الزامات رسیدن به «حوزه مطلوب» در نگاه رهبر انقلاب
جدای از آنکه عمل به سیاستها و راهبردهای ابلاغشده از سوی رهبر انقلاب ـ بهعنوان ولی فقیه و حاکم شرع ـ بر همگان، حتی مجتهدان اعلم از ایشان، عقلا و شرعا واجب است، تجربه نشان داده که در عالم واقع هم نظرات این مرد الهی، بهواسطۀ کثرت اطلاعات، تراکم تجربیات، تیزهوشی، آیندهنگری، روشنفکری، دلسوزی، توان تحلیل، گسترۀ دید، تدبیر و تقوا، نسبت به دیگر صاحبنظران، صائبتر و راهگشاتر است.
بر همین اساس، بسیار روشن است که تعالی حوزههای علمیه و توفیق در امر مدیریت آنها ـ بهعنوان یکی از مرتبطترین بخشهای جامعه با تخصص و تجربه رهبر انقلاب ـ نیز جز با عمل به سیاستها و راهبردهای ابلاغشده از سوی ایشان تأمین نخواهد شد؛ سیاستها و راهبردهایی که در این یادداشت و بهمناسبت دیدار معظم له با حوزویان، به بازخوانی آنها پرداختهایم.
گفتنی است که آنچه در ادامه خواهد آمد، حاصل تحلیل بیش از پنجاه سخنرانی حضرت آیت الله خامنهای بوده و بند بند آن، مستند به بیانات ایشان میباشد.
1ـ ضرورت توجه به تحولات زمانه و لزوم بروزرسانی حوزه
بنا بر نظر رهبر انقلاب، تنندادن به تحولات، اصرار بر روشهای قدیمی، تعصب نسبت به سیرۀ سلف، توقف در شخصیتها، مقاومت در برابر تغییر، عدم استفاده از امکانات جدید، برخورد گزینشی با پیشرفتها، اکتفاء به علوم متداول حوزوی، عدم توجه به شرائط جدید جامعۀ هدف و بیاعتنائی به اقتضائات و الزامات آن، ریشۀ دردهاست؛ و تا وجود این درد زیربنائی در حوزه، توسط متولیان امر مورد پذیرش قرار نگرفته و درمان نشود، هیچ تحول مطلوبی اتفاق نخواهد افتاد. فلذا نپذیرفتن این درد و عدم تلاش برای درمان آن، قابلقبول نیست.
«آنچه را که به نظر میرسد علاج این موارد است؛ فهرستوار مطرح میکنم: اوّلاً، قبولِ درد است. کسانی نیایند بگویند این حرفها چیست و مطرح کنند که "شیخ انصاری" و "میرزای نائینی" و "آخوند" و "امام" و دیگر بزرگان، در همین حوزهها پرورش پیدا کردهاند و شما حرف تازهای میزنید! اگر آنها درد را قبول نکردند، درمان درست نخواهد شد.»[1]
2ـ ضرورت تحول عمیق حوزه، در عین تأکید بر اهمیت درسخواندن
بنا بر نظر رهبر انقلاب، اگرچه درسخواندن، باسوادشدن و رسیدن به درجۀ اجتهاد، مهم بوده و بدون آن، غلبه بر چالشهای معاصر ممکن نیست، اما تحول عمیق و همهجانبۀ نظام حوزه نیز امری ضروری است. فلذا مقاومت در مقابل این تحول، با اعتقاد به کفایت و مطلوبیت موجودیها و با تأکید صرف بر خوب درسخواندن، قابلقبول نیست.
«باید با سواد شد و درس خواند. البته من اعتقادم بر این است که این درسخواندن، باید یک تحول عمیق و وسیع و همهجانبهای در کیفیت تدریس و تدرّس ما در سطح حوزههای کشور به وجود آورد، که حالا جای آن حرف اینجا نیست. ما نقصها و کمبودهای زیادی داریم که باید نظام درسی ما، آن کمبودها را جبران کند؛ نباید هم بگذاریم دیر بشود.»[2]
3ـ ضرورت اقدام حوزویان فاضل برای ایجاد تحول در حوزه
بنا بر نظر رهبر انقلاب، مدیریت امر حوزه باید بر عهدۀ حوزویان فاضل بوده و اقدام تعدادی از آنان برای ایجاد تحول در حوزه، نسبت به فعالیتهای متداول علمی، در اولویت است. فلذا شانه خالی کردن از زیر بار این مسئولیت و عدم تمحض در امور اجرائی و مدیریتی، به بهانۀ درس و بحث، قابلقبول نیست.
