گرین است. نمونه‌گیری از 11 باب (8666 کلمه) الکتاب انجام شده است که به موضوع اشتغال می پردازد. طرح‌واره های نیرو، مهارشدگی، فضا و جابه‌جایی به ترتیب بیشترین بسامد را داشتند. در ترجمه نیز نظر به ویژگی های سبک ساز سیبویه، دو راهکار تصریح و ترجمة اصطلاحی منجر به حذف یا جایگزینی طرح‌واره های فضا، جابه‌جایی و مهارشدگی در موارد قابل توجهی شده است، اما طرح‌واره های نیرو با ساختار زبانی مشابه در زبان مقصد بازنمود یافته¬اند.

 

نقد و بررسی مؤلفه‌های قالب‌ بسندگی در ترجمۀ کاظم آل‌یاسین از رمان «قلب اللیل» براساس رویکردهای روسی شویتسر و رتسکر

سید مهدی نوری کیذقانی؛ مسعود سلمانی حقیقی؛ ریحانه حسین آبادی

چکیده: زبان‌شناسی به مطالعۀ زبان می‌پردازد و نظریه‌های مستحکم و زایایی را در باب چگونگی عملکرد زبان به دست می‌دهد و از آنجا که ترجمه فعالیتی زبانی محسوب می‌شود، منطقی است که تصور کنیم زبان‌شناسی می‌تواند در باب ترجمه، حرف‌هایی برای گفتن داشته باشد. یکی از فنون ارائه شده برای ترجمه، رویکرد روسی شویتسر و رتسکر است. این رویکرد دربر دارندۀ مؤلفه‌های قالب بسندگی یا تبدیل ترجمه‌ای است که شامل 4 عنصر عینی‌سازی، اشتقاق منطقی، ترجمۀ متضاد و جبران است. در این جستار با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی به نقد و بررسی مؤلفه‌های قالب بسندگی در نمونه‌های انتخابی از تمام ترجمۀ کاظم آل‌یاسین از رمان«قلب اللیل» براساس رویکردهای شویتسر و رتسکر پرداخته و در پایان بسامد پایبندی به این الگو در زبان مقصد در دو نمودار دایره‌ای و ستونی نمایش داده می‌شود. برآیند پژوهش نشان می‌دهد مترجم در اکثر مواقع ضمن رعایت اسلوب و مؤلفه‌های متن مبدأ و انتقال آن، ظرافت‌های زبانی و روش‌های بیانی متن مقصد را در اولویت قرار می‌دهد. از آنجایی که برگردان تمام جوانب متن اصلی، ساختار و پیام متن، کاری سخت و احیانا غیر ممکن است، از این رو، تلاش کاظم آل‌یاسین برای ارائه یک متن روان مبتنی مؤلفه‌های قالب بسندگی مناسب و قابل قبول به نظر می‌رسد.

 

خوانش کارکردهای زبانی کارل بولر در ترجمه فارسی رمان الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل

رضا بیات؛ عبدالله حسینی

چکیده: خوانش کارکردهای زبانی کارل بولر در ترجمة فارسی رمان الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل مسأله نقش‏های زبانی از موضوعات جدید زبان‏شناسی است و این نقش‏ها تأثیری فراوان در رساندن معنا به دریافت‏کنندگان، حفظ زبان مبدأ، توضیحات بیشتر یا حتی تحریک احساسات مخاطبان دارد؛ در غیر این صورت، ممکن است ترجمه، نادرست باشد و حتی معنا کاملاً پوشیده باقی بماند. هدف کارل بولر از ارائه نقش‎های زبانی شامل، نقش‎های ترکیبی، ارجاعی، بیانی، ترغیبی و عاطفی است و هر مترجمی با توجه به بافت جمله و نیز با توجه به نقش زبانی مورد نیاز آن باید متن را ترجمه کند تا ترجمه، آن‌گونه که باید تأثیر خود را بگذارد. این بررسی از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و در آن، ترجمة «الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل» اثر إمیل حبیبی که توسط احسان موسوی خلخالی به فارسی ترجمه شده و عنوان فارسی آن «وقایع غریبِ غیب ‏شدنِ سعیدا بونحسِ خوشبدبین» مورد بررسی قرار گرفته است. این ترجمه از نظر نقش‏های زبانی بیان شده، شامل نقش‏های ترکیبی، ارجاعی، بیانی، ترغیبی و عاطفی وتأثیر آن در ترجمه، بررسی شده است. با توجه به ترجمة کتاب، مشخص شد که مترجم بیشترین استفاده را از ترجمه ترکیبی و سپس ارجاعی کرده است. ترجمة بیانی نیز با اختلافی زیاد، پس از دو نقش پیشین قرار می‏گیرد و نقش عاطفی، بسیار بسیار اندک، مورد استفاده قرار گرفته است.

