زیارت قبر نبی اکرم
مجتبی صداقت
زیارت قبر نبی مکرم صلی الله علیه و آله از سنت هایی است که خود پیامبر بنای آن را نهاده است. علاوه بر آن معصومین علیهم السلام بر این سنت تأکید نموده اند و خود آن را انجام می داده اند؛ به گونه ای که سیره اهل بیت، قلمداد می شود. به تبع این بزرگواران، زیارت قبر نبی اکرم، سیره مستمره شیعیان شده است. آنچه می آید نگاهی به زیارت قبر نبی مکرم خدا صلی الله علیه و آله در کلام خود پیامبر و معصومین و سیره آنان و شیعیان است:
زیارت قبر پیامبر صلی الله علیه و آله در روایات نبوی
تأکید بر زیارت قبر رسول خدا، از مضامینی است که در روایات نبوی وجود دارد. در جوامع روایی شیعه این احادیث فراوان است. در این روایات، اجر زائر قبر ایشان، شفاعت شدن توسط پیامبر[1]، بهشت[2]، هم درجه شدن[3] و هم جواری با پیامبر در قیامت[4]، خلاصی از سختی ها و شدائد قیامت[5] دانسته شده است؛ همچنین پیامبر فرموده است اگر کسی بعد از مرگ ایشان، به زیارتشان رود مانند کسی است که در زمان حیاتشان به سوی ایشان هجرت کرده است[6] و اگر کسی به حج برود و به زیارت قبر ایشان در مدینه نرود به ایشان جفا کرده است[7].
کتب اهل سنت، نیز مملو است از احادیثی که فضل و ثواب زیارت قبر پیامبر را بیان کرده اند. پیامبر طبق این روایات، شفاعت زائر قبرشان را بر خود واجب می داند[8] و این که پیامبر برای این زائر، شهادت خواهد داد.[9] ایشان، زائر قبرشان را مانند کسی دانسته که در حال حیات به زیارت ایشان رود.[10] پیامبر حج کننده ای را که به زیارت قبر ایشان در مدینه نرود جفا کننده به ایشان قلمداد کرده است.[11] در روایتی دیگر آمده کسی که وسعت در زندگی داشته باشد و قبر ایشان را زیارت نکند هیچ عذری برایش نیست.[12] در روایت نبوی دیگری آمده که فرشته ای سلام زائر قبرشان را به ایشان می رساند.[13] برخی روایات دیگر ثواب هایی برای زیارتشان بیان داشته اند.[14]
زیارت قبر پیامبر اکرم در کلام ائمه علیهم السلام
توصیه به زیارت قبر شریف حضرت رسول در کلام ائمه معصومین بسیار زیاد است. در کلمات اهل بیت، جزای زائر قبر رسول خدا، بهشت[15] و معادل حجّی بیان شده است که با رسول خدا به جا آورده شود.[16] ائمه اطهار برای زیارت رسول خدا تأکید بر خواندن زیارت نامه کرده اند.[17]
یکی از ادعیه وارده از اهل بیت، درخواست زیارت قبر پیامبر اکرم از خدا است. امام سجاد در دعای 23 صحیفه به خداوند عرض می کند:
« اللَّهُمَّ وَ امْنُنْ عَلَیَّ بِالْحَجِّ وَ الْعُمْرَةِ، وَ زِیَارَةِ قَبْرِ رَسُولِکَ، صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ رَحْمَتُکَ وَ بَرَکَاتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى آلِهِ، وَ آلِ رَسُولِکَ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ أَبَداً مَا أَبْقَیْتَنِی فِی عَامِی هَذَا وَ فِی کُلِّ عَامٍ، وَ اجْعَلْ ذَلِکَ مَقْبُولًا مَشْکُوراً، مَذْکُوراً لَدَیْکَ، مَذْخُوراً عِنْدَکَ.»[18]
«اى خداوند، بر من منت گذار با [اعطاى نعمت اداى] حج و عمره و زیارت قبر پیامبرت ـ صلوات و رحمت و برکات تو بر او و آلش باد ـ و زیارت خاندان پیامبرت ـ علیهم السلام ـ همواره تا هرگاه که مرا زندگى بخشیدهاى در این سال و هر سال دیگر، زیارتى که مقبول و مشکور تو افتد و تو را در نظر آید و در نزد تو ذخیره [برای روز قیامت] باشد.»
