گزارش ساواک از هدیه پدر دکتر شریعتی به محمدرضا شریفینیا + سند
استاد محمدتقی شریعتی پدر دکتر علی شریعتی یکی از اندیشمندان دینی بود که کانون نشر حقایق اسلامی را در دهه بیست در مشهد راهاندازی کرد. در پی فعالیتهای سیاسی کانون طی دهه سی و چهل با فشار دستگاه امنیتی رژیم پهلوی کانون تعطیل و محمدتقی شریعتی به تهران منتقل شد. سخنرانیهای او در اواخر دهه چهل در حسینیه ارشاد مورد استقبال طبقات مختلف مردم قرار گرفت.
استاد محمدتقي شريعتي
محمدتقي شريعتي در سال 1286ش در قريهي مزينان از توابع سبزوار به دنيا آمد و در خانوادهاي روحاني تربيت يافت. پدرش آقاشيخ محمود، روحاني بلوک مزينان [کهک، سويز، بهمنآباد و ...] بود و تحصيلاتي در حد اجتهاد داشت و جد بزرگش «آخوند ملا قربانعلي» از شاگردان برجستهي حاج ملاهادي سبزواري بود که مدرسهي قديم مزينان به نام وي نامگذاري شده است.
محمدتقي شريعتي تحصيلات ابتدايي خود را در زمينهي ادبيات و منطق نزد پدر و عمويش در مزينان آموخت. پس از آن جهت ادامهي تحصيلات در سال 1306 يا 1307ش به مدرسهي فاضلخان در مشهد نزد دو برادر بزرگش «شيخ قربانعلي و ميرزامحمد» که در ان مدرسه مشغول به تحصيل بودند، مهاجرت کرد. تحصيل منطق، فقه و اصول را در حضور اساتيدي همچون آقا شيخ هاشم قزويني، اديب بزرگ، اديب ثاني، شيخ کاظم دامغاني، ارتضاء، ميرزااحمد مدرس معروف به «حاج ميرزااحمد نهنگ» و ... گذراند. پس از مدت کوتاهي، اقدامات رضاشاه در جهت برچيدن مدارس قديم و خلع لباس روحانيون، باعث شد که شريعتي نيز از لباس روحانيت بيرون آيد و از سال 1309ش به تدريس در مدارس جديد مشغول شود. وي همزمان با تدريس ادبيات، الهيئت، اخلاق، عربي و ... به عنوان ناظم و مدير در مدارسي همچون شرافت، ابنيمين، مرآت و ... به تحصيل دروس حوزوي همچنان مشغول بود. در اين سالها کتاب «اصول عقايد و اخلاقي را براي تدريس در مقطع دبيرستان تأليف کرد که به کتاب «اخلاق شريعتي» مشهور شد. ترجمهي کتاب «عباسه، خواهر هارون الرشيدي تأليف جرجي زيدان و کتاب «تأثير دانش و هنرهاي مسلمين به ويژه ايرانيان در اروپا» از مجموعه مقالات چاپشدهي او در روزنامههاي آن دوران است.
چيزي از تدريس محمدتقي شريعتي در مدارس جديد نگذشته بود که جنگ جهاني دوم آغاز شد و شرايط جديدي را بر ايران، بهخصوص مشهد تحميل کرد. اين شرايط، شريعتي را بر آن داشت تا به کمک دوستانش در سال 1323ش به تأسيس کانون نشر حقايق اسلامي مبادرت ورزد و تا پايان عمر در سمت رهبري آن فعاليت کند. وي در کنار رهبري و. فعاليت در کانون، به تأليف، سخنراني و تدريس نيز اشتغال داشت. او در سال 1327ش يک سلسله سخنراني تحت عنوان «فايده و لزوم دين» در راديو مشهد ايراد کرد که بعدها با همين نام چاپ و منتشر گرديد. در سال 1336 به دليل فعاليت در زمينهي نهضت ملي شدن صنعت نفت دستگير و پس از چند ماه آزاد شد.
در فاصلهي سال هاي 1337 تا 1340 به تدريس و تفسير قرآن و نهجالبلاغه در دانشکدهي الهيات و معارف اسلامي مشهد و نيز مؤسسهي وعظ و تبليغ پرداخت. در سال 1341 از آموزش و پرورش بازنشسته شد و در سال 1345 پس از بسته شدن کانون به دستور ساواک، پيرو درخواست هيئت مديرهي حسينيهي ارشاد به تهران مهاجرت نمود و به سخنرانيهاي خود در حسينيهي ارشاد و مسجد هدايت و ... ادامه داد. در سال 1352 بار ديگر دستگير و به مدت يک سال و اندي در زندان به سر برد. در سال 1356 با درگذشت ناگهاني پسرش علي شريعتي، در سوگ پسر بار ديگر به سخنراني هاي پياپي مبادرت ورزيد.
با پيروزي انقلاب در سال 1358 و باز شدن حسينيهي ارشاد سخنراني هاي او در فضاي باز سياسي ادامه يافت. در بين سالهاي 1358 تا 1360 به يکسري سخنراني به مناسبتهاي مختلف در راديو مبادرت ورزيد و همزمان با آن به کمک شاگردانش بار ديگر به گشايش کانون، همت گماشت، اما در سال 1360 براي هميشه مجبور به بستن کانون شد. محمدتقي شريعتي بالاخره در 31 فروردين ماه 1366 در مشهد دار فاني را وداع گفت. وي در طول حياتش تأليفات متعددي را از خود به جاي گذارد؛ تأليفاتي همچون تفسير نوين، وحي و نبوت، خلافت و ولايت از نظشر قرآن و سنت، علي (ع) شاهد رسالت، مهدي (ع) موعود امم، چرا حسين قيام کرد و ...
