محمدعلی طاهری؛ از شعور کیهانی تا مواضع سیاسی

آقای محمدجواد نصیری، کارشناس و پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور در گفتوگویی با خبرنگار گروه فرق و ادیان خبرگزاری رسا، ضمن معرفی اسامی مختلف این فرقه تاکید کرد: کتاب «انسان از منظری دیگر» که به نوعی اساسنامه این فرقه محسوب میشود، اتصال به حلقههای متعدد شبکه شعور کیهانی را مبنای مسیر سیر و سلوک میداند. بررسی محتوای کلاسها، جزوات و کتب طاهری نشان میدهد که در پس این اصطلاح، تفسیری انحرافی و التقاطی از مفاهیم دینی وجود دارد. طاهری این شبکه را با اسامی مختلفی چون روحالقدس، آگاهی برتر، جبرئیل و یدالله معرفی میکند و در عین حال مدعی است که این شبکه، یک «ملکه» یا فرشته است که در قالب دو هوشمندی مثبت و منفی نمایان شده و خالق جهان دوقطبی (خیر و شر) مادی ماست.
وی ادامه داد: نکته قابل توجه آن است که طاهری در جای دیگر، ابلیس را نیز «ملکه» میخواند و او را خالق جهان دوقطبی میداند. او با تطهیر شیطان، وی را تنها موحد درگاه الهی معرفی کرده و عدم سجده ابلیس بر حضرت آدم را نشانهای از مقام والای او تلقی میکند. این فرضیه مطرح است که شبکه شعور کیهانی، نام دیگری است که با ظرافتهای خاصی برای تبیین مقام ابلیس به کار گرفته شده است. او حتی مدعی است که خداوند با یک برنامه از پیش تعیینشده، از ابلیس خواسته بود که بر آدم سجده نکند تا پس از آن، جهان دوقطبی را خلق کند.
التقاط در منابع و باورهای مادی
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور با معرفی یکی از آسیب های اصلی این فرقه ابراز داشت: یکی از آسیبهای بنیادین این جریان، التقاطی بودن آموزههاست. طاهری سابقه آموزش مباحث ریکی و انرژی درمانی را از اقامت خود در ژاپن دارد و این نوع درمانگری را به ایران آورده و با اصطلاحات شبهمعنوی مخلوط کرده است. وجود کتب متعدد فرقهها و جریانهای شبهمعنوی در محل بازداشت وی و یادداشتبرداریهای او، گواه این رویکرد التقاطی است.
وی ضمن ابراز تاسف از عقاید باطل این فرقه اظهار داشت: در حوزه باورهای ماورایی، طاهری عالم را عمدتاً مادی تلقی میکند و ملائکه را شخصیتهای مستقل الهی نمیداند، بلکه آنها را قوانین حاکم بر جهان هستی میشمارد. به عنوان مثال، فرشته مقرب الهی، حضرت عزرائیل، را همان قانون «خستگی» (آنتروپی) و فرسودگی شامل بر ذرات و اجسام میداند که باعث از کار افتادن و اتمام عمر میشود.
نصیری با تاکید بر عوارض و آسیب های جلسات این فرقه بر اعضای آن افزود: آسیبهای جسمی و روانی این فرقه نیز بسیار گسترده بوده است. به عنوان مثال، خانم دانشجویی که به امید درمان سردردهای مزمن جذب این جلسات شده بود، پس از شرکت در جلسات «اتصال به شبکه شعور»، دچار تشنجهای متناوب شد و در حال حاضر به طور کامل فلج شده و قدرت تکلم خود را از دست داده است. مادر وی اعلام کرده که دخترش پس از این جلسات، ترس عجیبی در چشمهایش دارد.
درمانگری ادعایی جذاب برای اغفال
نصیری از فریب درمانگری و سوءاستفاده از اجنه در این فرقه گفته و ادامه داد: بخش عمدهای از جذب مردم به عرفان حلقه، ادعای درمانگری و «فرادرمانی» است، به ویژه برای بیماریهای لاعلاج یا سختعلاج. طاهری و مربیانش ادعا میکنند که میتوانند با اتصال سریع و کمهزینه، یا با خارج کردن «موجودات غیرارگانیک» (جن و ارواح سرگردان) از بدن، افراد را درمان کنند. این وعدهها که اغلب دروغ هستند، باعث سرازیر شدن مردم به این جریان میشود. در حالی که بخش زیادی از گزارشها حاکی از آن است که افراد سالم وارد این فرقه شده، آسیبهای ماورایی دیدهاند و برخی نیز در نهایت در تیمارستان بستری شدهاند.
