یادداشت اختصاصی؛
بازخوانی بیانات رهبری پیرامون ریشه های دشمنی استکبار با ملت ایران
فارس- بیانات حکیمانه امام خامنهای (مدظله العالی)، همواره چراغ راهی برای تبیین مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. ایشان با واکاوی دقیق و تاریخی ماهیت روابط بینالملل و بهویژه رویکرد قدرتهای استکباری، پرده از حقیقتی بنیادین برمیدارند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در فارس، بیانات حکیمانه امام خامنهای (مدظله العالی)، همواره چراغ راهی برای تبیین مواضع نظام جمهوری اسلامی ایران بوده است. ایشان با واکاوی دقیق و تاریخی ماهیت روابط بینالملل و بهویژه رویکرد قدرتهای استکباری، پرده از حقیقتی بنیادین برمیدارند: دشمنی آمریکا با ملت ایران، خصومتی ریشهدار، تمامنشدنی و مبتنی بر تقابل ذاتی با هویت و آرمانهای انقلاب اسلامی است. این خصومت، برآمده از ماهیت نظام استکباری جهانی و هویت مستقل و عزتمند نظام جمهوری اسلامی ایران است. این نوشتار با استناد به بیانات گهربار ایشان، اجمالا به ابعاد مختلف این تقابل تاریخی و ضرورت استمرار راه عزتبخش انقلاب، میپردازد.
نخستین گام در فهم دقیق این تقابل، شناخت درست ماهیت دشمن است. رهبر انقلاب با دقت نظری مثالزدنی، خط تمایز میان ملت آمریکا و نظام استکباری حاکم بر این کشور را به روشنی ترسیم میکنند. تأکید ایشان بر این است که «ما با آمریکا بهعنوان یک مجموعهی جغرافیایی یا بهعنوان یک ملت... هیچ مسئلهای نداریم.۶ آذر۱۳۹۳» از دیدگاه ایشان، ملت آمریکا نیز همچون دیگر ملتهای جهان هستند و خصومت نظام جمهوری اسلامی متوجه آنان نیست.
مسئلهی اصلی، «استکبار آمریکایی» است. رهبری با شفافیت، تمام ویژگیهای این نظام استکباری را برمیشمرند: «مستکبرند، متکبّرند، زورگویند، زیادهطلبند. ۶آذر۱۳۹۳» این واژگان، صرفا الفاظی احساسی نیستند، بلکه توصیفی دقیق از رفتار و منش حکومتی است که خود را فراتر از قوانین بینالمللی و حقوق ملتها میداند. بنابراین، هستهی مرکزی تقابل جمهوری اسلامی، نه با یک کشور یا ملت، که با «نظام استکبار» است. این تبیین، هرگونه شائبهی خصومت قومی یا نژادی را مردود دانسته و مسئله را در سطحی فراتر و ایدئولوژیک قرار میدهد. تقابل، میان دو نگاه به جهان است: نگاهی که بر پایهی زورگویی و تسلیم ملتها، سلطه و استثمار بنا شده و نگاهی که بر اساس استقلال، عزت و عدالت خواهی شکل گرفته است.
برای درک عمق این دشمنی، نباید آن را به حوادث چند سال اخیر محدود کرد. رهبر انقلاب با اشاره به سابقهی طولانی دخالتهای آمریکا، تاریخچهای از خباثتهای این رژیم را روایت میکنند: از کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که حکومت مردمی دکتر مصدق را سرنگون کرد، تا حمایت بیقید و شرط از رژیم طاغوت و سپس توطئههای متعدد پس از انقلاب، از کودتای نوژه تا حمایت از گروهکهای تروریستی و سرنگونی هواپیمای مسافربری. ایشان تصریح میکنند: «مشکل ملت ایران با آمریکا مشکل کارهای امروز نیست؛ مشکل پنجاه و چند سال موذیگری و خباثت از سوی آن رژیم نسبت به ملت ایران است. ۸آبان۱۳۸۷»
انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، بزرگترین ضربه را به منافع استکباری آمریکا در منطقه وارد آورد. رهبری با اشاره به این موضوع میفرمایند: «آمریکا در کشور ما فرعونیّت میکرد... ایران یکسره در مشت آمریکا بود... امام آمد و بهوسیلهی این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد. ۱۸شهریور۱۳۹۴» این خروج اجباری، «زخم کوچکی نبود» و «تلخکامی آمریکا از این قضیه فراموششدنی نیست. ۱۹دی۱۴۰۳» بنابراین، دشمنی امروز آمریکا، ادامه همان خصومت دیرینه برای بازپس گیری سلطه از دست رفته است. این یک مسئلهی وجودی است؛ «مسئلهی مرگ و زندگی است؛ مسئلهی هست و نیست است. ۸آبان۱۳۸۷»
یکی از کلیدیترین نکات در بیانات رهبری، افشای بازی سیاسی آمریکا در ایجاد پروندههای بهانهوار علیه ایران است. ایشان با صراحت میفرمایند: «دشمنی آمریکا با ملت ایران و با جمهوری اسلامی اصلاً حول محور هستهای نیست؛ این خطا است اگر خیال کنیم که دعوای آمریکا با ما سرِ قضیهی هستهای است؛ نه، قضیهی هستهای بهانه است.۱۲آبان۱۳۹۲» این تحلیل زمانی به عینه شد که پس از توافق برجام، آمریکا به بهانههای جدیدی مانند برنامه موشکی یا نقش منطقهای ایران، فشارهای خود را نه تنها کاهش نداد، بلکه تشدید کرد.
