ناظم زاده همچون منتظری؛ گندم نمایی جو فروش!
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، یکی از فعالان قلم به دست در اغتشاشات اخیر جناب استاد سید اصغر ناظم زاده قمی از شاگردان مرحوم منتظری است که همچون استادش هر زمان از منبعی ناشناس اخباری را دریافت میکند و پیرامون آن قلم به دست میگیرند تا بیانیهای علیه اقتدار امنیتی و قضایی و نیز در حمایت از هنجارشکنان و آشوبگران بنویسند.
بررسی تیتروار برخی از این پیامها به تنهایی گواه بر این است که بسیاری از اطلاعاتی که به ایشان میرسد، غلط است. حتی در صورتی که این اطلاعات صحت داشته باشند، نشر چنین یادداشتهایی بدون استناد و مدارک مصداق بارزی از نشر اکاذیب و تشویش اذهان عمومی است. آقای ناظم زاده قمی به جای اینکه اگر مطلبی وجود دارد، شخصاً نسبت به صحت سنجی آنها و پرسش از مسئولین مربوطه اقدام نماید، یک جا نشستهاند و با بیانیه سرایی، اذهان عمومی را بیش از پیش نسبت به اخبار دروغی که میشنود، مشوش میسازد. حتی اگر ایشان معتقدند که بایستی نظام اسلامی را از تهمتهای این چنینی مبرا ساخت، چرا خودشان تیشه به دست گرفتهاند و به ریشه میزنند؟
تیترهایی همچون «پیام آیت الله سید اصغر ناظم زاده قمی در مورد ضرب و جرح زنان و دخترانِ بازداشتی» و «پیام آیت الله ناظم زاده به ضابطین قضایی درباره برخورد با زندانیان» از جمله تیترهایی هستند که سؤال بزرگی ایجاد میکند که آیا ایشان سهواً و از سر دلسوزی دو پیام جداگانه در حمله به دستگاه قضایی نگاشته و منتشر کردهاند؟ قطعاً پاسخ به این پرسش خیر است!
از طرفی تأمل در پیامهای دیگر ایشان نشان میدهد که آقای ناظم زاده، نه تنها قصد خیرخواهی و اصلاح ندارند که به صورت غیر مستقیم و نا خواسته خود از حامیان مهم بیدینی، بیعفتی و هرزگی جماعتی هستند که مدتها شهرها و خیابانهای ایران را قرق کردند. نکته جالبتر این است که ایشان درباره تمام موضوعات اظهار نظر میکنند، حتی درباره اعدام محسن شکاری که اقدام به بستن خیابان و زخمی کردن مأموران حاضر در صحنه میکند به ارائه بیانیهای میپردازند که آن را تأسف آور و سؤال انگیز میخواند؛ اما نسبت به شهادت شهیدان روح الله عجمیان و آرمان علی وردی که به صورتی وحشیانه به شهادت رسیدهاند، سکوت اختیار میکند. در حقیقت پیامهای آقای ناظم زاده قمی، روی سنگ پای قزوین را سفید کرده است.
اوج این قضیه در پیامی است که او خطاب به رهبر معظم انقلاب نوشته است. پیامی که اگر آن را دهن کجی نسبت به این حکیم فرزانه انقلاب ندانیم، قطعاً هیچ بویی از صلاح و خیر در آن وجود ندارد. پیامی که در آن بر خلاف کاربرد واژه اغتشاشات توسط رهبر انقلاب، آقای ناظم زاده از کلمه اعتراض برای آنها استفاده میکند و در آن به بیان نکاتی میپردازد که در جای جای آن سخنانی عجیب و غریب آمده است.
البته بررسی پیامی که آقای ناظم زاده با تیتر پیام ویژه آیت الله ناظم زاده قمی به مناسب اعتراضات اخیر ایران منتشر کرده است، نکاتی را مطرح کردهاند که اوج ساده لوحی خود را به نمایش میگذارد. ابتدا او در این پیام خطاب به نوجوانان و جوانان به گونهای توصیه میکند که انگار تمام نوجوانان و جوانان همراه با این اعتراضات هستند. آیا شهید علی وردی و شهید عجمیان از جمله جوانان و نوجوانان این کشور نبودند؟
نکته دیگر آن است که آقای ناظم زاده میگوید که در شعارهای خود به روحانیت (آخوند) توهین نکنید. آقای ناظم زاده، شما که هیچ اقبالی در رسانههای معاند نداشتید و سخنان شما هیچ تأثیری در حمایت و ترغیب اغتشاشگران نداشت. شاید هیچ یک از اغتشاشگران پیدا نشود که یک بار هم به اشتباه در گوگل نام شما را جستجو کرده باشد و مطلبی را به اشتباه از شما خوانده باشد و تحریک شده باشد تا در اغتشاشات شرکت کند؛ اما مولوی عبدالحمید که تمام سخنانش مورد توجه بود و در سیستان و بلوچستان آشوب زیادی به پا کرد هم به صراحت توسط اغتشاشگران مورد توهین قرار گرفته بود!
حالا آقای ناظم زاده اگر اغتشاشگران به این توصیه شما عمل نکردند، ما از آنها خواهش میکنیم حالا که به نظر شما اغتشاشات، ببخشید اعتراضات آنها به پایان نرسیده و همچنان وجود دارد، دیگر به روحانیت توهین نکنند!
حرف آخر این است که وقتی پیامهای آقای ناظم زاده قمی را میخوانم، در کنار منشور روحانیت امام خمینی (ره) تنها کلماتی را برای آقای ناظم زاده صحیح میدانم که امام خمینی (ره) فرمود: «بهزعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تكریم بود كه حماقت از سراپای وجودش ببارد والاّ عالم سیاست و روحانی كاردان و زیرك، كاسهای زیر نیم كاسه داشت. و این از مسایل رایج حوزه ها بود كه هركس كج راه میرفت متدینتر بود.» یا در جای دیگر که امام خمینی(ره) میفرمایند: «آنقدر كه اسلام از این مقدسین روحانینما ضربه خورده است، از هیچ قشر دیگر نخورده است.»
در آخر خطاب به طلاب انقلابی بایستی این پیام را از امام راحل یادآور شد که فرمودند: «من به طلاب عزیز هشدار میدهم كه علاوه بر این كه باید مواظب القائات روحانینماها و مقدسمآبها باشند، از تجربهی تلخ روی كار آمدن انقلابینماها و به ظاهر عقلای قوم كه هرگز با اصول و اهداف روحانیت آشتی نكردهاند، عبرت بگیرند كه مبادا گذشتهی تفكر و خیانت آنان فراموش و دلسوزیهای بیمورد و سادهاندیشیها سبب مراجعت آنان به پستهای كلیدی و سرنوشتساز نظام شود.»
به نظر میرسد بایستی بدنه حوزه علمیه نسبت به تداوم حیات فکری چنین روحانیت ساده لوحی در فضای حوزه علمیه تجدیدنظر کنند. با این وجود که احترام استاد واجب است؛ اما استاد اگر به جای علم و عقل راه جهل را در پیش بگیرد و خود را از قلههای رفیع عدالت به پایین اندازد، ما نیز باید آنان و سخنانشان را تحمل کنیم؟ به راستی مقابله با این جریان مصداق این فرمایش امام راحل است که میفرماید: «یكی از مسایلی كه باید برای طلاب جوان ترسیم شود، همین قضیه است كه چگونه در دوران وانفسای نفوذ مقدسین نافهم و سادهلوحان بیسواد، عدهای كمر همت بستهاند و برای نجات اسلام و حوزه و روحانیت از جان و آبرو سرمایه گذاشتهاند.»