۱۸ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۱۶:۳۷
کد خبر: ۷۳۴۱۹۴

دلایل بی‌اثرماندن تقلای تل‌آویو برای جلوگیری از وحدت جبهه‌های مقاومت

دلایل بی‌اثرماندن تقلای تل‌آویو برای جلوگیری از وحدت جبهه‌های مقاومت
محور آمریکایی ـ صهیونیستی درحالی امیدوار بود بحران تروریسم در سوریه بتواند منجر به تضعیف و انحلال محور مقاومت شود که اکنون بعد از یک دهه نتیجه همه محاسبات آن‌ها به‌عکس شده است.

در سال 2011 آمریکا و متحدان غربی و منطقه‌ای آن توطئه‌ای شوم با سرفصل «بهار عربی» را در سوریه اجرا کردند که با هدف سرنگونی نظام این کشور و روی کار آمدن رژیمی مطابق با منافع و خواسته‌های محور آمریکا بود. اکنون بیش از یک دهه از آن زمان می‌گذرد و سوری‌ها هنوز درگیر پیامدهای جنگ ویرانگری هستند که ایالات متحده با ابزار تروریسم در سوریه به‌راه انداخت،
اما در زمان فعلی بعد از گذشت 12 سال از فاجعه تروریسم در سوریه به‌نظر می‌رسد که همه، حتی کشورهایی که در این جنگ کنار آمریکا بودند نیز متوجه بی‌نتیجه بودن جنگ مذکور شده‌اند؛ جنگی که جایگاه و هویت عربی سوریه را هدف قرار داده برای یک دهه این کشور را در جهان عرب منزوی کرد.

تلاش‌های بیهوده اسرائیل برای انحلال مقاومت فلسطین در جریان بحران سوریه

اما در زمانی که سوریه در یک محاصره بزرگ آمریکایی ـ غربی ـ عربی گرفتار شده و تنها محور مقاومت منطقه بود که با همه توان برای دفاع از کشور و ملت سوریه وارد میدان شد، رژیم صهیونیستی تلاش داشت از درگیری محور مقاومت در جنگ با تروریسم، برای سرکوب و تضعیف گروه‌های فلسطینی استفاده کند، به همین منظور رژیم اشغالگر به‌فاصله کمی از بحران سوریه، دو جنگ در سال‌های 2012 و 2014 علیه غزه به‌راه انداخت که اولی 8 و دومی 51 روز طول کشید، اما هیچ یک از این جنگ‌ها نتوانست گروه‌های مقاومت در نوار غزه را تسلیم کند.

رژیم صهیونیستی همچنین در آن زمان تلاش زیادی برای ناآرام کردن مرزهای لبنان و بهره‌برداری از ابزار تروریسم جهت ضربه زدن به حزب‌الله که کنار ارتش سوریه و دیگر گروه‌های مقاومت با تکفیری‌ها می‌جنگید، انجام داد، اما در سایه هوشیاری مقاومت و ارتش لبنان این توطئه‌های رژیم اشغالگر به نتیجه نرسید و تروریست‌های تکفیری نتوانستند سناریوی سوریه و عراق را در لبنان تکرار کنند.

رژیم اشغالگر همچنین اگر توان و جرئت آن را داشت، در جریان بحران سوریه، برای جبران شکست در جنگ جولای 2006، حمله‌ای را علیه لبنان ترتیب می‌داد، اما حتی صهیونیست‌ها در زمانی که حزب‌الله مشغول جنگ با تروریسم در سوریه بود نیز نتوانستند اقدامی برای ضربه زدن به این حزب انجام دهند.

چرا صهیونیست‌ها از جنگ با حزب‌الله فرار می‌کنند؟

ـ همان‌طور که محافل و کارشناسان و مقامات مختلف رژیم صهیونیستی بارها اعتراف کرده‌اند، حزب‌الله خطرناک‌ترین سرنیزه جنگ علیه اسرائیل است و سابقه طولانی در حمایت از مقاومت فلسطین دارد. میزان خطر حزب‌الله برای اسرائیل را می‌توان در اعتراف «بنی گانتس» وزیر جنگ سابق رژیم اشغالگر مشاهده کرد که در مارس 2021 علناً گفت: «موشک‌های دقیق و نقطه‌زنی که حزب‌الله در اختیار دارد در پیشرفته‌ترین مراحل کمّی و کیفی خود است و این یک تهدید موجودیتی بزرگ برای اسرائیل است».

ـ از سوی دیگر بنا به اعتراف تحلیلگران و مقامات سابق رژیم صهیونیستی، حزب‌الله طی دو دهه گذشته در معادله درگیری با اسرائیل از فاز دفاعی به فاز هجومی منتقل شده است و نمونه عملی معادله جدید مقاومت لبنان را می‌توان در عملیات‌های پهپادی این حزب علیه مواضع دریایی اسرائیل در جریان پرونده ترسیم مرزهای دریایی مشاهده کرد. صهیونیست‌ها همچنین معتقدند که حزب‌الله در عملیات‌های ضداسرائیلی در فلسطین اشغالی از جمله عملیات مجدو که چند ماه قبل انجام شد، نقش دارد.

