پشت پرده ارسال یک پیام خاص سیاسی از قاهره به تهران
پیش از سفر سلطان عمان به تهران خبرهایی دستبهدست میشد که هیثم بن طارق حامل یک پیام خاص از سوی یک شریک قدیمی برای تهران است.
سلطان عمان هفته گذشته به قاهره رفته و با مقامات ارشد این کشور گفتگو کرده بود، در آن زمان روزنامه اماراتی نشنال که اغلب اخبار نیمه محرمانه منطقه را منتشر میکند در گزارشی نوشته بود که دو مقام مصری خبر دادهاند که در دیدار سیسی با بن طارق احیای روابط ایران با مصر مورد ارزیابی قرارگرفته است. [۱]
بر اساس این گزارش، طبق توافقات اولیه قرار است ایران و مصر طی چند ماه آینده برای تبادل سفیر اقدام کنند. همچنین توافقی اصولی برای دیدار میان عبدالفتاح السیسی، رئیسجمهور مصر و ابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران، بهدستآمده است؛ دیداری که احتمالاً تا پایان سال میلادی جاری صورت گیرد.
گفتهشده است که سلطان عمان در سفر به تهران تمایل مقامات مصری برای احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران را به اطلاع مقامات ارشد کشورمان رسانده و این موضع جدید از جانب قاهره با استقبال از جانب تهران روبهرو شده است تا جایی که در دیدار سلطان عمان با رهبر معظم انقلاب اسلامی، ایشان در پاسخ به درخواست و تمایل طرف مصری برای ازسرگیری روابط با جمهوری اسلامی ایران، فرمودند که ما از این موضع استقبال میکنیم و مشکلی در این زمینه نداریم. [۲]
پیش از پایان سفر سلطان عمان به تهران خبرگزاری شینهوا به تحلیل این بازدید قابلتوجه پرداخته و نوشته است که پس از توافق مارس میان ایران و عربستان سعودی در مورد عادیسازی روابط دوجانبه و تلاشهای سابق برای بهبود روابط با کشورهای عربی منطقه طی ماههای گذشته، احتمال احیای روابط تهران و قاهره افزایشیافته است.
فرازوفرود یک رابطه میان تهران و قاهره
ایران و مصر بهعنوان دو کشور محوری جهان اسلام در دونقطه حساس و استراتژیک قرارگرفتهاند. مصر و ایران بیشک هردو جزئی از پایههای تمدن جهان محسوب میشوند، فرهنگ این دو کشور عاملی تأثیرگذار و برجسته بوده و هست، اما روندهای سیاسی همواره منجربه به تاثیر بر نزدیکی یا دوری این دو کشور از هم شده است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی کانال ارتباطی میان ایران و مصر بسته شد، انور سادات رئیسجمهور وقت مصر مخالفت خود را با انقلاب اسلامی اعلام کرده و حتی به شاه مخلوع پناهندگی داد، البته در آن زمان قطع ارتباط میان تهران و قاهره تنها مربوط به این موضوع نبوده، بلکه توافق صلح مصر با رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۸۰ باعث شد حضرت امام خمینی (ره) دستور قطع روابط ایران با مصر را بدهد، پسازآن دولت مصر در اقدامی عجیب و سیاست زده از رژیم بعثی صدام در جنگ تحمیلی علیه مردم ایران حمایت قاطع کرد! [۳]
پس از قطع روابط ایران با مصر تلاش برخی کشورهای منطقه ازجمله سوریه برای احیای روابط دوجانبه میان دو طرف بینتیجه مانده و درها به روی ژنرالهای مصری بسته شد؛ اما نخستین تماس در سطح بلندپایه میان مقامهای ایرانی و مصری پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سال ۱۳۸۲ و در دولت اصلاحات روی میدهد در آن زمان بنا به توصیه مرکز استراتژیک ریاست جمهوری خاتمی در حاشیه کنفرانس جهانی فناوری اطلاعات در ژنو با حسنی مبارک دیدار کرد. خاتمی البته دو سال پس از پایان دوران ریاست جمهوری نیز به قاهره سفرکرده و در دیدار غیررسمی دوباره با مبارک گفتگو کرده است. [۴]
