نشست نقد و بررسی برنامه «زندگی پس از زندگی»
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست نقد و بررسی برنامه تلویزیونی «زندگی پس از زندگی» با حضور تهیه کننده این برنامه عباس موزون برگزار در دانشکده دین و رسانه برگزار شد.
در شروع جلسه عباس موزون کارشناس و مجری برنامه «زندگی پس از زندگی» در پاسخ به اهداف خود از تولید این برنامه اظهار داشت: سال ها قبل احساس کردم که لازم است با جوانان خود گفتگو کنیم و از سویی دیگر مغز جوانان ما در آموزش و پرورش و آموزش عالی با استفاده از ریاضی و فیزیک مغز به صورت تجربی پرورش یافته است و قسمت دیگر فهم آن ناقص است.
باید دنبال راهی می گشتم که غیب را به افرادی که تجربه زده شده اند معرفی کنم. اگر افراد به غیب ایمان داشته باشند می توانند دیگر مطالب قرآن را بپذیرند.
در شناسنامه طرح برنامه «زندگی پس از زندگی» در خصوص مخاطب هدف برنامه نوشته است؛ مخاطب رده اول این برنامه افرادی هستند که به توحید باور نداشته و این را ابراز می کنند و در رده دوم نیز افرادی که تردید دارند و این تردید خود را نیز ابراز می کنند و در رده سوم نیز افرادی را در نظر گرفتیم که تردید دارند اما این تردید را پنهان می کنند تا به جایگاه های عالی رسیده و سپس مرتکب جرائمی شوند. در آخر نیز افراد مؤمن و مذهبی را به عنوان مخاطب هدف در نظر گرفتیم.
پس از پاسخ عباس موزون، حجت الاسلام مهراب صادق نیا استاد دانشگاه ادیان و مذاهب قم در سخنانی اظهار داشت: 10 سال از عمر علمی خود را بر روی مرگ پژوهش کردم و در خصوص مرگ و معنای زندگی نیز پایان نامه داشته ام و مبتنی بر مصاحبه هایی پژوهش خود را پیش بردم؛ بیش از 100 مصاحبه با دو گروه مسیحیان و مسلمانان داشته و در این بین با عالمان و شهروندان عادی ادیان اسلام و مسیح مصاحبه داشته ام.
متوجه شدم که شهروندان عادی در میان مسیحیان و مسلمانان نگاهی شبیه به هم نسبت به مرگ داشتند و عباراتی مانند ساخت خانه ضد زلزله و... را می گفتند؛
روحانیون مسلمان به مرگ نگاهی اخلاق داشتند که یاد مرگ نوعی بازدارنده است اما عالمان مسیحی چنین باوری نداشتند و این به اندیشه های مسیحیت بر می گردد که مرگ را مهمانی ناخوانده در زندگی انسان ها می دانند؛ مسلمانان مرگ را ملاقات با خدا می دانند.
در تفاوت مرگ آگاهی و مرگ اندیشی هم باید گفت آگاهی انسان در خصوص مردن را مرگ آگاهی می گویند؛ انسان تنها موجودی است که می داند می میرد و دیگر موجودات چنین خصوصیتی ندارند؛ غفلت نکردن از یاد مرگ، مرگ اندیشی است و وقتی هم در خصوص مرگ صحبت می کنیم در خصوص همین پدیده بحث می کنیم زیرا مسائل پس از مرگ با تجربه قابل بیان نیست و ادیان عهده دار بیان آن هستند.
مرگ در نگاه فرهنگ ها تعریف ثابت ندارد و در جوامع مختلف تعریف مختلفی از مرگ وجود داشته است؛ در برخی فرهنگ ها قبرستان ها از شهرها بسیار دور هستند و تا چند دهه پیش نیز همین امر در شهرهای ما رواج داشت اما مرگ های استعلایی مانند شهادت سبب شد که ارتباط مردم با قبرستان ها بیشتر شود.
