آشنایی مردم با فضائل، زمینه تحقق مردم سالاری دینی/ «یوتوپیا» یک رویا است
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، نشست علمی تحلیل بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی از منظر فلسفه سیاسی اسلامی با ارائه حجج اسلام والمسلمین نجف لک زایی و غلامرضا بهروزی لک در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد.
استاد لک زایی از نظریه پردازان فلسفه سیاسی با نگاهی به اندیشه های فارابی و خوانش عباراتی از این دانشمند بزرگ توصیه های 7گانه بیانیه گام دوم را نام برد و دو توصیه اول را موشکافی کرد.
گزارش کامل این نشست به شرح ذیل است:
در ابتدای نشست حجت الاسلام والمسلمین لک زایی با اشاره به اندیشه فلسفه سیاسی مرحوم فارابی اظهار داشت:
در کلام فیلسوفان ما به خصوص بزرگی مانند فارابی عبارات قابل استفاده ای دیده می شود به خصوص اگر به بحث مدینه فاضله این فیلسوف بزرگ نگاهی بیاندازیم. اگر علوم ما فاضله باشند، بر سیاست تأثیر می گذارد و سیاست نیز فاضله می شود و در ادامه نیز دولت فاضله شده و مردم از فضیلت های استفاده می کنند. اما مردم باید برا اقامه قسط حرکت کنند و حرکت انبیاء در این جهت است که «لیقوم الناس بالقسط»
جنس حرکت و مخاطب بیانیه گام دوم انقلاب کسانی هستند که دولت دارند و برنامه ریزی می کنند تا اینکه از وضع موجود به سوی وضع مطلوب گام های مطلوبی بردارند؛ برای هر حرکت 6 رکن نیاز است یعنی مبدأ، مقصد، کارگزاران، عناصر، محرک ها، مسیر و مسافت ارکان حرکت هستند.
فلسفه به دو بخش حکمت نظری و حکمت عمل تقسیم می شود؛ دغدغه فیلسوفان ما این است که مردم می خواهند ما به سعادت برسیم؛ تعبیر های زیبایی فارابی دارد؛ در مرحله اول علم به سعادت است و سعادت حکمت نظری بعد از اینکه سعادت علم پیدا کردیم به عمل برسیم تا به فضائل دست پیدا کنیم؛ فضائل در بیان فارابی 4 دسته فضائل نظری مانند توحید، فضائل فکری مانند اقدامات ارادی، فضائل خلقی یعنی سبک زندگی و فضائل مهارتی به معنای شغل هستند. در تعبیر فارابی فضیلت مهارتی یعنی شهروندان مهارت کسب درآمد و تأمین معاش خود را داشته باشند.
مردم سالاری زمانی تحقق پیدا می کند که مردم به فضائل آشنا باشند
مهم ترین راهکار افزایش مشارکت مردم در مدینه فاضله ارتقا آگاهی های مردم نسبت به فضائل و معرفت است؛ این معرفت نیز معرفت قرآن و معارف خاص آن است. چنین جامعه آگاهی، به عدالت نزدیک و عدالت محور است.
در مقابل مدینه فاضله مدینه جاهلان قرار دارد که مردم و کارگزاران نه علم به سعادت دارند و نه عمل می کنند؛ انسان غیر از بدن نفس دارد و جدای از نفس عقل هم دارد و دین از همین رو سه بخش اصول دین، فقه و اخلاق را دارد اما مدینه جاهلان این ها را نمی دانند و مردم سالاری در این جوامع بسیار ضعیف است و گرفتار طاغوت ها می شوند چون هیچ معرفتی نسبت به عدالت ندارند که بخواهند آن را مطالبه کنند.
مدینه فاسقان نیز جایی است که مردم سعادت و خیر را می شناسند اما عمل نمی کنند؛ سطح مردم سالاری در نظام های فاسق به جای مردم سالاری بیشتر شیطنت و کلاه برداری و تجاوز به حقوق یکدیگر جریان دارد.
رأی گیری و دموکراسی در مدینه های غیرفاضله رخ می دهد
سطح چهارمی هم وجود دارد که فارابی به آن ها مدینه ضاله می گوید یعنی کسی که سعادت را نمی داند اما فکر می کند که در راه مستقیم در حال حرکت است؛ مدینه جماعیه یعنی جایی که مبتنی بر رأی مردم است و این در مدینه غیر فاضله اتفاق می افتد یعنی کسانی که اشتراک در منفعت ها و لذت ها دارند دور هم جمع می شوند.
