رژیم پهلوی در چنگال منافع امریکا و امنیت اسرائیل + سند
ساواک (سازمان اطلاعات و امنیت کشور) به عنوان یک سازمان امنیتی فعالیت خود را در اسفند 1335 شروعکرد. این سازمان از نُه اداره کل تشکیل میشد. گرچه این نُه رکن ارتباط تنگاتنگی با هم داشتند و هر کدام مکمل دیگری بودند، اما به طور ویژه اداره دوم، کسب اطلاعات در خارج از کشور را بر عهده داشت و با ستاد ارتش همکاری داشت و با اداره کل هفتم مرتبط بود. اداره هفتم نیز جمعآوری اطلاعات داخلی و خارجی و تجزیه و تحلیل آنها را به عهده داشت.
شعار اصلی سازمان حفظ امنیت ملی کشور و حمایت از حقوق اساسی مردم ایران بود، اما با نگاهی به فعالیتهای خارجی ساواک میتوان به سیاست دوگانۀ آن در قبال منافع ملی با برتری منافع کشورهایی مانند امریکا و اسرائیل پی برد.
چرا که رویکرد و سیاست ساواک در قبال قدرتهای برتر دنیا بر اساس اهدافی از پیش تعیین شده توسط آنان بوده است که خود حکایت از آن دارد که این سازمان منافع ومصالح ملی را در خدمت کشور ایران اجیر نکرده، بلکه صرفاً در راستای اهداف بلندمدت دولت امریکا و قدرتهای برتر پیش میرفت که با بررسی اجمالی اسناد به جای مانده از ساواک نیز میتوان به این مهم رسید.
در این راستا میتوان به برخی از اسناد ثبت شدۀ ساواک و وضعیت حضور بلامانع مستشاران دولتهای خارجی و بررسی شاهراههای حیاتی ایران اشاره کرد. این حضور که امری عادی تلقی میشد، نشان از باز بودن دست سیاستمداران و نظامیان امریکایی در استفاده از موقعیت خاص و ویژۀ این آبراه جهانی از نظر سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی در جهت پیشبرد سیاستهای خود محسوب میشد که عملاً هیچ مخالفتی از سوی دستگاه امنیتی رژیم پهلوی که مسئولیت تامین و حفظ امنیت ملی ایران را داشتند صورت نمیگرفت.
متن سند ساواک در مرداد ماه 1348 بدین شرح است:
«موضوع: مستر برون، مستشار وابستۀ نظامی امریکا در ایران
مستربرون، مستشار وابستۀ نظامی امریکا در ایران به اتفاق سرکار ستوان یکم خاکسار که مترجم وی میباشد از بندرعباس به بوشهر وارد و ساعت 09:30 روز 48/5/11 با تیمسار سرتیپ کوتوال سرپرست و معاون ناحیۀ ژاندارمری جنوب ملاقات نمودند. ستوان خاکسار تخصص مستر برون را در قسمت راه شناسی دریایی اعلام و هدف از این مسافرت را بررسی و تعیین و شناسائی راههای دریائی خلیجفارس اعلام داشت و افزود که مدت یک ماه است در بنادر و خلیجفارس به همینمنظور مسئول بررسی میباشد.»
از سویی دیگر خرید تسلیحات نظامی از جانب دولت ایران نیز وابسته به الگوی ارائه شده از جانب قدرتهای بیگانه از جمله امریکا بود.
در همین زمینه یکی از اسناد ساواک انتشار مقالهای در روزنامه معاریو اسرائیل درباره سفر شاه به امریکا و دیدار او با نیکسون را گزارش میکند که در بخشی از آن آمده است: «...ضمن دو ملاقات و مذاکراتی که شاه با پرزیدنت[نیکسون] و همچنین با آقایان کیسینجر و روجرز و شفرینگر مشاور ریاستجمهوری و وزرای خارجه و دفاع امریکا به عمل آورد بیشتر درباره دو موضوع زیر بحث کرده بوده است یکی نگرانی از تمرکز روزافزون نظامی شوروی در شبه جزیره عربستان یعنی در جنوب یمن و سومالی و عراق و دیگر لزوم تقویت نظامی بیش از پیش ایران و تبدیل آن به عامل ثبات در خلیج فارس.
در این مورد گفته شده که شاه طی این مذاکرات موافقت کرده 30 فروند هواپیماهای جنگی از نوع اف/ 14 موسوم به تامکت و 50 فروند هواپیماهای شکاری از نوع اف/ 15 از ایالات متحده خریداری نماید.
قرار است وزارت دفاع امریکا بطورخصوصی این دو نوع هواپیمای جنگی را در حضور شاه و مشاوران نظامیش مانور دهد. قبلاً شایع شده بود که شاه حاضر به خرید این هواپیماهای خیلی گران قیمت نیست ولی پس از مذاکراتش با پرزیدنت نیکسون متقاعد شده بود با خرید آنها موافقت نماید. افراد وزارت دفاع امریکا از این معامله با ایران ابراز خرسندی مینمایند زیرا از طرفی به کشورهای همجوار خلیج فارس اجازه میدهد ثبات خود را حفظ نمایند و از خود دفاع کنند و هم اینکه این معامله به بهبود وضع مالی ایالات متحده کمک میکند. شاه میخواست اسلحه مورد لزوم خود از ایالات متحده را تضمین نماید و امریکائیها علاقمند بودند ادامه جریان نفت از آن کشور به باختر را تضمین کنند. شاه همچنین دربارۀ تحولات اخیر افغانستان نیز با سران امریکائی و نتایج احتمالی آن بر خلیجفارس را مورد تحقیق قرار داده بود بهویژه تقویت نظامی عراق در برابر ضعف پاکستان در نتیجه از دسترفتن قسمتی از خاک آنکشور مورد بحث قرار گرفته بوده است.
نظریه: شاه ایران که در زمرۀ دوستان صمیمی پرزیدنت نیکسون محسوب میگردد در پایان مذاکرات خود با نیکسون توانسته است به عنوان نخستین کشور خارجی با بهترین و مدرنترین اسلحه و هواپیماهای جنگی مجهز گردد. بلاشک ایران یکی از پایههای مهم صلح و ثبات در خاورمیانه بود و با اینکه از لحاظ احساسات مذهبی و مخالفت با اشغال بزور اراضی از کشورهای عربی طرفداری مینماید حاضر نیست از همکاری و روابط دوستانه وصمیمانه خود با اسرائیل دست بردارد.»
به این ترتیب علاوه بر خوشخدمتیهای بیحد و حصر رژیم پهلوی به ایالات متحده، سیاستهای امنیتی او نیز وابسته به منافع امریکا و در راستای تامین امنیت اسرائیل تفسیر میشد.