اخلاق در جامعه ایران را مرگ بنیاد است؛ معلمان اخلاق در جامعه ما همه را این گونه تعلیم داده اند که در پس هر عملی به یاد مرگ باشید و با یاد آن عمل خود را نتظیم کنید؛ بیان مرگ در قرآن از نظر من فقط برای زندگی است و اگر روزی مرگ را از جامعه ایران حذف کنیم همه گزاره های اخلاقی پایه خود را از دست خواهند داد.
هیچ برنامه ای نباید درباره مرگ ساخته شود که ابهت مرگ را در جامعه ایران بشکند زیرا این مبحث بسیار حساس است؛ در خصوص مرگ باید با قاطعیت صحبت کرد و ساخت برنامه در این خصوص یک بندبازی بزرگ است.
اولین برنامه های تلویزیونی در خصوص مرگ 40 سال پیش در جهان مسیحیت ساخته شده و این برنامه «زندگی پس از زندگی» تفاوت چندانی با تولیدات جهان مسیحیت ندارد و این امر سبب می شود که مرزهای مرگ بین جهان مسیحیت و جهان اسلام کمرنگ شده و از بین برود؛ مخاطبین بالای این برنامه به هیچ وجه بیان کننده درستی محتوای این برنامه نیست.
در ادامه نشست نیز حجت الاسلام سیدحمید میرخندان با اشاره به قالب جدید «برنامه زندگی، پس از زندگی» تلاش برنامه را در جهت معرفی عالم غیب موفق دانست و تصریح کرد: بیان مشاهدات افرادی که مرگ را تجربه کرده اند در تحلیل اثبات گرایانه نمی گنجد زیرا قابل اثبات نیست.
اگر مشاهدات افراد با مسائل دنیایی ترکیب پیدا کند آیا می توان باور کرد که واقعا چنین اتفاقاتی رخ داده است؟ فصل اول و دوم در بیان درست بودن اظهارات قوی تری بود. چه مقدار به تجربهگر در نگاه مخاطبان سبب اعتماد می شود و مخاطب عام را مجاب می کند؟
وقتی می خواهیم پدیده ای روانی در خصوص انسان را مورد مطالعه قرار دهیم سراغ یک روانشناس می رویم که تجربه بالایی داشته باشد حال بنابراین چگونه باید سراغ تجربیات افراد رفت؟ پرداختن به تبیین مشاهدات به عهده چه کسی است زیرا این تجربیات کاملا شهودی است و این نشان می دهد که این تجربه ها تحلیل فلسفی می خواهد و در حکمت متعالیه گزاره های لازم آن وجود دارد.
با توجه به مواد خامی که وجود دارد می توان از بین تجربیات یک گروه خاص انتخاب شود و در خصوص آن مباحثه علمی رخ دهد که البته در گستره مخاطبان اثر می گذارد.
شهود و ادراکات حضوری ممکن است اشتباه بشود و در تعریف علامه مصباح علم حضوری خطاپذیر نیست بلکه در بیان آن ممکن است خطا وجود داشته باشد؛ در میان برخی عرفا و فیلسوفان حتی القائات شیطانی می تواند به عنوان شهود در اختیار فرد قرار بگیرد با توجه به این گزاره ها برخی از تجربیات حاضرین در برنامه زندگی پس از زندگی درست نیست و باید در برنامه سازی به این مهم توجه کرد.
حجت الاسلام محمدی شاهرودی از کارشناسان رسانه ملی در این نشست با اشاره به جهات مهم برنامه «زندگی پس از زندگی» اظهار داشت: در این برنامه عقائد مردم رقم می خورد و مردم در خصوص عقائد خود با دیدن این برنامه سؤالات بیشتری برایشان ایجاد شد.
صدا و سیما به این برنامه بهای لازم را نداده است اما این برنامه تأثیرات اخلاقی فراوانی در میان مردم گذاشته است از همین رو لازم بود که بسیار بیش از این ها مورد اهتمام قرار می گرفت؛ بسیاری از گزاره های مطرح شده در برنامه جنبه علمی دارد از همین رو باید در این برنامه یا برنامه های دیگر موارد لازم علمی بیان شود.
