کاردار سفارت آمریکا در ایران: بهترین قربانی برای وضع موجود هستیم
همزمان با سقوط رژیم پهلوی، دولت کارتر روند اتفاقات در ایران را با بُهت و حیرت دنبال میکرد و بیصبرانه به دنبال فرصتی برای گشودن ارتباط با انقلابیون و تثبیت جایگاه سابق خود در ایران بود. از سوی دیگر محمدرضاشاه که از ایران گریخته بود و دائماً تلاش میکرد به بهانه پیگیری روند درمان بیماری سرطانش به آمریکا برود، تبدیل به بزرگترین مشکل دولت کارتر شده بود. چرا که او از یک طرف هدف انتقاد دوستان محمدرضاپهلوی در واشنگتن بود و از سوی دیگر میترسید با پناه دادن به شاه مخلوع، موجبات خشم بیشتر انقلابیون در ایران را برافروزد.
از سویی افرادی همچون هنری کیسینجر برای پذیرفتن محمدرضا پهلوی به آمریکا تلاش میکردند، اما گزارش بروس لینگن کاردار وقت سفارت آمریکا در تهران نشاندهنده سویه دیگر نگرانیهای کارتر برای تصمیمگیری در آن موقعیت حساس است. بروس لینگن عالیترین مقام سفارت آمریکا در ماجرای گروگانگیری و تسخیر لانه جاسوسی در تهران بود. او پیش از سال 1357، یکبار دیگر در 28 مرداد 1332 نیز در سفارت آمریکا در تهران حضور داشت و آشنایی مناسبی از فرهنگ و سیاست در ایران داشت. او برای بار دوم پس از پایان ماموریت ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا در تهران، به سمت کاردار و بالاترین مقام سفارت در تهران منصوب شد.
بروس لینگن یکبار پیش از این پیگیر پرونده حضور شاه در واشنگتن شده بود و در جلسهای با حضور عباس امیرانتظام به نمایندگی از دولت بازرگان، موضوع انتقال شاه به آمریکا را جهت پیگیری امور درمانی مطرح میکند که با مخالفت امیرانتظام مواجه میشود. در این سند هم لینگن دقیقا همین کار را انجام میدهد. بزرگترین ترس آمریکاییها این بود که با خروج شاه از ایران، این کشور تبدیل به پایگاهی برای رواج کمونیسم در منطقه شود. لینگن در این گزارش از تلاشهایش برای ایجاد ارتباط با مقامات دولت موقت پرده برداشته تا به سرعت روابط دیپلماتیک بین آمریکا و انقلابیون در تهران برقرار شود.
کارتر از یک طرف تحت فشار خواست انقلابیون برای تحویل دادن شاه بود و از طرف دیگر تحت فشار طرفداران شاه قرار داشت که پذیرش بدون معطلی او را برای درمان در بیمارستانهای آمریکا مطالبه میکردند. لینگن که به خوبی از بالا رفتن سطح تنش علیه منافع آمریکا در ایران آگاه بود در این تلگراف به کاخ سفید اخطار داده بود که اگر شاه در دو یا سه ماه آینده به آمریکا وارد شود، میتواند برای منافع ما و امنیت کارکنان سفارت در تهران به شدت مخاطرهآمیز باشد. هرچند کارتر به پیشنهاد لینگن توجهی نکرد و ورود شاه به آمریکا را پذیرفت.
تلگراف بروس لینگن از سفارت آمریکا در تهران به واشنگتن درباره «تمایل شاه برای حضور در آمریکا»
سطح امنیت: محرمانه
تاریخ: 28 جولای 1979
متن سند:
1-پیام شما حاوی نظرخواهی از شخص من درباره مساله امنیت آمریکاییهای شاغل در سفارت و رابطه ما با دولت ایران بود. همچنین نظر مرا درباره درخواست شاه برای ورود به آمریکا خواسته بودید.