رهبری با تشریح فرآیندی مرحلهای هشدار میدهند که حتی در صورت عقبنشینی ایران در یک موضوع، بهانههای جدیدی مطرح خواهد شد: «اگر مسئلهی هستهای حل شد... قضیهی موشکها پیش آمد؛ قضیهی موشکها حل بشود، قضیهی حقوق بشر است؛ قضیهی حقوق بشر حل بشود، قضیهی شورای نگهبان است؛ قضیهی شورای نگهبان حل بشود، قضیهی اصل رهبری و ولایت فقیه است؛ قضیهی ولایت فقیه حل بشود، قضیهی اصل قانون اساسی و حاکمیت اسلام است. ۲۵خرداد۱۳۹۵»
هدف نهایی از این بازی بهانهجویانه، وادار کردن جمهوری اسلامی به «تغییر سیرت» و «تهی شدن از محتوای خود» است. به عبارت دیگر، آمریکا خواهان جمهوری اسلامیای است که در ظاهر نام اسلام را یدک بکشد، اما در عمل از آرمانهای اصیل «اسلام»، «استقلال»، «عزت طلبی» و «دفاع از مظلومان» دست شسته باشد. این همان چیزی است که دشمن در تحلیلهای خود به دنبال تزریق آن به اذهان نخبگان و مردم است: اینکه برای راحت شدن از شر آمریکا، باید از هویت اسلامی و انقلابی خود عبور کرد.
در عمق تمام این تحلیلها، یک حقیقت مهم نهفته است: علت اصلی این دشمنی عمیق، در «نفی و اثبات»های ذاتی جمهوری اسلامی نهفته است. از منظر رهبری، نظام جمهوری اسلامی یک «نفی» بزرگ را با خود دارد: نفی استثمار، نفی سلطهپذیری، نفی تحقیر و نفی وابستگی. در مقابل، یک «اثبات» قاطع دارد: اثبات هویت ملی و اسلامی، دفاع از مظلومان جهان، تلاش برای فتح قلههای دانش و ایستادگی در برابر ظلم.
این هویتِ ضداستکباری و عدالتخواهانه، ذات نظام سلطه را به چالش میکشد. آمریکا نمیتواند کشوری را تحمل کند که «با ظلمهای آمریکا مخالفت میکند، نسبت به آمریکا هیچگونه ملاحظهکاری نمیکند، روحیهی مقاومت را در منطقه توسعه میدهد و پرچم اسلام را در دست گرفته است.۲خرداد۹۷» این ایستادگی، الگویی برای دیگر ملتهای تحت ستم شده و نظم ظالمانهی استکبار جهانی را با خطر مواجه میسازد. رهبری تأکید میکنند که دشمنی آمریکا تنها با نام جمهوری اسلامی نیست، بلکه با «ایران قوی» و «ایران مستقل» نیز مخالف است. آنان ایران دوران پهلوی را میپسندیدند که «گاو شیرده و مطیع اوامر آنها» بود، نه ایران قدرتمند و خودبنیاد امروز.
تاریخ پر از خباثت آمریکا – از کودتا و حمله به هواپیمای مسافربری تا تحریمهای ظالمانه و ترور دانشمندان و جنگ و انواع و اقسام دشمنی با ملت ایران– دلیل محکمی بر عدم امکان اعتماد به این رژیم استکباری است. رهبر انقلاب با اشاره به تغییر روشهای استکبار در عین ثابت ماندن ذات آن، هشدار میدهند: «ذات استکبار تغییر پیدا نکرده... روشها تفاوت کرده، ابزارها تفاوت پیدا کرده... ما [هم] باید هزار برابر از آن روز هوشیارتر باشیم.۱۹دی۱۴۰۳»
امروز، جنگ نیابتی، جنگ اقتصادی، جنگ روانی و جنگ رسانهای، ابزارهای جدید استکبار برای مقابله با جمهوری اسلامی هستند. در چنین شرایطی، کلید این هوشیاری، «باور نکردن حرف دشمن» است. وعدههای فریبندهی آمریکا برای مذاکره یا رفع تحریم در ازای عقبنشینی از اصول، تنها تلههایی برای انحراف ملت ایران از مسیر عزت و استقلال هستند. تجربه برجام به روشنی نشان داد که آمریکا حتی به تعهدات نوشته شده و قطعی خود نیز پایبند نیست.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی، ترسیم کنندهی نقشهی راهی استوار و منطقی برای ملت ایران است. این بیانات به روشنی اثبات میکند که دشمنی آمریکا با ایران، برخاسته از ماهیت استکباری آن و هویت ضداستعماری انقلاب اسلامی است. این تقابل، نه مقطعی که ذاتی، نه سطحی که عمیق، و نه قابل حل با مذاکره و سازش، که نیازمند «قدرت درونی و پایدار» برای مأیوس کردن دشمن است.
تنها راه حفظ عزت، استقلال و پیشرفت، تمسک به آرمانهای اصیل انقلاب و هوشیاری در برابر توطئههای دشمن برای وادار کردن نظام به عقبنشینی از هویت خود است. همانگونه که ایشان فرمودند، ملت ایران با الهام از تعالیم اسلامی، «مقابله با ظلم» و «مقابله با استکبار» را فریضهای الهی میداند و تا تحقق آرمانهای جهانشمول انقلاب اسلامی، این راه را با قدرت و بصیرت ادامه خواهد داد. ملت ایران ثابت کرده است که در سایه ایمان، وحدت و پیروی از رهبری حکیمانه، قادر است بر تمامی فشارها و توطئهها غلبه کند و مسیر پیشرفت و تعالی را با سرعتی بیشتر بپیماید. دشمنی استکبار تمامشدنی نیست مگر با استمرار همان مسیری که انقلاب اسلامی آغازگر آن بود: مسیر مقاومت، استقلال و عزت.
حجت الاسلام قدرتالله منصورزاده
ارسال نظرات