۰۸ تير ۱۴۰۳ - ۰۸:۳۱
کد خبر: ۷۶۰۴۳۲
یادداشت؛

راهبردهای توسعه فرهنگی

راهبردهای توسعه فرهنگی
آیا امروز در حوزه دانش، تولید علم داریم، در حوزه فرهنگ و ادبیات چطور؟ چند فیلم سینمایی فاخر در سال‌های اخیر تولید شده است؟

به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، سید‌عباس حسینی نیک، مدیرمسئول انتشارات مجد و از فعالان بازار نشر، در یادداشتی که برای انتشار در اختیار تسنیم قرار داده، به راهبردهای توسعه فرهنگی پرداخته و بر داشتن برنامه‌های بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت در این زمینه تأکید کرده است. بخش نخست یادداشت او را می‌توانید در ادامه بخوانید:

یکی از مهمترین عوامل توسعه، داشتن برنامه‌های بلند مدت، میان مدت و کوتاه مدت است. این برنامه‌ها به ترتیب دارای اولویت و اهمیت هستند. توجه کنیم برنامه‌ها ابزاری هستند که برای رسیدن به اهدافی متعالی اما قابل دستیابی و در جهت تامین منافع ملی تدوین می‌شوند؛ بنابراین ابتدا باید این اهداف را تعیین کرد و خصوصیات آن را برشمرد. چنانچه قبول داشته باشیم که توسعه فرهنگی مقدمه و لازمه توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است، اهمیت آن ما را به دقت و حساسیت بیشتر رهنمون می‌سازد.

جامعه مترقی و رشدیافته از یک دیدگاه جامعه‌ای است که توسعه فرهنگی آن باعث کاهش بی‌سوادی و آسیب‌های اجتماعی، بالندگی جامعه جوان، بهره‌مندی از دانش و تجربیات نیروهای خلاق، فراگیری تأمین اجتماعی برای اقشار ضعیف و سالخورده شود.

اهداف و برنامه‌های توسعه‌ای باید ابتدا توانایی رساندن جامعه به نقطه صفر را داشته باشند. جوامع توسعه نیافته در بیشتر شاخص‌ها وضعیت منفی دارند. رشد بالای صفر به دلیل وجود ساختارهای مناسب بسیار آسان‌تر و روان‌تر حاصل می‌گردد و کمتر به دخالت دولت نیاز دارد.

برنامه‌های توسعه‌ای در حوزه فرهنگ مربوط به ساماندهی بخش‌های نشر کتاب، سینما، موسیقی و دیگر هنرهای تزئینی، ترسیمی و تجسمی می‌شود که موضوع بحث ما، بخش نشر کتاب است. حوزه نشر کتاب مرتبط با حوزه‌های دانش، فرهنگ و هنر است که باید هر حوزه را مورد تحلیل قرار داد. در هر سه حوزه، کتاب مهمترین نقش‌آفرین است، چه کتاب چاپی، چه الکترونیکی و چه صوتی. حوزه دانش و علم که همه تمدن بشری مدیون آن است، نیاز به کتاب دانشگاهی دارد. فرهنگ و هنر نیز بدون دانش پیشرفتی نخواهند داشت.

حوزه‌های فرهنگ و هنر در حکم روان جامعه هستند که کتاب‌های عمومی و هنری حاصل تلاش فرهیختگان و هنرمندان به تعالی اعتماد به نفس جامعه کمک می‌کنند. آثار ادبی و هنری میوه درخت شخصیت جامعه هستند. به هر حال، برنامه‌ بلند مدت برای حوزه فرهنگ به‌طور خاص بخش کتاب، باید بتواند جوانب مختلف این بخش را پوشش داده و راهبردهای لازم را پیش‌بینی کند.