«به نظرم میرسد که در حوزه دستگاه مدیریت لازم است. من فرمی برای این مدیریت تصویر کردم و روی کاغذ نوشتم که الآن برای شما میخوانم. ... در رأس بایستی یک شورای عالی سیاستگذاری امور حوزه متشکل از دوازده نفر، پانزده نفر از فضلای طراز اول حوزه وجود داشته باشد. ... این عده، یک نفر را به عنوان مدیر انتخاب کنند. این مدیر هم بایستی شرایطی داشته باشد؛ باید از فضلای حوزه باشد و طلبهها و فضلا او را قبول داشته باشند؛ فرد خارج از حوزه، یا کسی که وجهۀ فضلی و علمی نداشته باشد، کار را مشکل خواهد کرد. البته خواهید گفت فضلای ما درس و بحث دارند؛ بله، من هم میدانم؛ اما من میگویم که محض رضای خدا همان درس را تعطیل کنند و بیایند به مدت سه سال این کار را بهعهده بگیرند.»[3]
4ـ ضرورت تنوع در هدفگذاریها و برنامهریزی برای پاسخگویی به نیازهای مختلف
بنا بر نظر رهبر انقلاب، از آنجاییکه در جامعۀ اسلامی، نیازهای متنوعی وجود داشته و حوزه، مسئولیت پاسخگویی به طیف گستردهای از نیازهای اجتماعی را بر عهده دارد، هدفگذاریها و برنامهریزیهای حوزوی نیز باید متنوع باشند. یعنی باید با لحاظ نیازهای مختلف، اهداف مختلفی را تعریف کرده و با طراحی مسیرهای آموزشی و تربیتی منتهی به آن اهداف، زمینۀ پاسخگویی به همۀ آن نیازها را فراهم آورد. فلذا تمرکز بر تربیت مجتهد و اجتهادمحوری، قابلقبول نیست.
«اگر ما در سالهای آینده، صد نفر مجتهد جامع الشرائط عادل عالم متقی و آگاه به زمان و شجاع داشته باشیم، زیاد نداریم. اگر چند برابر آن را هم داشته باشیم، همینطور. ... به فضلای جوان احتیاج است؛ به مجتهدان مراحل اولیۀ اجتهاد، بهمیزان زیاد احتیاج است؛ به کسانی که حتی به حد اجتهاد هم نرسیدهاند، اما علوم اسلامی و سطوح را خواندهاند و مقداری خارج را دیدهاند و با احکام و قرآن و حدیث آشنایند، به میزان زیادی احتیاج است؛ برای تدوین قوانین اسلامی، به کسانی که فقه اسلامی را بدانند و قوّت استنباط و تحریر داشته باشند، احتیاج است؛ برای تدوین کتب درسی در دانشگاهها، تا آن جایی که مربوط به مسائل اسلامی میشود ـ مثل اقتصاد اسلامی، حقوق اسلامی، مدیریت اسلامی و غیره ـ به افراد قرآنشناس، اسلامشناس آگاه قوی اهل استنباط و اهل نگارش، نیاز است. برای پیشبرد تحقیقات، همینطور. برای تدوین ابواب فقهی گوناگون، همین طور ... . امروز برای آموزش و تبلیغ، تمام مدارس و تمام دانشگاهها و تمام مراکز صنعتی و تمام روستاهای کشور، به شما احتیاج دارند. بسیاری از شهرها، روحانی ندارند. بسیاری از شهرها، روحانی به قدر لازم ندارند. شما ببینید، چه قدر نیاز هست.»[4]
5ـ ضرورت تعریف برنامههای آموزشی متنوع برای پوشش استعدادهای مختلف و تحقق اهداف گوناگون
بنا بر نظر رهبر انقلاب، باید متوجه بود که پوشش استعدادهای مختلف از یک سو و زمینهسازی برای تحقق اهداف گوناگون تعریفشده برای حوزه از سوی دیگر، علاوه بر مسیری برای تربیت مجتهدان نظریهپرداز، به مسیرهای دیگری برای تربیت اقشار مختلفی از طلاب، با توانمندیها و کاربریهای مختلف نیازمند است. بر همین اساس استعدادیابی، گزینشهای تخصصی و تفکیک طلاب بهحسب توانمندیها و علاقمندیها، امری ضروری بوده و نمیتوان برنامۀ واحدی را برای همگان تعریف کرد. فلذا محور قرار دادن اجتهاد برای همۀ طلاب و تأمین سایر نیازها از ریزشهای مسیر اجتهاد، قابلقبول نیست.
