۰۳ اسفند ۱۳۸۸ - ۱۱:۰۶
کد خبر: ۷۶۰۲۸
به مناسبت روز بزرگداشت خواجه نصیر الدین طوسی

اخلاق عرفانی و مقایسه دو کتاب اوصاف الاشراف و مراحل اخلاق در قرآن

مجتبی صداقت
خواجه نصير الدين طوسيمقدمه:

دانش اخلاق در میان مسلمانان با رویکردهای متفاوتی روبرو بوده است این اختلاف رویکردها به پیدایش دستگاه های اخلاقی چندی منجر شده است[1]؛ از آن جمله اخلاق عرفانی است.

کتاب«اوصاف الاشراف» نوشته مرحوم خواجه نصیر الدین طوسی، از جمله کتبی است که این روش را طی کرده است. در عصر حاضر نیز، کتاب «مراحل اخلاق در قرآن» نوشته آیت الله جوادی آملی طبق همین روش حرکت نموده است. ویژگی کتاب «مراحل اخلاق در قرآن» این است که شرحی بر کتاب «اوصاف الاشراف» است. مقایسه این دو کتاب می تواند تحولاتی را که در این روش رخ داده است نشان دهد.

اخلاق عرفانی و مقایسه دو کتاب «اوصاف الاشراف» و «مراحل اخلاق در قرآن»



اخلاق عرفانی:

اخلاق عارفانه ، اخلاقی است که عرفاء و متصوفه مروج آن بوده اند و محور آن، مبارزه و مجاهده با نفس است[2]. هدف این مکتب اخلاقی ، تربیت انسان کامل است. انسان کامل که عصاره خلقت و جامع جمیع نشآت وجود و غایت آفرینش ما سوا است ویژگی هایی دارد که عبارتند از:

1. شهود باطن هستی و در ک حقیقت وحدت؛

2. گذار جان از عوالم ماده، مثال و عقل و بار یافتن به جوار قرب حق در نشأه لاهوت؛

3. مهر ورزی انحصاری به خدای متعال؛

4. تخلق به اخلاق الله و اتصاف به صفات خداوند؛

5. خود گریزی و خود شکنی در حدّ تسلیم و فنای از ذات و صفات و افعال. [3]

حجم عمده ای از عناوین کتب سیر و سلوک عرفانی به اخلاق بندگی و اخلاق فردی اختصاص دارد و عناوین اخلاق خانوادگی و اخلاق اجتماعی کمتر به چشم می خورد. در این کتاب ها نوعاً ارتباط بنده با خدا و منازل حرکت سالک تا رسیدن به فنا و توحید مورد بحث قرار گرفته و پس از آن منزل دیگری ذکر نشده است. اخلاق عرفانی از نظر مبانی معرفت شناختی ، شهود گرا است و عارف، معرفت شهودی و قلبی را کمال معرفت می شناسد. ادراک حقیقی در نظر عارف ، فوق ادراک عقلانی است و دستور کار او رشد توانایی روحی و شهودی انسان می باشد. [4]

این نوع اخلاق بیشتر تکیه بر تربیت اخلاقی و سیر و سلوک دارد و تلاش های زیادی را برای ترسیم یک نظام تربیتی مصروف می دارد. عارفان متشرع که التزام به شریعت را سر لوحه تعالیم خود قرار داده اند دستاوردهای ارزشمندی در جهت ساماندهی راهکارهای عملی سیر معنوی، تعیین مبدأ و مقصد آن و مراحل این سفر و چگونگی به کار گیری عناصر قدرتمندی مانند محبت ، ذکر و نظارت در جهت تعالی معنوی ، با خود دارند که در مقام تربیت اخلاقی بسیار کارآمد و سودمندند و همه این امور را بر گرفته از قرآن و روایات می دانند. [5]

مراحل و منازل اخلاقی

همان طور که در تبیین اخلاق مصطلح، مسالک گوناگونى وجود دارد، در تبیین مراتب سیر و سلوک اخلاقى نیز انظار متفاوت است. محدثان که اسلام شناسى آنان بر محور نقل است، مسائل اخلاقى و سلوکى را با برداشت هاى خاصى که از قرآن و احادیث عترت (علیهم السلام) دارند تبیین مى کنند. متکلمان نیز چون نسبت به اصول دین بینش کلامى دارند، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به روش متکلمان تشریح مى کنند. حکیمان چون بینش آنها بر مبناى حکمت متعالیه الهى است، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به روال خاص حکمت تبیین مى کنند و عارفان که جهان را بر اساس ظهور اسماى الهى مشاهده مى کنند، اخلاق علمى و سیر و سلوک عملى را به گونه اى دیگر تبیین مى کنند. [6]

