کسانی که از مسائل امنیتی و نظامی اطلاعی نداشتند در کار قرنی دخالت میکردند
سرلشگر محمدولی قرنی اولین رئیس ستاد مشترک ارتش پس از پیروزی انقلاب اسلامی در 3 اردیبهشت 1358 توسط گروهک فرقان ترور شد و به شهادت رسید. از جمله مهمترین اقدامات قرنی مقابله با تجزیهطلبی گروههای ضدانقلاب در کردستان بود. مخالفت دولت موقت با مواضع و اقدامات سرلشگر قرنی و فضایی که علیه او شکل گرفت، اولین رئیس ستاد مشترک ارتش را ناچار به استعفا کرد.
در سالروز شهادت سرلشگر قرنی در گفت و شنود کوتاهی با امیر سرتیپ حسینی پژوهشگر ارشد دفاع مقدس و از فرماندهان سابق ارتش به شبهاتی پیرامون نقش شهید قرنی در حوادث کردستان پرداخته شد.
امیر سرتیپ حسینی با اشاره به سواب نظامی سرلشگر قرنی گفت: سابقۀ نظامیگری شهید قرنی به سالهای 1309- 1310 که وارد ارتش شده بود برمیگردد. او در ارتش سمتهای مهم و متفاوتی را داشت. بنا به همین دلیل به مسائل مربوط به قومیتها در داخل کشور و اهداف برخی از جریانهای تجزیهطلب کاملاً آگاهی کسب کرده بود، مخصوصاً در زمانی که وی مسئول ادارۀ دوم ارتش بود. بعد از انقلاب سرلشکر قرنی به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش فعالیت خود را آغاز کرد و به دلیل آگاهی قبلی از شرایط حاکم بر کردستان توانست خوش بدرخشد. قرنی با توجه به اشراف بر مسائل قومیتها در کردستان در برخورد با جریانهای سیاسی ضد انقلاب که پادگانها را محاصره میکردند، بسیار آگاهانه حضور پیدا کرد و تدابیر مهمی را اتخاذ کرد و با تصمیمگیریهای به موقع سد راه پیشروی جریانهای سیاسی تجزیهطلب شد.
وی علت استعفاء شهید سرلشکر قرنی را اینچنین شرح داد: اوایل انقلاب تفکراتی در کشور وجود داشت که با اقدامات سرلشکر قرنی مخالف بودند و نظرشان این بود که با گروههای تجزیهطلب باید مذاکره کرد و به تفاهم رسید. در 45 روزی که سرلشکر قرنی در کردستان مسئولیت داشت خیلی مداخلات در مورد نحوۀ عملکرد ایشان صورت میگرفت. همین مداخلات در کارهای ایشان به همراه تبلیغات شدیدی که علیه وی در داخل کشور مخصوصاً از سوی گروههای چپ مطرح میشد، نهایتاً منجر به استعفاء سرلشکر قرنی شد. این استعفاء هم در دولت موقت پذیرفته شد و در ادامه هیات حُسن نیت از طرف دولت موقت به کردستان رفت تا از طریق مذاکره مشکل را حل کنند ولی خوب همینطور که شهید قرنی پیشینی کرده بود این اتفاق رخ نداد. چرا که نمایندههای جریانهای سیاسی تجزیه طلب با وزرای دولت موقت که برای مذاکره وارد کردستان شده بودند به توافق نرسیده و در نتیجه درگیریها از جانب جریانهای تجزیهطلب مجدداً آغاز شد.
امیر سرتیپ حسینی در ادامه در خصوص شکستن دیوار صوتی در سنندج توسط خلبانان ارتش توضیح داد: در حوادث کردستان شهید قرنی تمایلی به کشتار و برخورد خشن با مردم نداشت. به همین جهت در تلاش بود تا با ایجاد جنگ روانی و رعب برای گروههای تجزیهطلب که پادگانها را محاصره کرده بودند، محاصره آنها را بشکند. اتفاقاً با شکستن دیوار صوتی این محاصرهها از بین رفت و در جریان شکسته شدن دیوار صوتی هیچ آماری از کشته شدن مردم عادی وجود ندارد و اگر هم به دروغ از این حادثه کشتهسازی میشد فضاسازی جریانهای ضد انقلاب و تجزیهطلب بود. به عنوان مثال معمولاً شبها از داخل پادگان خمپاره منور پرتاب میکردند که کسانی که پادگانها را در کردستان محاصره کردند ببینند و وارد پادگان نشوند و در حقیقت فرار کنند و محاصره پادگان شکسته شود تا نیروها بتوانند از داخل پادگان بیرون بیایند و شهر را از محاصرۀ ضدانقلاب نجات دهند. جریانهای تجزیهطلب پوکه این منورها را جمع میکردند و میآوردند تهران و در دانشگاه تهران نمایش میدادند که سرلشکر قرنی و ارتش کشت و کشتار براه انداختند و این پوکهها هم اثرات به جا مانده از حملات ارتش به رهبری سرلشکر قرنی در کردستان است.
امیر سرتیپ حسینی در ادامه علت اصلی استعفای شهید سرلشکر قرنی را با توجه به دستنوشتۀ شخص شهید قرنی به عنوان استعفاءنامه، مداخلۀ دولتی در ارتش ذکر میکند و میافزاید: کسانی که از مسائل امنیتی و نظامی اطلاعی نداشتند در کار قرنی دخالت میکردند. تعداد سربازان را کم میکردند، یا به سربازان مرخصی میدادند و یا پادگانها را تعطیل میکردند و یا در داخل کادر ارتش تغییراتی انجام میدادند و یا کارهایی را انجام میدادند که فرماندهان ارتش مطلع نبودند. چرا که در اول انقلاب ارتش آن انضباطی که باید داشته باشد را با توجه به شرایط به وجود آمده نداشت. به عنوان مثال آقای مدنی یکی از درجهداران ارتش بود و بعداً هم به عنوان استاندار در خوزستان وارد بدنۀ دولت شد، ایشان هم یک مداخلاتی میکرد، تمام این موارد را شهید قرنی در استعفانامۀ خود ذکر کردند.
امیر سرتیپ حسینی در خصوص چرایی ترور شهید قرنی توسط گروه فرقان توضیح داد: سردسته گروهک فرقان یک طلبه به نام اکبر گودرزی بود و گرایشات فکری ضد روحانیت داشت. او یک گروهی شبه نظامی مخالف جمهوری اسلامی تشکیل داد که همگی دست به سلاح بردند و یکسری از روحانیت را اعدام کردند. اما شهید قرنی از آنجا که در تلاش برای استقرار قدرت روحانیت در کشور بود و مدافع روحانیت و انقلاب اسلامی بود، مورد پسند گروه فرقان واقع نشد، بخاطر همین اولین ترور برعلیه شهید قرنی انجام گرفت که در حقیقت یک تحرک بزرگی ضد تثبیت جایگاه روحانیت در کشور انجام شده باشد. بعد از ترور شهید قرنی نوبت به چهرههای شاخص روحانی رسید که تعداد قابل توجهی از روحانیون را ترور کردند.