غلبه مصلحتسنجیهای کوتاهمدت بر محاسبات امنیتی بلندمدت در توافق جدید ایران با آژانس

اشاره: این روزها، در رسانه های داخلی و خارجی بحث از توافق قاهره میان جمهوری اسلامی ایران و آژانس بینالمللی انرژی اتمی است؛ توافقی که گفته میشود قرار است بنبستی بیسابقه را بشکند. بنبستی که ریشه در حملات به تأسیسات صلحآمیز هستهای ایران دارد؛ واقعهای که برای نخستین بار در تاریخ آژانس، تأسیساتی را هدف قرار داد که تا لحظه آخر، چرخ همکاریشان با آژانس متوقف نشده بود. این اتفاق، پروتکلهای بازرسی و راستیآزمایی را در برابر سناریویی ناشناخته قرار داد که هیچ دستورالعملی برای آن وجود نداشت.
توافق قاهره؛ معمایی دیپلماتیک در غبار ابهام و بیخبری
در پس این پرده ابهام، توافق قاهره به عنوان مسیر تازهای برای همکاریها معرفی میشود، اما گویی این مسیر از همان ابتدا در پر از پرسشها و تردیدها فرو رفته است. امضای این توافق و فراتر از آن، نحوه اجرای آن، تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی بیشماری قرار دارد که بسیاری از آنها هنوز در هالهای از ابهام قرار دارند.
همچنین به محض اعلام این توافق، با موجی از انتقادات سیاستمداران و نمایندگان مجلس شورای اسلامی همراه شد. برخی نمایندگان مجلس با صراحت این توافق را ناقض قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریمها و صیانت از حقوق ملت ایران دانستند و این پرسش بزرگ را مطرح کردند که آیا خطوط قرمز کشور در این توافق رعایت شده است یا خیر؟
آنچه بر پیچیدگی ماجرا میافزاید، عدم انتشار عمومی متن توافق قاهره است. پس از جلسهای سه ساعته و پر از حرف و حدیث میان کمیسیون امنیت ملی مجلس و وزیر خارجه، متن توافق تنها در اختیار اعضای کمیسیون قرار گرفت، آن هم با محدودیتهای دیپلماتیک که مانع از شفافیت کامل و دسترسی عموم به جزئیات آن شد.
همین عدم شفافیت، زمینه را برای گمانهزنیها، نگرانیها و طرح پرسشهای بیشمار فراهم آورده است. در غیاب یک سند صریح و قابل دسترس، چگونه میتوان از رعایت خطوط قرمز اطمینان حاصل کرد و چه تضمینی برای همسویی این توافق با منافع ملی وجود دارد؟ توافق قاهره در حال حاضر بیش از آنکه یک راهحل شفاف باشد، یک معمای دیپلماتیک است که در سایه ابهام و بیخبری، پرسشهای فراوانی را بیجواب گذاشته است.
از این رو خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا برای تحلیل و بررسی دقیق همکاری جمهوری اسلامی ایران با آژانس بین المللی اتمی و توافق قاهره میان عابس عراقچی و گروسی با حجت الاسلام محمد ملک زاده، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به گفتوگو نشسته است که متن کامل این گفتوگو بدین شرح است:
رساـ با توجه به سابقه برجام و اینکه مسئولان پس از جنگ ۱۲ روزه به این تنیجه رسیدند که گروسی نقش اساسی در ارائه اطلاعات مراکز هسته ای به دشمن داشته است، مذاکرات ایران و آژانس را به صلاح کشور می دانید؟
با توجه به پیشینه مذاکرات ایران و غرب و بدعهدی مکرر طرفهای غربی در برجام، و نیز سناریوی جنگ ترکیبی ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران در اوج مذاکرات، و سرنخهای جدی از نقش رافائل گروسی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی در انتقال اطلاعات حساس مراکز هستهای ایران به دشمن، در ارزیابی تصمیم دولت مبنی بر شروع مجدد مذاکرات ایران و آژانس از منظر امنیت ملی و نگاه رهبر معظم انقلاب لازم است به چند نکته توجه داشت:
1. تجربه نشان داده است که گزارشها و دادههایی که آژانس از ایران دریافت کرده، در موارد متعددی (بهویژه در پروندههای سال ۲۰۰۲ و پس از آن) خیلی سریع به دست سرویسهای اطلاعاتی غربی و رژیم صهیونیستی رسیده است. با توجه به این مسئله تصمیم دولت به شروع مذاکرات و اجازه بازدید از مراکز هستهای ایران در شرایط حساس کنونی که در وضعیت نه جنگ و نه صلح قرار داریم از لحاظ امنیت ملی با ابهامات زیادی همراه است.
2. رفتار کشورهای غربی (بهویژه آمریکا) پس از توافق رسمی (برجام) نشان داد که آنها به هیچ یک از تعهدات خود پایبند نیستند، آنها علیرغم پای بندی ایران به تعهدات خود، تحریمها را حفظ یا حتی تشدید کردند، و از آژانس بهعنوان ابزار فشار استفاده کردند. از این رو توافق جدید ایران با آژانس نیز میتواند اهرم فشار دیگری علیه ایران در اختیار غرب قرار دهد.