وی ادامه داد: این جریان همچنین با وعده ارتباط با ماورا و کسب آگاهیهایی که آن را منتسب به شبکه شعور کیهانی میداند، افراد را جذب میکند. در توصیف این آگاهیها، منتقدان به آیه ۱۲۱ سوره انعام استناد میکنند که میفرماید: «ان الشیاطین لَیوحون الی اولیائهم» (شیاطین به دوستان خود مطالبی را القا میکنند)، که این آگاهیهای واصل شده را همان القائات شیاطین جنی میداند.
سیاست ارعاب و لزوم روشنگری
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور با معرفی سیاستهای این فرقه برای ساکت کردن پیروان خاطر نشان کرد: عواقب اجتماعی فعالیت این فرقه شامل روانپریشی، اختلافات خانوادگی و طلاقهای متعدد بین مریدهای طاهری است. متأسفانه بسیاری از افراد تحصیلکرده، پزشکان و دانشجویان قربانی این فرقه شدهاند. بخشی از قربانیان پس از جدایی، به دلیل ترس از آبرو یا هراس از «موجودات غیرارگانیک» که توسط فرقه تهدید شدهاند، سکوت میکنند. این تهدیدها با گرفتن سوگندنامههایی همراه است که در صورت فعالیت علیه فرقه، موجودات غیرارگانیک به آنها حمله خواهند کرد. این ترس ابزار اصلی برای نگه داشتن افراد در فرقه است.
وی ادامه داد: البته باید از افرادی که با وجود تهدیدها، به روشنگری پرداختهاند، قدردانی کرد؛ به عنوان نمونه، خودکشی دختر مدرسهای که از طریق معلمش با عرفان حلقه آشنا شده بود، و پیگیریهای پدر او که مانع از گرفتار شدن افراد ناآگاه دیگر شد، نمونهای از لزوم آگاهیبخشی است.
نصیری افزود: از سوی دیگر، در مواجهه با این فرقه، مشکلات خلاء قانونی وجود دارد، زیرا تعیین مصادیق «هانت کردن» یا «سحر و جادو» برای ضابطان قضایی و قضات دشوار است و این وضعیت در مورد دعانویسها و افرادی که در ظاهر روحانی هستند اما با شیاطین در ارتباطند نیز صدق میکند. هرچند برخورد قضایی قاطع با هنجارشکنان ضروری است، اما ظرفیت اصلی مبارزه با این انحرافات، روشنگری و آگاهیبخشی عمومی است. سازمانهای مختلف باید با اطلاعرسانی و کار فرهنگی، مردم را در برابر ابتلای به این جریانها مصون سازند و در بحث پیشگیری سرمایهگذاری کنند.
از درمانگری تا کنش سیاسی و مالی
وی ضمن روشنگری درباره روابط این فرقه با کشور های بیگانه ابراز داشت: در تکمیل مباحث انحرافی عرفان حلقه، مشخص میشود که محمدعلی طاهری، بنیانگذار این فرقه، علاوه بر انحرافات الهیاتی و درمانگری، فعالیتهای خود را در خارج از کشور به سمت کنشگری سیاسی علیه حاکمیت ایران سوق داده است. طاهری که پیشتر در ایران مدعی بود جریان عرفانی او کاملاً معنوی، غیرسیاسی و به دور از مناقشات حکومتی است، پس از خروج از کشور و سکونت در تورنتو کانادا، تناقض آشکاری در رفتار خود نشان داده و به اپوزیسیون نظام تبدیل شده است.
تناقض سیاسی و موضعگیریهای بحثبرانگیز
نصیری ادامه داد: طاهری اکنون فعالانه در شبکههای ماهوارهای معاند شرکت کرده، علیه حاکمیت ایران سخنرانی میکند و روشهای تغییر حکومت را تبیین مینماید. این تغییر ماهیت، با ادعای قبلی او مبنی بر دوری از سیاست، در تضاد کامل است.
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور درباره مواضع سیاسی سرکرده این فرقه ابراز داشت: یکی از جنجالیترین موضعگیریهای او، اتخاذ رویکردی حمایتی نسبت به رژیم صهیونیستی در جریان جنگ با غزه بود؛ جایی که او مردم غزه را محکوم کرد، از محکوم کردن اسرائیل غاصب امتناع ورزید و در جنگ دوازدهروزه نیز هیچ حمایتی از مردم ایران یا سرزمینهای اسلامی نداشت. در لایههای عمیقتر، فعالیتهای او به سمت تضعیف دین و ترویج ماهیت «بدون دین» برای مطیع ساختن مخاطبان خود در برابر نظام سلطه و استکبار جهانی پیش میرود.