2-واقعیت این است که نمیتوان قضاوت دقیقی درباره این وضعیت ارائه کرد چرا که حجم زیادی از عدم قطعیت، بلاتکلیفی و عدم شفافیت درباره وضعیت فعلی ایران وجود دارد. به ویژه عدم توفیق چندانی که در ایجاد رابطه با دولت داشتهایم این بلاتکلیفی را تشدید کرده است. بر مبنای این شرایط تصور میکنم پذیرش شاه به آمریکا در دو تا سه ماه آینده میتواند وضعیت خطرناک امنیت کارکنان سفارت در ایران را تشدید کند. از سوی دیگر معتقدم این وضعیت میتواند نقطهای برای آغاز تغییر به سطح قابل کنترلی از خطر و ریسک قلمداد شود. با این شرایط من فکر میکنم در سه ماه آینده یکی از شرایط فوق رقم خواهد خورد:
3-فکر میکنم که انتظار تحقق پیشبینیها در سه ماه آینده تصور اشتباهیست. به دو دلیل: اولاً سطح بالای سردرگمی و بلاتکلیفی در ساختار سیاسی حاکم در ایران و ثانیاً ماهیت حساس و خطیر روابط دوگانه ما با انقلابیون و محمدرضا پهلوی.
4-ایران در حال حاضر به لحاظ سیاسی سرگردان است. دولت فعلی تحت مدیریت بازرگان نمیتواند مدیریت مستقلی داشته باشد و تحت تاثیر دیگران است. هر روز تصمیمگیری سختتر میشود و اثرگذاریهای افراد و اشخاص و گروههای انقلابی بر تصمیمگیری دولت بیشتر میشود. این مساله خود به خود به سردرگمی جمعی حاکم بر فضای سیاسی ایران دامن میزند و این شائبه را در میان مردم بیشتر میکند که انقلابیون نمیتوانند چیزی را نسبت به گذشته تغییر دهند. برخی از طبقات جامعه احساس میکنند وضعیت نسبت به قبل بدتر شده است.
5-در چنین فضایی، ما بهترین قربانی برای وضع موجود هستیم. مخصوصاً که هفته گذشته آیتالله خمینی ما را مسئول از بین رفتن دستاوردهای انقلاب در برخی زمینهها معرفی کرد. با این شرایط پناه دادن به شاه فراری ایران بهترین بهانه را به معترضان و انقلابیون خشمگین میدهد که سفارت ما را مورد حمله قرار دهند. اگر شانس بیاوریم این اعتراضات در سطح شعار باقی بماند و به حمله فیزیکی ختم نشود. ولی برای همین حد از خوشبینی هم نمیتوان مطمئن بود چرا که پلیس و شهربانی به طور کامل منحل شده و نمیتوان از آنها انتظاری برای کاهش سطح خشونت علیه سفارت ما را داشت. با این اوصاف ورود شاه به آمریکا میتواند این فضای رعبآور را تشدید کند مخصوصا که همه این تهدیدها همین الان ما را به شدت به خطر انداخته است.
6- من فکر میکنم ما در این چند وقت اخیر توانستهایم موفقیتهای خوبی در رفع برخی سوءتفاهمهای انقلابیون درباره خودمان داشته باشیم. مثلا یکی از این اتهامات این بود که ما واقعیتهای جدید در ایران و به قدرت رسیدن انقلاب اسلامی را نپذیرفتهایم و هنوز به دنبال روی کار آوردن شاه هستیم، یا اینکه ما به دنبال توسعه روابطمان با صهیونیستها و یا ساواکیها در ایران هستیم. اما این روند بسیار کُند بوده و ما شک داریم که این تغییرات در نظر آیتالله خمینی و اطرافیانش هم ایجاد شده یا نه. حالا با این اوصاف پناه دادن به شاه میتواند تمام این مسیر پیشرفت ما را خنثی کند و به عقب برگرداند.
7-کلاً منظور من این است که ما باید کمی در تعامل با هر دو طرف محتاطتر عمل کنیم، هم در نقشآفرینی در صحنه داخلی سیاست ایران و هم درباره حفظ روابط دو جانبهمان با شاه و انقلابیون. من جداً توصیه میکنم که پیش از پذیرش پناهندگی شاه به ایران بهتر است منافع و تهدیداتی که از هر طرف ما و جایگاهمان را به خطر میاندازد بررسی کنیم.