«پیشنهاد تعریفکردن دو مسیر برای حوزه هم مطرح شد. بله، این هم خوب است. این از حرفهایی است که ما از چند سال پیش گفتیم. گفتیم تا یک جایی مسیر مشترک درست کنید، از جایی دو مسیرش کنید، دو جهت و دو شق بشود: در یک مسیر، عدهای بروند طرف اجتهاد و تفقه و فلسفه یا بعضی از علوم دیگر ـ که حالا در حوزه، علوم اصلی محسوب میشود ـ یک مسیر هم مسیری باشد برای تربیت علمای بلاد و پیشنمازشدن و از این قبیل چیزهایی که لازم است. ... بله، این کار خوب است. آن وقت نسبت به آن گروهی که برای کار بلندمدت هستند، سرمایهگذاری بشود.»[5]
6ـ ضرورت اصلاح نظام آموزشی و ارتقاء متون درسی
بنا بر نظر رهبر انقلاب، با توجه به تحولات زمانه و سطح معلومات طلاب در وقت ورود به حوزه، بهروزرسانی نظام آموزشی حوزه، از طریق کوتاهسازی و کارآمدسازی آن، در کنار تلاش برای تأمین قوت علمی لازم برای طلاب، یکی از مهمترین الزامات رسیدن به حوزۀ مطلوب است. همچنین صرف اوقات فراغت ناشی از این فشردهسازیها، برای تأمین نیازمندیهای جدید، از قبیل یادگیری زبان خارجی نیز ضروری است. بنا بر نظر ایشان، اجتهاد در ادبیات و اکثر علوم مقدماتی لازم نبوده و حداکثر در طول دو سال باید پروندۀ ادبیاتخوانی را بست. کل دورۀ سطح را نیز میتوان در پنج سال تمام کرد و وارد درس خارج شد. همچنین بنا بر نظر رهبر انقلاب، متون درسی رائج در حوزهها، از قبیل مغنی، مطول، معالم، شرح لمعه، قوانین، فصول، مکاسب، رسائل و کفایه، وحی منزل، ابدی، دارای انحصار و بیعیب نبوده و باید با تکیه بر اصولی همچون ضرورت نوآوری، صرفهجویی در وقت، خروج از حالت اجتهادی در موارد غیرلازم، حذف مطالب غیرضروری و غیرکاربردی، سادهسازی و بهروزرسانی محتوا، تغییر آنها را از طریق لجنههای مربوطه پیگیری کرد. ایشان اگرچه مخالفت با این تحول و نپذیرفتن آن از سوی بزرگان و صاحبنظران حوزه را امری پیشبینیشده میدانند، اما معتقدند که این اتفاق باید بیفتد و بالاخره خواهد افتاد؛ و البته در مقام توصیه به طلاب محصل ـ و نه مدیران حوزه ـ ، در سخنرانیهای عمومی ـ نه جلسات خصوصی و تخصصی ـ و در شرائطی که هنوز نمیتوان بهشکل قاطع از موجودیهای قدیمی صرف نظر کرد، بر جدیت در تحصیل همین متون موجود تأکید دارند. فلذا تأکید بر حفظ نظام سنتی حوزه و متون کهن درسی و مقاومت در برابر کوتاهسازی و سادهسازی آنها، با تمسک به ضرورت اجتهاد در همۀ مقدمات و لزوم تحصیل عمیق و اجتهادی در همۀ علوم، قابلقبول نیست.
«نظام درسی در حوزه باید کوتاه و کارآمد و بهروز شود. من قبلاً هم راجع به مسألۀ برنامههای درسی حوزه عرض کردهام که بنده به هیچ وجه طرفدار رقیق کردن، بیعمق کردن و بیسواد بارآوردن طلبه نیستم؛ اشتباه نشود. من میگویم این دورهای را که ما طی میکنیم، میتواند با استفاده از شیوههای جدید، فشردهتر شود. ... نظام درسی باید دائماً مورد توجّه باشد. از جمله مواردی که در برنامهریزیهای مراکز آموزشی بزرگ، بهطور دائم در حال تحوّل است، نظام درسی و کتاب درسی است. دائم نقصهایش را برطرف و آن را با خصوصیات لازم برای آموزش و پرورش همراه میکنند.»[6]
7ـ ضرورت نیازمحوری و فائدهگرایی
بنا بر نظر رهبر انقلاب، از آنجاییکه طلاب حوزههای علمیه، امیدهای آیندۀ نظام اسلامی برای راهبری حرکت کلان کشور بهسمت پیشرفت و تعالی هستند، هر طلبهای باید برای حرکت علمی و عملی خود برنامهریزی داشته و از ابتداء به فکر کسب توانایی برای انجام وظیفه در جامعه باشد. هدفگذاریهای اجتماعی برای تحصیل و جهتدهی به دروس با توجه به نیازهای اجتماعی نیز در همین راستا ضروری است. همچنین بنا بر نظر ایشان، مدیران حوزه نیز باید نظام آموزشی و تربیتی حوزه را ناظر به نیازهای جامعه تعریف کرده و طلاب را با هدف تأمین نیازمندیهای اجتماعی در حوزههای مختلف پرورش دهند؛ اتفاقی که اگر نیفتد، نتیجهای جز حذف دین از زندگی بشر و انزوای روحانیت نخواهد داشت. فلذا تأکید بر درسخواندن برای خود و استفادۀ خود و نفی نیازمحوری و فائدهگرایی، قابلقبول نیست.