این کارشناس رسانه ملی با اشاره به ارتباط محتوای برنامه «زندگی پس از زندگی» به حوزه علمیه اظهار داشت: باید حوزه علمیه بیشتر دخالت داده شود و قبل از اینکه برنامه پخش شود توسط دونفر از کارشناسان حوزوی مشاهده شود؛ چیزی که تجربه گر ها ادراک می کنند از جنس ادراک حضوری است و این جنس ادراک قابل انتقال نبوده و کاملا شخصی است؛ برای انتقال این تجربه ها باید آن ها را به علم حصولی تبدیل کرد و به مخاطب منتقل کرد.
مردم ما در طول سالیان دراز باورهایی پیدا کرده اند که باید به آن ها نیز توجه کنیم زیرا افراد بسیاری از ما سؤال کردند که عزرائیل یا شب اول قبر در گفته های تجربه گران نیست؛ جنس مشاهدات افراد از جنس برزخ است و نباید از بیان آن ابا داشت؛ در میان تجربه گران کسانی که مرتکب گناه شدند و ابایی از گفتن گناه خود نداشتند دیده شده که تجربه شان با افرادی که اهل دیانت بودند تفاوتی نداشت و این موارد باید اصلاح شود.
آقای موزون فداکاری هایی کردند تا این برنامه را راه بیاندازند و باید صدا و سیما و حوزه علمیه حمایت کنند.
دکتر عباس موزون در دور دوم صحبت های خود در پاسخ به نظرات کارشناسان با اشاره به صحبت آقای صادق نیا گفت: همه چیزهایی که تجربه گران گفته اند شبیه به برنامه های تولید شده در دنیای مسیحیت نیست بلکه متداخل هستند یعنی دایره بزرگ تر آن اموزه های دینی بوده و در دایره هایی کوچک افراد از تجربیات خود می گویند؛ در هر دو برنامه تجربه گر ها می گویند «از بدن خارج شدم و دونفر من را گرفتند» و این دو به هم شبیه هستند.
عالم ملکوت یعنی عالمی که از ملکه ها تشکیل شده است و افراد با ملکات خود محشور می شوند زیرا مغز هم به چیزهایی عادت می کند اما اگر روح به چیزی خو کند ملکه انسان شکل می گیرد؛ در روایات آمده هر کس با چیزی که آن را دوست داشته باشد محشور می شود و از این رو فرد مسیحی هنگام تجربه مرگ مسیح را می بیند و مسلمان اهل بیت را می بیند.
حضرت امام خمینی می فرماید زمین جهنم قاع است یعنی مثل آینه چیزی در آن نیست و هر کسی با هر چیزی که آن جا می برد زمین خود را شکل می دهد. حضرت رسول اکرم نیز می فرماید: «هر کس با هر چیزی که دوست دارد محشور می شود و اگر ما را دوست داشته باشد با ما محشور می شود و اگر سنگی را هم دوست داشته باشد با آن محشور می شود.»
انسان مسلمان در اوقات مختلف زندگی خود «یاحسین» یا «یاابالفضل» می گوید و چرا وقتی روح از بدن این فرد خارج می شود نباید حضرات اهل بیت بر بالین او حاضر شوند؟ احتضار حالتی است که فرد در آن شرایط حاضر می شود و با حضور معصومین نیز ملاقات می کنند.
بنده 4 سال است که سکوت کرده ام؛ در خصوص کارشناسی برنامه که می گفتند باید کارشناس مذهبی برنامه را کارشناسی کند و حرف کاملا منطقی است؛ بعد از 4 سال می خواهم با جرأت فرضیه خود را عرضه کنم و به محضر علما برسانم: این تجربیات مرگ به عبارت دینی ما «احتضار» است.