درخواست زیارت قبر پیامبر در دعای ابو حمزه ثمالی[19] و دعای امام صادق بعد از نمازها[20] و تعقیبات نمازهای امام صادق و امام کاظم در ماه رمضان[21] بیان شده است.
امام صادق برای وداع با قبر پیامبر، این دعا را به معاویه بن عمار آموخت که بگو:
« اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیَارَةِ قَبْرِ نَبِیِّک... .»[22]
«خداوندا! این زیارت را آخرین زیارت از قبر پیامبرت قرار نده.»
زیارت قبر رسول خدا در سیره اهل بیت علیهم السلام
سیره ائمه بر زیارت قبر پیامبر بوده است. بررسی زندگی اهل بیت این مسأله را برای ما روشن می کند که به برخی از آنها اشاره می شود:
در روایتی آمده است حضرت امیر، یک بار در هفته به زیارت قبر رسول خدا می رفته است[23] و نقل شده که حضرت، بعد از وفات پیامبر، شش روز به زیارت قبرشان رفته اند. [24]
بعد از غصب فدک توسط ابوبکر و احتجاج حضرت زهرا و عدم پذیرش خواسته ایشان، حضرت فاطمه، وارد مسجد شد و قبر پدر بزرگوارش را در حال گریه زیارت کرد. [25]
حتی نزد قبر پیامبر اکرم رفتن در بعد از مرگ، مدّ نظر امام حسن بوده است. امام حسن مجتبی به امام حسین وصیت کرد که پیکر ایشان را قبل از دفن برای تجدید عهد به نزد قبر رسول خدا ببرد.[26]
امام حسین در وقت خروج از مدینه به مکه ـ که در نهایت به کربلا منتهی شد ـ به زیارت قبر پیامبر رفت و با قبر ایشان وداع کرد.[27]
حضرت سجاد نزدیک قبر نبىّ اکرم مىایستاد. در ابتدا به آن جناب سلام مىکرد و پس از آن به ابلاغ رسالت توسط پیامبر شهادت می داد؛ سپس به آنچه صلاح و صواب مىدانست دعا مىفرمود و بعد به سنگ سبز باریکِ نزدیکِ قبر تکیه می نمود و سپس خود را به قبر مىچسباند . تکیه بر قبر می کرد، رو به قبله این دعا را مىخواند:
«اللَّهُمَّ إِلَیْکَ أَلْجَأْتُ أَمْرِی وَ إِلَى قَبْرِ مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ أَسْنَدْتُ ظَهْرِی وَ الْقِبْلَةَ الَّتِی رَضِیتَ لِمُحَمَّدٍ اسْتَقْبَلْتُ... .»[28]
« بار خدایا! قصدم را به جانب تو معطوف داشته ام و قبر بنده و فرستاده ات محمد، را تکیه گاه خود کرده ام و قبلهاى را که براى او پسندیدى، مقابل خود قرار دادهام... .»
در گزارشی آمده وقتی امام صادق به قبر پیامبر رسید؛ سپس دست خود را روی قبر گذاشت و چنین دعا کرد:
«أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی اجْتَبَاکَ وَ اخْتَارَکَ وَ هَدَاکَ وَ هَدَى بِکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْکَ»
«از خداوندی که تو را انتخاب و اختیار و هدایت کرد و به وسیله تو[مردم را] هدایت نمود می خواهم که بر تو صلوات بفرستد.» بعد از آن این آیه را تلاوت کرد: « إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیما».