«درستان را خوب بخوانید تا عالم بشوید و بتوانید جواب نیازهای مردم را بدهید. در کنار درس، از اوضاع عالم و کشور و مسائل سیاسی مطلع باشید که اگر بیاطلاع باشید، به درد پاسخگویی به نیازهای مردم نخواهید خورد؛ این را صریحاً به شما میگویم. باید بدانید که در مملکت و در دنیا چه میگذرد و نیازهای مردم چیست. عالم هم باشید، تا آن وقت مفید باشید؛ والّا مفید نخواهید بود.»[7]
8ـ ضرورت خدماتمحوری و کارکردگرایی
بنا بر نظر رهبر انقلاب، تربیت نیروهایی با معلومات زیاد، اما بدون احساس مسئولیت در قبال سرنوشت نظام اسلامی، بدون دلبستگی به کشور و بدون برخورداری از استعداد خدمت به مردم، هیچ فائدهای برای کشور ندارد؛ و از قضا در سیرۀ مستمره و دأب علماء سلف نیز مجاهدت برای مردم و خدماترسانی به آحاد جامعه دیده میشود. همچنین بنا بر نظر ایشان، اساسا هویت نهاد روحانیت به کار برای مردم گره خورده و مهمترین وظیفۀ آن عبارت است از تلاش برای هدایتگری و مقابله با تهاجمات فکری و فرهنگی دشمن؛ وظیفهای که توجه به آن، عین پرداختن به فقاهت و بیتوجهی به آن، نشانۀ بیبصیرتی است. فلذا تأکید بر درسخواندن برای خود و استفادۀ خود و نفی خدماتمحوری و کارکردگرایی، قابلقبول نیست.
«تکلیف دوم ـ که باز ما در آن با علمای دورههای قبل شریک هستیم ـ تکلیف مجاهدت برای مردم است. اگر انقلاب پیروز هم نشده بود، این تکلیف بود. همیشه علمای ما برای مردم کار و تلاش میکردند، زحمت میکشیدند، فقرا را پاسداری میکردند، به آنها رسیدگی میکردند؛ دأب و روش علما این بود.»[8]
9ـ ضرورت آشنایی با پیشرفتها، درک اهمیت آنها و استفاده از آنها
بنا بر نظر رهبر انقلاب، از آنجاییکه برای کشف معارف الهی، باید همۀ ظرفیتهای بشری را فعال کرد، بر عهدۀ حوزههای علمیه است که با درک اهمیت پیشرفتهای جدید، به جبران عقبماندگی تاریخی جامعۀ علمی تشیع در این عرصه همت گمارده و خود را به امکانات مختلف نرمافزاری و سختافزاری روز مجهز کنند. به عبارت دیگر، هم علم و معنویت لازم است، هم استفاده از ابزارهای نوین جهانی. بنا بر نظر ایشان، ضایعکردن فرصت استفاده از فضای مجازی و تسهیلات رایانهای، با تعصب نسبت به شیوههای قدیمی جائز نیست. فلذا توقف در شیوههای قدیمی و زمینهسازینکردن برای آشنایی عمیق طلاب با ابزارها و روشهای جدید، قابلقبول نیست.
«تا همۀ ظرفیت اندیشۀ خلاق آدمی به کار نیفتد، امید کشف معارف الهی و ژرفای آموزشهای اهلبیت علیهم السّلام برآورده نخواهد شد. ابزار فنی و دانش جدید، کمک خوبی در این راه شمرده میشوند. شما جوانان فاضل و کارآمد، از اینکه خواسته و توانستهاید با استخدام کامپیوتر در این راه گامی بردارید، خداوند تعالی را سپاس گزارید و در ادامۀ راه، فقط رضای او را مقصود قرار دهید و برای گشوده شدن سرچشمههای دانش و معرفت، از او مدد بخواهید. امید است کار متواضع شما، با قبول الهی رفعت یابد و این سرآغاز، فرجامی رضایتبخش و شفابخش داشته باشد. و اللَّه الموفّق و هو المعین.»[9]
10ـ ضرورت حضور در متن تحولات علمی روز و تعریف برنامهها و فعالیتها بر اساس آن
بنا بر نظر رهبر انقلاب، حوزه باید با حضور در متن جریانات علمی عالم، از پیشرفتهای جهانی در حوزههای مرتبط با علوم اسلامی مطلع بوده و فعالیتهای خود را بر اساس آنها تعریف کند. به بیان دیگر، طلاب علاوه بر دروس حوزوی، باید با معارف و علوم روز نیز آشنا باشند؛ و این مهم محقق نخواهد شد، مگر با تکمیل و توسعۀ برنامههای آموزشی حوزه. همچنین بنا بر نظر ایشان، فقط در صورت آشنایی بهروز با تحولات جهانی و شبهات جدید مطرح در حوزههای مختلف است که حوزه میتواند در استنباط احکام دینی موفق عمل کند، در مقابل پدیدههای فکری و فرهنگی، برخوردی فعال داشته باشد، همواره در موضع تبیین و تهاجم باشد و به وظیفۀ مهم خود در راستای پاسخگویی به شبهات مرتبط با معارف اسلامی عمل کند. فلذا منحصر کردن محتوای درسی حوزه به علوم متداول حوزوی و نهی از ورود طلاب به فضای شبههشناسی و آشنایی با مسائل مطرح در علوم انسانی، قابلقبول نیست.