در آن زمان روزنامه الاهرام نوشت که خاتمی در یک جلسه غیررسمی با مبارک صبحانه خورده است! صادق خرازی در خاطرات خود از آن دیدار نوشته است:
بر اساس برنامههای تنظیمی آقای خاتمی بهاتفاق هیئت همراه متشکل از اینجانب، علی خاتمی، هادی خانیکی، نصرالله جهانگرد، ایمان میراب زاده و رمضانی به سمت مصر حرکت کردیم... در بدو ورود به فرودگاه قاهره مورد استقبال آقای دکتر محمود حمدی زقزوق وزیر اوقاف مصر قرار گرفتیم. خرازی نقل کرده است که در آن دیدار مبارک گفته بود حتماً میخواهد با خاتمی خصوصی دیدار کند و سپس عصر همان روز برای شرکت در اجلاس سران اتحادیه عرب عازم ریاض بود، به خاطر این ملاقات، افتتاحیه اجلاس را که قرار بود رأس ساعت ۹ باشد عقب انداخته بودند و به ساعت ۱۱ موکول کرده بودند. خاتمی خصوصی به من میگفت که آقای مبارک از کسانی است که دائماً حرف میزند و اگر انسان زرنگی نکند درجایی و در صورت پیدایش کوچکترین مجرا و منفذی حرف نزد، او همچنان ادامه خواهد داد و هرچند که اگر دیگری هم حرفی بزند بافاصله کمی دوباره ایشان سررشته را به دست میگیرد.
البته پیش از سفر خاتمی به مصر منوچهر متکی، وزیر امور خارجه وقت ایران، درست در شرایطی که منطقه در اوج بحران قرار داشت به مصر سفر کرد و با مقامهای این کشور ازجمله محمد حسنی مبارک گفتوگو کرده بود. گفتهشده است که پرونده هستهای ایران، خشونتهای داخلی در عراق پس از سرنگونی نظام صدام حسین و ماجرای ترور رفیق حریری، از محورهای گفتوگوها در آن سفر بوده است.
منوچهر متکی و احمد ابوالغیطدر یک کنفرانس مطبوعاتی
علی لاریجانی هم ازجمله مقامات ایرانی است که با مصریها رفتوآمد داشته است و حتی دو بار با حسنی مبارک دیدار کرده است؛ لاریجانی یکبار هنگامیکه دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران بود و بار دیگر هنگامیکه ریاست مجلس شورای اسلامی را بر عهده داشت با رئیسجمهور مصر دیدار کرده است.
ازجمله در دیماه ۱۳۸۶ علی لاریجانی در قامت دبیر و شورای عالی امنیت ملی کشور، در سفری غیررسمی به مصر با مقامهای این کشور ازجمله رئیسجمهور، رئیس سازمان امنیت ملی، عمرو موسی دبیر کل وقت اتحادیه عرب و شیخ محمد سعید الطنطاوی شیخ الازهر دیدار و گفتوگو کرده است.
دو سال بعدازآن یعنی در آذرماه ۱۳۸۸ علی لاریجانی بهعنوان رئیس مجلس برای شرکت در کمیته بینالمجالس اسلامی به مصر سفرکرده است، او در این سفر هم با مبارک دیدار گفتوگو کرده و پس از دیدار در کنفرانسی خبری در توصیف این دیدار گفت: گفتوگوهای خوب و سازندهای با رئیسجمهور مصر داشتیم و درباره مسائل منطقهای صحبت کردیم.
پس از انقلاب عربی در مصر معروف به بهار عربی بار دیگر روابط میان تهران با مصر در مسیر احیا قرار گرفت، محمود احمدینژاد، رئیسجمهور وقت ایران در بهار سال ۱۳۹۱ به مصر سفر کرده و با محمد مرسی دیدار کرد، پسازآن مرسی به بهانه برگزاری اجلاس سران جنبش عدم تعهد به تهران آمده و مورد استقبال طرف ایرانی قرار گرفت، البته شیوه سخنرانی مرسی در جلسه رسمی اجلاس نشان داد که اخوانیها برای ارتباط با ایران به جمعبندی نهایی نرسیدهاند.