8-به هرحال 2 تا 3 ماه آینده بسیار حیاتیست و امیدوارم که در هر دو جنبه فوق برای ما دستاوردهای مشخصی داشته باشد. در فضای داخلی ایران مهندس بازرگان در حال تلاش است تا بتواند قدرت اجرایی بیشتری را برای دولت موقف تامین کند که تا به امروز دست انقلابیون بوده مثل انحلال کمیتههای انقلاب یا نظارت بیشتر دولت بر دادگاههای انقلاب. همچنین مشکلات رو به فزونی انقلابیون با اقلیتهای قومی مثل کردها و عربها احتمال درگیریهای نظامی را در آن مناطق بالا برده است. اما کلید اصلی رفع این مشکلات و تقویت قدرت دولت مرکزی متکی به اکثریت رأی مردم به دست دولتیست که احتمالا تا پاییز بر سر کار خواهد آمد و قدرت کامل را در اختیار خواهد داشت.
9-از نظر من مهمترین مساله این است که ما قبل از هر تصمیم نابخردانهای درباره شاه، یا تصور دخالت شوروی در ایران به تندروان انقلابی بهانهای ندهیم که سردرگمی و بلاتکلیفی در فضای سیاسی ایران را به گردن آمریکا بیندازند و به این بهانه به سفارت حمله کنند.
10-نکته بعدی این است که ما تا زمانی که نتوانیم با رهبران انقلابیون دیدار داشته باشیم، نمیتوانیم از نفس رابطه داشتن با آنها صحبت کنیم. باید پیش از هر تصمیم دیگری به تعمیق و توسعه روابطمان با رهبران بیندیشیم. برخلاف مشکلات متعدد فی ما بین ما و دولت مستقر در ایران، در هفتههای گذشته گامهای مثبت محسوسی را از سوی دولت بازرگان احساس کردیم که به دنبال بهبود روابط با دولت امریکا بودند. هفته گذشته مجلس بنا به درخواست وزارت دفاع برای تامین بودجه برای خرید چهار ناوشکنهای پروانس که در اصل به مقصد ایران در حال اعزام بودند پاسخ مثبت داد و به ما و ایرانیها این انعطافپذیری را داد تا روابطمان را بهتر کنیم و آنها دسترسی لازم به قطعات به شدت مورد نیاز برای نیروی هوایی و دیگر نیروهای نظامیشان را به دست آوردند. این موضوع به رفع سوء تفاهمات بین ما و دولت بازرگان کمک کرد که ما انگیزههای سیاسی پنهانی برای ممانعت از ارسال چنین محمولههایی به سمت ایران داریم.
11-با فرض اینکه روابط دوجانبه ما با دولت مستقر در ایران تقویت و تعمیق گردد و همچنین با فرض اینکه در پاییز سال جاری دولتی قدرتمندتر و مسلطتر بر امور در ایران بر سر کار بیاید که بر حوزه نیروی نظامی هم مسلط باشد، آنگاه پناه دادن به شاه در آن زمان میتواند گزینه کمخطرتری باشد. من امیدوارم بتوانیم اتخاذ هرگونه تصمیمی را بین 60 تا 90 روز آینده به تاخیر بیندازیم. من خوشبینم که اگر تا آن زمان دست نگاه داریم بتوانیم یک سفیر جدید هم در ایران معرفی کنیم که خود به خود گواهیست بر پذیرش ما نسبت به واقعیتهای جدید در ایران و پذیرش مشروعیت دولتی که نیروهای انقلابی بر سر کار آوردهاند.
12-البته اگر شاه یا همراهانش قبل از ورود به آمریکا بپذیرند که ادعای خود برای سلطنت بر ایران عقبنشینی کنند این فرضیات فوقالذکر به شدت تغییر خواهد کرد. به طور مشخص انجام چنین حرکتی از سوی شاه میتواند به شدت مخاطرات نسبت به منافع ما را در ایران کاهش دهد. (اگرچه برای خود من بسیار بعید است که شاه حاضر به چنین اقدامی باشد.)