«قم و همۀ حوزههای دیگر، نبایستی از تحولات عالم برکنار بمانند. کسانی که تدبیر امور حوزه را به دست خواهند داشت، باید فکری بکنند و ترتیبی بدهند که طلاب، در جریان مسائل عالم قرار بگیرند. اینطور نباشد که اینها، از پیشرفتها و حوادث عالم و از موضوعات علمی و اکتشافات جدید در زمینههای مختلف ـ چه در زمینههای علوم طبیعی، چه بخصوص در زمینههای علوم انسانی ـ برکنار و دور باشند. چرا؟ به خاطر این که یک رکن مهم برای فتوا، اطلاع از موضوع است. اگر فقیه موضوع را نشناسد، نخواهد توانست ـ کما هو حقّه ـ از دلیل شرعی، حکم الهی را استنباط کند.»[10]
11ـ ضرورت توجه خاص و عمیق به مسئلۀ تبلیغ
بنا بر نظر رهبر انقلاب، تبلیغ ـ بهعنوان کار اصلی حوزه ـ یک امر علمی بوده و محتاج سرمایهگذاریهای جدی آموزشی در دو عرصۀ قالب و محتواست. به همین خاطر، شناخت تحولات تبلیغی روز، آشنایی با شیوههای جدید تبلیغی، کسب توانایی برای مقابله با تهاجمات تبلیغی و استفاده از ابزارهای هنری و رسانهای، برای درمان عیب جدایی حوزه از امر تبلیغ ضروری است؛ ضرورتی که با هیچ بهانهای ـ از جمله بهانۀ تحصیل و اجتهاد ـ نمیتوان از آن صرفنظر کرد. بنا بر نظر ایشان، هدایت برخی از طلاب با استعداد بهسمت تبلیغ، یکی از کارهای اساسی برای جبران عقبافتادگی حوزهها در امر تبلیغ است. فلذا اصلدانستن اجتهاد، تأکید بر درسخواندن برای خود و استفادۀ خود، فرعیدانستن، ثانویدانستن و غیرحوزویدانستن امر تبلیغ، پیشنهاد تأمین نیروهای تبلیغی از ریزشهای مسیر اجتهاد و عدم برنامهریزی برای تأمین مقدمات علمی تبلیغ و مواد تبلیغی، قابلقبول نیست.
«حوزه، یک عیب اساسی در امر تبلیغ دارد و آن این است که تبلیغ از آن جدا شده است. ... تبلیغ هم یک کار و فّن است و میتواند یک علم باشد و هست و باید تدریس شود. ... تعلیم و روشیابی علمی و فراهمکردن مقدّمات علمی برای تبلیغ ـ مثل روانشناسی اجتماعی ـ در حوزه نیست. فراهم کردن مواد تبلیغ، مثل دستهبندی و مشخّصکردنِ مباحثی که لازم است برای انواع مستمعین انجام گیرد، وجود ندارد. ... از هنر استفاده نمیکنیم؛ کتاب و مقاله و مجلّه هم نداریم. ... نارسایی در امر تبلیغ وجود دارد؛ ولی اهتمام به امر تبلیغ به عنوان امری که مربوط به نظام است، در حوزه نیست.»[11]
12ـ ضرورت مشارکت در فعالیتهای اجتماعی
بنا بر نظر رهبر انقلاب، حضور در صحنههای اجتماعی، مشارکت در فعالیتهای اجتماعی و برخورداری از جهتگیریهای اجتماعی، نه تنها با درسخواندن طلاب منافات نداشته و به تلفشدن وقت آنها نمیانجامد، بلکه یکی از ضروریات است. زیرا علاوه بر فوائد و منافع ذاتی و موردی، زمینۀ آشنایی طلاب با واقعیتهای اجتماعی را فراهم آورده و آنان را برای نرمافزارنویسی، هدایتگری و خدماترسانی بهتر و مؤثرتر یاری میدهد. فلذا تمرکز بر خصوص درسخواندن و نهی از هرگونه جهتگیری و اقدام اجتماعی در حوزهها، قابلقبول نیست.