وقتی عبارت مکاشفه به کار می رود یعنی یک فعل عامدانه است که فردی انجام می دهد و کاشف دارد؛ مکاشفه با مواجهه فرق می کند اما هر دو معاینه را دارند؛ آنچه که تجربه گران مرگ تجربه کرده اند تحت عنوان احتضار قرار می گیرد؛ در روایتی از رسول اکرم آمده است فرد محتضر چشمانش در حدقه می چرخد و چیزهایی را مشاهده می کند.
فرازی از بی کران های عالم پس از مرگ در برنامه زندگی پس از زندگی بیان می شود و این مباحث فقط گوشه ای از آن است. فردی فایل صوتی پر کرده بود که این برنامه کار پنتاگون است و من عرض می کنم که نباید از این عبارات و ساخت چنین برنامه هایی ترسید.
میلیون ها محتضر در تاریخ بشر داشته ایم که آن لحظه نمردند؛ در حوزه علمیه این نگرانی ایجاد شده که موضوعی وارداتی آمده و باید با آن برخورد کرد؛ آیت الله مفیدی یزدی تصریح می کند این تجربیات عینکی برای بازخوانی متون است؛ احتضار یک لبه مرزی است؛ اصلا من کارشناس نیستم بلکه فقط یک فرضیه گفتم و هر کس قبول ندارد می تواند آن را نقد کند. در حدیثی آمده که رسول اکرم فرموده جوانی در هنگام احتضار، ملک الموت از آن دست برداشت و این به علت احسان پدر و مادر بوده است.
آیا همه محتضرها مرده اند؟ در پاسخ باید گفت خیر و بسیاری از علما به این موضوع توجه کرده اند و شهید دستغیب کتابی را جمع آوری کرده است. حضرت امام خمینی تصریح می کند که فرد محتضر برکات و درکاتی را می بیند.
در ادامه جلسه حجت الاسلام میرخندان با اشاره به ارائه حجت الاسلام صادق نیا گفت: آقای صادق نیا هرمنوتیک گادامری داشته و برداشت صحیح و غلط ندارند بلکه برداشت صحیح و غلط یا موجه دارند؛ گادامر این گام را برداشته که همه فهم ها تاریخی است.
کار ما حوزویان میان رشته ای است و اگر نقل می کنیم که حواریون نخستین سکولارها هستند باید از نگاه قرآن هم به این مسأله بپردازیم؛ در خصوص قرآن هم ناظر به الفاظ چنین بحث هایی وجود دارد اما در ادبیات دینی ما تنزل وجود دارد یعنی بدون اینکه محتوا از معنای خود تهی و سکولار شود، باطنی در الفاظ است و انسان بر اساس ظرف وجودی خود می تواند به باطن آن دست پیدا کند.
در خصوص برنامه هم باید بدانیم در خصوص تحلیل فلسفی تجربه های ارائه شده در برنامه «زندگی پس از زندگی» که هر خروج روحی نیاز به احتضار ندارد؛ میرداماد معتقد بود فیلسوفی که نتواند خلع بدن کند فیلسوف نیست؛ باید بحث را در عوالم مختلف تعریف کرد یعنی در فلسفه مطرح شده عالم ماده، عالم مثال و عالم مجردات وجود دارد و اگر این سه عالم را تصور کنیم بهتر می توانیم تحلیل کنیم.
کسی که خواب می بیند در عالم مثال است و کسی که روح خود را خلع می کند حضور در عالم مثال دارد؛ حضور در عالم مثال یا همان برزخ اختصاص به کسی که در حال احتضار است ندارد؛ بنابراین لازم است در خلال برنامه یا جداگانه به مباحث فلسفی پرداخته شود و تفاوت تجربه های افراد تبیین شود.
در پاسخ به آقای صادق نیا باید گفت معتقدم این برنامه رسالت معرفتی دارد و صرفا احساسی نیست؛ برای اینکه این رسالت درست انجام شود باید به بعد تبیینی پرداخته شود؛ به شخصه تحت تأثیر برنامه «زندگی پس از زندگی» قرار گرفتم زیرا انسان را به این سمت می برد که چیزی ورای این دنیا وجود دارد.
