۳۰ فروردين ۱۴۰۲ - ۰۷:۳۵
کد خبر: ۷۳۲۹۲۷

«بی‌سیمچی تخس»روایتی از یک رزمنده

«بی‌سیمچی تخس»روایتی از یک رزمنده
عموحسین کتاب «بی‌سیمچی تخس» مصداق بارزیست برای حال و احوال این روزهای‌مان؛ جوان این مرزوبوم با تمام شیطنت‌هایش، پای این انقلاب می‌ایستد.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «بی‌سیمچی تخس» روایت مهمترین روزهای زندگی یک رزمنده قمی از کودکی پرحاشیه و جنجالی ابوالقاسم عموحسینی تا روزهای ناب جوانی او است. عموحسین، بازمانده مجروح اما پرانگیزه جنگ است. با خواندن این اثر، مهمان لحظات بی تکرار عمر او باشید. این کتاب روایتی خواندنی از بچه‌های خاص واحد مخابرات لشکر ۱۷ است.

همه ما دور و برمان جوان‌هایی داریم که سر و گوششان می‌جنبد! همان‌ها که تا چشم بزرگترها را دور می‌بینند پای دود و پاسور می‌نشینند و سر زندگیشان قمار می‌کنند.

کتاب «بی‌سیمچی تخس»، خاطرات پسرک شر قمی ست که از جنس همان جوان‌هاست. عشق لاتی دارد و توی محله شاه ابراهیمه پنجاه سال پیش بچگی‌ها می‌کند؛ دعوا، کفتربازی، سیگار، مطربی!

او که نامش ابوالقاسم عموحسینی‌ست و معروف به عموحسین، بچه درس نخوانی‌ست؛ سرش به بازیگوشی‌های دوره نوجوانی گرم است تا اینکه رفقای گرمابه و گلستانش یکی یکی راهی جبهه می‌شوند. به هوای بودن کنار بچه‌های محل، مادرش را می‌فرستد سراغ مسئولین ثبت نام به جبهه تا عزت و احترامی که زن مش‌غلام توی محله دارد باعث شود هیئت امنای مسجد، مهر تایید به نامه معرفی‌نامه پسرش بزنند. پانزده سال دارد اما قد و قواره‌اش به اندازه ده‌یازده‌ساله‌هاست. هر ترفندی بلد است می‌زند و بالاخره همراه اعزامی‌های قم برای آموزش می‌رود و بعد منطقه جنوب و این شروع اتفاقات تازه ای برای اوست.

«بی‌سیمچی تخس» روایتی از یک رزمنده پرحاشیه

همان اول کار، به تور مهدی زین‌الدین فرمانده تیپ قم گیر می‌کند و آرام‌آرام نمک گیر مرام او می‌شود. عموحسین مصداق بارزی ست برای حال و احوال این روزهای‌مان؛ جوان این مرز و بوم با تمام شیطنت‌هایش، پای این انقلاب می‌ایستد!
او در تمام روزهای بودنش در جبهه، قد و یک دنده است. حرف زور هیچ احدی توی کتش نمی‌رود جز یک چیز؛ ذرات شیمیایی حمله عراق که از آخرین ماه‌های جنگ، یقه اش را گرفته و عموحسین حریفش نمی‌شود!

خواندن این کتاب که در قالب تاریخ شفاهی دفاع مقدس به نگارش درآمده، ما را با دنیایی از لحظات شیرین و تلخ همراه می‌کند.
ارسال نظرات