در مدینه فاضله کسانی دور هم جمع می شوند که اشتراک در عقائد و ارزش ها دارند و به سعادت علم داشته و عمل صالح دارند؛ در این مدینه فاضله ایثار دیده می شود و اینجا است که عقلانیت و عدالت در سطح عالی رشد می کنند؛ عقلانیت شاخص ارتقا نظری و عدالت شاخص ارتقا عملی است.
رسیدن به عدالت جمع عفت، شجاعت و حکمت است
هر مقدار معرفت به سعادت ارتقا پیدا کرد حضور و مشارکت مردم در تحقق سعادت بیشتر می شود؛ در ادامه باید مردم از انگیزه های منفعت محور تهی شده و عفت محور شوند؛ قوه غضبیه به جای آنکه درنده خو باشد تحت سیطره عقل قرار می گیرد و حامی مظلومان شود؛ سوم نیز قوه وهم است که اگر تحت سیطره عقل قرار گیرد انسان به بصیرت می شود و جمع عفت، شجاعت و حکمت ما را به عدالت می رساند.
انسان عفیف، شجاع و بصیر انسان عادل است که سه قوه وهم، غضب و شهوت ریاست عقل را پذیرفتند و باید گفت که عدل میوه عقل است و اگر مردم عادل شدند خودشان نمی گذارند ظالمان بر آن ها حکومت کنند.
در بیانیه گام دوم 7 توصیه از مقام معظم رهبری برای تحقق مدینه فاضله مطرح شده که تعبیر به تمدن اسلامی صورت گرفته است تا فردسازی صورت بگیرد و این فردسازی به جامعه سازی برسد. اولین توصیه رهبری علم و پژوهش است و نمی توان بدون علم به پیشرفت رسید و علمای قدیم از این پیشرفت به سعادت تعبیر می کردند.
بزرگ ترین مشکل مسلمانان در دوران امروز عدم آشنایی به قرآن است و یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب اشراف ایشان به قرآن است و باید گفت حضرت آیت الله خامنه ای یک رهبر قرآنی است؛ ایشان معتقد است که قرآن آیین حکمرانی است. در هر ساحتی که علم و معرفت نداریم باید پژوهش کنیم و اگر این پژوهش کم بود باید تلاش خود را مضاعف کنیم؛ در روایات آمده که علم قدرت است و کسی که علم نداشته باشد نمی تواند مشارکت کند.
دومین توصیه رهبر انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب اخلاق و معنویت است که هر دو را در کنار هم آورده به این معنا که هم باید در هویت درونی که معنویت باشد یک تثبیتی صورت گرفته باشد و ارتباطی با خدا برقرار شده باشد و در کنار آن نیز اخلاق باشد که فضیلت داشتن ارتباط با دیگران است؛ انسان غافل از خدا، نمی تواند فضیلت داشته باشد از همین رو ذاکران در مسیر سلوک قرار می گیرند و به تعبیر ملاصدرا این ها هستند که می توانند اسفار اربعه را در مسیر سلوک طی کنند.
اولین گام رشد سیاسی توجه به اخلاق است
به عبارت بهتر هر چه قدر علم، اخلاق و معنویت ارتقاء پیدا کند بُعد دستگیری از مردم ارتقا پیدا می کند و هر چقدر این اخلاق بیشتر باشد سلوک انسان نیز افزایش پیدا می کند. «لعلک باخع نفسک» در اینجا است که رسول اکرم آنقدر دلسوز و ایثارگر بود که آرام و قرار نداشت و خود را از این جهت اذیت می کرد.
از منظر فلسفه سیاسی بر اساس دستگاه فلسفه سیاسی اسلامی اولین گام در هر رشد و ارتقایی توجه به اخلاق و معنویت است.
یوتوپیا یک رویا است
در ادامه نیز حجت الاسلام والمسلمین بهروزی لک که به صورت تماس تصویری در این نشست حضور داشت، گفت: در جامعه اسلامی با تلاش فارابی اندیشه ای شکل می گیرد با نام مدینه فاضله که تحقق پذیر است و رویایی نیست اما یوتوپیا در نگاه فیلسوفان غربی نامشخص و رویا است.
