روایتی شنیده نشده از واکنش آیت الله مصباح به فحاشی ها/ علامه درد دین داشت
حجتالاسلام حسین جلالی نماینده مردم رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا که به مناسبت 12 دیماه سومین سالگرد رحلت آیتالله مصباح یزدی انجام شد با اشاره به اینکه سالها مسؤول دفتر ایشان بوده است، گفت: قطره هرگز نمیتواند دریا را بفهمد یا بشناسد؛ اینجانب 22 سال در کنار آیتالله مصباح بودم و روزانه حدود شش ساعت ایشان را میدیدم اما به واقع نتوانستم این شخصیت بزرگ را بشناسم و استفاده ببرم.
وی با مد نظر قرار دادن اینکه آیتالله مصباح یزدی تمام وجود خود را در اختیار دین قرار داده بود افزود: ایشان درباره دین خدا حساسیت ویژهای داشت؛ آقای مصباح با تیز بینی و بصیرتی که داشت آنچه بقیه در آینه نمیدیدند را در خشت خام میدید.
وی درباره موضع آیتالله مصباح یزدی در دوره دوم خرداد گفت: در زمان دوم خرداد اصطلاح «اسلام رحمانی» مطرح شد؛ همه گفتند چه اسم خوبی، اسلام رحمانی، اسلام محبت، اسلام صفا و صمیمت، اسلام دوستی اما حضرت آیتالله مصباح گفت این شعار اسلام آمریکایی است؛ کسی که میگوید اسلام رحمانی میخواهد شهادت، جهاد و مقاومت را نفی کند؛ البته بعد از آن دیدیم که همین گونه هم شد.
حجتالاسلام جلالی در بیان توضیحی درباره نظر آیتالله مصباح ابراز داشت: عطاء الله مهاجرانی با پول بیتالمال در روزنامه دوم خرداد مقالهای با عنوان "خون را با خون باید شست" نوشت؛ در آن مقاله نوشت «السلام علیک یا ثار الله» بوی خون و خشونت میدهد، در اسلام رحمانی نباید خون باشد؛ سلم لمن سالمکم درست است اما اسلام حرب لمن حاربکم ندارد؛ ولی لمن والاکم دارد ولی عدو ندارد؛ اصلاً دشمن فرضی درست نکنید.
نماینده مردم رفسنجان و انار در مجلس شورای اسلامی افزود: بعد از آن بود که فهمیدیم اینها دین را نصف کردهاند، نؤمن ببعض و نکفر ببعض هستند؛ همه اینها برای این بود که دفاع و مدافع حرم، جنگیدن و مقاومت، حماس و طوفان الاقصی را از ما بگیرند؛ این نکتهای بود که آیتالله مصباح در دوم خرداد خبر داده بود؛ حتماً به یاد دارید که پانزده سردبیر روزنامه که دختر آقای هاشمی هم جزو آنها بود از آیتالله مصباح یزدی به دلیل خشونتطلبی شکایت کردند.
وی تصریح کرد: آیتالله مصباح دغدغه دین داشت و حتی در دیدار با اصناف قم میگفت، بین همه دغدغههایی که در خرید و فروش و پس انداز دارید، چقدر دغدغه دین دارید؟ اسلام نمیخواهد که دین در حاشیه کار ما باشد بلکه دین باید در متن باشد؛ ایشان به واقع دین را آن طور که پیامبر صلی الله علیه و آله و امیر مؤمنان حضرت علی علیه السلام میخواستند پذیرفته بود.
حجتالاسلام جلالی با استناد به دینداری درست و دقیق آیتالله مصباح یزدی نتیجه گرفت: از این رو بود که ایشان ولایت فقیه را به عنوان یک رکن و حکم ولایت را حکم امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف میدانست؛ آیتالله مصباح یزدی از صمیم قلب میگفت نگاهم فقط به دو لب یا دل ولایت است، اگر بفهمم چیزی میخواهند یا نه، طبق خواسته ایشان انجام میدهم؛ در این راه از هیچ چیز ترس نداشت؛ توهین و جسارت میکردند و آیتالله مصباح یزدی به شوخی میگفت با این فحشها حال من بهتر میشود و فحش درمانی برایم سلامتی میآورد.
مسؤول دفتر مرحوم آیت الله مصباح یزدی در بیان خاطرهای درباره توجه حضرت آیتالله مصباح یزدی به رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی اظهار داشت: در جریان دوم خرداد، تقریباً همه آقایان، بزرگان و مسئولان به ایشان زنگ میزدند که چکار میکنید؟ همینطوری جوانها در حال فرار از دین هستند حال شما کاری میکنی که همه از اسلام زده شوند؟ ایشان گفت که نظر مقام معظم رهبری برای من حجت است، تا وقتی از ایشان نهی نباشد، این مسیر را با همه هزینه هایش ادامه میدهم اما دفاع از دین و ولایت را رها نمیکنم.
وی با اشاره به سخنرانیهایی که آیتالله مصباح یزدی در شهرهای مختلف داشت تأکید کرد: ایشان با این سن و جایگاه علمی در شهرهای مختلف بالای منبر میرفت و سخنرانی میکرد؛ این همان جهاد تبیین است که رهبر معظم انقلاب از طلاب توقع دارند؛ فردی در فرودگاه به ایشان گفت که سواد شما از فلان مرجع تقلید بیشتر نباشد کمتر نیست؛ او کرسی دارد و نشسته است و همه او را احترام میکنند؛ کسی نمیگوید بالای چشمت ابرو است و بر پر عبایش گردی ننشسته است؛ شما هم ایشان را الگو کن و سر جای خود بنشین و حرمت خودت را حفظ کن تا در روزنامه ها به شما فحش ندهند و توهین نکنند.
حجتالاسلام جلالی در ادامه خاطره خود با اشاره به انگهایی مانند اینکه آیتالله مصباح یزدی حجتیهای است، انقلابی نیست، جبهه نرفته و یا اینکه کارخانههای شکر یا به طور کلی فعالیتهای اقتصادی دارد گفت: در پاسخ به تمام حرفهای آن فرد که ایشان را نصیحت میکرد گفت: من راه درست را طی میکنم و هر چه به من فحش بدهند سالمتر میشوم؛ از صمیم قلب میگویم که یادش گرامی که به واقع خدا باور، خدا محور و خدا ترس بود.