عدهای بدون توجه به ریشهها کریسمس، با نگاه برآمده از خودباختگی فرهنگی از کریسمس تقلید میکنند
اشاره: آیا تا به حال به نزدیکی جشن کریسمس مسیحیان و یلدای ایرانی و ارتباط تاریخی و شباهت این دو جشن فکر کردهاید؟ بسیاری میاندیشند که این دو آیین بیارتباط از همدیگر هستند؛ اما در واقع این دو جشن ارتباطی تنگاتنگ با همدیگر دارند.
جشن کریسمس امروز نتیجه تبادلات فرهنگی است و باید ریشههای این جشن را در کهنترین آیینها و اعتقادات ایرانیان جستجو کرد.
این نوع جشن هایی که امروزه از کریسمس در میان برخی از مردم دیده میشود؛ در واقع همان یلدای ایرانی و از آیینهای ایرانیان است که با عناوین جدید در فرهنگ غربی و مسیحیت بازخوانی و اجرا میشود و متاسفانه عدهای بدون توجه به این ریشهها و با نگاه برآمده از خودباختگی و بیهویتی فرهنگی از آیین کریسمس تقلید میکنند؛ بدون اینکه بدانند ریشه کریسمس همان یلدای ایرانی است و هیچ ربطی به زاد روز عیسی مسیح ندارد.
در همین راستا خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام محمد حسین پیشاهنگ فعال رسانه ای و فرهنگی گفت وگویی انجام داده است که تفصیل آن را در ادامه می خوانید:
رسا - ترویج جشن کریسمس در میان جامعه مسلمان ایران را از لحاظ دینی و اجتماعی چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این کار درست است یا خیر؟
چند سالی است که در ایران مراسم کریسمس پررنگ تر و متفاوت تر از سالهای گذشته در میان غیر مسیحیان درحال برگزاری است و معمولاً این پدیده توسط بلاگرها، اینفلوئنسرها و فعالین فضای مجازی درحال ترویج بوده و وارد فضای زندگی مردم، بازار و خیابانهای شهر ما شده است.
باید دید که آیا این کار از نظر دینی و اجتماعی درست است یا خیر و انجام دادن آن چه تبعاتی خواهد داشت؟ برای جواب به این سوال که آیا این کار درست است یا خیر؟ باید چند موضوع را در نظر داشته باشیم؛ اول اینکه باید دید چه کسی این کارها را انجام میدهد و دوم باید انگیزه آن فرد یا افراد را از انجام دادن این کارها بدانیم تا به جواب دست پیدا کنیم.
امروزه در ایران اسلامی حدود ۳۵۰ هزار نفر مسیحی اعم از آشوری، ارمنی و... درحال زندگی هستند که برگزاری کریسمس نیز برای آنان مانعی وجود ندارد؛ چراکه این کار از آیین دینی آنان است و هیچ مانعی از این حیث وجود ندارد.
کریسمس در میان ارمنیها و آشوری هایی که در ایران اسلامی زندگی میکنند، متفاوت از کریسمسهای کشورهای دیگر است و تفاوتهای فرهنگی نیز در بین آنان وجود دارد. به عنوان مثال در میان آشوریهای ایران در شام کریسمس از بوقلمونی که مسیحی های غربی استفاده میکنند استفاده نمیکنند، بلکه از سبزی پلو با ماهی و کوکو سبزی استفاده میکنند.
یکی دیگر از تفاوتها نیز این است که آشوریها از ۲۵ روز قبل از روز کریسمس شروع به گرفتن روزه میکنند و در روز بیست و پنجم دسامبر روزه خود را باز می کنند، مثل عید فطری که برای ما مسلمانان وجود دارد؛ یعنی آنان در فضایی کاملاً مذهبی کریسمس را برگزار میکنند که این مسئله نکته بسیار مهمی است که باید به آن توجه شود.