توافق با عربستان کانال ارتباط با مصر را باز میکند؟
پس از روی کار آمدن سیسی و پایان تراژیک جمهوری اخوانی بار دیگر روابط ایران و مصر درشیب نزولی قرار گرفت، اما با امضای توافق امنیتی میان ایران با عربستان بار دیگر مسئله احیای روابط تهران با قاهره روی میز قرارگرفته است.
به باور بسیاری از آگاهان در منطقه تغییراتی که در روابط ایران با عربستان و اتحادیه عرب رخداده مصریها را هم متمایل کرده تا از این فرصت استفاده ببرند تا روابط با جمهوری اسلامی راکمی بهبود ببخشند.
البته فرآیند احیای روابط با مصر مشابه مدل ارتباطی با عربستان نبوده و عادیسازی یک رابطه مسدود شده نیاز به فرصت، درک دوجانبه و برداشتن قدمهایی آرام و حسابشده دارد.
تجربه روابط نیمهباز با مصریها در چهل سال گذشته نشان داده است که میتوان با افزایش همکاریهایی در حوزه اقتصاد و تجارت و یا حتی تلاش برای همکاریهای فرهنگی دو طرف را بهسوی روابط نزدیکتر تغییر وضعیت داد اما ایجاد روابط استراتژیک سیاسی میان تهران با قاهره یک عملیات یکشبه نبوده و برخلاف توافق ایران با عربستان مسیر طولانیتری در پیش دارد. پیشرفت روابط ایران با مصر بستگی به مدل مواجهه مصر با رژیم صهیونیستی داشته و رهبران مصر باید در این مسئله تصمیم قاطع بگیرند.
مروری بر روابط دو کشور نشان میدهد که ایران برای احیای روابط خود با این کشور اسلامی هیچگونه مشکلی نداشته و بارها به صورت علنی و رسانهای اعلام کرده است که از برقراری روابط با مصر استقبال میکند و این مصر بود که به خاطر نوع روابطش با غرب و ملاحظاتی که در این زمینه داشت از برقراری ارتباط با ایران خودداری میکرد.
البته ارسال پیام از جانب مصریها از کانال عمانی نشان داد که قاهره متوجه تغییرات ژئوپولتیکی و اثرگذاری استراتژیک منحصربهفرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه شده است و سعی دارد در جانماییهای جدید در منطقه از فرصتهای پیش رو استفاده کرده و روابط خود را با تهران بهبود بخشد. مصر به این نتیجه رسیده است که برای حفظ تعادل سیاسی در دوران نظم جدید جهانی نیازمند به ارتباط با ایران بهعنوان پایتخت محور مقاومت است، ازاینرو برخلاف چهار دهه گذشته پا پیش گذاشته تا از سیر تحولات عقب نماند. پیام مصریها نشان میدهد که مصر احیای روابط با جمهوری اسلامی ایران را به معنای یک فرصت جدید برای خود ارزیابی میکند.
محمد محسن ابوالنور، کارشناس مصری درباره ایجاد کانال ارتباطی میان تهران و قاهره در وبسایت العرب نوشته است:
در عمل ازسرگیری روابط دیپلماتیک میان دو کشور نزدیک است و فرصت بزرگی برای گشایش سفارتخانههای دو کشور در قاهره و تهران پس از قطع کامل روابط وجود دارد. با در نظر گرفتن درهمتنیدگی تعدادی از موضوعات ازسرگیری روابط به کاهش تنشهای سیاسی در منطقه و تأمین منافع دو ملت کمک میکند. این مسائل درهمتنیده تنها درصورتیکه به حلوفصل منجر میشوند که روابط کامل میان دو کشور برقرار شود. [۵]
به باور صاحبنظران حوزه روابط بینالملل، سیاست خارجی منطقهای و ارتقای روابط با همسایگان مهمترین و کلیدیترین بخش سیاست خارجی هر کشور را تشکیل میدهد؛ چراکه به شکل مستقیمی دربردارنده منافع و بهخصوص امنیت آن کشور است. در این زمینه با نگاهی به کارنامه دوساله دولت سیزدهم به نظر میرسد حوزهای که آیتالله رئیسی توانسته است موفق ظاهر شود به همین مقوله سیاست خارجی منطقهای و ارتقای روابط با همسایگان بازمیگردد. روابط میان همسایگان بهخصوص کشورهای حاشیه خلیجفارس را دوباره احیا کند تا جایی که علاوه بر بهبود روابط با عربستان وامارات، اردن و مصر نیز خواهان احیای روابط با جمهوری اسلامی هستند و کویت هم در پی تقویت مناسبات با ایران است.
