۸ نقطه مشترک دولتهای شهید رجایی و آیت الله رئیسی/ پیامدهای عضویت ایران در بریکس/عبرت های فتنه ۱۴۰۱
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، هر سال یادآور حادثه ای است که در سال ۶۰ اتفاق افتاد و رئیس جمهور محمدعلی رجایی و نخست وزیر محمد جواد باهنر به دست منافقین کوردل به شهادت رسیدند و بدین جهت هر سال هفته اول شهریور به عنوان هفته دولت نامگذاری می شود و به شرح و بیان عملکرد دولت می پردازند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیرشان با رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت فرمودند «شهید رجائی و شهید باهنر. یک نکتهای اینجا وجود دارد [و آن اینکه] ما از این دو شهید، چه نمادی در ذهن داریم که بخواهیم وزرای ما و مسئولین و مدیران ارشد ما در هدایت به سمت آن نماد پیش بروند؟ [آن نماد] چیست؟ کارکرد این ها که جلوی چشم ما نیست؛ فرصتی نشد؛ شهید رجائی حدود یک ماه رئیسجمهور بود، شهید باهنر [هم] در همین مدّت نخستوزیر بود؛ شهید رجائی چند ماه هم نخستوزیر بود، با آن شرایط سختی که آن روز داشت. بنابراین، کارکرد این دو بزرگوار مورد نظر نیست و هیچ نشانهای و اثری از کارکرد این ها نداریم. پس مسئله چیست؟ نکتهی مطرح شدن این دو نفر چیست؟ نکته در نیّت آن ها است، در جهتگیری آن ها است. جهتگیری این دو نفر شهید عزیز، جهتگیری انقلابی و الهی بود.»
حجت الاسلام و المسلمین علی سعیدی شاهرودی، رئیس دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا در یادداشتی به شباهت های دولت سیزدهم با دولت شهید رجایی و نقاط اشتراک و افتراق دو دولت پرداخته است که در ادامه آن را می خوانید:
نقاط اشتراک و نقاط افتراق دولت رجایی و رئیسی:
الف- نقاط اشتراک
۱- مردم بودن:
یکی از ویژگی های دو دولت مردمی بودن است یعنی شخص رئیس جمهور و دولت با مردم هستند، برای مردم و در خدمت مردم هستند. دولت مردمی خود را خدمتگزار مردم می داند و خود را وقف خدمت مردم می نماید.
۲- ولایتی بودن:
باور به ولایت فقیه به عنوان محوریت نظام در سلسله مراتب ولایت الهی، پذیرش سیاست و تدابیر رهبری و تلاش متعبدانه در جهت اجرای سیاست ها و تدابیر از ویژگی های دو دولت می باشد چنین دولتی، با دولتی که می گفت حضرت امام(ره) مطالبی می فرمودند اما، ما کار خودمان را می کردیم یا دولتی که برخورد گزینشی با تدابیر رهبری داشت متفاوت خواهد بود.
۳ - ساده زیستی:
ساده زیستی و دوری از تجملات و تشریفات خارج از متعارف و موازین از دیگر ویژگی های مشترک دو دولت می باشد شیوه زندگی حضرت امام(ره) و رهبری(مدظله العالی) الگوی همه مسئولان است و دولت ها باید نزدیکترین مجموعه ها به رهبری نظام باشند.
۴ - قناعت و صرفه جویی:
ساده زیستی مربوط به شخص دولت و خانواده و ارکان دولت است اما دولت اسلامی، دولتی است که در تنظیم برنامه و اعمال مدیریت، می بایست صرفه جویی و قناعت سرلوحه حرکت آن باشد و از هرگونه هزینه های غیر ضرور پرهیز نماید. قناعت و صرفه جویی از ویژگی های دولت شهید رجایی و دولت رئیسی می باشد چگونه می توان تصور کرد در دولتی که در گذشته برای یک سفر یک یا دو روز به یک استان حسب نقش رسانه ها چند میلیون فقط مسواک و خمیر دندان خریداری و توزیع شود.
