اقتصاد مقاومتی؛ راهی روشن در سیره امامین انقلاب که در غبار غفلتها کمفروغ شد

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، بیستونهم بهمن ۱۳۹۲ را میتوان نقطه عطفی در تاریخ اقتصادی جمهوری اسلامی دانست؛ روزی که رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور ابلاغیهای جامع و آیندهنگر، «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» را به رؤسای قوای سهگانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ کردند. این سیاستها که محصول سالها تجربهی کشور در مواجهه با جنگ تحمیلی اقتصادی و نیز برآمده از مشورتهای عمیق در سطح عالی نظام بود در حقیقت نقشه راهی برای عبور از گردنههای سخت تحریم، وابستگی نفتی و تهدیدهای جهانی به شمار میرفت.
رهبر معظم انقلاب در آن ابلاغیه با بیانی روشن تأکید کردند که اقتصاد مقاومتی نهتنها قدرت ایستادگی در برابر دشمنان را افزایش میدهد بلکه میتواند الگویی الهامبخش برای جهان اسلام و بلکه همه ملتها در برابر نظام سلطه ارائه کند.
ظرفیتهای عظیم ایران برای تحقق اقتصاد مقاومتی
ایران اسلامی از مواهب گسترده مادی و معنوی برخوردار است: منابع عظیم نفت و گاز، معادن متنوع، موقعیت ژئوپلیتیکی ممتاز، زیرساختهای گسترده و مهمتر از همه سرمایه انسانی جوان و کارآمد. رهبر معظم انقلاب بارها تأکید کردهاند که اگر این ظرفیتها در چارچوب الگوی بومی اقتصاد مقاومتی سامان یابند کشور نهتنها مشکلات داخلی خود را حل خواهد کرد بلکه میتواند از تهدیدها فرصت بسازد و در سطح جهانی پیشرو باشد.
کمتوجهیها و فرصتهای از دسترفته
با وجود گذشت بیش از یک دهه از ابلاغ سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی واقعیتهای موجود نشان میدهد که بخشهای مهمی از این سیاستها یا اجرا نشده و یا ناقص اجرا شده است.
- وابستگی بودجه به نفت همچنان پابرجاست. هرچند سهم صندوق توسعه ملی افزایش یافت اما در عمل بخش قابل توجهی از درآمدهای نفتی همچنان صرف هزینههای جاری میشود.
- اقتصاد دانشبنیان به عنوان یکی از ارکان اصلی اقتصاد مقاومتی رشد قابل ملاحظهای داشته اما فاصله با رتبه نخست منطقه که در سیاستها تصریح شده همچنان زیاد است.
- شفافسازی و سالمسازی اقتصاد بهویژه در حوزههای مالی، ارزی و تجاری با موانع فراوان روبهرو بوده و بسیاری از زمینههای فسادزا هنوز از میان نرفتهاند.
- مدیریت مصرف و ترویج کالای داخلی به گفتمان عمومی بدل نشد و بازار همچنان شاهد هجوم کالاهای خارجی است حتی در حوزههایی که تولید داخلی کیفیت و ظرفیت لازم را دارد.
این کمتوجهیها به خوبی نشان میدهد که بین سیاستگذاری کلان و اجرا فاصلهای جدی وجود داشته است.
چرا اقتصاد مقاومتی به گفتمان عمومی بدل نشد؟
یکی از بندهای مهم ابلاغیه لزوم گفتمانسازی و تبیین ابعاد اقتصاد مقاومتی در محیطهای علمی، آموزشی و رسانهای بود. اما آیا واقعاً چنین شد؟ پاسخ روشن است: نه.
اقتصاد مقاومتی به جای آنکه به یک فرهنگ ملی و باور عمومی بدل شود عمدتاً در سطح شعارهای مناسبتی باقی ماند. کمتر شاهد برنامهسازیهای جذاب در رسانه ملی برای ترویج سبک زندگی اقتصادی مقاوم بودیم. در دانشگاهها و مراکز علمی گرچه همایشها و مقالاتی نوشته شد اما پیوندی واقعی میان سیاستها و پژوهشهای علمی ایجاد نشد. در نتیجه اقتصاد مقاومتی هنوز برای بسیاری از مردم و حتی برخی مسئولان مفهومی مبهم یا صرفاً شعاری است.
پیوند اقتصاد مقاومتی با سیره امامین انقلاب
برای فهم اهمیت اقتصاد مقاومتی باید به سیره امام خمینی(ره) و امام خامنهای(مدظلهالعالی) رجوع کرد.
