قوی شدن، عامل اتحاد ملی و پیشرفت پایدار است

اشاره: رهبر معظم انقلاب با تأکید بر «قوی شدن» نشان داد که اقتدار و وحدت ملی تنها با اتکا به ظرفیتهای داخلی محقق میشود. تقویت اقتصاد، فناوری و معیشت مردم ستون اصلی این راهبرد است؛ وقتی سفره مردم در امنیت و ثبات باشد دشمن نه راه نفوذ دارد و نه توان ایجاد تفرقه. تجربه تحریمها و فشارهای خارجی بهوضوح نشان داد که قدرت واقعی در دست کسانی است که میتوانند به توان داخلی تکیه کنند و گفتمان «ما میتوانیم» را نهادینه سازند.
در این مسیر نخبگان و حوزههای علمیه نقش راهبردی دارند. نخبگان با نوآوری، آموزش و ارائه راهکارهای علمی و روحانیت با تبیین دستاوردهایی مانند فناوری هستهای در زندگی روزمره مردم، حمایت اجتماعی و اعتماد عمومی را شکل میدهند. وقتی مردم درک کنند که این دستاوردها برای رفاه، استقلال و پیشرفت کشور حیاتی است، وحدت ملی تقویت میشود و جامعه به قدرتی پایدار برای عبور از فشارها تبدیل میگردد.
در همین زمینه خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، با حجت الاسلام اسماعیل کاظمی زرومی امام جمعه پرند گفتوگویی انجام داده است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
رسا ـ به باور شما مهمترین عواملی که میتواند اتحاد ملی اشارهشده در بیانات رهبر معظم انقلاب را در بلندمدت تقویت کند چیست؟ و نقش نخبگان در تحکیم این وحدت چگونه تعریف میشود؟
تقویت اتحاد ملی در نگاه رهبر معظم انقلاب تنها یک ضرورت مقطعی یا شعاری سیاسی نیست بلکه راهبردی بنیادین برای بقای عزت و اقتدار کشور به شمار میرود. مهمترین عامل در این زمینه قوی شدن کشور در عرصههای مختلف است؛ بهویژه در حوزه اقتصاد که مستقیماً با «سفره مردم» و زندگی روزمره آنان پیوند دارد. اگر مردم احساس کنند معیشتشان در امنیت و ثبات قرار دارد و نظام در تأمین نیازهای اساسی آنان توانمند است دشمن هیچ نقطه اتکایی برای ایجاد تفرقه و بیاعتمادی نخواهد یافت.
از سوی دیگر تجربه نشان داده است هر زمان فشارهای خارجی مانند تحریمها یا اجرای مکانیسم ماشه شدت میگیرد دشمنان میکوشند از طریق مشکلات اقتصادی و فشار بر زندگی مردم این اتحاد مقدس را متزلزل کنند. اما در مقابل اقتدار اقتصادی و علمی میتواند به سپری در برابر این هجمهها بدل شود و دشمن را از هرگونه فکر تعرضی یا برنامهریزی برای برهمزدن انسجام داخلی مأیوس سازد.
در این مسیر نخبگان و فرهیختگان جامعه نقشی تعیینکننده دارند. آنان باید با تبیین درست شرایط، تقویت امید اجتماعی و ارائه راهکارهای عملی برای حل مشکلات مردم را نسبت به آینده امیدوار نگاه دارند. علاوه بر این نخبگان با ایفای نقش در عرصههای علمی، فرهنگی، رسانهای و مدیریتی میتوانند گفتمان «قوی شدن» را در جامعه نهادینه کنند و روحیه خودباوری ملی را ارتقا دهند. بدین ترتیب اتحاد ملی نه تنها در برابر توطئهها آسیبپذیر نخواهد شد بلکه به سرمایهای پایدار برای پیشرفت کشور بدل میشود.
رسا ـ راهبرد قوی شدن که به عنوان جایگزین مذاکره تحت فشار در بیانات رهبری مطرح شد، در عرصههای داخلی و خارجی چه ابعادی دارد؟ و چگونه میتوان آن را تقویت کرد؟
راهبرد قوی شدن پیش از هر چیز، به تکیه بر ظرفیتهای داخلی در حوزههای اقتصادی، علمی و فناوری مربوط میشود؛ همان نگاهی که رهبر معظم انقلاب طی سالهای متمادی در قالب شعار سال و تأکید بر اقتصاد مقاومتی مطرح کردهاند. اگر این نگاه در گذشته با جدیت بیشتری دنبال میشد، امروز فاصله ما با دشمنان بسیار بیشتر بود و آنان حتی جرئت تهدید جمهوری اسلامی را نداشتند.
این راهبرد بر همان ایدئولوژی «ما میتوانیم» که شهید حاج قاسم سلیمانی بارها بر آن تأکید میکرد، استوار است. تجربه موفق ایران در حوزههای حساس مانند صنایع هستهای و نظامی نشان داده است که تکیه بر توان داخلی میتواند گرههای بزرگی را بگشاید و پیشرفت واقعی ایجاد کند. امروز نیز حل بسیاری از مشکلات کشور در گرو همین اعتماد به توان ملی و استفاده از سرمایههای انسانی و علمی داخلی است.