۵ - پرهیز از فساد:
از دیگر ویژگی های دولت اسلامی و دولت کریمه دوری و پرهیز از انواع فساد می باشد و رئیس دولت باید نسبت به خود و بستگان مراقبت نماید که مبادا گرفتار فساد سیاسی یا فساد اقتصادی شوند و دولت را هم کنترل کند که آلوده به فساد از جمله استفاده از رانت و ویژه خواری نشوند چگونه می توان باور کرد برادر رئیس جمهور و یا برادر معاون اول در دولت قبل گرفتار دام فساد شوند.
ویژگی بارز دولت شهید رجایی و دولت سیزدهم پرهیز از فساد و رانتخواری است.
۶ - مبارزه با فساد:
دولت متعهد و ولایت مدار نه تنها باید از هرگونه فساد پاک باشد بلکه باید محور و پرچمدار مبارزه با فساد باشد و از سیستم اداری فسادزدایی نماید.
دولت شهید رجایی فساد ستیز بود عملکرد آقای رجایی قبل از ریاست جمهوری بر این امر صحه می گذارد و جناب آقای رئیسی چه در دوران ریاست قوه قضائیه و یا در دوره ریاست جمهوری مصمم به مبارزه با فساد بوده و این امر را در عمل نشان داده است.
نظام اسلامی ضربات سنگین حیثیتی و مالی در اثر فقدان اراده و یا فقدان نظارت کاربردی در برخی از دولت های پیشین متحمل شده است.
۷ - تعبد و التزام به شریعت:
تعهد و تعبد و التزام به شریعت و عنایت به اجرای آن در جامعه از دیگر ویژگی های مشترک دولت شهید رجایی با دولت مردمی سیزدهم می باشد.
هدف اصلی نظام اسلامی حاکمیت احکام الهی در جامعه بوده است. جمله معروف شهید رجایی: ”به نماز نگویید که کار دارم به کار بگویید که نماز دارم" مبیّن توجه ایشان به احکام شریعت و احکام نماز است. دولتمردان در نظام اسلامی می بایست الگوی دین مداری و دینداری باشند.
۸ - مدیریت جهادی:
ویژگی دیگر دو دولت کریمه شهید رجایی و رئیسی، مدیریت جهادی است که به معنای پرکاری، خستگی ناپذیری، وقت گذاری، برنامه ریزی، پیگیری و نظارت تا حصول نتیجه می باشد. ضعف برخی دولت ها کم کاری و ضعف در ارتباط با مدیران رده یک و دو و ضعف نظارت بوده است. مدیریت با چند ساعت کار اداری آن هم از پشت میز و به صورت فرمانی نمی تواند سیستم دولت را به حرکت درآورده و کارآمد سازد.
ب- نقاط افتراق:
به رغم وجود مشترکات زیادی بین دولت شهید رجایی و دولت آیت الله رئیسی با توجه به فاصله طولانی زمانی بین دو دولت و متغیر های فراوان در عرصه های گوناگون تفاوت هایی را فراروی دو دولت می بینیم که بدون توجه به متغیر ها ارزیابی ها ناتمام خواهد بود.
ظرفیت، قدرت و موفقیت دولت آقای رئیسی آنگاه مشخص می شود که به این متغیر ها توجه شود. که به برخی از تفاوت و متغیر ها اشاره می شود:
۱. پیشینه دولت های تک بعدی یا ناکارآمد:
گرچه دولت شهید رجایی مسبوق به دوره بازرگان و دوره بنی صدر بود اما حاکمیت فضای انقلابی در کشور و هماهنگی مجموعه ای از خواص در کنار هم نارسایی دولت های پیشین را جبران می کرد اما دولت رئیسی مسبوق به ۴ دوره در در دولت های پیشین است که یا تک بعدی بودند و یا همراهی با مبانی و اصول مورد تاکید امام و رهبری نداشتند و یا گرفتار چندگانگی و کم کاری بودند.
دولت آقای هاشمی جهت گیری تک بعدی سازندگی و توسعه اقتصادی توجه به فرهنگ و فرهنگ دینی نداشت دولت اصلاحات گرفتار تک بعدی توسعه سیاسی بود و دولت احمدی نژاد هم درگیر دو دوره متضاد و متفاوت ناشی از عملکرد شخص رئیس دولت بود و وضعیت دولت روحانی هم که در نارسایی ها نیاز به توضیح ندارد.