اینها علاوه بر آن است که دیگر کشورهای فراتر از حوزه خلیج فارس و بیرون از منطقه خاورمیانه مانند تاجیکستان، ترکمنستان و... هم که روابط سردی را با ایران در دوران گذشته تجربه کرده بودند، به ناگاه در دولت سیزدهم، ارتقای روابط، آنهم در سطح سران را با جمهوری اسلامی از سر گرفتند.
دلایل این امر را در چند محور میتوان موردبررسی قرار داد:
۱-آقای رئیسی مبتنی بر رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، هم در زمان تبلیغات انتخاباتی و هم پس از پیروزی در انتخابات، اولویت سیاست خارجی خود را ارتقای روابط جمهوری اسلامی ایران در منطقه و بهبود مناسبات با همسایگان قرارداد.
۲-مقایسه سیاست خارجی دولت سیزدهم باسیاست خارجی دولتهای یازدهم و دوازدهم، رمز موفقیت دولت آقای رئیس را نشان میدهد: با توجه به آنکه اولویت دیپلماسی حسن روحانی، تنظیم و بازتعریف روابط جمهوری اسلامی ایران با جهان بود و جهان هم از زاویه دید دولتهای یازدهم و دوازدهم به آمریکا و اروپا و انجام مذاکرات هستهای و شکلگیری برجام با آنها خلاصه میشد، متأسفانه درنهایت سیاست خارجی روحانی در همه ابعاد و شئونش به دیپلماسی برجامی تقلیل پیدا کرد تا جایی که عملاً سیاست خارجی روحانی و ظریف برجامزده شد، به همین دلیل دیگر جنبههای سیاست خارجی، بهویژه سیاست خارجی منطقهای و همسایگان یا مغفول ماند یا در اولویتهای بعدی قرار گرفت.
۳-سیاست خارجی دولت آقای رئیسی با اتکاءبه مؤلفههای قدرت کشور مانند اقتدار دفاعی تنظیم شد. دیپلماسی یعنی هنر و توان اعمال مسالمتآمیز قدرت در روابط بینالملل؛ چراکه سیاست خارجی مهمترین هدفش باید تأمین قدرت، منافع و امنیت ملی هر کشور در مناسبات جهانی باشد، اما بهگونهای که باعث تنازع، بحران و نهایتاً جنگ با دیگر بازیگران منطقهای و جهانی نشود؛ بنابراین در دولت آقای روحانی عمدتاً تلقی از دیپلماسی این بود که جمهوری اسلامی ایران جهت پرهیز از تنش باید از عناصر قدرت خود در سه حوزه هستهای، موشکی و منطقهای دست بکشد یا عقبنشینی کند. درصورتیکه آنگونه که دولت سیزدهم عمل کرد؛ باید عناصر و پارامترهای تولیدکننده و تأمینکننده قدرت ملی، امنیت ملی و منافع ملی در سیاست خارجی حفظ شود و در ضمن بهگونهای با کشورهای همسایه و بازیگران منطقهای و بینالمللی رفتار شود که به تنش منجر نشود.