استاد شریعتی و حسینیه ارشاد
با محدود شدن و سپس بسته شدن کانون به دستور ساواک در شب قبل از ماه محرم سال 1344 و پس از گذشت نزديک به سه سال (42-44) محدوديت اجتماعي و خانهنشيني استاد شريعتي، بالاخره در اواخر سال 1344 با درخواست استاد مطهري و هيئت مديرهي حسينيهي ارشاد از ايشان براي سخنراني در حسينيه، فعاليتهاي کانون از مشهد به تهران منتقل شد. استاد شريعتي زماني به تهران مهاجرت کرد که حدود پنج ماه از فعاليتهاي حسينيهي ارشاد در ساختمان موقت که براي برگزاري مراسم احداث شده بود، مي گذشت. ميناچي مي گويد: «بعد از چهار يا پنج ماه که از احداث ساختمان موقت حسينيهي ارشاد ميگذشت، در سال 1345 به پيشنهاد استاد مطهري، استاد شريعتي براي سخنراني به تهران دعوت شدند... سخنراني استاد شريعتي خيلي پررونقتر از ديگر سخنرانان شده بود؛ يکي به دليل طرز بيان و افکار بسيار نو و انديشمندي تواناي ايشان در نوگرايي ديني و ديگري، سوابق ايشان در کانون نشر حقايق اسلامي که همه اطلاع پيدا کرده بودند».
ورود استاد شريعتي به تهران و حضورش در حسينيهي ارشاد باعث شد که ساواک تهران اقدامات جدي براي نفوذ در اين اجتماع فراهم سازد. به دنبال آن گزارشي از سوي ساواک به دست آمده است که متذکر ميشود: «شريعتي پس از مهاجرت به تهران، به تشکيل جلساتي مشابه کانون در مشهد مبادرت ورزيده و به تدريج طرفداران نهضت آزادي و کانون مهندسين ايران به رهبري آيتالله طالقاني و مهندس بازرگان و همچنين اعضاي ديگر کانون نشر حقايق اسلامي، به آن راه يافتهاند».
در اواخر تابستان 1347 استاد به مشهد بازگشت، اما بار ديگر به درخواست آيت الله طالقاني براي سخنراني در جلساتي که به مناسبت بعثت حضرت رسول (ص) در مسجد هدايت محدود نميشد، بلکه در انجمن اسلامي مهندسين، مسجد جامع نارمک، مسجد نوبنياد و محافل شخصي به سخنراني مشغول شد و در کنار آن فعاليت گستردهتري را در حسينيهي ارشاد آغاز کرد. اين بار تعداد افرادي که از کانون به تهران سفر کردند و در حسينيه به فعاليت مشغول شدند.
در تهران فعاليتهاي شريعتي و فرزندش دکتر شريعتي به جايي رسيد که منجر به دستگيري آن دو شد. در روز 26 تير 1352 استاد محمدتقي شريعتي از مشهد دستگير و به تهران منتقل شد. در گزارش ساواک آمده، که در غياب دکتر شريعتي، ساواک خراسان اقدام به دستگيري پدر نموده است. اما پس از چندي طبق گزارش هاي پياپي ساواک، علت دستگيري وي، ايراد سخنرانيهاي تحريکآميز و ايجاد زمينه هاي انحراف فکري جوانان و اقدام عليه امنيت کشور ذکر شده است. به رغم اينکه دکتر شريعتي بلافاصله پس از دستگيري پدر، خود را به ساواک تهران معرفي مي کند، بازداشت استاد حدود يک سال ادامه يافت و تا روز هشتم مرداد 1353 به طور مشروط از زندان آزاد نشد. در نتيجه سهل به نظر ميرسد که دستگيري وي را تنها به جهت دستيابي ساواک به فرزندش نسبت دهيم. مسلماً فعاليتها و اقدامات فرهنگي او نيز خوشايند رژيم نبوده است.
هدیه شریعتی به محمدرضا شریفینیا
در یکی از اسناد به جای مانده از فعالیتهای محمدتقی شریعتی در حسینیه ارشاد در عید فطر سال 1351 ؛ منابع ساواک هدیه شریعتی به فردی به نام محمدرضا شریفی را گزارش میکنند. با توجه به اینکه شریفینیا در آن دوران به فعالیت هنری مشغول بود و همچنین پیش از آغاز سخنان وعاظ و سخنوران مذهبی به قرائت شعر و دکلمه میپرداخت این سند در نوع خود جالب به نظر میرسد.
در این سند آمده است: «در روز عید فطر 51/8/17 در جلسه متشکله در حسینیه ارشاد از ساعت 10 الی 10:45 سرود اسلامی توسط عدهای خوانده شد. سپس چند بیت اشعار مذهبی قرائت گردید و از ساعت 10:45 الی 11:45 آقای محمدتقی شریعتی پیرامون مسائل مربوط بعید فطر و نماز و روزه صحبت کرد و از طرف حسینیه به دو نفر هدیه داد که نام یکی از آنها محمدرضا شریفی بود و چون فرد دوم غایب بود جایزه او را به یک نفر دیگر دادند تا بدست او برساند. در این جلسه حدود 600 نفر حضور داشتند.»