۲. گسست نسلی:
نسل مخاطب دولت شهید رجایی با فاصله کم از انقلاب به طور اکثر و اغلب در گردونه انقلاب حضور داشتند و درک مشترکی از انقلاب عمومی وجود داشت اما دولت آقای رئیسی با نسلی مواجه است که چهار دهه با انقلاب دفاع مقدس فاصله دارد و فاصله طولانی همراه با عدم توجه دولت های پس از رجایی به ارزش های انقلابی و دینی، به طور اغلب نگرش های دیگری را در نسل امروز نسبت به انقلاب و ارزش ها به وجود آورده است.
۳. گسترش اینترنت و فضای مجازی:
متغیر دیگری دو دولت مواجه شدن شدن دولت سیزدهم با امپراتوری رسانه ای با بهره گیری از شبکه های ماهواره ای و بیش از ۱۶۰ شبکه فارسی زبان، اینترنت و فضای مجازی که در قالب یک گوشی همراه به دست هر جوان و شهروندی قرار داشته و دارد هر روز ذهن، دل و قلب جامعه را تصرف و در سیطره خود قرار می دهد چنین وضعیتی در دوره شهید رجایی نبود و مدیریت در چنین شرایطی که همه قدرت امپراتوری کفر و استکبار علیه انقلاب و ارزش های آن به کار گرفته می شود به مراتب سخت تر و موفقیت در این عرصه نشان از قدرت مدیریت رئیس دولت دارد.
۴. گسترش و فراگیری تحریم ها:
گرچه دوران شهید رجایی و در دوران جنگ کشور مواجه با تحریم بود اما تحریم روی سلاح و تجهیزات دارای قابلیت دفاعی متمرکز بود اما در حال حاضر تحریم شمول ۱۰۰ درصدی پیدا کرده و همه امور و همه کشور ها را در بر گرفته و دشمن با تحریم درصدد فلج کردن کشور و مردم بود که با هدایت رهبری به رغم فراز و نشیب ها در وضعیت دولت ها، نظام و مردم مقاومت کردند اما در دولت سیزدهم با توجه به سیاست ها و راهبرد های تحول بسیار مهمی در عرصه ارتباطات بین المللی به وجود آمده که عملا تحریم را کم اثر کرده است.
۵. افزایش جمعیت:
از دیگر نقاط متفاوت عصر رئیسی با عصر شهید رجایی افزایش جمعیت می باشد که جمعیت ۳۵ میلیونی سال ۶۰ به جمعیت ۸۵ میلیونی سال ۱۴۰۰ رسیده است و مدیریت کردن در این شرایط با حفظ اصول و ارزش ها کاری بسیار سنگین می باشد.
۶. فضای جنگ و پایین بودن انتظارات مردم:
در دوره ریاست شهید رجایی کشور درگیر جنگ بود و معمولاً در دوران جنگ انتظارات مردم پایین است و همان ها هستند که در دفاع مقدس مشارکت داشته و کمک می کردند اما در دوره ریاست آیت الله رئیسی جامعه به شدت توسعه یافته و انتظارات بسیار بالاست، نیاز ها و انتظارات در زمینه آب، برق، مسکن و مراکز آموزشی بیان کننده حجم بالای توقعات مردم است که مدیریت در این شرایط با دوران جنگ متفاوت می باشد.
۷. مشکل و نابسامانی های میراث چهار دولت پیشین:
گرچه هر دولتی در طول چهار دهه گذشته تلاش کرد اقدامات زیرساختی توسعه ای و خدماتی انجام دهد اما برخی سیاست ها همچون حرکت به سمت اقتصاد آزاد، توسعه سیاسی خارج از مبانی و اصول، تورم و رشد فزاینده نقدینگی، کم کاری در حوزه مسکن، بدهکاری های ناشی از کسری بودجه و استقراض از بانک مرکزی، بیان کننده حجم فشار روی دولت رئیسی است که دولت شهید رجایی با چنین مشکلاتی مواجه نبود. این شرایط، توان و ظرفیت بالایی را طلب می کرد که دولت آقای رئیسی در حال مدیریت و سامان دادن به وضعیت می باشد.