«حوادث گوناگونی برای انقلاب هست؛ طلاب باید حاضر و آماده باشند. مسألۀ امریکا پیش میآید، اظهار نفرت از دشمنان و مستکبران پیش میآید، مسائل خلیج فارس پیش میآید، مسائل گوناگون دیگری پیش میآید؛ طلبه اول کسی باشد که احساس کند مسؤولیتی دارد و آن مسؤولیت را استفسار کند، ببیند چیست. هنگامی که مسؤولیتش مشخص شد، در جای مسؤولیت خودش باشد. اینها با طلبگی میسازد. تصور نشود که اگر بخواهم اینطور بکنم، پس کی درس بخوانم؟ درس را همیشه بخوان. جنگ که همیشه نیست، راهپیمایی که همیشه نیست، حضور در صحنههای ضروری که هرساعت نیست. درس هم باید بخواند و بیدرس و بیتحقیق و بیمباحثه، طلبه معنای خودش را از دست میدهد.»[12]
13ـ ضرورت توجه به وظیفۀ اجراء دین و زمینهسازی برای انجام آن
بنا بر نظر رهبر انقلاب، همانطور که فهم دین، وظیفۀ حوزههای علمیه است، اجراء و اقامۀ دین در جامعه نیز وظیفۀ آنهاست. چرا که علاوه بر تحصیل معرفت، استقرار توحید، قیام به قسط، عمل به آموزهای دینی و تحقق احکام نیز جزء آموزههای اسلامی هستند. به بیان دیگر، از آنجاییکه عالمان دینی، ورثۀ انبیاء بوده و انبیاء علاوه بر بیان معارف، تحقق معارف در جامعه را نیز از طریق جهاد و ایجاد حکومت دنبال میکردند، عالمان دینی هم موظف هستند که علاوه بر فهم و تبیین دین، به اقامۀ دین در جامعه نیز مبادرت ورزند. بر همین اساس، تلاش برای ایجاد دولت اسلامی، جامعۀ اسلامی و تمدن اسلامی، از طریق بسط معارف دینی، گفتمانسازی انقلابی و ترویج سبک زندگی اسلامی، شاکلۀ اصلی حوزه و وظیفۀ ذاتی آن بوده و همۀ کارهایی که در حوزه انجام میگیرد، باید با این جهتگیری باشد. فلذا تمرکز بر خصوص فهم دین و عدم برنامهریزی برای توامندسازی طلاب در راستای اجراء دین، قابلقبول نیست.
«بالاخره دین باید فهمیده بشود، شناخته بشود، دانسته بشود، عمقیابی بشود؛ [لذا] مرکز لازم دارد؛ این مرکز، حوزههای علمیّهاند که عالِم دینی درست میکنند. حوزههای علمیّه، مرکز تعلیم اسلامند. اسلام فقط معرفت نیست؛ تعهّد به عمل و تحقّق احکام اسلام هم جزو اسلام است؛ یعنی یک وقت هست که ما اسلام را ـ که میخواهیم در حوزه یاد بگیریم ـ فقط عبارت میدانیم از اصول و فروع و اخلاق و همینهایی که هست ... خب اینها را باید برویم در حوزۀ علمیّه یاد بگیریم. لکن این [برداشت] درست نیست؛ این بخشی از کار حوزههای علمیّه است؛ چرا؟ چون این بخشی از اسلام است؛ بخش دیگرِ اسلام عبارت است از محقّقکردنِ این حقایق در متن جامعه، در متن زندگی مردم، یعنی هدایت؛ این بخشی از اسلام است دیگر. اسلام فقط توحید به معنای علم توحید با همان عمق و معرفتِ عرفانی و فلسفی و [مانند] اینها نیست؛ بلکه اسلام عبارت است از استقرار توحید در جامعه؛ یعنی جامعه موحّد بشود؛ این هم جزو اسلام است.»[13]
14ـ ضرورت ارتباط با سیاست، برخورداری از بصیرت سیاسی و حضور فعال در جبهۀ انقلاب اسلامی
بنا بر نظر رهبر انقلاب، طلبۀ طراز انقلاب اسلامی، علاوه بر علم و تقوی، از بصیرت سیاسی نیز برخوردار است؛ بصیرتی که دفاع از نظام و حضور در صفوف مقدم جبهۀ انقلاب اسلامی، از بارزترین نمودهای آن است. «ضرورت زمانشناسی و بصیرت سیاسی»، «ضرورت دفاع از انقلاب و پشتیبانی از نظام»، «معنای زمانشناسی و بصیرت سیاسی»، «علت تأکید بر زمانشناسی و بصیرت سیاسی»، «راهبردها و راهکارهای تربیت سیاسی»، «وظائف مدیران حوزوی در عرصۀ تربیت سیاسی» و «کیفیت مواجهه با اشکالات نظام اسلامی»، برخی از عناوین سخنان رهبری در این باب است. فلذا بیتوجهی به تربیت سیاسی طلاب و عدم تلاش برای ایجاد بصیرت سیاسی در آنان، قابلقبول نیست.
«امروز شما اگر عالم هم باشید، بسیار باتقوا هم باشید، اما زمانتان را نشناسید، آن وقت آسیبپذیر و لغزشپذیر و کمفایده خواهید بود؛ آنطوری که دیگر حکایتش فصل مفصلی است. "العالم بزمانه لا تهجم علیه اللّوابس". ما کسانی را دیدیم که عالم هم بودند، بیدین هم نبودند، اما در دورانی که میتوانستند برای اسلام و مسلمین مفید واقع بشوند، مفید واقع نشدند؛ بعضاً حتّی خدشهها و ضررهایی هم وارد کردند! پس، شد علم و تقوا و آگاهی سیاسی و اجتماعی؛ که این آگاهی، سلاحی است که در اختیار شما قرار دارد. با این سه خصوصیت، باید سربازان خط مقدم هم باشید. بله، اگر طلبهیی با این خصوصیات، واقعاً سرباز خط مقدم انقلاب و اسلام بود، ارزشش خیلی بالا میرود و خیلی شیوایی پیدا میکند.»[14]
15ـ ضرورت برخورداری از روحیۀ جهادی و اهمیتدادن به ارزش جهاد
بنا بر نظر رهبر انقلاب، حضور مداوم طلاب در صفوف مقدم جبهۀ انقلاب اسلامی، از جمله صف جهاد فی سبیل الله، یک ضرورت است. بر همین اساس زمینهسازی برای ایجاد روحیۀ جهادی در طلاب و تلاش برای تبدیل حضور در میدان جنگ به یک ارزش در حوزهها نیز ضروری است. فلذا تربیت طلاب بر مبنای معافیت آنها از جهاد و در نتیجه، عقبکشاندن آنها از صفوف مقدم انقلاب و تضعیف روحیۀ جهادی در آنها، قابلقبول نیست.