در خود تصوف و عرفان ، تعداد منازل و مقامات و احوال ، و ترتیب آنها در برنامه سلوک و حرکت باطنی از مسائل مهمی است که بحث های زیادی بر روی آن شده است. در قرن دوم شقیق بلخی در کتاب «آداب العبادات» چهار منزل زهد ، خوف ، شوق و محبت را ذکر کرده است. در قرون سوم و چهارم ، بر تعداد این منازل افزوده شد؛ به طوری که برخی تعداد این منازل را تا چهل رسانده اند. در قرن پنجم، خواجه عبد الله انصاری در «منازل السائرین» تعداد این منازل را به صد می رسانند و خواجه انصاری نقل می کنند برخی تعداد مقامات را به هزار رسانده اند. [7]

از کتبی که در قرن هفتم، به این منازل و مراحل سیر و سلوک پرداخته است کتاب«اوصاف الاشراف» اثر خواجه نصیر الدین طوسی (م 672 ق) است. آیت الله جوادی آملی به روش این کتاب چنین اشاره می کنند:

« اگر حکیم بخواهد بیان هاى عارفان را به قالب فنى در آورد که هم از آیات و روایات دور نماند و هم از براهین عقلى مهجور نباشد،راهى را که محقق طوسى طى کرده است مى تواند معیار قرار دهد.»

زندگی نامه خواجه نصیر الدین طوسی:

ابو جعفر، محمد بن محمد بن حسن طوسی، ملقب به خواجه نصیر الدین طوسی یا محقق طوسی در سال597 ق به دنیا آمد. به او، لقب«استاد البشر»،«عقل حادی عشر»،«معلم ثالث» نیز داده شده است. [8] در طول حیات علمی خود از اساتیدی هم چون:

وجیه الدین محمد بن حسن طوسی(پدر خواجه)،‌شیخ برهان الدین محمد حمدانی قزوینی، نصیر الدین ابوطالب عبدالله طوسی، نور الدین علی بن محمد شیعی(دایی خواجه)، قطب الدین مصری، شیخ معین الدین سالم بن بدران مصری، شیخ ابو السعادات اسعد اصفهانی، فرید الدین داماد نیشابوری و کمال الدین بن یونس موصلی، کسب فیض کرد. [9] خواجه نصیر الدین طوسی عمر مفید خود را در عصر اسماعیلیان و مغول ها گذراند. [10]

ارزش خواجه نصیر الدین و خدمات ماندگار وی را از چند جهت می توان مورد توجه قرار داد:

1. خواجه در عصر خود منشأ تحولاتی شگرف برای اسلام و ایران بود.

2. او فیلسوف و متکلمی بود که توانست میان کلام و فلسفه آشتی ایجاد کرده و کلام را با فلسفه و فلسفه را با کلام بیامیزد.

3. خواجه در علم ریاضیات و ستاره شناسی تحول آفرید.

4. در زمان حمله ویرانگر مغول، خواجه وارد عرصه سیاست شد تا با دستان همان مغولان، اسلام را سربلند و ایران را از نو بازسازی کند. او از آزادی مذهبی حکومت مغولان برای ترویج مکتب اهل بیت استفاده کرد.

5. ایشان با دفاع از عرفان پویا از رشد صوفی مشربان انزوا طلب جلوگیری کرد. [11]

ایشان در دوران عمر خود شاگردان برجسته ای مانند:

1. جمال الدین حسن بن یوسف مطهر حلی ملقب به علامه حلی

2. ابو محمد رضا بن فخر الدین افسطی آبی

3. محمود بن ‌مسعود بن مصلح‌ الدین کازرونی شیرازی، معروف به قطب‌الدین‌شیرازی

4. کمال الدین عبدالرزاق شیبانی بغدادی

5. سید رکن الدین حسن بن محمد استرآبادی

6. ابن خوام عماد الدین عبدالله بغدادی

تربیت کرد. [12]

نصیرالدین در دوران حیات خود، توانست دهها کتاب و رساله علمی در موضوعات متفاوت به رشته تحریر درآورد. تألیفات وی معرف جامعیت ایشان در علوم مختلف می باشد. برخی از آثارش عبارت‌اند از:

تجرید العقاید، شرح اشارات، قواعد العقاید ، اخلاق ناصری ، اوصاف الاشراف ، تحریر اقلیدس، تحریر مجسطی، اساس الاقتباس ، زیج ایلخانی ، اثبات الجواهر ، اثبات اللوح المحفوظ ، اشکال الکرویه ، شرح اصول کافی ، رسالة الامامة، رسالة آداب المتعلمین، التجرید فی الهندسه. [13]

ایشان در سال 672 ق در کاظمین نزدیک بغداد دار فانی را وداع گفت و در جوار مرقد امام کاظم و امام جواد ـ علیهما سلام ـ مدفون گردید.