مسأله توضیح ربط مدینه فاضله اسلامی با مدینه موجود اسلامی در فلسفه سیاسی فارابی مورد غفلت قرار گرفته است؛ مقام معظم رهبری با تنظیم سند گام دوم انقلاب برای این خلأ سند بزرگی ارائه دادند؛ در فلسفه سیاسی ما گفته نشده که چرا باید به مدینه حداقلی اکتفا کنیم؟
با انقلاب اسلامی حکومت نائب امام عصر را برای اولین بار رقم زدیم و انقلاب اسلامی زمینه تحقق آن را فراهم کرد؛ اگر این انقلاب در سالهای آغازین غیبت کبری شکل گرفته بود و حکومت نائب رقم می خورد شاید جمهوری اسلامی مطرح نمی شد اما جمهوری اقتضاء نیازهای معاصر به همراه اصالت گذشته ارائه شده است.
عصر غیبت عصر رو به کمال رفتن است
از فلسفه سیاسی تراث گذشته سؤال داریم که اگر به امام دسترسی نداشتیم چه کسی حاکم خواهد بود؛ فارابی در تعابیر خود دارد اگر رئیس اول نبود به رئیس مماثل رجوع می کنیم اما پاسخ نمی دهد چه می شود که رئیس اول از جامعه غائب باشد؛ چرا امام معصوم غائب است و ولی فقیه حاکم باشد که در پاسخ باید گفت عصر غیبت عصر انحطاط و سقوط نیست بلکه عصر روبه کمال رفتن است.
در سال دهم هجری قمری تا سال 260 هجری قمری که امام حضور داشت رئیس مماثل حضور داشت اما وقتی تعلیم به حدی از اشباع می رسد ضرورتی برای ماندن امام معصوم نمی ماند؛ در انقلاب اسلامی و عصر غیبت یک قدم رو به جلو آمدیم و رهبر معظم انقلاب به تفصیل این گام اول را نشان داده است؛ این یک بعد ارتباط است که ما قدمی جلو آمده و لازم نیست امام معصوم باشد.
گام اول انقلاب بیش از هزار سال طول کشیده است
پس از غیبت 1037 سال طول کشید که این قدم تکامل طی شود و نظام اسلامی تأسیس شود از این رو باید به سمت خودسازی، جامعه پردازی و تمدن اسلامی برویم؛ برای اینکه رو به جلو حرکت کنیم سه مسؤولیت به لحاظ فلسفه سیاسی داریم:
در عصر غیبت حتما باید با نام امام معصوم به حکومت برسیم یعنی رئیس جدیدی صادر نکنیم یا دستورالعمل جداگانه ای ابداع نکنیم بلکه باید سنت رئیس اول اجرا شود.
مسؤولیت دوم نیز الگو گرفتن از امام معصوم است؛ مسؤولیت سوم نیز فراهم کردن مقدمات و کسب لوازم امر است تا ظهور اجتماعی اتفاق افتاده و به ظهور حضرت حجت ختم شود؛ مقام معظم رهبری به خوبی این مسأله را تشریح کردند.
فارابی مقارن عصر غیبت صغری زندگی می کرده است و سالهای 329 در آغاز غیبت کبری از دنیا رفته است؛ و جا داشت که به این مسأله می پرداخت.
نظرات فلسفی فارابی ناظر به مسائل عینی است
حجت الاسلام والمسلمین لک زایی در ادامه ارائه خود تصریح کرد: ایراد فلسفه این نیست که انتزاعی است بلکه ایراد، امتداد اجتماعی پیدا نکردن آن است؛ برای برخی افراد عجیب است که چرا با فلسفه سیاسی سراغ گام دوم رفته ایم زیرا این بیانیه کاملا عینی به مسائل جامعه می پردازد اما فلسفه انتزاعی است؛ مباحث فارابی کاملا ناظر به عینیات بوده و اگر از فضائل نظری شروع کرده بحث را به مسائل عملی کشانده است و مثال بارز امتداد را می توانیم در آثارش پیدا کنیم.
اگر زیرساخت معرفتی تکمیل نباشد معنویت هم از دست می رود
در قرآن تزکیه پیش از تعلم آورده می شود غیر از یک جا اما در بیانیه گام دوم توصیه های رهبر معظم انقلاب با توصیه به علم و پیشرفت آغاز می شود.
ضعف ما در نظام علمی کشور در حوزه علوم انسانی اسلامی به این خاطر است که مبنای فلسفه علوم انسانی فلسفه غربی است و فلسفه اسلامی وارد این فضا نشده است؛ برداشت من از تقدم علم و پژوهش بر اخلاق و معنویت در بیانیه گام دوم به این است که اگر زیرساخت های معرفتی را قوی نکنیم اخلاق و معنویت را از دست می دهیم و دچار اخلاق و معنویت وارداتی می شویم.