صفوان بن یحیی میگوید: «از اباالحسن امام رضا سؤال کردم از عبور از آخر مسجد پیامبر، در حالی که سلام بر پیامبر نکنم و بگذرم.» امام فرمود: «اباالحسن[امام کاظم] چنین عمل نمیکرد[بدون سلام بر پیامبر از مسجد عبور نمی کرد.]» گفتم: «پس اگر کسی داخل مسجد بشود و از دور سلام دهد و نزدیک قبر نرود چطور؟ » امام فرمود: «در وقت ورود و بیرون رفتن و از دور، سلام کن.»[29]
در نقلی آمده که حضرت ابا الحسن امام کاظم در زیارت قبر پیامبر این گونه به پیامبر سلام داد:
«السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَهْ أَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِی اصْطَفَاکَ وَ اجْتَبَاکَ وَ هَدَاکَ وَ هَدَى بِکَ أَنْ یُصَلِّیَ عَلَیْک»
سلام بر تو اى پدر من. از خدایى که تو را برگزید و انتخاب نمود و تو را راهنمایی کرد و به واسطه تو، [دیگران را] هدایت فرمود، مىخواهم که بر تو، صلوات و درود بفرستد.[30]
در نقلی دیگر آمده وقتى هارون الرّشید وارد مدینه شد نزد روضه نبوى رفت. گروهى از مردم نیز همراه او بودند. هارون نزد قبر پیامبر رفت و گفت: «سلام بر تو اى رسول خدا، سلام بر تو اى پسر عمو.»[هارون با این کلام بر دیگران فخر فروشی کرد.] امام کاظم که در آنجا حضور داشت نزد قبر پیامبر آمد و گفت: «سلام بر تو اى رسول خدا، سلام بر تو اى پدر.»
با شنیدن این کلام رنگ رخسار هارون دگرگون شد و آثار خشم در سیمایش هویدا گشت.[31]
حضرت ابا الحسن امام رضا قبل از سفر عمره بعد از مغرب به قصد وداع قبر رسول خدا به طرف قبر ایشان رفت و نزدیک سر رسول خدا ایستاد. ابتدا بر پیامبر سلام نمود و سپس به قبر چسبید و بعد از آن به طرف منبر رفت و دوباره برگشت تا به قبر رسید. در کنار آن ایستاد و شانه چپ را به قبر چسباند و نزدیک ستونی که پایینتر از ستون مخلّقه قرار دارد نزدیک سر پیامبر ایستاد... .[32]
هنگامی که قاصد مأمون براى احضار حضرت رضا از خراسان به مدینه آمد امام رضا براى وداع حضرت رسول به مسجد وارد شد. ایشان چند مرتبه با پیامبر وداع می کرد و بعد از هر وداع دوباره به سوی قبر باز می گشت و با صدای بلند گریه و ناله میکرد.[33]
عبدالله بن رزین گوید: من در مدینه مجاور بودم. امام جواد هر روز هنگام ظهر به مسجد مىآمد و در صحن پیاده می شد و به طرف پیغمبر می رفت. به آن حضرت سلام می داد و سپس به جانب خانه فاطمه برمی گشت و نعلینش را در می آورد و به نماز می ایستاد.[34]
یحیی بن اکثم قاضی سامراء می گوید:
روزى داخل مسجد مدینه شدم و قبر رسول خدا را طواف می کردم، در آن حال محمد بن على الرضا (امام جواد) را دیدم که مشغول طواف است. در باره مسائلى که در نظرم بود، با او مناظره کردم، همه را به من جواب داد.[35]
زیارت مدینه توسط شیعیان
به دو جهت مدینه در مقایسه با سایر شهرهای زیارتی نزد شیعیان، متفاوت است:
1. تاریخ و اهمیت مذهبی این شهر، بستگی کامل به شهر مکه دارد؛ هر چند زیارت مدینه بخشی از اعمال حج نیست؛ اما زیارت مدینه، قبل یا بعد از اعمال حج، مورد اعتنای شیعیان است و در اصل برای شیعیان یک وظیفه مقدس به شمار می آید.[36]
2. مدینه، مرقد شش معصوم است که عبارتند از پیامبر اکرم، حضرت زهرا، امام حسن، امام سجاد، امام باقر، امام صادق ـ علیهم السلام ـ و این ویژگی در شهرهای دیگر زیارتی وجود ندارد. اگر ما اهمیت تقدّس مذهبی شهرها را از دید شیعه، بر اساس شمار امامانی که در آن مدفونند بسنجیم، باید نتیجه بگیریم که شهر مدینه بیشترین اهمیت و محبوبیت را در قیاس با شهرهایی مانند نجف و کربلا دارد.