کتاب اوصاف الاشراف

خواجه نصیر الدین طوسی کتاب اوصاف الاشراف را پس از کتاب اخلاق ناصری ـ که اخلاق فلسفی است ـ نگاشت . خواجه خود در این رابطه می نویسد:

« محرر این رساله و مقرر این مقاله را بعد از تحریر کتابی که موسوم است به « اخلاق ناصری » و مشتمل است بر بیان اخلاق کریمه و سیاسات مرضیه بر طریق حکماء، اندیشه بود که مختصری در بیان سیر اولیاء و روش اهل بینش بر قاعده سالکان طریقت و طالبان حقیقت مبنی بر قواعد عقلی و سمعی و مبتنی از دقائق نظری و عملی که به منزلت لُبّ آن صناعت و خلاصه آن فن باشد مرتب گرداند.»[14]

ایشان در آغاز سخن ، چنین می نویسد:

«شبهه نیست که هر که در خود و احوال خود نگرد خویشتن را به غیر خویش محتاج داند و محتاج به غیر ناقص باشد به خود؛ و چون از نقصان خود خبر دار شود در باطن او شوقی که باعث آن باشد بر طلب کمال پدید آید؛ پس محتاج شود به حرکتی در طلب کمال و اهل طریقت این حرکت را سلوک خوانند و کسی را که بدین حرکت رغبت کند شش چیز لازم حال او شود.» [15]

خواجه کتاب خود را به شش بخش می کند:

باب اول : در مبدأ حرکت و آنچه از آن چاره نباشد تا حرکت میسر شود و آن مشتمل بر شش چیز است: ایمان، ثبات، نیت، صدق، انابت، اخلاص[16]

باب دوم: در ازاله عوایق و قطع موانع از سیر و سلوک و آن مشتمل بر چند فصل است:

توبه ، زهد، فقر، ریاضت ،محاسبت و مراقبت، تقوی[17]

باب سوم:در سیر و سلوک و در طلب کمال و بیان احوال سالک و آن مشتمل است بر شش فصل:

خلوت، تفکر، خوف و حزن، رجاء، صبر، شکر[18]

باب چهارم: در ذکر احوالی که مقارن سلوک حادث شود تا آنگاه که وصول به مقصد باشد و این مشتمل بر شش فصل است:

ارادت ، شوق، محبت، معرفت، یقین، سکون[19]

باب پنجم: در ذکر حال هائی که اهل وصول را سانح شود و آن مشتمل بر شش فصل است:

توکل ، رضا، تسلیم، توحید ،اتحاد ، وحدت[20]

باب ششم : نهایت حرکت و انقطاع سلوک که آن را در این موضع فنای در توحید خوانند. [21]

ظاهراً تبویب و تقسیم بندی فصول در کتاب«اوصاف الاشراف» از خود خواجه نصیر است و از کسی اقتباس نشده است؛ ولی عناوین فصول موضوعاتی است که عرفاء در کتاب های خود از آنها سخن گفته اند. اینها موضوعاتی است که متعلق به مدارج معنوی و عرفانی است.[22]

کتاب مراحل اخلاق در قرآن

این کتاب محصول درس هاى تفسیر موضوعى است که ایشان، در جمع دانشجویان دانشگاه هاى سراسر کشور و سایر اقشار مردمىِ ملاقات کننده با معظم له، در مرکز تحقیقاتى اسراء مطرح کرده اند. [23]

در بخش اول این کتاب به موانع نظری و عملی سیر و سلوک پراخته شده است. بخش دوم به بعد بر اساس ترتیب کتاب« اوصاف الاشراف» تنظیم یافته است. بخش دوم مراحل مانع زدایی از سیر و سلوک را بیان می کند و بخش سوم مقامات عارفان و مراحل سیر و سلوک تبیین شده است.

کتاب «مراحل اخلاق در قرآن» شامل بخش های ذیل می باشد:

بخش یکم: موانع نظری و عملی سیر و سلوک. این بخش دارای هفت فصل می باشد:

غفلت، وسوسه علمى ، پندارگرایى ، عقل متعارف ، هوس مداری و خود بینی، کمین گاه هاى شیطان ، بازیگرى و دنیاگرایى.