در عرصه خارجی نیز قوی شدن به معنای نگاه عزتمندانه و مستقل به جهان است؛ یعنی کنار گذاشتن نگاه از بالا به پایین قدرتهای استعماری و استکباری و اتکا به تواناییهای خود. چنین رویکردی هم پشتوانهای برای اتحاد داخلی فراهم میکند و هم مانع از آن میشود که دشمنان به فکر فشار یا تعرض علیه جمهوری اسلامی بیفتند.
رسا ـ با توجه به بیانات رهبر معظم انقلاب ، مهمترین پیام معظم له را برای جامعه علمی و فرهیخته کشور چه میدانید؟ و وظیفه این قشر در قبال تاکید بر تقویت داخلی چیست؟
مهمترین پیام رهبر معظم انقلاب برای نخبگان این است که اولاً به متن و روح کلی سخنان ایشان توجه کنند و از پرداختن به حسابکشیهای جناحی یا تفسیرهای کوچکنگرانه بپرهیزند؛ ثانیاً روی مسیرِ اعتماد به توان داخل متمرکز شوند. برداشت اساسی این پیام این است که باید «دندان طمع» استکبار و قدرتهای خارجی را برای همیشه کند کنیم؛ یعنی با تقویت ظرفیتهای داخلی در علم، فناوری و اقتصاد، تکیهگاه کشور را از بیرون به درون منتقل کنیم.
نخبگان وظیفه دارند این راهبرد را به صورت عملی و نظری پیش ببرند: جوانان را نسبت به «ما میتوانیم» امیدوار کنند، راهبرد و افق بلندمدت تعیین کنند و علوم و فناوریهای مهم را برای رفع نیازهای ملی به کار گیرند. در عمل یعنی تمرکز روی پژوهشهای کاربردی، تبدیل دانش به تولید صنعتی و فناورانه، تربیت نیروی ماهر و ارائه راهحلهای مدیریتی برای گشودن گرههای اقتصادی داخل کشور.
همزمان باید واقعیت تعاملات بینالمللی را نیز شناخت: تقویت داخلی به معنای قطع کامل تعامل با جهان نیست؛ بلکه به معنای عزتمندانه و انتخابگرایانه ارتباطگیری با کشورها (مثلاً مناسبات اقتصادی با چین، روسیه و دیگران) است در حالی که وابستگی شکننده به غرب و نظام استعماری را کاهش میدهد. نخبگان باید شبکههای همپیمانی و همکاری علمی ـ اقتصادی با کشورهای همسوی منافع ملی را تقویت کنند تا محدودیتها و تحریمها کمتر به پیشرفت داخلی آسیب بزنند.
خلاصه اینکه نقش نخبگان ترکیبی از «تبیین» (روشنگری افکار عمومی و نسلهای جوان)، «نوآوری» (تبدیل علم به محصول و خدمت)، «آموزش» (پرورش نیروی انسانی توانمند) و «راهبری راهبردی» (طراحی و پیادهسازی سیاستهای استقلالبخش) است همه برای آنکه کشور روی پای خود بایستد و وحدت ملی به قدرتی پایدار برای عبور از فشارها بدل شود.
رسا ـ نقش حوزه های علمیه در تبیین دستاوردهایی مانند فناوری هستهای برای افکار عمومی و همچنین تقویت گفتمان وحدتآفرین به جای تخریب، چگونه باید باشد؟
واقعیت این است که اگر طلاب و روحانیون شناخت دقیق و عمیق نسبت به ابعاد مختلف فناوری هستهای ـ از بخشهای دارویی و درمانی گرفته تا تولید انرژی و حتی حوزههای کشاورزی و صنعت ـ داشته باشند، طبیعتاً با همه توان از این دستاورد ملی حمایت خواهند کرد و میتوانند این آگاهی را به جامعه منتقل کنند.
برای مثال امروز اگر مردم بدانند انرژی هستهای میتواند بخشی از مشکل کمبود برق کشور را برطرف کند یا در حوزه کشاورزی باعث افزایش بهرهوری و کاهش هزینهها شود، و یا در صنایع پیشرفتهای همچون هوافضا نقشآفرین باشد نگاه آنان نسبت به این فناوری صرفاً سیاسی نخواهد بود بلکه آن را ضرورتی برای زندگی روزمره و آینده فرزندان خود خواهند دانست.
بنابراین وظیفه حوزههای علمیه دو بخش دارد: نخست آنکه خودِ طلاب با آموزش و تبیین علمی به درک درست از ظرفیتهای هستهای برسند؛ دوم اینکه این آگاهی را در منابر، سخنرانیها و فعالیتهای تبلیغی به زبان ساده و قابل فهم برای عموم مردم منتقل کنند. وقتی مردم باور کنند که فناوری هستهای به اندازه «نان روزانه» برای استقلال، رفاه و پیشرفت کشور ضروری است حمایت عمومی به صورت طبیعی شکل خواهد گرفت و این خود زمینهساز گفتمان وحدتآفرین ملی خواهد شد.