حجت الاسلام محمدی شاهرودی نیز گفت: چرا در خصوص کسانی که مرگ موقت دارند می ترسیم عبارت مردن را به کار ببریم و احتضار را به کار می بریم؛ درستش این است که بسیاری از این ها مرده اند واقعا؛ عوالم هستی با حصر عقلی 4 عالم ناصوت، ملکوت، جبروت و لاهوت است و باید تکلیف را مشخص کنیم که هر کدام از این تجربه های مرگ ممکن است کجا باشد.
رجعت همین است که هزار سال پیش مرده است و بر می گردد؛ در روایات داریم فردی مُرد، امام رضا (ع) پس از یک سال آن را زنده کرد و به زندگی خود پرداخت. این دانشکده و حوزویان بهتر است سرمایه گذاری کنند و به یافته های علمی برسند و آقای موزون با آغوش باز یافته های علمی را می پذیرند. بهتر است این جلسات ادامه پیدا کند تا حامی و ایدئولوگ برای برنامه باشند.
پس از اظهارات اساتید دکتر موزون در بخش آخر صحبت خود گفت: مواردی که استاد محمدی و میرخندان فرمایش کردند مورد موافقت بنده است؛ استنادات این تجربیات باید به مخاطب نمایش داده شود؛ تجربه گری ادعا می کند که در کما بوده است و 270کیلومتر آن ور تر در اراک در پادگان چنین اتفاقی افتاد و من با دوربین در آن پادگان می روم و از آن سرهنگ سؤال می کنم واقعا چنین اتفاقی افتاده است؟ یک نفر در بیمارستان نکویی قم بستری بوده است و 5 نقطه کشور را دیده است و تیم فیلمبرداری ما همه این مناطق باید برود و از آن افراد صحت آن را بپرسد؟
از فصل نخست با استاد محمدی شاهرودی و خسروپناه به تفسیر برنامه پرداختیم؛ خواهش من از مدیران شبکه 4 این بوده که برنامه ای مستقل در شبکه 4 ناظر به این برنامه تولید شود که یک ساعت به مباحث علمی بپردازد و نقاط ابهامی که در برنامه مطرح می شود را رفع کنند؛ برای مثال تجربه گری احسانی به مادرش می کند و نتیجه اش را می بیند و این مسأله از طریق روایت و حدیث تبیین شود.
پیشنهاد کرده ام برنامه ای با عنوان «پس از زندگی پس از زندگی» ساخته شود و کارشناسان حوزوی، دانشگاهی بیایند و در یک برنامه گفتگو محور به تفسیر مسائل پرداخته شود.
آیا همه مشاهدات تجربه گران صحیح است یا برخی شهودات شیطانی است؟ افرادی که برنامه را کامل نگاه نمی کنند تصوری از شاکله برنامه برایشان ایجاد می شود و بر اساس آن نقد می کنند.
از آقای صادق نیا پرسیدم که به نظر شما این مشاهدات تجربه گران برنامه «زندگی پس از زندگی» در مغز رخ می دهد که پاسخ داد بله! مغز به 5 گیرنده چشم، گوش، بینی، پوست و زبان وصل است چشم در این میان بیشترین برد را دارد و ویژگی های مغز مشخص است. چند ده نفر را در این برنامه آوردیم که به شهادت همه اطرافیان ادعا کرده اند 600 کیلومتر آن طرف تر اتفاقی را دیده اند.