روشن است که زیارت مدینه توسط زائران شیعه نسبت به اهل سنت، عمومیت بیشتری دارد. طبیعی است که توقف در برابر مزار پیامبر و چهار امام و به یاد قبر مخفی حضرت زهرا بودن، عمیق ترین احساسات مذهبی را در آنها ایجاد می کند.[37]
یحیی بن یسار می گوید: بعد از انجام حج، به ملاقات امام صادق رفتیم. امام صادق در استقبال از ما فرمود:«ای حاجیان خانه خدا و ای زوار قبر پیامبر او و ای شیعه آل محمد! گوارایتان باد. »[38]
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن مسرور بن قولویه قمى، کامل الزیارات، ص13: «مَنْ زَارَنِی زَائِراً وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَ مَنْ وَجَبَتْ لَهُ شَفَاعَتِی وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة».
[2] . همان، ص10: «مَنْ أَتَانِی زَائِراً بَعْدَ مَوْتِی فَلَهُ الْجَنَّة».
[3] . همان، ص11. پیامبر گرامی به حضرت امیر المؤمنین فرمود: « یَا عَلِیُّ مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی أَوْ زَارَکَ فِی حَیَاتِکَ أَوْ بَعْدَ مَوْتِکَ أَوْ زَارَ ابْنَیْکَ فِی حَیَاتِهِمَا أَوْ بَعْدَ مَوْتِهِمَا ضَمِنْتُ لَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ أَنْ أُخَلِّصَهُ مِنْ أَهْوَالِهَا وَ شَدَائِدِهَا حَتَّى أُصَیِّرَهُ مَعِی فِی دَرَجَتِی».
[4] . همان، ص13: «مَنْ زَارَنِی فِی حَیَاتِی أَوْ بَعْدَ مَوْتِی کَانَ فِی جِوَارِی یَوْمَ الْقِیَامَة».
[5] . همان، ص11: «مَنْ زَارَنِی أَوْ زَارَ أَحَداً مِنْ ذُرِّیَّتِی زُرْتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَأَنْقَذْتُهُ مِنْ أَهْوَالِهَا».
[6] . همان، ص14: «مَنْ زَارَ قَبْرِی بَعْدَ مَوْتِی کَانَ کَمَنْ هَاجَرَ إِلَیَّ فِی حَیَاتِی».
[7] . شیخ صدوق، علل الشرائع، ج2، ص 460: « مَنْ أَتَى مَکَّةَ حَاجّاً وَ لَمْ یَزُرْنِی إِلَى الْمَدِینَةِ جَفَانِی».
[8] . سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج1، ص569؛ نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص168: «من زار قبری وجبت له شفاعتی»؛
نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص 170: «من زار قبری حلّت له شفاعتی»؛
نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص 170: «من جاءنی زائرا لا تحمله حاجة إلا زیارتی کان حقّا علیّ أن أکون له شفیعا یوم القیامة».
[9] . سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور، ج1، ص569: «من زار قبری کنت له شفیعا أو شهیدا»؛
نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص174: «من زارنی بعد موتی فکأنما زارنی و أنا حیّ، و من زارنی کنت له شهیدا، أو شفیعا، یوم القیامة»؛
نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص 174: «من زارنی بالمدینة کنت له شفیعا و شهیدا یوم القیامة».
[10] . سمهودی، نور الدین علی بن أحمد، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص171: « من حجّ فزار قبری بعد وفاتی کان کمن زارنی فی حیاتی».
[11] . نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص176: «من زار قبری بعد موتی فکأنما زارنی فی حیاتی، و من لم یزرنی فقد جفانی»؛
نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص172: «من حج البیت و لم یزرنی فقد جفانی».