۸. شکل گیری جریان های معارض:
در عصر شهید رجایی مجموعه خواص در کنار هم در تبعیت از حضرت امام اعلام هماهنگی می کردند اما در دوره های بعدی برخی خواص با فاصله گرفتن از مبانی و اصول امام راحل تحت عنوان جریان اصلاح طلب مرزبندی هایی را به وجود آوردند که در دولت سازندگی جریانی پایه گذاری شد و در پرتو حضور حضرات در مرکز تحقیقات استراتژیک جریان معارض جایگاه پیدا کرد و در قالب دو حلقه کیان و آیین جریان استحاله نظام و حرکت به سمت توسعه سیاسی بر اساس مدل غربی تئوریزه شد در دوره بعد این جریان در قالب دولت اصلاحات به عرصه قدرت دست یافت و بسیاری از آنچه در ذهن داشتند، تلاش کردند در صحنه عمل به اجرا درآورند در دولت نهم و دهم قدری حرکت جریان معارض کند شد اما در دولت یازدهم و دوازدهم تحت پوشش اعتدال تداوم پیدا نمود.
۹. بروز و ظهور قائله ها و فتنه ها:
از دیگر تفاوت های عصر رئیسی با دوره شهید رجایی مواجه شدن دولت سیزدهم با پیامد ها، عوارض و ناهنجاری های ناشی از غائله ها و فتنه هاست، در گذشته در پایان هر دهه غائله و فتنه شکل می گرفت همچون غائله بنی صدر، جریان مهدی هاشمی و بیت منتظری و غائله ۱۸ تیر کوی دانشگاه سال ۷۸ و فتنه ۸۸ و غائله ۹۱ و ۹۸ که در سال اخیر فاصله کمتر شد تا اغتشاش سال ۱۴۰۱ که با طراحی جبهه کفر و استکبار و جریان های ضد انقلاب خارج نشین و معارضین داخلی با قصد براندازی شکل گرفت که با عنایت الهی، هدایت رهبری و پشتیبانی مردم از نظام آن غائله خنثی گردید با این وصف باری که به دوش دولت سیزدهم سنگینی می کند به مراتب بزرگتر از دوره های قبل می باشد.
نظریه:
الف - واقعیت این است که ماهیت فکری، نگرش و مبانی فکری و اعتقادی جناب آقای رئیسی با بسیاری از روسای دولت های پیشین متفاوت است که مهمترین آن اعتقاد عمیق به اسلام و مبانی فکری امام و رهبری انقلاب است.
بسیاری از افراد که حتی غرض ورزی هم ندارند بدون توجه به تفاوت های زیربنایی فکری این دولت را در تداوم دولت های پیشین به شمار می آورند که دور از انصاف است.
مروری بر عملکرد دو ساله و ارزیابی کارنامه دولت سیزدهم مبیّن این امر است که این دولت در عرصه های گوناگون اصلاح وضعیت کشور همچون اصلاح نظام برنامه و بودجه، کاهش تورم، تثبیت نسبی قیمت ها، حرکت به سمت حل مشکل مسکن، فساد ستیزی و مقابله با فساد، ارتباط مستمر با مردم و شنیدن حرف آنان، اولویت بندی تامین نیاز ها و... گام های مهم و موثری برداشته است و در عرصه روابط خارجی همچون گسترش روابط با شرق و عضویت در باشگاه شانگ های، برقراری رابطه با عربستان و کشور های منطقه آزادسازی اموال و عضویت در گروه بریکس و قرارداد ها با کشور چین روسیه و دیگر کشور ها افزایش صادرات نفت و...گام ها بسیار بلند بوده است.
عضویت ایران در گروه بریکس
دیپلماسی مستقل و فعال دولت سیزدهم پیامد های مثبت زیادی را در پی داشت که یکی از آن ها عضویت رسمی ایران در گروه بریکس بود.
گروه بریکس ترکیبی از چند کشور بزرگ: چین، روسیه، هند، برزیل و آفریقای جنوبی است که ۴۲ درصد جمعیت جهان را در بر می گیرد.
عضویت ایران در گروه بریکس آثار و پیامد هایی دارد که به برخی از آن ها اشاره می شود:
۱. کمرنگ و بی اثر شدن فشار تحریم
با ورود ایران در باشگاه شانگ های و گروه بریکس و برقراری روابط متقابل تجاری و سرمایه گذاری ها عملا تحریم بی اثر می شود.