مغز دریافت می کند حافظه دارد و پردازش می کند؛ هزاران نفر از تجربه گران مرگ در همه جای دنیا از افراد مختلف چیزهایی گفتند که نشان می دهد این مشاهدات به هیچ وجه مغزی نیست؛ ؛ پزشک هلندی که لائیک هم بود در مصاحبه ای که در خود برنامه هم پخش شد گفته است: «فردی به کما رفته بود و برای عمل جراحی آن مجبور بودیم دندان مصنوعی هایش را در بیاوریم و پس از چند روز که به هوش آمد سراغ دندان هایش را گرفت و پیدا نکردیم؛ به او گفتیم که دندان هایش گم شده که در پاسخ گفت فلان پرستار شما با فلان قیانه دندان را در لیوان در کمد اتاق گذاشته است؛ این بیمار وقتی در اتاق عمل دندان هایش را درآوردند نگران بوده که گم شوند از این رو مواظبت کرده که دندان را کجا می گذارند» مغز نمی تواند چنین چیزی را دریافت کند.
جامعه ایران باید عبور کرده باشد از این که القائات مغزی است؛ تجربیات مرگ فراحس و فرازمان است؛ 26 سال پیش فردی به نام حسن کریمی در سبزوار دچار گازگرفتگی شد و در بیمارستانی در مشهد بستری شد و التماسش کردم تا تجربه اش را بگوید؛ این فرد 23 قبل را که یک دختر خانم در همان بیمارستان بستری بوده است را دیده بود و به اسم و فامیل برای ما گفت؛ با زحمت فراوان و با نامه ای از نماینده مجلس توانستیم به بایگانی بیمارستان دسترسی داشته باشیم تا برایمان ثابت شود این خانم واقعا بستری بوده است یا نه که مشخص شد کاملا ادعای حسن کریمی درست بوده و با دوربین برنامه صحت ادعا را نشان دادیم. این مشاهدات به هیچ وجه القائات مغز نیست. مشاهدات تجربه گران فراحسی و فرازمانی است.
به چه جرأت برنامه را کامل ندیده اید و نقد می کنید؛ آقای صادق نیا در قسمتی دیگر گفته اند اگر تجربیات ناب را با الفاظ انتقال دهیم تجربه را تقلیل داده ایم و این تناقض را در صحبت هایشان نشان می دهد.
در فصل اول از 29 برنامه 9 برنامه در خصوص عذاب بود اما برخی افراد ناظر به چند قسمت ادعا می کنند که این برنامه فقط گل و بلبل را از جهان پس از مرگ نشان می دهد؛ در فصل چهارم که غیر از عذاب چیزی نداشتیم.
در پایان هم لازم است در پاسخ به فرمایش استاد محمدی شاهرودی گفته شود که افرادی بوده اند به طور کامل مرگ را تجربه کرده اند؛ فردی 33 ساعت در سردخانه بوده یا فردی دیگر یک روز زیر برف و بهمن بوده است. بله! درست است؛ بسیاری از این موارد فقط احتضار نیست بلکه مرگ را هم تجربه کرده اند.
در قسمت پایانی از نشست علمی نقد برنامه «زندگی پس از زندگی» پرسش های حاضرین توسط مجری برنامه پاسخ داده شد.
پرسش ها توسط دکتر حیاتی دبیر جلسه مطرح شد؛ در اولین پرسش گفته شد: «آیا شده تجربه فردی دروغ از آب در بیاید و شما شجاعت این را داشته باشید که در برنامه بیان کنید؟ این شایعات در این خصوص چیست»
شایعات زیادی در خصوص برنامه شنیدم اما این را برای اولین بار می شونم؛ با هر فرد حداقل 5 بار مصاحبه می گیریم تا راستی آزمایی حاصل شود و ادعاها دروغ نباشد؛ مصاحبه ها یکجور نیست قالب های مختلفی دارد؛ فردی که در استودیو صحبت می کند مصاحبه پنجم است و یک بار هم در خانه مصاحبه می کنیم که شما به عنوان بیننده همین دو مصاحبه را می بینید؛ شخصی بوده است که در مصاحبه پنجم رد شده است و برنامه اش هم پخش نشده است.
شیوه هایی داریم که نمی توانم لو بدهم؛ این 5 بار مصاحبه گرفتن خیلی کمک می کند که ادعاهای دروغ را متوجه شویم؛ موردی نداشته ایم که برنامه پخش شود و متوجه شویم که تجربه فرد دروغ بوده است.