[12] . نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص175: «و ما من أحد من أمتی له سعة ثم لم یزرنی فلیس له عذر».
[13] . هیثمى مکى، ابن حجر، الدر المنضود فی الصلاة و السلام على صاحب المقام المحمود، ص53؛ نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى ،ج4،ص178: «ما من عبد یسلّم علیّ عند قبری .. إلا وکّل اللّه بها ملکا یبلغنی».
[14] . نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص174: «من حج حجة الإسلام، و زار قبری، و غزا غزوة، و صلى فی بیت المقدس، لم یسأله الله عز و جل فیما افترض علیه»؛
نور الدین علی بن أحمد السمهودی، وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى، ج4،ص175: «من حج إلى مکة ثم قصدنی فی مسجدی کتبت له حجتان مبرورتان».
[15] . ابن قولویه، کامل الزیارات، ص13. عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی نَجْرَانَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی:«جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا لِمَنْ زَارَ قَبْرَ رَسُولِ اللَّهِ مُتَعَمِّدا؟» قَال:« یُدْخِلُهُ اللَّهُ الْجَنَّةَ إِنْ شَاءَ اللَّه.»
[16] . ابن قولویه، کامل الزیارات، ص15. الْفُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ:« إِنَّ زِیَارَةَ قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ تَعْدِلُ حِجَّةً مَعَ رَسُولِ اللَّهِ مَبْرُورَة.»
[17] . ر.ک: ابن قولویه، کامل الزیارات، ص15-20.مانند این حدیث: أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ:« کَیْفَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ عِنْدَ قَبْرِهِ؟» فَقَالَ:« السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا حَبِیبَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا صَفْوَةَ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَمِینَ اللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ نَصَحْتَ لِأُمَّتِکَ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ عَبَدْتَهُ مُخْلِصاً حَتَّى أَتَاکَ الْیَقِینُ فَجَزَاکَ اللَّهُ أَفْضَلَ مَا جَزَى نَبِیّاً عَنْ أُمَّتِهِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَفْضَلَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِید.»
[18] . الصحیفة السجادیة، دعای23، ص 112.
[19] . سید بن طاوس، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج1، ص164- 163: «اللهم ... ارْزُقْنَا حَجَّ بَیْتِکَ وَ زِیَارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَوَاتُکَ وَ رَحْمَتُکَ وَ مَغْفِرَتُکَ وَ رِضْوَانُکَ عَلَیْهِ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ إِنَّکَ قَرِیبٌ مُجِیب... اللَّهُمَّ ... ارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فِی عامِنا هذا وَ فِی کُلِّ عامٍ، وَ زِیارَةَ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ لا تُخْلِنِی یا رَبِّ مِنْ تِلْکَ الْمَشاهِدِ الشَّرِیفَةِ، وَ الْمَواقِفِ الْکَرِیمَةِ.»
[20] . « ... اللهم صل على محمد و آل محمد و ارزقنی حج بیتک الحرام و زیارة قبر نبیک مع التوبة و الندم ... .» سید ابن طاووس، فلاح السائل و نجاح المسائل، ص255.
[21] . « اللّهُمَّ ارْزُقْنی حَجَّ بَیْتِکَ الْحَرامِ فی عامی هذا وَ فی کُلِّ عامٍ، ما ابْقَیْتَنی، فی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عافِیَةٍ وَ سَعَةِ رِزْقٍ، وَ لا تُخْلِنی مِنْ تِلْکَ الْمَواقِفِ الْکَرِیمَةِ وَ الْمَشاهِدِ الشَّرِیفَةِ وَ زِیارَةِ قَبْرِ نَبِیِّکَ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ، وَ فی جَمیعِ حَوائِجِ الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ، فَکُنْ لی.» سید بن طاوس، الإقبال بالأعمال الحسنة، ج1، ص79.
[22] . کلینی، الکافی، ج4، ص563.
[23] . موسوعة زیارات المعصومین، ج1، ص100.
[24] . احمد بن عبدالله طبری، ذخائر العقبی، ص64.
