استقبال بینظیر مردم قم از امام خمینی/ اولین سخنرانی امام در فیضیه پس از ۱۴سال
امام خمینی پس از بازگشت پیروزمندانه به میهن اسلامی، در تهران اقامت نمودند تا پایههای حکومت اسلامی استقرار یابد. ایشان پس از تشکیل دولت موقت و سامانیابی نسبی اوضاع کشور، بنا به وعدهای که داده بودند؛ 18 روز پس از پیروزی انقلاب، در 10 اسفند 1357 به کانون انقلاب اسلامی یعنی قم عزیمت نمودند.
درباره علت عزیمت امام به قم علل مختلفی بیان میشود. از جمله آن که در برخی از روزنامههای آن مقطع نوشتند که دولت دلش میخواهد امام در دسترس نباشد و به قم برود تا آزادی بیشتری داشته باشد که بکارگیری این عبارتها نتیجهای جز تحریک مردم نداشت. مرحوم صادق طباطبایی، از نزدیکان امام، بازگشت ایشان به قم را به پیشنهاد حاج احمد آقا دانسته و میگوید: «سید احمد آقا خمینی معتقد بود که امام با بازگشت به قم میتواند سر و سامانی به حوزه دهد و استقرار ایشان در آن مرکز بیشتر به نفع انقلاب است.»
تشکیل ستاد استقبال امام در قم پیش از ورود ایشان
آیتالله سید حسن طاهری خرم آبادی که در روز عزیمت امام به قم در آنجا حضور داشت میگوید: بعد از چند روز، اطلاع دادند که حضرت امام مىخواهند به قم مشرف شوند. البته ستاد استقبال از حضرت امام پيش از اين در تهران و قم تشکيل شده بود که مسئوليت اين ستاد در قم بر عهده جناب آقاى يزدى بود. از ابتدا هيچ مشخص نبود که آيا امام به قم مىآيند و مىمانند يا اينکه در تهران خواهند ماند. با شنيدن خبر آمدن امام به قم، مجدداً ستاد استقبال فعال شد و جلسات آن تشکيل گرديد. ما هم در آن جلسات شرکت مىکرديم. مسائل مختلفى در جلسات مطرح مىشد، مانند اينکه اگر حضرت امام به قم آمدند، به کجا وارد شوند؟ محل استقرارشان کجا باشد؟ نحوه استقبال چگونه باشد و مراجع ديگر چگونه از امام استقبال کنند و موضوعات ديگر که در جلسه مطرح مىشد.
قرار شد که محل استقبال از امام، مسجد امام حسن عسکرى(ع) باشد که در جاده تهران و در آن زمان، در خارج از شهر قرار داشت. از آنجا هم به حرم مشرف شوند و پس از زيارت مرقد حضرت معصومه(س) به مدرسهى فيضيه رفته، در آنجا نطقشان را ايراد کنند. در واقع اولين سخنرانى امام در قم، در مدرسهى فيضيه باشد و اگر امکان آن وجود داشته باشد، از طريق تلويزيون به صورت زنده پخش شود. البته همهى اين تصميمات با تهران و با مرحوم حاج احمد آقا هم هماهنگ مىشد.
درباره استقبال مراجع از حضرت امام قرار شد که افرادى پیگير اين برنامه باشند. بنده خودم با بيت دو تن از مراجع يعنى آقايان گلپايگانى و شريعتمدارى صحبت کردم و هماهنگىها را انجام دادم. برنامه اين بود که آقايان مراجع در مسجد امام حسن عسکرى(ع) حضور داشته باشند تا حضرت امام وارد شوند. وقتى حضرت امام وارد مسجد شدند، حدود پانزده دقيقه نزد آقايان باشند و پس از آن به طرف حرم و مدرسهى فيضيه بروند.
استقبال بینظیر مردم قم از امام خمینی
علی تحیری که به عنوان راننده و محافظ امام خمینی در سفر به قم همراه ایشان بود در خاطرات خود جزئیات جالبی از استقبال عظیم مردمی بیان میکند. وی میگوید: روزی که حضرت امام برای قم تشریف بردند، آن روز هم من به عنوان راننده در خدمتشان بودم. یعنی هم محافظ بودم هم راننده. وقتی وارد پادگان منظریه شدیم حضرت امام فرمودند اینجا توقفی داشته باشید. سربازها برای استقبال آمده بودند و خیلی دلشان میخواست که خود حضرت امام آنجا سخنرانی داشته باشند. مرحوم آیتالله ربانی املشی در ماشین بودند؛ ایشان پیاده شدند ده دقیقه یک ربع سخنرانی کردند. بعد از آنجا به سمت قم راهی شدیم.
از آخرین گردنهای که شهر قم از آن مشخص میشود بالا رفتیم؛ من دیدم جمعیت مرتب و منظم ایستادهاند و منتظر ورود حضرت امام هستند و اکثریت هم بازوبند انتظامات داشتند. گفتیم دیگر مشکلی پیش نمیآید. وقتی که ما سرازیر شدیم دیگر من متوجه نشدم. دیدم که روی سقف ماشین، جلوی شیشه، اصلاً همه جمعیت روی ماشین ریختند و من بالاجبار متوقف شدم. نمیتوانستم هم هیچ کاری انجام بدهم یعنی هیچ کاری از دست من بر نمیآمد.
مرحوم حاج احمدآقا و مرحوم آیتالله پسندیده هم بودند و خود حضرت امام جلو نشسته بودند. حاج مهدی عراقی آمدند و گفتند چه بکنیم اینجا؟ گفتم اگر میشود یک آمبولانس بزرگ بیاورید به سمت دربی که حضرت امام هستند با ده بیست متر فاصله نگهدارید، من حضرت امام را انتقال میدهم. ایشان با زحمت توانستند یک آمبولانس تهیه کنند. ضمن اینکه سه تا هلیکوپتر هم از تهران بالای سر ما بودند. با یک زحمت بسیار زیادی ما توانستیم حضرت امام را انتقال دهیم.