ـ مهمتر از همه، توانایی‌های نظامی حزب‌الله، چه در سطح کمی و چه کیفی به‌ویژه در زمینه موشکی به‌شکلی قابل‌توجه افزایش یافته است و اکنون سلاح‌هایی در اختیار دارد که می‌تواند قواعد درگیری را به‌کلی تغییر دهد.

ـ علاوه بر اینها، با توجه به ارزیابی‌های مراکز مطالعاتی و امنیتی رژیم صهیونیستی، جنگ با حزب‌الله، حتی زمانی که این حزب درگیر جنگ با تروریست‌های تکفیری در سوریه بود نیز، هزینه سنگینی برای اسرائیل داشت، بنابراین در مرحله فعلی که حزب‌الله درگیر هیچ‌گونه تقابل نظامی نیست و طی دهه گذشته زرادخانه موشکی خود را به‌شکلی که صهیونیست‌ها تصور نمی‌کنند، تقویت کرده است، شرایط برای اسرائیل در برابر این حزب چگونه خواهد بود، به‌ویژه بعد از شکست آمریکا در افغانستان و اوکراین و درگیر شدن اسرائیل در یک بحران بزرگ داخلی هم‌زمان با تحولات سریع منطقه که اصلاً به‌نفع این رژیم نیست؟

شکست پروژه خاورمیانه جدید و هرج‌ومرج خلاق آمریکا در منطقه

نگاهی اجمالی به تحولات منطقه در دو دهه گذشته و پروژه‌های آمریکایی تحت عنوان «خاورمیانه جدید» یا «هرج‌ومرج خلاق» ثابت می‌کند که هدف اصلی محور آمریکایی ـ صهیونیستی، تشکیل یک ائتلاف بزرگ ضد مقاومت و ایران در منطقه بوده است که لازمه تحقق این امر تضعیف محور مقاومت بود. بعد از شکست توطئه‌های متعدد ایالات متحده و هم‌پیمانان آن علیه محور مقاومت، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها تلاش داشتند دست‌کم جلوی «وحدت جبهه‌های مقاومت» علیه اسرائیل را بگیرند.

اتحاد همه عرصه‌های مقاومت و به‌راه افتادن یک جنگ منطقه‌ای علیه رژیم صهیونیستی، سناریویی است که اسرائیلی‌ها از یک دهه قبل آن را پیش‌بینی و تلاش‌هایی به‌منظور ممانعت از اجرای این سناریو انجام داده بودند، حتی طی سال‌های گذشته شاهد مانورهای نظامی ارتش رژیم اشغالگر برای شبیه‌سازی جنگ چندجبهه‌ای نیز بودیم، اما چرا با وجود این، هیچ اقدام جدی از جانب اسرائیل برای جلوگیری از وحدت جبهه‌های مقاومت انجام نشد؟

چرا صهیونیست‌ها نتوانستند مانع وحدت جبهه‌های مقاومت شوند؟

واقعیت آن است که صهیونیست‌ها با حمایت آمریکا اقدامات متعددی برای تضعیف ائتلاف مقاومت و به‌ویژه جدا کردن گروه‌های فلسطینی از این محور انجام دادند؛ اما این اقدامات در سایه معادلات بازدارندگی جدیدی که به‌ویژه مقاومت لبنان ترسیم کرد و همچنین تحولات خطرناک در جامعه داخلی اسرائیل و نیز تغییر شرایط منطقه‌ای و بین‌المللی به نتیجه نرسید.

طبق ارزیابی‌هایی که سران رژیم اشغالگر در زمان بحران سوریه انجام دادند، در صورت آغاز جنگ علیه لبنان، هیچ تضمینی برای پیروزی اسرائیل مقابل حزب‌الله وجود نداشت و این رژیم مجبور بود هزینه گزافی بپردازد، علاوه بر آن، نیروهای حزب‌الله در سوریه در جریان جنگ با تروریسم آموزش‌های نظامی پیشرفته دریافت کرده بودند، از آن گذشته جنگ 2012 و 2014 ارتش صهیونیستی علیه غزه نتایجی خارج از تصور اسرائیلی‌ها داشت و موجب شد آنها عواقب این جنگ‌ها را با آنچه می‌تواند در جریان هرگونه درگیری با مقاومت لبنان رخ دهد، مقایسه کنند،
بنابراین تنها امید آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تضعیف محور مقاومت و انحلال آن، سرنگونی نظام سوریه با ابزار تروریسم و سپس آغاز تجزیه عراق با همین ابزار و در نهایت گسترش هرج‌ومرج در منطقه و به‌راه انداختن یک جنگ بزرگ فرقه‌ای میان محور سنی و شیعه بود؛ سناریویی که نه‌تنها مانع اتحاد جبهه‌های مقاومت علیه اسرائیل می‌شد، بلکه با تشکیل یک ائتلاف عربی ـ اسرائیلی ضد مقاومت و به‌طور مشخص جمهوری اسلامی ایران همراه بود، اما پیروزی سوریه به‌کمک متحدان خود از محور مقاومت بر تروریسم، همه محاسبات آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها را به هم ریخت و به‌مثابه سنگ بزرگی در مسیر هدف مذکور آنها بود.