[25] . علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی، ج2، ص157؛ طبرسی، الإحتجاج على أهل اللجاج، ج1، ص92. این واقعه از امام صادق نقل شده است.
[26] . کلینی، الکافی، ج1، ص 302؛ شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص17.
[27] . صدوق، أمالی الصدوق، ص 152.
[28] . ابن قولویه، کامل الزیارات، ص16- 17؛ کلینی، الکافی، ج4، ص552- 551 . این نقل را امام کاظم به واسطه پدرشان از امام باقر نقل کرده است.
[29] . کلینی، الکافی، ج4، ص552 .
[30] . کلینی، الکافی، ج4، ص553؛ ابن قولویه، کامل الزیارات، ص18-19.
[31] . مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، ج2، ص 234- 235.
[32] . ابن قولویه، کامل الزیارات، ص27.
[33] . صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج2، ص 217.
[34] . کلینی، الکافی، ج1، ص 493.
[35] . کلینی، همان، ص 353.
[36] . برای اطلاع از روایات در این زمینه بنگرید به: کامل الزیارات، باب 1-7 .
[37] . ورنر إند، جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره، ص11-12.
[38] . کلینی، الکافی، ج4، ص549. « حَاجَّ بَیْتِ اللَّهِ وَ زُوَّارَ قَبْرِ نَبِیِّهِ وَ شِیعَةَ آلِ مُحَمَّدٍ هَنِیئاً لَکُمْ»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
1. هیثمى مکی، ابن حجر؛ الدر المنضود فی الصلاة و السلام على صاحب المقام المحمود؛ دار المنهاج، جده، اول، 1426 ق.
2. سمهودی، نور الدین علی بن أحمد؛ وفاء الوفاء بأخبار دار المصطفى؛ دار الکتب العلمیة، بیروت، اول، 2006 م.
3. جعفر بن محمد بن جعفر بن موسى بن مسرور بن قولویه؛ کامل الزیارات؛ مرتضوى ، نجف، اول، 1356ق.
4. صدوق، محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه ؛ علل الشرایع؛ انتشارات داوری، قم، اول.
5. سیوطى، جلال الدین؛ الدر المنثور فى تفسیر المأثور؛ کتابخانه آیة الله مرعشى نجفى، قم، 1404 ق.
6. عکبری بغدادی، محمد بن محمد بن نعمان(شیخ مفید)؛ الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ کنگره شیخ مفید، قم، اول، ۱۴۱۳ق.
7. کلینى رازى، محمد بن یعقوب بن اسحاق؛ الکافی؛ اسلامیه، تهران، دوم، 1362ش.
8. الصحیفة السجادیة، الهادى، قم، اول، 1418 ق.
9. سید ابن طاوس؛ فلاح السائل و نجاح المسائل؛ بوستان کتاب، قم، اول.
10. سید ابن طاوس؛ فلاح السائل و نجاح المسائل؛ بوستان کتاب، قم، اول.
11. علی بن ابراهیم بن هاشم قمى؛ تفسیر القمی؛ انتشارات جزائرى، قم، سوم، 1404.
12. احمد بن على طبرسى، الإحتجاج على أهل اللجاج؛ انتشارات مرتضى، مشهد، اول، 1403ق.
13. شیخ مفید، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، کنگره شیخ مفید، قم، اول، 1413ق.
14. محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى، شیخ صدوق؛ أمالی الصدوق؛ اعلمى، بیروت، پنجم، 1400ق.
15. محمد بن على بن حسین بن موسى بن بابویه قمى، شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا علیه السلام؛ نشر جهان، تهران، اول، 1378 ق.)
16. جمعی از نویسندگان؛ موسوعة زیارات المعصومین؛ مؤسسة الامام الهادی، قم، اول، 1425ق-1383ش.
17. طبری، احمد بن عبدالله؛ ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی؛ مکتبة القدسی، [بی جا]،1356ق.
18. ورنر إند؛ جامعه شیعه نخاوله در مدینه منوره؛ مترجم: رسول جعفریان، انتشارات دلیل، اول، 1379.
701/ح