3. رهبر انقلاب بارها بر چند اصل تاکید کردهاند: اصل اول اعتماد نکردن به دشمن بهخصوص آمریکا و کشورهای همپیمانش است. اصل دوم تاکید ایشان بر پرهیز از مذاکره تحت فشار است. مذاکرات و توافقات فعلی ایران با آژانس تحت فشار غرب یک خطای راهبردی است.
با توجه به نکات فوق، مذاکرات و توافقات ایران با آژانس به سبک گذشته بدون تقویت و ارتقای فنی سیستمهای نظارت و ضدنفوذ اطلاعاتی و تضمینهای عملی طرفهای غربی مبنی بر به رسمیت شناختن حق برخورداری ایران از انرژی هستهای و غنی سازی، عملاً اهرم فشار دشمن را تقویت میکند و تجربههای قبلی نیز نشان میدهد که هزینه چنین روندی بیشتر از منفعت آن خواهد بود. بنابراین در وضعیت فعلی، بازگشت به هرگونه مذاکره یا همکاری گسترده با آژانس بدون بازطراحی کامل چارچوبهای امنیتی و ضمانتهای عملی از سوی طرف مقابل، به صلاح امنیت ملی نیست.
رساـ برخی نگران خیانت دوباره آژانس و گروسی در مذاکرات هستند و سرنوشت لیبی و عراق را گوشزد میکنند، با توجه به روایت متناقض آقای عراقچی و گروسی سرانجام این مذاکرات را چگونه می بینید؟
اگر بخواهیم سرنوشت احتمالی این مذاکرات را با عینک تجربههای پیشین در ایران و سایر کشورها ببینیم، به نتایج قابل توجهی می رسیم. در کشور لیبی زمانی جنگ اتفاق افتاد که دولت این کشور تمام برنامه هستهای را تحویل داد، آژانس هم تأیید کرد، اما چند سال بعد ناتو دولت لیبی را سرنگون کرد. در عراق پس از بازرسیهای کامل و تأیید آژانس، آمریکا به بهانههای بیهوده حمله کرد و حکومت را ساقط نمود.
در ایران نیز در دوره برجام، بخش مهمی از اطلاعات محرمانه هستهای و سایتها از طریق آژانس در اختیار دشمنان قرار گرفت و حتی هدف عملیات خرابکارانه قرار گرفت و در نهایت هم اسرائیل و آمریکا به ایران حمله مستقیم کردند. این موارد نشان میدهد که ضمانت امنیتی واقعی از جانب آژانس یا غرب وجود ندارد و حتی مذاکرات میتواند به ابزار عملیات نظامی-اطلاعاتی بدل شود. اکنون ثابت شده که ماهیت ساختاری آژانس، ابزار سیاسی در دست قدرتهای غربی بخصوص آمریکا است.
مدیرکل آژانس اگرچه ظاهراً بیطرف معرفی میشود، اما عملاً تحت فشار شورای حکام و حامیان غربی خود عمل میکند. اختلاف لحن و سخنان متناقض عراقچی و گروسی نیز تجربه برجام را یادآوری میکند؛ در برجام دولت ایران از برداشته شدن کامل تحریم ها سخن می گفت اما در عمل هیچ تحریمی برداشته نشد و کشورهای غربی برجام را «مرحله مقدماتی فشار جدید» میدیدند.
بنابراین در مذاکرات و توافقات امروز با آژانس نیز میتوان انتظار داشت که باز شدن دوباره مسیر دسترسی و تبادل اطلاعات، شانس عملیات اطلاعاتی و خرابکاری را بالا ببرد. نتیجه نهایی، توافقی نیمبند و شکننده باشد که هر لحظه میتواند با یک گزارش گروسی یا فشار آمریکا نقض شود.
رساـ قرار بود پس از جنگ به حساب گروسی رسیده شود اما مشاهده میکنیم که نه تنها برخوردی صورت نگرفت بلکه دوباره با او مذاکره هم شد، این تغییر سیاست در سطح شورای عالی امنیت کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
این تغییر متاسفانه گویای عدم ثبات در تصمیم گیریهاست و می تواند اعتبار ایران را خدشه دار سازد. شاید برخی به دلیل ترس از فعال شدن مکانیسم ماشه توصیه به انجام این مذاکرات کرده باشند اما در عمل خواهیم دید که این گونه عقب نشینی ها یا مصلحت اندیشی ها، فشار طرفهای غربی را تشدید خواهد کرد.
در واقع خطر اصلی این نوع عقبنشینیها این است که طرف مقابل آن را علامت ضعف تعبیر خواهد کرد. در هر حال نباید اجازه داد کفه مصلحتسنجیهای کوتاهمدت بر محاسبات امنیتی بلندمدت غلبه کند، که میتواند به همان چرخه سابق مذاکره – نفوذ– ضربه ختم شود.