بخش دوم: مراحل مانع زدایى از سیر و سلوک. این بخش در پنج فصل است:

توبه ، زهد، ریاضت، مراقبت و محاسبه ، تقوا

بخش سوم:مقامات عارفان و مراحل سیر و سلوک.این بخش در بیست و چهار مقام و مرحله می باشد:

ایمان، ثبات، نیت، صدق ، انابه، خلاص، خلوت، تفکر ، خوف و حزن، رجاء ، صبر، شکر، اراده، شوق، محبت، معرفت، یقین ، سکون، توکل، رضا، تسلیم، توحید، اتحاد، وحدت.

چناچه از این فهرست معلوم است آیت الله جوادی آملی بر ترتیب کتاب اوصاف الاشراف ، بخش اول را افزوده است؛ در حالی که مباحث این بخش در کتاب خواجه نیامده است. ایشان دلیل این افزودن را تبعیت از سیره علمای اخلاق ذکر می کنند و بر چنین تقدمی این گونه دلیل می آوردند:

« باید توجه کرد که تخلیه از رذایل با تحلیه به فضایل کاملاً فرق دارد؛ زیرا فضایل در نهاد آدمى ریشه دار است، لیکن رذایل، امرى عارضى است؛ در حالى که انسان از نظر علوم حصولى، نادان به دنیا آمده است: "و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا"[24] در علوم حضورى و شهودى مانند معرفت حق و اسماء و تعینات او با سرمایه فطرت توحیدى آفریده شده است:" فاقم وجهک للدین حنیفا فطرت الله التى فطر الناس علیها"[25] در زمینه مسائل عملى نیز چنین است. هنگامى که روح انسان به بدنش تعلق گرفت، اگر چه منزه از رذایل اخلاقى بود ولى تهى از فضایل نبود؛ بلکه با فضایل گرایش به حق آفریده شد که از آن به فطرت توحیدى یاد مى شود: "و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها"[26]. بنابراین، روح انسان در عین حال که ملهم به فجور و تقواست گرایش به تقوا هم دارد; در نتیجه اگر این رذایل عارضى زدوده شود، آن فضایل فطرى، شکوفا مى گردد و خود را بهتر نشان مى دهد و در عین حال انسان مى تواند آن را تحصیل و تکمیل کند.» [27]

در بخش سوم هرچند تمامی مراحل را پشت سر هم آورده ولی در پاورقی توضیح داده که از این مرحله تا فلان مرحله تحت عنوان خاصی در کتاب اوصاف الاشراف آمده است. علاوه بر آن عنوان باب ششم از کتاب اوصاف الاشراف ( فناء) تحت مرحله بیست و چهارم (وحدت) ذکر شده است.

جناب استاد در نقد روش خواجه در تنظیم کتابش می نویسند:

«محقق طوسی در کتاب اوصاف الاشراف باب اول را به مقدمات و مبادی سیر و سلوک اختصاص داده است و درباره ایمان ، نیت ، صدق، انابه و اخلاص بحث می کند و باب دوم را به بحث مانع زدایی از سیر و سلوک اختصاص داده و نخست از توبه و سپس از زهد ، فقر ، ریاضت، مراقبت و تقوا سخن می گوید. این روش قابل نقد است؛ زیرا بخش های ابتدایی علم اخلاق آشنایی با رذایل اخلاقی و راه های زدودن آنها است؛ بنا براین ، مباحث باب دوم باید در آغاز مباحث سیر و سلوک مطرح شود. تنظیم مطالب در باب دوم کتاب اوصاف الاشراف نیز قابل نقد است...؛ انسان ، نخست توبه می کند و زهد می ورزد و از رذایل می رهد و سپس به فضایل بار می یابد که عالی ترین فضیلت ،حبّ لقاء الله و بالاتر از آن ، حبّ الله است...» . [28]

حضرت استاد در بخش دوم کتاب بر اساس ترتیب باب دوم کتاب اوصاف الاشراف سیر می کنند؛ ولی بحث فقر را مطرح نمی نمایند ؛ زیرا قائل هستند که فقر به معنای نخواستن است نه نداشتن و تهیدستی بر اثر تنبلی و کار نکردن؛ بنابراین، روح فقر به زهد بر می گردد. [29]

از جمله نقدهای آیت الله جوادی آملی به تنظیم مراحل و منازل در کتاب اوصاف الاشراف ، در مرحله هفتم از بخش سوم کتاب مراحل اخلاق در قرآن ذکر شده است. ایشان در پاورقی چنین تذکر می دهند:

« خلوت که از وظایف سائران و سالکان کوى حق است از قبیل رفع مانع است، ولى مرحوم محقق طوسى آن را در شمار مراحل سیر سالکان و مقامات آنان ذکر کرده است.» [30]

در مرحله شانزدهم از بخش سوم کتاب مراحل اخلاق در قرآن نقدی را ذکر می کنند. ایشان در مرحله معرفت چنین می نویسند:

«محقق طوسى در اوصاف الاشراف ، محور یک سلسله از فضایل اخلاقى را محبت مى داند؛ در حالى که محور معرفت است، نه محبت .» [31]

از جهت محتوایی هم، در آخر مرحله سیزدهم از بخش سوم ایرادی به محقق طوسی و دیگران وارد می دانند که اراده با وصول به مراد، منقطع نمی شود؛ بلکه کامل می شود. [32]


--------------------------------------------------------------------------------
[1] . ر. ک :کتابشناخت اخلاق اسلامی،ص29- 60.
[2] . اخلاق اسلامی،ص31- 32.
[3] . کتابشناخت اخلاق اسلامی،ص42.
[4] . کتابشناخت اخلاق اسلامی،ص50.
[5] . اخلاق اسلامی، ص32.
[6]. مراحل اخلاق در قرآن ،ص224.
[7]. دانشمند طوس ، ص44-46.
[8] . احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی، ص3.
[9] . ر.ک: احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی، ص5-7و154-177.
[10] . اندیشه سیاسی خواجه نصیر الدین طوسی، ص17.
[11] . آشنایی با فیلسوفان مسلمان(خواجه نصیر الدین طوسی)، ص9-10.
[12] . ر.ک: احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی، ص 238-257.
[13] . ر.ک: احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی، ص 339-597.
[14] . اوصاف الاشراف ،ص44.
[15] . اوصاف الاشراف ،ص46.
[16] . اوصاف الاشراف ،ص51.
[17] . اوصاف الاشراف ،ص69.
[18] . اوصاف الاشراف ،ص95
[19] . اوصاف الاشراف ،ص121.
[20] . اوصاف الاشراف ،ص141.
[21] . اوصاف الاشراف ،ص46.
[22]. دانشمند طوس ، ص44-46.
[23]. البته به استثناى نکات تکمیلى بحث هاى توکل و فنا که از آثار قلمى حضرت استاد است.
[24]. نحل/78.
[25]. روم/30.
[26]. شمس/7- 8.
[27]. مراحل اخلاق در قرآن ، 21-22
[28]. مراحل اخلاق در قرآن،ص149- 150.
[29]. همان،ص149(پاورقی).
[30]. همان،ص259(پاورقی).
[31]. همان،ص339.
[32]. همان،ص322.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع

1.قرآن کریم
2. دیلمی ، احمد ـ آذربایجانی ، مسعود؛ اخلاق اسلامی؛ دفتر نشر و پخش معارف، قم، دوم، 1379ش.
3. مدرس رضوی، محمد تقی؛ احوال و آثار خواجه نصیر الدین طوسی؛ انتشارات اساطیر، [بی جا]، اول، 1370ش.
4. حسینی، سید فضل الله ، و میناگر، غلامرضا؛ آشنایی با فیلسوفان مسلمان(خواجه نصیر الدین طوسی؛ کانون اندیشه جوان، تهران، اول،1386ش.
5 . یوسفی راد، مرتضی؛ اندیشه سیاسی خواجه نصیر الدین طوسی؛ بوستان کتاب قم، قم، اول،1380ش.
6. طوسی، نصیر الدین؛ اوصاف الاشراف؛ تصحیح: نجیب مایل هروی، انتشارات امام، مشهد، اول، 1361 ش.
7. مجموعه نویسندگان؛ دانشمند طوس؛ به کوشش نصر الله جوادی پور ـ زیوا وسل،(مقاله:عرفان خواجه نصیر در اوصاف الاشراف ؛نصرالله پور جوادی)؛ مرکز نشر دانشگاهی ـ انجمن ایران شناسی فرانسه در ایران ؛ تهران؛ اول،1379ش.
8. جمعی از نویسندگان؛ کتابشناخت اخلاق اسلامی؛ پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامی، قم ،اول، 1385ش.
9. جوادی آملی، عبد الله؛ مراحل اخلاق در قرآن ؛ تنظیم و ویرایش: علی اسلامی، مرکز نشر اسراء ، قم ، چاپ هفتم ، 1387ش.


ی/ 701
ارسال نظرات