جنبه نخست،‌ تولید محتوا: ماهیت هر کتاب که در توسعه ملی دخالت دارد، محتوای آن است و به نوعی کتاب، ثمره و ماحصل پیشرفت‌های علمی و تلاش‌های فرهنگی و هنری در هر جامعه است. همچنان که کتاب، خود پایان تولید محتواست، آغازگر تلاش برای تولید محتوای جدید نیز هست. ‌کتاب حلقه وصل تمدن بشری است؛ بنابراین مهمترین رکن برنامه‌ریزی برای توسعه فرهنگی، تولید محتوای علمی، فرهنگی و هنری است. بدیهی است که تولید محتوا دستوری نبوده و با تصمیمات مسئولان اداری حوزه فرهنگ (وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی) و حتی با مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی به یک‌باره صورت نمی‌پذیرد.

اگرچه حوزه علم و دانش محدود به جامعه‌ای خاص نیست و همه بشریت در توسعه آن دخالت دارند، تولید محتوا نتیجه انباشت دانش، تجربه و احساس جامعه علمی، فرهنگی و هنری کشور است. دانشی که جهانی است، تجربه‌ای که بومی است و احساسی که باید برای تولیدکنندگان محتوا، رضایت‌مندانه و امیدوارانه باشد. تأکید مجدد می‌کنم که تولید محتوای فاخر، دستوری نخواهد بود. آیا امروز در حوزه دانش، تولید علم داریم؟ در حوزه فرهنگ و ادبیات چطور؟ چند فیلم سینمایی فاخر در سال‌های اخیر تولید شده است؟

اگر از افراط و مبالغه دوری کنیم، باید گفت وضعیت مناسبی نداریم. در حوزه نشر، تعداد کتاب‌های فاخری که در یکی دو دهه اخیر منتشر شده‌اند، زیاد و در شأن جامعه ما نیست؛ بنابراین اگر برنامه توسعه‌ای در حوزه فرهنگ بخواهد نگاشته شود باید ابتدا به تولید محتوا بپردازد.

فرهیختگان جامعه که تولیدکنندگان محتوا هستند، باید انگیزه لازم برای ایفای نقش خود داشته باشند یا به عبارتی، نباید مشکلات اقتصادی و اجتماعی مانع از ایفای نقش فرهیختگان در جامعه باشد. رفع این موانع از جمله مواردی است که باید در برنامه‌های توسعه‌ای پیش‌بینی شود و دولت‌ها به آن همت گمارند. وقتی تولید کننده محتوا نتواند با این کار خرج حتی زندگی روزمره خود را درآورد، چگونه توقع داریم اثر فاخری تولید کند؟!

وقتی حمایت‌های قانونی از آثار منتشر شده صورت نمی‌گیرد و حتی نقض حقوق پدیدآورندگان با انگیزه اخلاقی و برای گسترش دانش و فرهنگ صورت می‌گیرد، چگونه می‌توان این تناقض را توجیه کرد؟ وقتی مترجمی با تخصص و ذوق خود تلاش می‌کند متون غیرفارسی را برای فارسی‌زبانان قابل فهم کند و در نخستین لحظات انتشار اثر متوجه می‌شود که ناشری یا ناشرانی همان متن را با کمی تغییرات با نام فردی مجهول‌الهویه و ظرف چند روز منتشر کرده‌اند، چه انگیزه‌ای برای ادامه کار خواهد داشت؟

وقتی تولید‌کننده فیلم یا موسیقی که اثر خود را در فضای مجازی مشاهده می‌کند و عموم مردم بدون آن که بدانند که حقوقی در این بین وجود دارد، برای یکدیگر ارسال می‌کنند، با چه رویی می‌توان به صورت او نگاه کرد؟!

و در نهایت باید پدیدآورنده واقعی مطمئن باشد که اثر وی با دقت و عالمانه در اداره کتاب مورد بررسی قرار می‌گیرد و دستگاه متولی امر فرهنگ، قدر آثار فاخر را به خوبی دانسته و حمایت لازم را در برابر آثار تقلیدی و کپی‌شده به انجام می‌رساند.