 

بررسی تأثیر جایزة بوکر بر ترجمة متون روایی عربی در ایران با تکیه بر نظریة میدان پییر بوردیو

فاطمه اعرجی

چکیده: فرآیند ترجمه یکی از فعال‌ترین مراحل ساخت و پرداخت کالای فرهنگی است که امروزه فعالانه در شکل‌دهی ذائقة ادبی مخاطب نقش ایفا می‌کند. متن ترجمه شده در درجة اول با توجه به موقعیت‌های فرهنگی به بازار نشر روانه می‌شود. احتمالاً در برخی عرصه‌ها، ترجمه با فشاری از رویکردهای همگن‌گرا به طور کاملاً ضمنی و خزنده مواجه است که با مقیاس‌ها و معیارهایی، چهارچوب اثر ادبی «مناسب» را تعیین می‌کنند. نظام‌های کلان، نهادهای ارزش‌گذار، پروتکل و جوایز ادبی- فرهنگی، همگی بخش مهمی از بافت فرامتنی و فرآیند گزینش متن و ترجمه آن را تشکیل می‌دهد. بنابراین، اهمیت دارد که بدانیم چگونه یک ترجمه، می‌تواند ورود و خروج کالاهای فرهنگی را تنظیم کند. در این میان مراسم اعطای جایزة بوکر رمان عربی، تحت تأثیر نهادهای ارزش‌گذار است که با معیارهای سنجش مختص به خود، سال‌هاست بازار نشر رمان عربی را به طور قابل توجهی در کنترل خود گرفته است. همچنین بازار ترجمة متون روایی عربی در ایران نیز تحت تأثیر این روند قرار گرفته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، درصدد تبیین نقش نهادها در دو ساحت گزینش، مصرف و پیامدهای آن در برساخت الگوی مصرف فرهنگی و ذائقة مخاطب در بازار نشر ترجمه با تکیه بر نظریة میدان پییر بوردیو است. از نتایج این پژوهش آن است که الگوی مصرفی متون روایی عربی در ایران با روی کار آمدن جایزة بوکر در جهان عرب، تبدیل به الگوی معنادار و کنش‌مدار شده است و سرمایه‌های میدان با تسلط بر عادت‌واره‌ها، هنجار ترجمه‌ای متون روایی عربی در ایران را تحت‌تأثیر قرار داد؛ به نحوی که نقش مترجم تبدیل به نقشی حقیقتاً فرودستانه شده است، به ویژه آنکه با قدرت گرفتن نهاد حمایتگری (Patronage)، کارآمدی مترجمان نسبت به دوره‌های پیشین افولی چشم‌گیر پیدا کرد.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامه علمی «پژوهش های ترجمه در زبان و ادبیات عربی» می توانند به سعادت آباد، پل مدیریت، خیابان علامه طباطبائی جنوبی، نبش حق طلب، دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی دانشگاه علامه طباطبائی، طبقه دوم، دفتر فصلنامه  با شماره تلفن 88683705  یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس  rctall.atu.ac.irمراجعه کنند.

ارسال نظرات