آیتالله سید حسن طاهری خرم آبادی میگوید: در آن روز همه منتظر ورود امام به قم بوديم. با ماشينى که از طرف ستاد استقبال در اختيار بود کمى از شهر خارج شده، به طرف تهران رفتم تا در آن جا، از امام استقبال نمايم. البته در ورود امام تأخيرى به وجود آمد، ولى نگرانکننده نبود، وسايل ارتباطى مانند بىسيم و ... هم نداشتيم تا از وضعيت آنان مطلع شويم.
بالاخره حضرت امام در حالى که در جلوى ماشين بليزر نشسته بودند، به مسجد امام حسن عسکرى(ع) رسيدند. جمعيت بسيار زيادى اجتماع کرده بودند. امام از ماشين پياده شده وارد حياط مسجد شدند. وقتى نزد علما رسيدند، با آقايان گلپايگانى و شريعتمدارى معانقه کردند. از آنجايى که جمعيت به داخل حياط مسجد هم آمده بودند، فشار زيادى به حضرت امام و ديگر آقايان وارد شد و ديگر مجالى براى صحبت کردن با آقايان نماند. آقايان گلپايگانى و شريعتمدارى هم سوار ماشين شدند و برگشتند.
به هر صورتى که بود، امام را داخل مسجد بردند و در را بستند. در داخل مسجد هم آقايان شيخ مرتضى حائرى و مرحوم ميرزا هاشم آملى حضور داشتند. حضرت امام کمى نزد مرحوم آقاى آملى و حائرى نشستند. فشار جمعيت بر علما آن چنان زياد بود که بنده از وضعى که پيش آمده بود، خجالت کشيدم و حتى از مرحوم آقاى گلپايگانى معذرتخواهى کردم. پس از آن امام را سوار ماشين کردند و به منزلى که از قبل براى ايشان تدارک ديده بودند، بردند. منزلى که براى ايشان مهيا شده بود، در خيابان بهار قرار داشت؛ البته منزل خيلى بزرگى هم نبود. حضرت امام به حرم مطهر مشرف شدند و چون مجموع اين رفت و آمدها و حرم رفتن و ... کمى طول کشيد، ديگر فرصتى نمانده تا حضرت امام در مدرسه فيضيه سخنرانى کنند.
يادم مىآيد که مرحوم آقاى فلسفى که در تهران و از طريق تلويزيون جريان ورود امام به قم را دنبال مىکرد، تماس گرفت و نگران شده بود که چرا حضرت امام در فيضيه سخنرانى نمىکنند؛ نکند اتفاقى افتاده باشد. من هم با ايشان صحبت کردم و به ايشان اطمينان دادم که مسألهاى رخ نداده و فقط به دليل کمبود وقت، حضرت امام نتوانستند سخنرانى کنند و وقت سخنرانى به بعدازظهر موکول شده است. در همان روز، منزل حضرت امام را تغيير کرد و ايشان به منزل آقاى يزدى رفتند. آقاى يزدى هم به جاى ديگرى منتقل شده، منزل خود را در اختيار حضرت امام گذاشتند.
اولین سخنرانی امام در فیضیه پس از 14 سال
آیتالله یزدی در کتاب خاطرات خود درباره روز ورود امام خمینی به قم می گوید: «... امام بعد از اتمام ملاقات با مراجع به منزلى که براى اسکان ایشان در نظر گرفته بودیم، آمدند و بعد از آن قرار شد به مدرسه فیضیه بروند و نخستین سخنرانىشان را در آنجا ایراد کنند. اولین بار که به جایگاهى که ساخته بودیم، تشریف آوردند، روى صندلى نشستند. در اوّلین سخنرانى امام ـ که نوارش هم موجود است ـ صداى جمعیت نشان مىدهد که صحن مدرسه فیضیه مملو از جمعیت است و صدا به صدا نمىرسد. ظاهراً وسایل صوتى هم جوابگوى آن فضا و شرایط نبود. سیل جمعیت گرمازا بود و با آنکه در فصل زمستان به سر مىبردیم، ناچار شدند که روى سر مردم آب بپاشند تا از گرما کاسته شود.
قبل از صحبت امام مردم در اولین دیدار با حضرت امام در فیضیه، سراپاگوش بودند تا سخنان قائد عظیمالشأن خود را استماع کنند؛ کسى که تا پیش از آن تنها در نوارهایى که از نجف و پاریس به دستشان مىرسید، صداى دلنواز او را شنیده بودند. به ناگاه امام به بنده فرمودند که: «شما چند کلمه صحبت کن تا قدرى همهمه جمعیت کم شود.» راستش مانده بودم که در مقابل این سیل جمعیت چه بگویم. لذا قدرى تعلل کردم. دوباره امام فرمودند: «کمى صحبت کنید»!
با توکل بر خدا بسمالله را گفتم و به نحو ارتجال و بداههگویى، شروع به صحبت کردم و دیدم که مىشود صحبت کرد. در خلال صحبت چند بار مردم را به سکوت و آرامش مخصوصاً در هنگام سخنرانى امام دعوت نمودم. صحبتهایم بیست دقیقه به طول انجامید. به هر تقدیر امام بعد از این که فضاى فیضیه قدرى ساکت شد و همهمه کاهش یافت، شروع به صحبت کردند: « من از عواطف شما ملت ایران تشکر مىکنم. من شما ملت رنجدیده را فراموش نمىکنم...» این سخنرانى معروف بعد از آن به دفعات از رسانهها پخش شد.