«طلبهها باید در صفوف مقدم باشند. اگر جنگ پیش میآید، طلبه باید در صفوف مقدم جنگ باشد و این را ارزش قرار بدهد. این، حقیقتاً یک ارزش است. آن کسی که در حوزۀ علمیه مشغول درسخواندن است، به مجرد اینکه اذان حرب و جهاد بلند شد، به سمت جهاد فی سبیل اللَّه میشتابد، اصلاً قیمتی برایش متصور نیست. بهترین عناصر طلبه، آن کسی است که همین روحیه را در خود داشته باشد و بپروراند.»[15]
16ـ ضرورت اهمیتدادن به طلاب شاغل در ارگانهای حکومتی و ارزشدانستن این اشتغال
بنا بر نظر رهبر انقلاب، صرفنظر یک طلبه از موقعیتهای حوزوی و دلکندن از عافیت درس و بحث، برای پاسخگویی به نیازهای نظام اسلامی، اشتغال در ارگانهای حکومتی، حضور در میدان جهاد یا هجرت تبلیغی، یک ارزش است، نه ضدارزش. همچنین باید توجه داشت که سواد بیشتر، الزاما بهمعنای فهم و درک بیشتر مسائل نیست. یعنی میتوان طلبهای را فرض کرد که کمتر درس خوانده و بیشتر به فعالیتهای اجتماعی پرداخته است، اما از آن طلبهای که در حوزه مانده و بیشتر درس خوانده، فهیمتر و در نتیجه مفیدتر است. فلذا منحصردانستن ارزش در مسئلۀ اجتهاد و ملاکدانستن خصوص علمیّت، برای رتبهبندی طلاب و عملکرد آنان، قابلقبول نیست.
«در حوزه [باید] نسبت به ارزشهای اسلامی، حداکثر عنایت و احترام بشود؛ مثلاً طلبۀ جبههرفته و عمری در جبهه صرفکرده، بایستی ارزش والایی در حوزه داشته باشد. طلبهیی که بخشی از عمرش را در نظامی، در بخشی، در ارگانی از ارگانها صرف کرده، آنجا مشغول خدمت شده و به خاطر مصلحت نظام، خودش را از شوق و ذوق هر طلبهیی ـ که عبارت است از بودن در حوزه و درسخواندن و تحقیق و امثال اینها ـ دور نگهداشته، باید به او ارزش داده بشود. مبادا در حوزه طوری مشی بشود که تصور گردد اگر طلبهیی به ارگانی رفت و فرضاً پنج سال، ده سال مشغول خدمت شد، از ارزش طلبگی او در حوزه چیزی کم میشود؛ نخیر، باید بگوییم که بر ارزش او اضافه میشود.»[16]
17ـ ضرورت فعالشدن فضلاء جوان برای ایجاد تحول در حوزه
بنا بر نظر رهبر انقلاب، کلید حل مشکلات حوزه بهدست فضلاء جوان بوده و با بیدارشدن روح کار در آنهاست که میتوان به ایجاد تحول در حوزهها امیدوار بود. فلذا صالحندانستن فضلاء جوان برای نقشآفرینیهای کلیدی در فرایند تحول حوزه و منوطکردن کار به بزرگان و نشستن به امید آنان، قابلقبول نیست.
«آنچه را که به نظر میرسد علاج این موارد [یعنی مشکلات حوزه] است؛ فهرستوار مطرح میکنم: اوّلاً، قبولِ درد است. ... این کار به دست شما ـ بخصوص فضلای جوان ـ است. بگویید، تکرار کنید، بنویسید، استدلال نمایید؛ با کسانی که این موارد را قبول ندارند، مباحثه کنید، مجادلۀ بحق کنید و ثابت نمایید که این بیمار، واقعاً بیمار است و این موجود زنده، درد دارد. اگر درد را نفهمیدند، این بیمار درمان نخواهد شد. ثانیاً، گماشتن همّت به علاج است. نگویند: بله؛ درد هست؛ ولی حالا چه کار کنیم؟! ... راهش همین است که کسانی ـ بخصوص جوانان ـ که احساس درد میکنند، آن درد را گسترش دهند، منتشر کنند، به دیگران منتقل نمایند، با کارآمدان و متنفّذین حوزه آن را در میان بگذارند و وادار کنند کار انجام گیرد. ثالثاً، بیدار شدن روحِ کار در جوانان حوزه است. وقتی میگوییم جوان، منظور این نیست که هر جوانِ خامِ از راه رسیدهای، علاجکنندۀ درد است. منظور من فضلای جوانند که الان بحمداللَّه در حوزه، طبقۀ بزرگی را تشکیل میدهند و سنّشان در حدود چهل و حول و حوش آن است و کفایه و مکاسب و درس خارج تدریس میکنند و سالهاست که پای درس فقه و اصول نشستهاند و بعضی مباحث دیگر هم دارند. روحِ کار، بایستی در اینها زنده شود.»[17]
مطلب پایانی
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله فرمودند: «العلم ودیعة الله فی ارضه و العلماء امناؤه علیه.» این حدیثی است که در دیدار اخیر رهبر معظم انقلاب با اهالی صنعت هستهای، بر دیوار حسینیه امام خمینی نقش بسته بود.
