۲۶ مهر ۱۴۰۳ - ۱۴:۲۰
کد خبر: ۷۶۷۳۹۸
ذیل همایش ملی «دین فرهنگ و رسانه های نوین»؛

نشست تخصصی «دین و رسانه هاي نوین: مبانی و کارکردها» برگزار شد

نشست تخصصی «دین و رسانه هاي نوین: مبانی و کارکردها» برگزار شد
در همایش ملی «دین فرهنگ و رسانه های نوین» مقاله ای با عنوان بازنمایی کودک در اینستاگرام و بررسی صفحات کودک محور فضای مجازی ارائه شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نشست تخصصی «دین و رسانه هاي نوین: مبانی و کارکردها» ذیل همایش ملی «دین فرهنگ و رسانه های نوین» پیش از ظهر روز گذشته در دانشگاه صداوسیما به دبیری پویا رئیس اسبق دانشکده دین و رسانه برگزار شد.

معرفت شناسی  احساس در هنر - رسانه های مدرن

در اولین برنامه این نشست مقاله «معرفت شناسی  احساس در هنر - رسانه های مدرن با نگاهی به کیفیت رسانه ای در انتقال پیام های فرهنگ ایرانی» توسط علی اصغر فهیمی فر عضو هیئت علمی و دانشیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه تربیت ارائه شد.

نویسنده مقاله با بیان اینکه ورود تکنولوژی غرب به ایران بدون پشتوانه فکری آن بود، گفت: فرض این مقاله این است که هنرهای تکنولوژیک مانند سینما و تلویزیون رسانه هستند و ماهیت این پیام با کتاب و دیگر اقسار رسانه فرق می کند.

معرفت شناسی نوعی فلسفه است و باید بدانیم که هر یک از رسانه ها چگونه با ادراکات ما مواجه می شوند از این رو می توان رویکردهای معرفت شناسی را از رسانه پرسید زیرا رسانه ها امتداد توانایی های انسان هستند. در نگاه نیل پستمن ذات تلویزیون به گونه ای است که حرف های سرگرم کننده بزند و نمی توان در آن حرف های متافیزیکی زد.

اولین سؤال در رسانه های تعاملی ارزش و ذی حق بودن مخاطب است که خود کاربر بوده و در خلق پیام نقش دارد. رسانه ها مسیر خود را می روند از این رو فرایند تئوری سازی لازم است.

چکیده این مقاله به شرح ذیل است:

این مطالعه بدنبال تمرکز بر هنر -رسانه های سنتی و مدرن از حیث توانایی ها و عدم توانایی های انان در انتقال مفاهیم فرهنگی است و اینکه فرآیند تولید معرفت و معنا از طریق رسانه ها چگونه است؟  ایا از این نظر مابین رسانه های مختلف تفاوت یا تفاوت هایی وجود دارد؟ و اینکه رسانه ها چگونه موفق به شکل دهی الگوهای جدیدی از ادراک در انسان می شوند. ایا به محاق رفتن هنر-رسانه های سنتی ایرانی و جایگزین شده هنر رسانه های مدرن به چالش هایی در انتقال فرهنگ سنتی ایرانی منجر شده است؟. روش این مطالعه توصیفی-تحلیلی است و داده ها از طریق رجوع به منابع مکتوب بدست امده است. به عنوان نتیجه انکه هنر- رسانه های مدرن منجر به شکل بخشی به الگوهای ادراکی جدید در مخاطب میشوند و این الگو ها لزوما نمیتوانند دقایق فرهنگ و دستاوردهای زیبایی شناختی سنتی را بدرستی منتقل کنند.

راه‌حل خروج از اسلام هراسی: گفتگو در فضای مجازی

مقاله بعد اثر دکتر بشیر معتمدی استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با عنوان «راه‌حل خروج از اسلام هراسی: گفتگو در فضای مجازی» بود.

وی در ابتدا اسلام هراسی و ابعاد آن را تشریح و انگیزه رسانه ها از آن را توضیح داد و سپس به مصادیق اسلام هراسی پرداخت.

در بخش دوم این مقاله راه حل های مقابله با انواع اسلام هراسی از طریق رسانه های نوین ارائه و در آخر نیز به جنگ غزه به عنوان نمونه اشاره شده است.

چکیده این مقاله به شرح ذیل است:

جهان مجازي علاوه بر اينكه مي­تواند بازنمايي جهان واقعي باشد، مي تواند در جهت عكس جهان واقعي فضايي را ترسيم نمايد كه ساختارها و گفتمان­هاي حاكم بر آن را به چالش كشد. از جمله اين موارد  گفتمان اسلام­هراسي است كه در جهان واقع به صورت وسيع از رسانه­هاي بزرگي همچون راديو و تلويزيون به صورت يكسويه تبليغ مي­گردد و در نهايت منجر به فضاي خشونت، تقابل و برخورد تمدن­ها و فرهنگ­ها مي­شود. اما در مقابل اين گفتمان، گفتمان گفتگو و تعامل بين فرهنگ­ها و تمدن­ها قرار دارد. اين گفتمان از طريق رسانه فضاي مجازي امكان ظهور دارد. چراكه فضاي مجازي برپايه تعاملات دوسويه و افقي شكل گرفته و امكان ديالوگ، بحث و بيان نظرات در مورد واقعیت اسلام، متفاوت از چارچوب رسانه های وابسته به قدرت های استعماری را فراهم مي­كند و لذا مي­تواند به مقابله با گفتمان اسلام­هراسي كه توسط قدرتها انتشار مي­يابد، بپردازد و آن را به چالش كشاند. اين مقاله در پي آن است كه اين گزاره را به عنوان راه­حل مقابله با اسلام­هراسي مطرح نماید.