حال اگر ایرانی مسلمان در این فضا کریسمس را جشن گرفته و در مسیر همدلی با هموطنان مسیحی و ارامنه و آشوری باشد و مطمئن باشد که تاثیرات اعتقادی بر روی افکار خود و اطرافیان خود نداشته باشد، شرکت در این مراسمها اشکالی نخواهد داشت؛ چنانکه در روز کریسمس، ائمه جماعات کشور، میلاد حضرت مسیح را به مسیحیان ایران و جهان تبریک میگویند و حتی رهبر معظم انقلاب اسلامی نیز در این ایام به خانوادههای مسیحی سرزده و خصوصاً با خانوادههای شهید مسیحی دیدار و احوالپرسی میکنند.
بنابراین از این منظر نه تنها مشکلی وجود ندارد بلکه به گونهای سیره علما و بزرگان ما نیز میباشد؛ اما وقتی چهره های تاثیرگذار مثل بلاگرها بدون این ملاحظات و صرفاً با هدف تبلیغ و ترویج سبک زندگی غربی درحال تبلیغ کریسمس هستند، یعنی این ها درحال ترویج این هستند که مردم حتما باید در خانههای خود جشن کریسمس را داشته باشند؛ نه اینکه در صدد این باشند که این روز را به هموطنان مسیحی خود، تبریک گفته و با آنان همدلی کنند؛ بلکه می گویند باید خود ما نیز آن را اجرا و برگزار کنیم؛ آن هم نه به سنتی که هموطنان مسیحی ما در ایران برگزار میکنند؛ بلکه کاملاً با تقلید از کریسمس غربی و بدون توجه به جنبههای دینی و معرفتی و جنبه های مذهبی کریسمس، درحال ترویج آن هستند.
رسا - آیا این شیوه را درست و صحیح نمی دانید؟ شیوه صحیح کدام است؟
قطعا این شیوه، شیوه درستی نیست؛ چراکه این شیوه در واقع به معنای خودباختگی فرهنگی می باشد و نشانگر این است که این افراد، نه اعتقادی به حضرت عیسی مسیح دارند و نه این که شاید بتوان گفت که این افراد اصلا علاقه ای به آیین مسیحیت ندارند؛ بلکه این افراد، افراد لائیکی هستند که نه مسلمان بودن آنان معلوم است و نه مسیحی بودن آنان.
این افراد معمولاً در کانالها و صفحات مجازی خود دست به تبلیغ کریسمس زده و گاهی اوقات نیز از این طریق یا درآمد مالی کسب می کنند و یا درصدد جذب فالوور بیشتر برای خود هستند و تنها هدف تجاری در ذهن آنان وجود دارد. در بهترین حالت نتیجه فعالیت های آنان به ترویج سنت غربی منجر می شود و نتیجه آن این خواهد شد که به مرور سبب اضمحلال فرهنگ ایرانی شده و هویت ایران اسلامی در نسلهای بعدی را از بین خواهد برد؛ چراکه اگر ملتی هویت نداشته باشد به مرور انسجام ملی خود را نیز از دست خواهد داد و در نهایت نیز یا به فروپاشی سیاسی اجتماعی و یا تجزیه سرزمینی را مشاهده خواهد کرد./////////
؛البته باید این نکته را مد نظر داشته باشیم که ارتباطات میان فرهنگی و تبادلات فرهنگی، پدیدهای عادی در دنیا میباشد و ملت های مختلف بر روی همدیگر تاثیر گذاشته و از آیین های یکدیگر وام می گیرند و این امر ممدوحی است؛ اما نباید این مسئله منجر به اضمحلال فرهنگی و ترویج سنت غربی در ایران اسلامی شود.
باید به این مسئله دقت کرد که جشن کریسمس امروز نتیجه تبادلات فرهنگی است. ایرانیان باستان اول دی ماه را زاد روز میترا میدانستند و قبل از آن نیز شب یلدا توسط ایرانیها به صورت جشن برگزار میشد؛ البته نه به عنوان شبی که طولانیترین شب سال است؛ بلکه به این خاطر که این شب در حقیقت در آغاز دوباره روشنایی و بلند شدن روز است. بعداً نیز که دوره میترائیسم شروع میشود، اول دیماه یا همان یلدا را به عنوان زادروز تولد میترا یا الهه خورشید نامگذاری می کنند.