۴- رویکرد دولت یازدهم و دوازدهم با همسایگان یک رویکرد مستقل و حتی واقعبینانه نبود، چون دولت سابق بر اساس یک نگاه برجامزده و دیپلماسی «تبعی» عمل میکرد. درحالیکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بهعنوان یکی از مهمترین قدرتهای منطقه غرب آسیا نمیتواند یک سیاست خارجی تک عاملی با محوریت برجام داشته باشد. سیاست خارجی و دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران باید بتواند علاوه بر برجام، دیگر عوامل را در تقویت توان دیپلماتیک برای خود تعریف و تعقیب کرده و به شکل درست هم اجرا کند. بازیگران همسایه نیز نگاه برجامزده دولت روحانی را بهخوبی درک میکردند، چون برای همسایگان هم پذیرفته نبود که ارتقای روابط با ایران تابعی از برجام باشد؛ ازاینرو آنها نیز روابط با ایران را بر پایه برجام تنظیم میکردند.
۵- برنامه دولت سیزدهم در ایجاد همگرایی میان دیپلماسی و میدان از دلایل دیگر موفقیت دیپلماسی این دولت بود. درحالیکه ضعف بارز دولت روحانی، ناتوانی در بسیج امکانات و ظرفیتهای ملی برای پشتیبانی و حمایت از سیاست خارجی منطقهای و دیپلماسی با همسایگان بود که تجلی، بروز و ظهور عینی آن را در القای دوگانگی «دیپلماسی» و «میدان» دیدیم. اتفاقاً درنهایت خود آقای دکتر ظریف هم تصریح کرد که این دوگانه سازی حکایت از آن داشت که وزارت امور خارجه دولت سابق درزمینهٔ اجماع سازی مطلوب و لازم بین نیروهای داخلی نتوانست موفق عمل کند.
۶- موفقیت ایران در حل بحرانهای منطقهای از عوامل دیگر نزدیکی کشورها به ایران است، حل بحران و جنگ داخلی سوریه، شکست تجاوز عربستان و کشورهای همپیمان با ریاض به یمن به دلیل حمایت ایران از انصار الله و نهایتاً مقابله قدرتمندانه با پدیده تروریستی داعش در منطقه، جایگاه، نفوذ و قدرت ایران در منطقه را افزایش داد. در نقطه مقابل کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس هم که این تلقی را داشتند که با مهار، کنترل و تهدید تهران میتوانند به محدودسازی جمهوری اسلامی نائل شوند. پس از موفقیت تهران ناچار به تغییر رویکرد شدند
۷- موفقیت مردم ایران در شکست پیچیدهترین جنگ ترکیبی که ممکن است علیه یک کشور طراحی و به اجرا درآید نیز از دلایل دیگر ارتقاء جایگاه ایران و ناامیدی دشمنان از پیشبرد برنامههایشان علیه مردم ایران و شکست انقلاب اسلامی بود و این خود دلیلی دیگر بر اعتماد همسایگان مشتاب آنها برای برقراری رابطه با ایران بود.
البته ارتقاء روابط میان ایران و مصر علاوه بر دوستان دشمنان بزرگی نیز دارد، مفسران مسائل امنیتی بهخوبی میدانند که در احیای روابط تهران با قاهره یک معادله دووجهی وجود دارد که بر اساس آن، به هر میزان که روابط ایران و مصر به سمت تعامل و همگرایی پیش برود، به همان اندازه موقعیت، نقش و نفوذ رژیم صهیونیستی و آمریکا در منطقه تضعیف میشود.ازهمینرو، همواره شاهد سیاستهای مخرب صهیونیستها و کاخ سفید در جهت دامن زدن به اختلاف و تشدید شکافهای سیاسی امنیتی بین ایران و مصر بودهایم.
تعامل مصر با ایران، باعث به هم خوردن محاسبات منطقهای رژیم صهیونیستی و آمریکا میشود، موضوعی که بههیچوجه موردقبول تلآویو و واشنگتن نیست. پس از سفر سلطان عمان به تهران پیامی که هیثم بن طارق برای طرف مصری خواهد فرستاد بسیار ساده است، در تهران درها به روی مصریها بسته نیست، اما نیمهباز است، باز شدن سفارت دو طرف نیاز به یک تصمیمگیری خاص در قاهره دارد، این بازی درخشان به ذکاوت طرف مصری از شرایط جدید در منطقه بستگی دارد!