فعالیت با پوشش حقوق بشری و کسب درآمد
نصیری از انگیزه های پشت پرده طاهری برای تاسیس بنیاد بینالمللی گفته و ابراز داشت: طاهری برای گسترش نفوذ خود در سطح بینالمللی، بنیادی به نام «صلح طاهری» به ثبت رسانده است. هدف از این بنیاد، توسعه فعالیتهای به ظاهر حقوق بشری برای ایجاد فشار علیه حاکمیت ایران و در نهایت، کسب پروژه و بودجه از دولتهای مخالف نظیر آمریکا و کشورهای اروپایی است. این سناریو به عنوان منبع کسب درآمد برای افرادی که علیه ایران لجنپراکنی میکنند، محتمل است.
وی ادامه داد: همچنین، این احتمال مطرح است که طاهری با مطرح کردن سناریوی بازگشت به ایران و مواجهه احتمالی با برخورد قضایی، تلاش کند تا خود را به عنوان یک شخصیت مهم سیاسی معرفی کرده و با ادعای نداشتن امنیت جانی، جایگاه خود را در میان نهادهای خارجی تقویت و پروژه جذب کند، به ویژه پس از کاهش بودجههای مخالفان ایران توسط دولتهایی مانند ترامپ که منجر به اخراج بسیاری از این افراد از آمریکا و کانادا شده است.
ادعاهای شبهعلمی و تناسخ
نصیری ادامه داد: شبکه شعور کیهانی که محور فعالیتهای طاهری است، فاقد هرگونه منبع عقلی و تجربی بوده و تمام مباحث مطرح شده در این جریان، شبهعلمی است. این آموزهها هم از نظر درونی و هم بیرونی دچار تناقض بوده و با عقل، آیات شریف قرآن کریم و روایات در تضاد هستند؛ در حالی که طاهری ادعای عرفان ایران اسلامی داشت.
وی با ذکر مثالی در بحث تناسخ ابراز داشت: به عنوان مثال، طاهری بحث تناسخ را که در اسلام کاملاً مطرود است، با ادبیاتی خاص و با استفاده از الفاظی زیبا مطرح میکند. او به جای استفاده از اصطلاح «برگشت روح»، از اصطلاح «کالبد ذهنی» استفاده مینماید، اما در ماهیت، همان مباحث تناسخ را ترویج میدهد.
ضرورت مواجهه چندجانبه: قضایی، درمانی و روشنگرانه
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور از ضرورت برخورد در زمینه های مختلف با این فرقه خاطر نشان کرده و افزود: مواجهه با این جریان انحرافی باید در چند سطح صورت گیرد: اول پاسخگویی قضایی: رسیدگی عادلانه به پروندههایی که موجب آسیب جسمی، روانی، روحی و حتی مرگ افراد شده است، ضروری است. محمدعلی طاهری و مسترهای شبکه او که شبکهای در استانهای مختلف ایران ایجاد کردهاند، باید در قبال آسیبهای مالی، جسمی و روانی وارد شده، پاسخگو و محکوم شوند.
وی ادامه داد: دوم بعد درمانی و روانشناسی: باید توجه داشت که طاهری و برخی مسترهایش دارای اختلالات شخصیتی هستند؛ به عنوان نمونه، اقدام به خودکشی طاهری در دوران بازداشت، نشاندهنده عدم تعادل روحی و روانی وی است. لذا باید از دیدگاه روانشناختی به این مسئله نگاه کرد و ماهیت نامتعادل این افراد را به مردم نشان داد.
نصیری سومین سطح را تأکید بر روشنگری معرفی کرده و افزود: عمدهترین و مؤثرترین فعالیت در مقابله با عرفانهای مذور و معنویتهای نوظهور، نه برخوردهای سلبی و قضایی، بلکه مواجهه روشنگرانه و آگاهیبخشی به مردم است. نقش اصلی در این آگاهیبخشی بر عهده نخبگان حوزوی و دانشگاهی است که در مباحث الهیات و معنویت کار میکنند.
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور نخبگان در خط مقدم نقد علمی این فرقه دانسته و افزود: برای مبارزه با این فرقه، باید از ظرفیت نخبگان علمی استفاده کرد. طاهری از مباحث فیزیک کوانتوم برای توجیه ادعاهای شبهعلمی خود استفاده میکند. اساتید فیزیک باید به صورت رسانهای وارد عمل شده و این سوءاستفادههای علمی را نقد کنند. پزشکان و متخصصان حوزه سلامت، حتی آنهایی که ممکن است مخالف نظام یا اسلام باشند، میتوانند ادعاهای «فرادرمانی» طاهری را از نظر علمی به چالش بکشند و ماهیت خطای این شیوهها را آشکار سازند. روانشناسان باید اختلالات شخصیتی طاهری و همکارانش را تحلیل کرده و به مردم اطلاع دهند که این جریانها توسط افراد نامتعادل اداره میشوند.