پیش از میلاد مسیح میترائیسم از سرزمین ایران فراتر رفته و وارد سرزمین روم میشود و از 21 دسامبر به عنوان زادروز تولد میترا در سرزمین اروپا نیز جشن گرفته میشود و مردم اروپا همه این روز را جشن می گرفتند.
وقتی مسیحیت وارد سرزمین روم میشود هنوز دین و آیینی ممنوع به حساب میآمد و به همین خاطر مسیحی ها هنگام جشن تولد مسیح شناسایی شده، دستگیر، شکنجه شده و به قتل می رسیدند.
یک ترفندی در این قضیه استفاده می شود و آن ترفند این که آنان همان ۲۱ دسامبر را که روز تولد میترا بود به عنوان روز تولد عیسی مطرح می کنند و کسانی که با تاریخ مسیحیت و داستانهای اناجیل آشنا هستند میدانند که در این کتابها آمده است که وقتی حضرت عیسی مسیح به دنیا آمد، چوپان هایی که گوسفندان خود را برای چَرا به صحرا برده بودند، اولین خبر تولد حضرت مسیح را منتشر کردند؛ درحالی که چوپانها در اول دی ماه گوسفند به صحرا نمیبرند و این خود، بیانگر این است که تولد حضرت مسیح یا در فصل بهار بوده یا در فصل تابستان.
اکنون که روز بیست و پنجم دسامبر به عنوان روز تولد حضرت مسیح مطرح میشود به خاطر اشتباه محاسباتی در سال های کبیسه اتفاق افتاده و در اصل در تاریخ بیست و یکم دسامبر بوده است و اکنون نیز در همین روز بیست و پنجم دسامبر جشن ها گرفته می شود.
اگر دقت کنیم بیست و پنجم دسامبر و کریسمس همان یلدای ایرانی است که امروزه به عنوان کریسمس در روز تولد عیسی مسیح جشن گرفته میشود و حتی درختی که در این جشن تزیین میشود همان درخت صنوبر و سرو ایرانی است که سالها در نزد ایرانیان به عنوان نماد مقاومت در برابر تاریکی و انتظار دائمی نور و گرما مقدس بوده است و یواش یواش این تقدس وارد میترائیسم و سرزمین روم می شود.
بنابراین این نوع جشن هایی که امروزه دیده میشود همان یلدای ایرانی و از آیینهای ایرانیان میباشد که با عناوین جدید در فرهنگ غربی و مسیحیت بازخوانی و اجرا میشود و متاسفانه عدهای بدون توجه به این ریشهها و مسائل با نگاه برآمده از خودباختگی و بیهویتی فرهنگی از آیین کریسمس تقلید میکنند؛ بدون اینکه بدانند ریشه کریسمس همان یلدای ایرانی بوده است و هیچ ربطی به زادروز عیسی مسیح ندارد.
رسا - به نظر شما نتیجه عدم توجه به ارزشهای درونی در برگزاری برخی از آیینها، سبب خودباختگی افراد و بیهویتی فرهنگی در جامعه خواهد شد؟ راهکار شما در این باره چیست؟
بله. قطعا اگر توجه لازم را نداشته و آیین های اسلامی و ایرانی خود را با توجه به مفاهیم و ارزشهای درونی آیینها حفظ نکنیم، منجر به ایجاد احساس بی هویتی در نسل جدید خواهد شد.
راهبرد پیشگیری از ایجاد بی هویتی در نسل جدید این است که نسل جدید را با ریشه های آیینها آشنا کرده و آیینهای اسلامی ایرانی را که مبتنی بر ارزشهای الهی موجود در این آیین ها است به نسل جدید شناسانده و در بین آنان ترویج کنیم تا هویت ایرانی اسلامی در برابر سایر هویت ها و ملیت ها حفظ شود.