۲. ایجاد زمینه سرمایه گذاری متقابل
با توجه به ظرفیت های متنوع ایران در عرصه های مختلف، عضویت ایران در گروه مذکور زمینه سرمایه گذاری متقابل را فراهم می کند.
۳. ایجاد زمینه صادرات انرژی
ظرفیت بالای انرژی در ایران به ویژه نفت و گاز نیاز کشور های عضو، بستر مناسب برای افزایش صادرات انرژی و محصولات آن را فراهم می کند.
۴. تقویت امنیت ایران
حضور ایران در سازمان های بین المللی همچون گروه بریکس و توافقات متقابل ضریب امنیتی ایران را افزایش می دهد.
۵. مشارکت و همکاری ایران با قدرت های نوظهور
با توجه به پدیداری زمینه های افول هژمونی آمریکا پدیداری قدرت های نوظهور مشارکت ایران با قدرت های نوظهور همچون چین، روسیه و هند بر میزان اقتدار ایران می افزاید
۶. دلار زدایی و کاهش فشار دلار
از جمله راهبرد های گروه بریکس که در سخنرانی اعضاء بروز داشت تلاش برای دلار زدایی از عرصه بین المللی و جایگزینی دیگر ارزها در بین کشور های عضو می باشد که این حرکت برای ایران به عنوان عضو گروه مفید و اثرگذار خواهد بود.
۷. ارتقاء قدرت چانه زنی
عضویت در گروه بریکس قدرت چانه زنی ایران را با کشور هایی همچون آمریکا و اروپا با توجه به ظرفیت ها، افزایش می دهد.
۸. تنوع صادرات ایران
از دیگر پیامد های مثبت عضویت ایران در گروه بریکس بهره گیری از ظرفیت ها در تنوع صادراتی ایران با کشور های عضو به علت نیاز متنوع آنان همچون محصولات غذایی، دفاعی، خدمات فنی و مهندسی و...
۹. ترانزیت شمال به جنوب و نقش ایران
از جمله اهداف و برنامه های گروه بریکس تقویت مسیر ارتباطی و ترانزیت شمال و جنوب است که ایران در این معبر نقش موثر داشته و فواید زیادی برای ایران خواهد داشت.
۱۰. پذیرش ایران به عنوان متحد جهانی
پیامد مهم دیگر ورود ایران در گروه بریکس پذیرش ایران به عنوان متحد جهانی در کنار کشور های بزرگ به ویژه در شرایط تحریم از سوی آمریکا برای ایران بسیار ارزشمند می باشد.
ملاحظه
۱- آمریکا تلاش زیادی کرد که ایران به عضویت گروه درنیاید اما به رغم این تلاش ها این واقعیت جامعه عمل پوشید.
۲- رسانه های فارسی زبان بیگانه ابتدا فضاسازی می کردند که ایران به علت تحریم پذیرفته نمی شود اما بعد از عضویت تلاش می کنند این اقدام را کم اهمیت جلوه دهند.
۳- بیش از ۴۰ کشور تمایل به عضویت داشته و ۲۳ کشور رسماً درخواست کردند که یکی از کشور های پذیرفته شده ایران بوده است.
نظریه
۱- دیپلماسی فعال دولت سیزدهم ثمر داد و ارتباط با کشور های بزرگ و مستقل و عضویت در سازمان های بین المللی همچون گروه شانگ های و بریکس از ثمرات این دیپلماسی فعال می باشد و این راهبرد با توجه به تحریم ها از مهمترین موفقیت های دولت آقای رئیسی می باشد.
۲- بهره گیری کامل از عضویت ایران در گروه بریکس حضور ورود ارکان دولت و سازمان های مربوطه را طلب می کند رئیس دولت همانند خط شکنی است در جبهه، معبر را باز می کند و نیازمند نیرو های عملیاتی است که به سرعت ورود نموده و وظایف خود را انجام دهند.
۳- بهره گیری کامل از عضویت در گروه بریکس یا شانگ های الزامات و زیرساخت هایی را لازم دارد که از جمله آن ها تثبیت قیمت ارز می باشد که قهرا باید این زیرساخت ها آماده شود.