اگر دانش فهمِ «اقوال خدا» در «کتاب تشریع» دینی است، دانش کشفِ «افعال خدا» در «کتاب تکوین» هم دینی است؛ بهشرط آنکه در راستای حاکمیتِ «دین خدا» و گرهگشایی از «خلق خدا» به کار گرفته شود.
بر همین اساس امروز شاهد آنیم که به برکتِ «انقلاب اسلامی»، بسیاری از علوم دانشگاهی، از جمله «دانش هستهای» هم به یک «علم دینی» تبدیل شده و دانشمندان هستهای، امین این ودیعه الهی در زمین هستند.
حال مبادا «حوزویان» با غفلت از «اسلامیسازی علوم انسانی» و «کاربردیسازی علوم اسلامی»، از «دانشگاهیان»، در مسیر ایجادِ «تمدن نوین اسلامی» عقب بیفتند. رهبر معظم انقلاب در همین رابطه میفرمایند:
«یکی از چیزهائی که در تحول مثبت حتماً لازم است، این است که ما خودمان را و تلاش و فعالیت علمی خودمان را با نیازها منطبق کنیم. یک چیزهائی هست که مردم ما به آنها احتیاج دارند، پاسخش را از ما میخواهند؛ ما باید آنها را فراهم کنیم. یک چیزهائی هم هست که مردم احتیاجی به آنها ندارند؛ زیاد کار شده، زیاد تلاش شده؛ خودمان را سرگرم آنها نکنیم. اینها خیلی مسائل اساسی و مهمی است. ما از دانشگاهها میخواهیم که فعالیت خودشان را با نیازهای جامعه تطبیق دهند. با دانشگاه، با اساتید، با دانشجوها که مواجه میشویم، این را مکرر از اینها میخواهیم؛ میگوئیم رشتههای علمیتان را بر نیازهای جامعه منطبق کنید، ببینید چه لازم داریم. این در مورد حوزهها به طریق اولی صادق است.»[18]
بهراستی امروز علوم حوزوی چقدر «در خدمت زندگی مردم» هستند؟ چقدر در پیشبرد اهداف ملی، منطقهای و بین المللیِ «جمهوری اسلامی» نقش دارند؟ چقدر باعث آبرومندی و سربلندی ایران در جهان شدهاند؟ و بالاخره اینکه امروز حوزویان چقدر در عملیاتیکردنِ «راهبردهای رهبری»، پیشرفت پروژههای پیشوای امت و شادی دل نائب امام زمان ارواحنا فداه نقش دارند؟
این سؤالات را جدی بگیریم!
سید محمدحسین دعائی / استاد حوزه علمیه مشهد مقدس
[1]. 13/9/74 ـ بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی
[2]. 17/8/85 ـ بیانات در دیدار روحانیون استان سمنان
[3]. 30/11/70 ـ بیانات در دیدار جمعی از فضلای حوزۀ علمیۀ قم
[4]. 19/8/63 ـ سخنرانی در دیدار با طلاب حوزه علمیه کرج
[5]. 6/8/89 ـ بیانات در دیدار با اعضاء جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم
[6]. 14/7/79 ـ بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه
[7]. 26/10/68 ـ بیانات در مراسم عمامهگذاری جمعی از طلّاب
[8]. 11/10/70 ـ بیانات در دیدار جمعی از روحانیون استان بوشهر
[9]. 18/5/69 ـ یادداشت در دفتر یادبود مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی
[10]. 29/6/71 ـ سخنرانی در آغاز درس خارج
[11]. 13/9/74 ـ بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی
[12]. 4/11/69 ـ بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزۀ علمیۀ قم
[13]. 18/2/98 ـ بیانات در دیدار طلاب حوزههای علمیه
[14]. 30/11/70 بیانات در دیدار جمعی از روحانیون
[15]. 4/11/69 ـ بیانات در دیدار مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزۀ علمیۀ قم
[16]. 31/6/70 ـ بیانات در آغاز درس خارج فقه
[17]. 13/9/74 ـ بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی
[18]. 29/7/89 ـ بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید حوزه علمیه قم