وی ادامه داد: نشر و بازنشر این اطلاعات، افشای سوءاستفادههای مالی،اخلاقی، و انحرافات دینی، باید به صورت مستمر صورت پذیرد تا ماهیت پلید این جریانها آشکار شده و مردم از گرفتار شدن در دام آنها پیشگیری شود.
بیمارستانها و مدارس هدف اولیه فرقه های ضاله
نصیری با ابراز نگرانی از بسترهای موردنظر این فرقه ها برای جذب، خاطر نشان کرد: گزارشها حاکی از آن است که شبکه عرفان حلقه، فعالیتهای جذب خود را از حوزههای معنوی و درمانی به محیطهای حساستر گسترش داده است. بر اساس این تحلیلها، شاگردان طاهری با نفوذ به مراکز درمانی، بهویژه بیمارستانهای سرطانی، بیماران صعبالعلاج و خانوادههای آنها را هدف قرار داده و با پیشنهاد «ارتباط با شبکه شعور کیهانی» و وعدههای درمانی، اقدام به جذب میکنند. این امر ضرورت آگاهسازی فوری کادر درمان، پزشکان و مدیران بیمارستانها از ماهیت و شیوههای جذب این فرقه را دوچندان میسازد. همچنین، فعالیتهای جذب در مدارس و فضاهای فرهنگی نیز گزارش شده که نشاندهنده لزوم آموزش معلمان و فرهنگیان است.
روشنگری: واکسن مقابله با فرقهها
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور ضمن معرفی راهکارهایی برای مقابله با این تفکرات افزود: کارشناسان معتقدند با وجود اهمیت برخورد قضایی و قانونی با پروندههای آسیبزا (جسمی، روانی، مالی) و لزوم رسیدگی به وضعیت آسیبدیدگان، این اقدامات نباید فعالیت اصلی را تشکیل دهند.
وی ادامه داد: مهمترین و مؤثرترین راهکار، روشنگری پیشگیرانه است که باید همچون یک «واکسیناسیون فکری» عمل کند؛ به این معنا که افراد پیش از آنکه در معرض جذب قرار گیرند، با آگاهی از تناقضات، مبانی شبهعلمی و انحرافات دینی این جریانات، در برابر آنها مصونیت فکری یابند. این استراتژی ایجابی، ضامن سلامت بخش اعظم جامعه است که تاکنون درگیر این فرقهها نشدهاند.
اهداف کلیدی روشنگری
نصیری برای تحقق این هدف، سه گروه اصلی باید در اولویت برنامههای آموزشی قرار گیرند را معرفی کره و ابراز داشت: باید تمرکز بر آگاهیبخشی به طلاب حوزوی و مبلغان مذهبی، زیرا آنها منتقدان بالقوهای هستند که با انگیزه بالا، در صورت آموزش تخصصی، میتوانند به منتقدان بالفعل تبدیل شده و در محیطهای خود به روشنگری بپردازند. آموزش تخصصی معلمان برای جلوگیری از نفوذ این جریانات به محیطهای آموزشی و آگاهسازی دانشآموزان و خانوادهها. ارائه دورههای آموزشی و تبیین خطرات فعالیتهای درمانی فرقه در بیمارستانها، و همچنین رسانهای کردن تحلیلهای روانشناسان درباره اختلالات شخصیتی رهبران و سوءاستفادههای اخلاقی و مالی این جریانها.
الگوسازی و مدونسازی خدمات مشاوره
پژوهشگر عرصه معنویت و ادیان نوظهور در پایان از ضرورت چاره اندیشی برای آسیب دیدگان گفته و افزود: در کنار فعالیتهای پیشگیرانه، باید زنجیره مواجهه با معنویتهای نوظهور را تکمیل کرد. تجارب موفق سالهای اخیر در زمینه مشاوره به آسیبدیدگان و جداشدگان از این فرقهها باید در قالب یک «مدل مشاوره اصلاح آسیبدیدگان» مدون شود. این الگو پس از طی مراحل کارآموزی و کارآزمایی بالینی، باید به یک پروتکل در مراکز مشاوره تبدیل شود تا افراد جدا شده بتوانند به صورت علمی و ساختاریافته به زندگی عادی بازگردند.