تداوم پدیده قمه زنی و پیامد های آن
آمار قمه زنی در محرم امسال، سال ۱۴۰۲ شمسی ۱۴۴۵ قمری
۱- شهر فلاورجان ۱۲۰۰ نفر با مشایعت کننده ۲۵۰۰ نفر
۲- در دو بخش اصفهان ۴۹۰ نفر با مشایعت کننده ۲۰۰۰ نفر
۳- شهرستان خمینی شهر ۱۰۱۵۰ نفر با مشایعت کننده ۹۷۵۰ نفر
۴- دُرچه ۳۵۰ نفر با ۱۳۰۰ نفر مشایعت کننده
۵- نجف آباد ۳۰ نفر
جمع ۱۲۲۰۰ نفر با مشایعت کنندگان ۲۶۵۰ نفر
عزاداری با زنجیر تیغ دار در خمینی شهر در هفتم محرم ۹۵۰ نفر و همراهی ۲۰۰۰ نفر
ملاحظه
۱- آمار مربوط به اقداماتی است که به صورت علنی و آشکار انجام میشود، می باشد و شامل آن دسته از افرادی که به صورت مخفیانه و دور از رسانه ها انجام می شود ،نمی گردد .
۲- آمار مربوط به استان اصفهان است و شامل آن دسته از افرادی که در استان ها و شهر های دیگر اقدام به قمه زنی کرده اند، نمی شود.
نظریه:
۱- به رغم اینکه در حال حاضر راه های بسیار متنوع، موثر و فراگیرتر برای اقامه عزا و ابراز ارادت به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و معرفی حماسه عاشورا وجود دارد متاسفانه برخی بدترین شیوه را برای عرض ارادت انتخاب می کنند.
۲- با گسترش فضای مجازی و گسترش ظرفیت اطلاع رسانی، عملیات قمه زنی که در حقیقت وهن عزاداری است دست مایه رسانه های دشمنان شده و با بزرگ نمایی عملیات قمه زنی چهره خشنی از اسلام به جهانیان ارائه می کنند که به سادگی قابل جبران و قابل دفاع نیست.
۳- مسئله غم یک موضوع فرهنگی و علما و حوزه های علمیه و خطبا می بایست این پدیده را ریشه یابی نموده و به روشنگری افرادی که همچنان از این شیوه استفاده می کنند بپردازند.
۴- در حال حاضر متاسفانه عوامل و پیروان شیعه انگلیسی در پرتو پادشاه انگلیس به انجام تبلیغات می پردازند از یک سو برای سیاست زدایی و انقلاب زدایی از حماسه عاشورا تلاش می کنند و از سوی دیگر با ترویج قمه زنی و دیگر شیوه های نامناسب، مروج خشونت گرایی و ارائه تصویر خشن از حماسه عاشورا هستند.
عبرت های فتنه ۱۴۰۱
جبهه کفر و استکبار سال ۱۴۰۱در جهت براندازی نظام اسلامی طرح جامعی را در دستور کار قرار داد که در این طراحی چند کشور اروپائی، جریان سلطنت طلب، منافقین و عناصر تجزیه طلب و برخی دیگر از گروه ها با آمریکا دست داشتند که زمان شروع طرح ماه مهر و همزمان با شروع مراکز آموزشی و دانشگاهی بود اما مرگ ناگهانی خانمی جرقه ای بود که آغاز طرح را به جلو انداخت.
دشمن در این طراحی همه چیز را محاسبه کرده بود اما نقش رهبری انقلاب و همبستگی مردم انقلابی با رهبری را ندیده بود لذا به رغم همه برنامه ریزی ها با شکست مواجه و طرح براندازی خنثی گردید. هر حادثه ای می تواند دربرگیرنده درس ها و عبرت ها باشد و ملت انقلابی ایران که طی چ هار دهه گذشته غائله ها، فتنه هائی را پشت سر گذاشته و آبدیده شده بودند در برابر موج فتنه گران ایستاده و آنان را از دست یافتن به اهداف خود ناکام گذاشت از آنجا که امکان تکرار حوادثی مشابه در آینده وجود دارد، برخی نارسائی ها و خلأ ها و بی توجهی ها می تواند به عنوان (عبرت آموزی) از تکرار اشتباهات جلوگیری نماید.