سؤال بعدی تجمیع سؤالات پیرامون فرم و محتوای برنامه بود؛ حیاتی گفت: چه اشکالی دارد این برنامه به عنوان یک برنامه تلویزیونی باشد که در آیتم های مختلف در خصوص چگونگی یک پدیده پرداخته شود؛ زیبایی های بصری فصل سوم فکر نمی کنید که از خلوص شما برای نزدیک شدن به تجربه یک تجربه گر دور شده است؛ تأکید کرده اید در عنوان برنامه عنوان ترجمه شده کتاب دکتر مودی انتخاب نشده است؛ در پایان نیز برنامه شما چه آینده ای خواهد داشت؟
موزون در پاسخ گفت: سؤال پرسیده شد با کمک فرم برنامه را احساسی تر کردیم و از خلوص و معنا دور شدیم؛ باید آگاه باشیم وقتی با یک سازمان کار می کنیم در آن سازمان افرادی متعامل هستند که جایگاه دارند مانند مدیر گروه و مدیر شبکه انتظاراتی دارند و پیشنهادات زیادی از جانب این افراد می آید که نمی توان همه را رد کرد؛ فصل یک کاملا بیرون از سازمان با هزینه شخصی کار شده است و فصل دوم با همکاری سازمان صدا و سیما بود اما از فصل سوم به دلیل پرمخاطب شدن سازمان علاقه مند شد در تراز برنامه سازی سازمان گام برداشته شود.
دکور و فضا با نظر سازمان از فصل سوم شکل گرفت و به طور سنتی نظر سازمان این است فضای برنامه در با مقدار و تراز برنامه تنظیم شود. آقای محمد تأکید کردند که بحث کارشناسی باید بیشتر شود و این انتقاد را وارد می دانم اما زمان برنامه ما از 90 دقیقه به 65 دقیقه کاهش پیدا کرده است؛ برخی گفتگوهای ما با تجربه ها 120 دقیقه طول کشیده است و جای کارشناسی هم کم می شود.
به جای اینکه زمان برنامه زیاد شود، کمتر شده است و تجربه سه ساعتی یک تجربه گر تبدیل به 50 دقیقه شده است و مخاطبان هم باهوش هستند و می فهمند که کوتاه شده است.
مشکل دیگری که وجود دارد در خصوص کارشناسی ها است که در فصل اول و دوم بسیاری از موارد توضیح داده شده است؛ بسیاری از موارد خصوصا توسط استاد محمدی در فصل های پیشین گفته شده است و مخاطب برنامه می تواند به آرشیو مراجعه کند. مخاطب می تواند از سازمان سؤال کند که چرا کنداکتور این برنامه کم شده است.
در سال جاری نزدیک 30 تجربه گر آمده اند اما 158 نفر جلوی دوربین نشستند یعنی 128 شاهد حضور داشته اند؛ طرف در بیمارستانی در شاهرود بستری می شود و می گوید قتلی در فلان بیابان رخ داده و سراغ پلیس می رویم و مشخص می شود که ادعایش درست است؛ تجربهگری گفته بود که مشاهده کرده است درختی گفته شاخه های من را نشکنید زیرا من با سایه اینها سجده می کنم؛ نمی توانیم از شاهد انسانی استفاده کنیم بنابراین از عالم دینی سؤال می کنیم.
عالم دینی با اشاره به آیه « أَوَلَمْ يَرَوْا إِلَىٰ مَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّأُ ظِلَالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَالشَّمَائِلِ سُجَّدًا لِلَّهِ وَهُمْ دَاخِرُونَ» بیان می کند اشیاء با سایه هایشان به خداوند سجده می کنند.
بخش سومی که از مشاهدات تجربه گرها تأیید می شود تواتر است؛ برای مثال بسیاری از تجربه گرها بیان کردند که همه طرف ها را می دیدند؛ اینطور نیست که نتوانیم همه تجربه ها را روایت کنیم.