بررسی بازنمایی کودکان در اینستاگرام

در آخرین مقاله این نشست تخصصی مقاله « تطورات معنایی مفهوم کودکی؛ با تاکید بر نمایش کودکان شبه­بزرگسال در صفحات کودک­محور اینستاگرام» توسط زهرا مجدی زاده دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی در دانشگاه تهران که زیر نظر سرکار خانم اعظم راودراد استاد علوم ارتباطات این دانشگاه نوشته شده است، ارائه شد.

طی این پژوهش 11 پیچ پرطرفدار اینستاگرامی که متعلق به کودکان است به مدت 9 ماه مطالعه شده و الگوهای تکرار شونده شناسایی و بررسی شده است. شبه بزرگسال بودن کودک در بسیاری از این الگوها مشاهده شد. در این پیج ها کودکان کمتر در اتاق شخصی بوده و در محل های متعلق به بزرگسالان بازنمایی می شوند و همچنین دختران با لباس هایی نیمه عریان و پسران نیز با چهره های خیابانی و گنگ نمایش داده می شود.

دختران نمایش داده شده، در اتاق شخصی خود میز آرایش داشته و پسربچه ها نیز با قلیان، آلات موسیقی و موارد مشابه نمایش داده می شوند، کودکان در این پیج ها به شدت توانمند هستند و امور خود را مستقلانه انجام می دهند، کودکانی که جلوی مادر یا پدر حرکت می کنند که سایه والدین را در استقلال کودک نشان می دهد.

در یکی از تصاویر کودک 40 روزه ای دیده می شود که گردنبند متال داشته و یک گیتار مینیاتوری را به دست گرفته است و پرتکرار ترین بحث نیز آرایش کردن دختربچه ها است

کودک در اینستاگرام به بزرگسال قهرمان نیست بلکه به انجام فعالیت های بزرگسالان مانند آرایش کردن می پردازد و بر اساس سرمایه داری نئولیبرال کودکان به شدت مصرف گرا بوده و تمایلات جامعه نئولیبرال را دارند.

به نظر می رسد که چیزی از کودکان نمایش داده می شود که به خودِ آرمانی مادران نزدیک بوده و شبحی از آزادی را دارد.

چکیده این مقاله به شرح ذیل است:

هویت کودک و مفهوم کودکی امری برساخته است و در طول تاریخ و تحت­تاثیر شرایط اجتماعی، نوع نگاه به کودک و چگونگی معنا دادن به کودک تغییر کرده است. مروری بر ادبیات مفهومی پیرامون کودکی، تغییر و تحولات این مفهوم از کودک منفعل و ناتوان عصر مدرن به کودک کنشگر و انتخابگر در عصر پسامدرنیته و جهانی­شدن را نشان می­دهد. رسانه­ها همواره یکی از عوامل تاثیرگذار بر برساخت، انتقال و تغییر معانی و مفاهیم و از جمله مفهوم کودکی بوده­اند و امروزه رسانه­های اجتماعی همچون اینستاگرام این فرصت و امکان را برای مادران فراهم آورده­اند تا با مدیریت صفحات کودک­محور، معنای مطلوب و منحصر به فرد خود را برای زندگی خود و کودکان­شان شکل دهند و در برساخت هویت کودکی نقش ایفا کنند. در این پژوهش، صفحات کودک­محور اینستاگرام ایرانی با استفاده از روش تحلیل نشانه­شناسی اجتماعی مورد تحلیل قرار گرفت و یافته­ها غالب بودن مضمون کودکِ شبه­بزرگسال در این صفحات را نشان داد. کودکان بازنمودشده در این صفحات، نه­تنها در رفتار؛ بلکه همچنین در تن­آرایی و نحوه ظاهر و پوشش، در دغدغه­ها و علایق، و در توانمندی­ها و برخورداری­هایشان مشابه بزرگسالان هستند. به­‌نظر می­رسد که برساخت معنایی کودک شبه‌­بزرگسال در اینستاگرام از سویی متاثر از شرایط اجتماعی پسامدرنیته و جهانی‌­شدن بوده و از سوی دیگر، با ارزش‌­های سرمایه­داری حاکم بر اینستاگرام متناسب است. در نهایت، این مادران هستند که با کنشگری خود در اینستاگرام بازتاب­دهنده معناهای نوین کودکی و در عین حال پیشروان ترویج­دهنده و توسعه­دهنده این معناهای جدید کودکی در بستر جامعه ایرانی هستند.

ارسال نظرات