امام خمینی(ره) در دوران دفاع مقدس بارها بر «خودکفایی» و «تکیه بر ظرفیتهای درونی» تأکید میکردند و معتقد بودند که ملت ایران میتواند با دست خالی هم در برابر ابرقدرتها بایستد.
رهبر معظم انقلاب نیز از سالهای آغازین زعامت خود همواره نسبت به خطر وابستگی اقتصادی هشدار داده و بر ضرورت مقاومسازی اقتصاد تأکید داشتند. سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی در حقیقت تجمیع و نهادینهسازی همین سیره و اندیشهها در قالبی منسجم و اجرایی بود.
بنابراین غفلت از این سیاستها در حقیقت غفلت از بخشی از سیره امامین انقلاب است؛ سیرهای که بر استقلال، عزت و تکیه بر توان درونی ملت ایران استوار است.
آثار کمتوجهی به اقتصاد مقاومتی
نتایج بیتوجهی به اقتصاد مقاومتی را میتوان در چند محور خلاصه کرد:
- آسیبپذیری در برابر تحریمها: به دلیل وابستگی به درآمد نفت و ضعف در تنوعبخشی به شرکای تجاری تحریمهای دشمن در سالهای اخیر اثرگذاری زیادی بر معیشت مردم گذاشت.
- رشد تورم و کاهش قدرت خرید مردم: مدیریت مصرف و اصلاح نظام مالی کشور آنگونه که باید محقق نشد و همین مسئله به افزایش تورم ساختاری انجامید.
- افزایش فاصله طبقاتی: سهمبری عادلانه عوامل تولید و ارتقای نقش طبقات کمدرآمد یکی از بندهای مهم اقتصاد مقاومتی بود اما در عمل شکاف طبقاتی همچنان پابرجاست و گاه تشدید میشود.
- فرصتسوزی در حوزه صادرات غیرنفتی: حمایت هدفمند از صادرات کالاها و خدمات و گسترش بازارهای منطقهای میتوانست ایران را به بازیگر اصلی اقتصادی منطقه بدل کند اما عدم برنامهریزی و ثبات مقررات مانع از تحقق این هدف شد.
راهکار برای بازگشت به مسیر درست
بازخوانی دوباره سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی نشان میدهد که این سند همچنان کارآمد و روزآمد است. مشکل در متن سیاستها نیست بلکه در اجرای آن است. برای جبران گذشته باید:
- ایجاد عزم ملی: همه قوا و دستگاهها باید باور کنند که اقتصاد مقاومتی تنها راه برونرفت از بحرانهای اقتصادی است.
- گفتمانسازی واقعی: رسانهها، حوزههای علمیه، دانشگاهها و آموزش و پرورش باید مفاهیم اقتصاد مقاومتی را به زبان ساده و کاربردی به جامعه منتقل کنند.
- شفافیت و مبارزه جدی با فساد: بدون سالمسازی اقتصاد، هیچ سیاستی به نتیجه نمیرسد.
- حمایت عملی از تولید داخلی: صرفاً شعار «کالای ایرانی بخریم» کافی نیست؛ باید کیفیت تولید را ارتقا داد، هزینههای تولید را کاهش داد و زمینه رقابت عادلانه با کالای خارجی را فراهم کرد.
- تقویت دیپلماسی اقتصادی: استفاده از ظرفیت همسایگان و سازمانهای منطقهای میتواند قدرت مقاومت اقتصادی را افزایش دهد.
اقتصاد مقاومتی، مسیر تحقق آرمانها
سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی متنی خشک و صرفاً اداری نیست؛ بلکه تجسمی از آرمانهای انقلاب اسلامی در عرصه اقتصاد است. این سیاستها راهی روشن برای عزت و استقلال ملت ایران ترسیم میکنند. هرگونه کمتوجهی به این سیاستها به معنای فاصله گرفتن از سیره امامین انقلاب و نیز به معنای فرصتسوزی در برابر دشمنانی است که لحظهای از طراحی جنگ اقتصادی علیه ایران دست برنمیدارند.
اکنون که جهان بیش از گذشته با بحرانهای اقتصادی، جنگها و بیثباتیهای مالی روبهروست بازگشت به مسیر اقتصاد مقاومتی ضرورتی دوچندان یافته است. مسئولان و مردم باید با تکیه بر ظرفیتهای درونی، روحیه جهادی و اعتماد به وعده الهی این سند بالادستی را از شعار به واقعیت تبدیل کنند تا حماسه اقتصادی ملت ایران نیز همچون حماسه سیاسی در برابر چشم جهانیان بدرخشد.