با این توضیحات مشخص گردید که برای رونق‌بخشی به تولید محتوا که مهمترین رکن توسعه علمی و فرهنگی کشور است، باید تدابیری اندیشید. نخست آنکه تولید‌کنندگان واقعی محتوا در حوزه‌های علمی، فرهنگی و هنری مورد شناسایی و ساماندهی قرار گیرند. بدیهی است که این کار باید به دور از مداخلات سیاسی و حزبی و گروهی صورت گیرد و همچنین تعداد انبوه ساختگی برای تبلیغات و القای این که چه تعداد زیادی تولید کننده محتوا داریم، مدنظر قرار نگیرد.

شناسایی این افراد راه‌های مختلفی دارد که اعم از سوابق علمی و تدریس در دانشگاه‌ها و بررسی کتاب‌های منتشر شده توسط هیئت کارشناسی است. امروز بانک اطلاعات اهل قلم شامل اسامی هر کسی است که کتابی منتشر کرده است. این تعداد زیاد نه تنها مقدار حمایت را برای هر فرد کاهش می‌دهد بلکه خدماتی که به آنها داده می‌شود باعث تشویق کتاب‌سازی نیز می‌شود.

اهل قلم واقعی باید دارای انجمن و تشکیلات تعاونی باشند تا ضمن دفاع از حقوق آنها، تامین مسکن و هزینه‌های مهم زندگی را برای آنها پیگیری کند. این انجمن به دلیل خصوصی بودن، دارای کارایی لازم بوده و می‌تواند دولت را در بررسی آثار و تدوین قوانین و پیگیری قضایی در صورت نقض حقوق اعضا کمک کرده و خودگردان باشد.

دوم آنکه با وجود قانون حمایت حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان و تمرکز قانونگذار بر حمایت از پدیدآورندگان، امروز شاهد نقض گسترده حقوق آنان هستیم. قوانین موجود باید اصلاح و روزآمد شود وگرنه زیرساخت حمایت از تولید محتوا فراهم نیست و نباید انتظار تحولی در این زمینه داشته باشیم.علاوه بر قانون، اجرای آن و دادرسی قضایی نیز باید متناسب با اهمیت تولید محتوا و وضعیت مالی تولید‌کنندگان آن اصلاح شود و در نهایت باید اهل قلم و تولیدکنندگان واقعی محتوا را با حقوق آشنا ساخت.

سوم آنکه با رتبه‌بندی تولیدکنندگان محتوا می‌توان به تعداد زیادی از آنها اطمینان داد که آثار آنها در کوتاه‌ترین زمان ممکن مورد بررسی قرار می‌گیرد و اصل بر آن است که محتوای تولیدی آنها بدون حذف و اصلاح منتشر خواهد شد حتی اگر جنبه انتقادی داشته باشد.

چهارم آنکه دولت برای حمایت از تولیدکنندگان محتوای فاخر اقدام به خرید کتاب برای کتابخانه‌های تخصصی و عمومی کند تا از این طریق به حقوق تالیف پدیدآورندگان کمک کرده باشد.

پنجم آنکه ارج و منزلت پدیدآورندگان باید در شان آنها باشد. حمایت معنوی از پدیدآورندگان دارای اهمیت بیشتری نسبت به حمایت مادی دارد. انتخاب کتاب‌های قابل تقدیر بصورت ماهانه، فصلی، سالیانه در موضوعات مختلف و اعلام در رسانه‌های عمومی می‌تواند یکی از مصادیق حمایت معنوی باشد.

ششم آن که از وجود اهل علم و فرهنگ و هنر در مناصب اجتماعی استفاده شود تا جوانان بدانند که قدر این افراد دانسته می‌شود و این طور نیست که اهالی قلم، افرادی منزوی، فقیر و رانده شده از مسئولیت‌های اجتماعی هستند.

سوای از این، بهره‌مندی مدیریت جامعه از این افراد باعث سامان یافتن امور خواهد شد؛ چراکه بسیاری از نابسامانی‌ها ریشه در نداشتن تخصص و ضعف در دانش و مدیریت مسئولان دارد.

ارسال نظرات