۱. سازش ناپذیری دشمنان انقلاب اسلامی
به رغم تلاش جریان غربگرا و وابستگان به محافل خارجی و ساده اندیشان و ارائه تحلیل های متفاوت در زمینه امکان یا ضرورت سازش و کنار آمدن با غرب و آمریکا و آزمون ها و تجربیات چندگانه در برخی دولت های پیشین برای یکصدمین بار طرح براندازی سال ۱۴۰۱ نشان از سازش ناپذیری داشت و مشخص شد جبهه کفر و استکبار به کمتر از براندازی و استحاله از درون رضایت نمی دهد. چگونه می شود که غرب باوران بعد از ده ها سال تجربه همچنان بر طبل سازش گرایی می کوبند و نسخه ارتباط با غرب را توصیه می کنند. نکته تأسف بار این است که کسانی که از پادشاه عربستان کمک دریافت نموده و با جورج سورس هم پیاله بودند امروز لب به سخن باز کرده و همه چیز انقلاب را به باد تمسخر می گیرند.
۲. همبستگی و همگرائی بین عوامل فتنه
از دیگر نقاط عبرت آموز، همبستگی و همگرائی بین دست اندرکاران و عوامل غائله ها و فتنه ها در طول بیش از چ هار دهه می باشد .یعنی با مرور فتنه از آغاز انقلاب تا کنون از جریان نهضت آزادی و جبهه ملی یا جریان نفاق و بنی صدر و سید مهدی هاشمی و بیت منتظری، غائله ۱۸ تیر ۷۸ در دوران دوم خردادی ها و فتنه ۸۸ و جریان سال ۱۴۰۱ و بیانیه ها و سخنرانی های افراطی جریان اصلاح طلب بیان کننده وحدت در اهداف، مواضع و عملکرد ها در اغلب موارد می باشد. از یک سو گرایش به غرب به ویژه آمریکا و از سوی دیگر تحت نام امام با مبانی و اصول امام و تداوم راه امام توسط رهبری انقلاب مرز بندی نموده و در بسیاری از موارد در تقابل با نظام و انقلاب قرار دارند.
اهداف و انگیزه فتنه ها عبارت است از فرصت طلبی و موج سواری، قدرت طلبی و تلاش برای دست یابی به قدرت از هر طریق ممکن می باشد.
۳. استمرار تمرکز دشمنان روی رهبران الهی
از دیگر نقاط عبرت آموز تداوم و استمرار تمرکز دشمنان روی رهبری الهی در جبهه حق می باشد. تمرکز نمرود، پیروان او و اَشراف روی شخص حضرت ابراهیم، تمرکز فرعون، بلعم با عورا و سامری روی شخص حضرت موسی.
تمرکز ابوسفیان ها، منافقین، یهود و نصاری روی شخص پیامبر، تمرکز معاویه ،ابوموسی، طلحه، زبیر و خوارج روی شخص حضرت علی(علیه السّلام) و تداوم این جریان در عصر ائمه معصومین(علیهم السلام) تا عصر انقلاب و تمرکز دشمنان از هر طیف روی شخص امام (ره) و تمرکز همه دشمنان خارجی یعنی آمریکا ،و هم پیمانانش، ارتجاع منطقه، منافقین و جریان معارض داخلی اعم از چپ و برخی جریان اصلاح طلب روی شخص امام خامنه ای(مدظله العالی) بیان کننده همبستگی همه جریان ها حول محور مخالفت با ولی فقیه می باشد و این مسئله تصادفی نیست بلکه ماهیت جریان معارض که ترکیبی از قدرت طلبان، بی بصیرت ها و اشراف می باشد، نمی توانند با رهبران الهی هم افقی داشته باشند.
۴. همبستگی بین جبهه کفر، استکبار و جریان تکفیری
از دیگر عبرت ها در مرور فتنه ها و غائله ها همسوئی و همبستگی بین جبهه کفر، نفاق، استکبار و جریان تکفیری است آنچه در سوریه، عراق، یمن، لبنان و ایران از سوی دشمنان طراحی شد همگرائی بین همه جریان ها و در مخالفت با انقلاب، جبهه مقاومت بود. در اوج اغتشاشات سال ۱۴۰۱ داعش و جریان تکفیری دست به کار شدند و جریان تکفیری در حرم شاهچراغ شرارت کردند و جریان کوموله و دموکرات ندای تجزیه طلبی سردادند.