بعد از آن دیدیم که اعضای مختلف محور مقاومت از عراق تا یمن و لبنان موفق شدند با توطئه‌هایی که آمریکا پشت پرده همه آنها قرار داشت مقابله کنند؛ جایی که مقاومت عراق اجازه تجزیه این کشور توسط داعش را نداد، مقاومت یمن در برابر تجاوزات و اشغالگری ائتلاف عربی علیه این کشور ایستاد و با تقویت چشمگیر قدرت نظامی خود موفق به عقب راندن دشمن شد، حزب‌الله لبنان نیز طی این سال‌ها ضمن مقابله با همه توطئه‌ها و محاصره‌های آمریکا دستاوردهای بزرگی برای ملت و کشور لبنان رقم زد که تازه‌ترین نمونه آن پس‌گرفتن ثروت‌های دریایی این کشور از چنگال اشغالگران صهیونیست بود.

از سوی دیگر دیدیم که جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) بعد از یک دهه مجدداً به آغوش سوریه بازگشته روابط خود را با دولت این کشور به‌شکلی مؤثرتر از قبل، از سر گرفت، حتی دیگر کشورهای عربی که در بحران سوریه نقش داشتند نیز به‌خلاف میل و تصور آمریکا و رژیم صهیونیستی، مواضع خود را در مقابل دمشق تغییر داده‌اند و برای احیای روابط با دولت بشار اسد با یکدیگر رقابت می‌کنند. توافق ایران و عربستان برای احیای روابط نیز آن‌گونه که خودِ صهیونیست‌ها اعتراف می‌کنند آخرین میخ بر تابوت پروژه ائتلاف عربی ـ اسرائیلی ضد محور مقاومت و تهران بود.

زمستان اسرائیل در منطقه

اما بعد از گذشت بیش از یک دهه از «بهار عربی» آمریکا در منطقه و جهان عرب، شاهد «زمستان اسرائیل» هستیم. در شرایطی که سران رژیم اشغالگر، اسرائیل را به یک کشتی در اقیانوسی ناآرام که هر لحظه امکان برخورد آن با کوه یخ وجود دارد، تشبیه می‌کنند، محور مقاومت در حال تقویت ائتلاف و توانایی‌های نظامی خود در منطقه است.

به همین دلیل شاید عجیب نباشد که محافل و رسانه‌های صهیونیستی از چند هفته قبل عمده تمرکز خود را معطوف به سفر سید «ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور کشورمان به سوریه کرده و معتقد بودند که نتایج این سفر برای اسرائیل بسیار خطرناک است.

در جدیدترین واکنش اسرائیلی‌ها به سفر آقای رئیسی به دمشق، «عاموس گلعاد» افسر ذخیره در ارتش رژیم صهیونیستی اعلام کرد، این سفر نشان می‌دهد که ایرانی‌ها با خیال راحت نشسته‌اند و نگاه می‌کنند که اسرائیلی‌ها چگونه خودشان را از بین می‌برند.

«حزی سیمانتوف» تحلیلگر امور عربی در شبکه 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی نیز اعلام کرد، سفر رئیس جمهور ایران به سوریه بیانگر آغاز دوره جدید ایران در منطقه است؛ دوره‌ای که در آن بعد از جنگ اوکراین و شکاف در جامعه اسرائیلی و سیاست جدید کشورهای عربی، تهران برای اسرائیل خطرناک‌تر شده است.

«نیر دوری» دیگر کارشناس نظامی رژیم صهیونیستی در شبکه 12 تلویزیون این رژیم اعلام کرد که سفر رئیسی به دمشق به‌منظور تقویت و بازسازی محوری بود که از تهران تا بیروت کشیده شده و اسرائیل را محاصره کرده است.

«روعی کایس» یکی دیگر از تحلیلگران صهیونیست در امور عربی در شبکه کان این رژیم نیز اعلام کرد، مهمترین پیام سفر رئیس جمهور ایران به سوریه آن است که تهران و دمشق می‌گویند: «ما پیروز شدیم و با وجود بهار عربی و آشوب‌ها علیه نظام سوریه و همه تحریم‌ها و محاصره‌ها، ما هنوز روی پای خود ایستاده‌ایم و اتحاد راهبردی‌مان شکسته نمی‌شود».

در پایان، تحولات اخیر در منطقه و صحنه‌های بحران داخلی بزرگ رژیم صهیونیستی بیانگر واقعیتی است تحت عنوان «انتقال از دوره بهار عربی آمریکا در منطقه به زمستان اسرائیل».

احسان قنبری نسب
منبع: تسنیم
ارسال نظرات