اخلاق اسلامی روابط انسان را تلطیف می کند
اخلاق بازاری را امروز آموزش می دهند که ناظر به کسب درآمد است نا انسان را در شغل خود موفق می کند اما اخلاق اسلامی این نیست زیرا اخلاق اسلامی به تلطیف روابط بین انسان ها پرداخته و حتی روابط با محیط زیست را تلطیف می کند.
نقشی که فارابی برای فلسفه سیاسی قائل است فوق العاده انضمامی و روان است؛ فارابی می نویسد «المعالج للابدان هوالطبیب، و المعالج للانفس هو الانسان المدنی» یعنی با تمثیل به مراجعه انسان به پزشک هنگام بیماری می پرسد روح ما اگر بیمار شد چه کسی آن را علاج می کند؛ فارابی انسان مدنی را سیاستمدار و فرمانروا می داند.
در حکمرانی فاضله از متخصصین استفاده درست و به موقع می شود
حکیم به دنبال تزریق حکمت در جامعه است و این حکمت شامل بعد روحی است که بدن مَرکب آن است؛ فارابی بحث خود را ادامه می دهد و در عبارتی مثال می زند که رئیس بناها یا همان معمار که وظیفه گچکاری یا برقکشی ندارد اما هر کس را بر سر وظیفه خود می گمارد؛ کار رئیس مدینه و رهبر جامعه این است که ساخت و ساز بزرگ را مدیریت می کند.
وقتی حکمرانی ما فاضله است که کارگزاران بدانند هر کاری چه موقع توسط چه متخصصینی در چه زمانی و کجا انجام شود, دوم اینکه ترتیب و ترتب اینها نیز باید درست باشد؛ سوم نیز این ها در مجموع به ارتقا روحی و مادی جامعه منجر شود و روح آسیب نبیند در پایان نیز باید ساختمان و بنای زیبا ببینیم.
قانون ها نیز مناسب با زمان هستند برای مثال در مکه به مسلمانان دستور داده شده بود که با کفار درگیر نشوند و «کفوا ایدیکم» از همین رو است اما در مدینه وظیفه قتال داشتند.
جامعه فاضله هم به حکمت نظری احتیاج دارد هم به حکمت عملی
وظیفه ذاتی دولت ارتقاء فضیلت و ارتقاء سطح فرهنگی جامعه است؛ مقدار امکانات مادی که در جامعه ما جریان دارد چندین برابر دهه 60 است و بزه اجتماعی نیز چندبرابر دهه 60 است؛ چرا؟ در دهه 60 معنویت بیشتر از امروز بود و فرهنگ نسبت به آن روز معکوس شده است.
ماکیاولی انسان را روباه صفت تعریف و توصیف می کند و در کلامی دیگر هابز انسان را گرگ صفت می داند و اندیشمندی دیگر انسان را لذت طلب توصیف می کند اما آیت الله جوادی تعریف حی متأله را دارد.
جامعه فاضله هم به حکمت نظری و هم به حکمت عملی احتیاج دارد؛ فارابی معتقد است هر شهروند باید یک مهارت داشته باشد تا بیکار نباشد و اگر امروز بیکاران زیادی داریم ایراد از سیستم آموزشی است؛ هر رشته دانشگاهی باید به گونه ای باشد که از ابتدا مشخص باشد سرنوشت شغلی آن چیست.
تلاش نظام سلطه این است که دنیا به دو قطب سلطه گر و سلطه پذیر تقسیم شود و ما انقلاب کردیم که سلطه پذیر نباشیم بلکه سلطه ستیز باشیم؛ جنگی که ما درگیر آن هستیم چندان ملموس نیست زیرا قلب ها تسخیر می شود؛ اگر سطح معرفت جامعه را ارتقاء ندهیم و دانشجوی ما دو واحد حکمت را نخوانده باشد به راحتی سرش کلاه می رود. وقتی سطح عقلانیت پایین باشد دنیاگرایی افزایش پیدا می کند و می گوید که صنعت هسته ای را بدهیم برود.
7 توصیه بیانیه گام دوم کاملا کلیدی و راهبردی است اما افسوس می خوریم آنچنان که باید و شاید به آن پرداخته نشده است. ارتباط لازم باید بین مراکز علمی و اجرایی برقرار شود. باید فکر از حکیمان و اجرا از حاکمان باشد. بخشی از این عدم ارتباط عدم سؤال است فرهنگ نادرستی وجود دارد که اگر منصبی گرفتیم پس علمش را هم داریم.