۵. افشای نقش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در ایجاد فتنه ها
گر چه نقش فضای مجازی و شبکه های اجتماعی در انحراف اذ هان و تخریب افکار عمومی تا حدودی روشن بود اما فتنه سال ۱۴۰۱ و قبل از آن به وضوح نقش مجموعه فضای مجازی که در خدمت اهداف استکبار قرار داشت را آشکار ساخت و بسیار کسانی که چندان به این نقش واقف نبوده و یا منافع سکو ها را بر مضارش ترجیح می دادند متوجه شدند که نسلی در معرض خطر جدی است البته بودند و هستند کسانی که می گفتند افتخار ما آزادی
شبکه های اجتماعی است. در حالی که بسیاری از کشورها این سکوها را مهار نموده و به طور مشروط اجازه فعالیت می دهند.
آثار شبکه های اجتماعی عبارتند از:
1. تغییر در مفهوم قدرت
2. تغییر در قواعد حکمرانی و هنجار ها
3.تبدیل نقد به خشم و نارضایتی به اغتشاش
4. استحاله اندیشه ها و نگرش ها
۶. پدیداری چالش جدی رها بودن جریان سلبریتی ها
به همان نسبت که پیشکسوتان، هنرمندان و سلبریتی های متعهد نقش بسیار مثبتی در الگو دهی و هدایت نسل جوان و جامعه دارند سلبریتی و بازیگران بی هویت و عدم پایبند به اصول و ارزش ها، هم نقش بسیار مخرب در مخاطب داشته و مخاطب را به بی هویتی هدایت می کنند. سیاست های غلط چهره سازی، قهرمان سازی، مرجع سازی سلبریتی ها بدون تعیین چارچوب و نظارت و ارزیابی زمینه ساز نفوذ عناصر واگرا تحت عنوان هنرمند در افکار و اندیشه های مردم شده و زمینه تخریب آنان را فراهم می نماید.
راهبرد های جبهه کفر و استکبار در تضعیف ارکان قدرت ایران:
جبهه کفر معتقد است ارکان قدرت ایران چهار چیز است که باید این چ هار رکن را تضعیف نمود:
اوّل) انسجام ملی: استکبار معتقد بود مهمترین رکن اقتدار ایران انسجام ملی است که ترکیبی از رهبری، مردم، و جوهره انقلابی گری می باشد. پیوند بین رهبری و مردم و هویت انقلابی گری شکل دهنده انسجام ملی، وحدت ملی و اقتدار ملی ایران است.
دوّم) قدرت منطقه ای: دومین رکن اقتدار جمهوری اسلامی ایران را قدرت منطقه ای و نفوذ معنوی ایران از ساحل مدیترانه تا تنگه باب المندب می دانند و از این رو باید این عامل اقتدار را از بین برد.
سوّمّ) قدرت دفاعی: رکن سوم اقتدار یعنی قدرت دفاعی ایران نیز مورد توجه استکبار است، قدرت دفاعی ایران ترکیبی است از ظرفیت های آفندی و پدافندی به ویژه قدرت موشکی و پهپادی، تجربه دفاع مقدس و دستاورد های آن و سوم نیرو های مسلح مکتبی و بسیج که تضمین کننده قدرت دفاعی به شمار می آیند.
چ هارم) قدرت انرژی: چهارمین رکن قدرت و اقتدار، قدرت انرژی و ترکیب نفت و گاز است که ایران در این زمینه در رتبه نخست جهان قرار دارد. از سوی دیگر برخورداری از ظرفیت استراتژیک تنگه هرمز برای انتقال نفت نیز اهمیت بالایی برخوردار است.
استکبار با همه وجود در تلاش بود ارکان قدرت انقلاب اسلامی ایران را بشکند که با لطف خداوند نتوانست ضربه ای به انقلاب اسلامی وارد نماید.
با مروری بر مستندات مذکور مسجل می شود که تن ها راه حفظ و صیانت از حکومت دینی ، نظام اسلامی ، شریعت محمدی(ص)، شجره طیبه ولایت فقیه و استمرار انقلاب در چارچوب مبانی و اصول ،استقامت، پایداری و تاب آوری ملت ایران در برابر قدرت استکباری آمریکا است که دوران افول خود را می گذراند و سرانجام فتح و پیروزی نصیب ملت ایران خواهد شد.