دلیل مخالفت ایران با رژیم صهیونیستی و راهکار حل بحران فلسطین چیست؟
شاذگوییهای عبدالحمید تبدیل به روال هفتگی شده است. البته این امر مسبوق به سابقه است امّا رسانههای داخل به دلایلی خاص طی سالیان اخیر کمتر به اظهارات این فرد میپرداختند. عبدالحمید در آخرین شاذگویی خود به موضوع صلح با اسرائیل پرداخت.
موضوع این گزارش بررسی بحران اشغال فلسطین نیست امّا ذکر این نکته لازم است که غرب آسیا و مناطق همسایگی غرب ایران قریب به ۷۵ است که یک روز آرام را سپری نکردهاند. این مهم از روزی شروع شد که نطفه رژیم صهیون (سال ۱۹۴۸ میلادی) در منطقه بسته شد.
موضوع فقط اشغال فلسطین نیست. رژیم صهیونیستی بخشهایی از خاک لبنان (شبعا)، سوریه (جولان)، اردن (کرانه باختری) و مصر (غزه) را نیز به اشغال خود در آورده است و در صورت عدم وجود محور مقاومت به فرماندهی ایران، اکنون مرزهای رژیم تا خلیج فارس امتداد مییافت.
فارس پلاس در گزارش «قاسم سلیمانی، آمریکا و پرهزینهترین جنگ تاریخ جهان» به این موضوع پرداخت که هدف نهایی بزرگترین لشکرکشی قرن بیست و یکم جهان از سوی ارتش آمریکا «باز تعریف مرزهای سرزمینی قریب به ۲۰ کشور حدفاصل مرزهای چین تا مدیترانه» و در مرتبه بعدی «تشکیل اسرائیل بزرگ از رودخانه نیل مصر تا خلیج فارس ایران» بود. نظیر آنچه ارتش فرانسه و بریتانیا پس از جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۶ میلادی بر سر عثمانی از مرز کرمانشاه تا دریای مدیترانه آوردند تا اسرائیل تشکیل گردد.
بیشتر بخوانید: قاسم سلیمانی، آمریکا و پرهزینهترین جنگ تاریخ جهان
مضاف بر این، رژیم به دلیل پشتیبانی آمریکا این حق را برای خود قائل است علیه هر کشوری که به سمت فناوریهای نوین و راهبردی حرکت میکند، مداخله خرابکارانه کند تا موازنه علمی - تکنولوژیکی تغییر نکند. عملیات اپرا در عراق، عملیات باغ میوه در سوریه و ترور در ایران، مصر و مالزی از جمله شرارتهای رژیم است. اکنون نیز بیش از یک دهه است که با پشتیبانی بلوک غرب توانسته نزاع بین امت اسلامی با صهیونیسم را به نزاع درون امت اسلامی تغییر دهد و از یمن تا سوریه را ویران کند. [1]
حال عبدالحمید در خطبههای نماز جمعه ۷ بهمن ۱۴۰۱ اظهار کرد: «مردم ایران در فلسطین هم خواهان صلح هستند و معتقدند حکومت اسرائیل و مردم فلسطین باید صلح کنند.»
این خطبه دقیقاً متضاد با خطبه ۱۹ تیر ۱۳۹۴ عبدالحمید است. او در این خطبه صراحتاً گفت:
- امروز کسانی بر این اعتقادند که راه حل مسئله فلسطین گفتمان است و سیاسی. کسی که این گمان را دارد سخت در اشتباه است؛ بلکه در گمراهی آشکار است. برای اینکه طرف حساب که حکومت اسرائیل است، نه اهل منطق است و نه اهل گفتمان. اهل سیاست هم نیستند. با قلدری اشغال کردند و با قلدری خانههای فلسطینیان را ویران میکنند.
- راه حل سیاسی هم [مسئله فلسطین] را حل نمیکند، اگر حل [شدنی بود] تا الان حل میکردند. راه حل آزادی فلسطین تنها جهاد است.
- کسی که خیال میکند اسرائیل از راه مذاکره و گفتمان سرزمین فلسطین را ترک میکند یا مکار است یا نادان.»
در رابطه با خطبه هفتم بهمن مسجد مکّی زاهدان ۵ نکته وجود دارد:
اول؛ خطبه مذکور توهین مستقیم به مردم ایران است. طبق اظهارات قبلی این فرد، هرکس از مذاکره با اسرائیل صحبت کند یا مکار است یا نادان. اینکه این فرد خود را به این صفات مزیّن کند به خودش مربوط است. بگوید نظر من عبدالحمید این است که فِلسطینِ سنّی با جُهودِ اورشلیم نشین مصالحه کند. امّا چرا اظهارات خود را منتسب به ۸۵ میلیون نفر میکند؟
دوم؛ کسی در منطقه جنگ را آغاز نکرده که بخواهد تمام کند. مانع صلح کسانی هستند که در قرن بیستم مانند جنگهای دوران باستان، خاک یک کشور را اشغال کردند، نام آن را به اسرائیل تغییر دادند، با زور اسلحه به خانههای مسکونی آن هجوم بردند، ساکنان آن را بیرون کردند و خود در آنجا ساکن شدند. حتی به اسامی شهرهای آنها نیز رحم نکردند و به بیتالمقدس میگویند اورشلیم!
سوم؛ پروژه «اسرائیل» یک بدعت خطرناک در جهان است. درحال حاضر روسیه بخشهایی از خاک اوکراین را به قلمروی خود الحاق کرده است. امّا روسیه کار جدیدی انجام نداده است. بدتر از آن ۷۵ سال پیش انجام شده و یک کشور جعلی (اسرائیل) را درون یک کشور حقیقی (فلسطین) مستقر کردند!
بدعت اسرائیل بود که مسیر را برای الحاق بخشهایی از اوکراین به روسیه هموار کرد. قاعدتاً کشورهایی که موجودیت اسرائیل را به رسمیت شناختند نمیتوانند با این اقدام روسیه مخالفت کنند. اول تکلیف اسرائیل باید مشخص کنند بعد از اشغالگری در اوکراین دم بزنند. اگر بحران فلسطین حل نشود، بدعت اشغال سرزمینی و الحاق آن برای هر کشوری در جهان میتواند رخ دهد.
چهارم؛ مترقیترین پیشنهاد برای حل و فصل بحران فلسطین متعلق به ایران است. نظر صریح جمهوری اسلامی درباره بحران فلسطین نه طرح جمال عبدالناصر (محبوبترین چهرهی وقت عرب) مبنی بر ریختن یهودیان در آب است و نه طرح صدام (منفورترین چهرهی عرب) مبنی بر آتش زدن نصف فلسطین!
راهحل ایران «همهپرسی» است. چند میلیون فلسطینی مقیم خارج باید برگردند. مردم اصلی فلسطین - چه مسلمان، چه مسیحی، چه یهودی - رفراندوم کنند و تصمیم بگیرند که چه حکومتی بر کشورشان حاکم باشد. هر رایی که ساکنان اصلی بدان نظر دادند، آن رای باید بر کل فلسطین حاکم شود. بعد ساکنان فلسطین تصمیم خواهند گرفت که با صهیونیستهای وارداتی چه معاملهای بکنند. [2]
پنجم؛ آیا میان نظریه صلح فلسطین-اسرائیل در خطبه زاهدان با فرآیند دو ساله مذاکرات موسوم به صلح ابراهیم در بلاد عربی ارتباطی وجود دارد یا خطبه خوان مسجد مکّی از سر نادانی این حرفها را زده است؟