۱۶ مهر ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۰
کد خبر: ۱۴۱۵۴۱
استاد اخلاق حوزه:

انسان فاصله خود با جهنم یا بهشت را با پای خود انتخاب و طی می‌کند

خبرگزاری رسا ـ استاد اخلاق حوزه با اشاره به این‌که هیچ کس غیر از انسان نمی‌تواند به او ضرر بزند گفت: شیطان در انسان فساد خلق نمی‌کند، بلکه فساد انسان را کشف می‌کند تا انسان درد خود را درمان کند.
درس اخلاق آيت الله حائري شيرازي در مدرسه فيضيه

به گزارش خبرگزاری رسا، آیت الله محی‌الدین حائری شیرازی، استاد اخلاق حوزه‌های علمیه در درس اخلاق خود که متن آن در پایگاه اینترنتی معاونت تهذیب حوزه های علمیه منتشر شده، به راه‌های غلبه بر عصبانیت پرداخته است.
بر اساس این گزارش، متن سخنان این استاد اخلاق بدین شرح است:

عصبانیت انسان مثل دیگی است که انسان آن را باز گذاشته و سر می‌رود، این‌جا انسان باید یکی از سه‌کار را انجام دهد، یا باید آتش زیر دیگ را کم کند، یا محتوای دیگ را کم کند و یا از دیگ بزرگ‌تر استفاده کند.

شرح صدر پیدا کردن برای انسان مثل دیگ عوض کردن است، «رب اشرح لی صدر» همین است، اگر انسان خودپسندی، ضعف و عجز خود را ببیند، مثل این است که آتش زیر دیگ را کم کند.

این ذهنیت انسان است که وجود اشیاء را بزرگ جلوه می‌دهد، نه بزرگ بودن اشیاء وجود ذهنی اشیاء انسان را تحریک می‌کند، نه وجود عینی آن‌ها، ما باید کاری کنیم که این چیزهایی که در ذهنمان بزرگ است، کوچک دیده شود، برای این کار باید آسمان را نگاه کرد، وقتی انسان وسعت آسمان را دید، زمین در نظرش کوچک می‌شود، وقتی انسان ببیند زمین با همه وسعتش در مقابل آسمان چیزی نیست، به ضعف خودش پی می‌برد.

انسان وقتی فقط زمین را دید، قضایا در ذهنش بزرگ می‌شود، اگر انسان فقط این مسأیل کوچک را ببیند ممکن است کارهای خطرناکی انجام دهد.

شیطان وقتی بخواهد بر انسان مسلط شود، ابتدا او را به انسان‌های دیگر بدبین می‌کند، انسان به خوب‌ها بدبین و به بدها خوش‌بین می‌شود، محدوده نظر انسان کوچک می‌شود و تصمیم غلطی می‌گیرد.

هیچ کس غیر از انسان نمی‌تواند به او ضرر بزند، البته باید توجه کرد که ظلم غیر از ضرر است، به امام حسین(ع) شد اما کسی نتوانست به ایشان ضرر بزند.

تعبیر «اولئک هم الخاسرون» در قرآن نیز نشان می‌دهد که انسان خودش به خودش ضرر می‌زند، اگر انسان هدایت شود، شیطان هم برای او مضر نیست و چیزی در عالم نیست که برای او نافع نباشد، حتی ابلیس.

چگونه ابلیس نافع است؟

شما اگر بخواهید ورزش کنید لوازم ورزشی گران‌قیمت خریده و تمرین می‌کنید، خداوند لوازم سلوک را رایگان در اختیارتان قرار داده ابلیس با شما می‌جنگد، شما هم با او بجنگید، مگر می‌شود خداوند شیطان را مسلّح کرده باشد، ولی به انسان ابزار مقابله با آن را نداده باشد، اگر چنین کاری کرده باشد انسان می‌تواند به خدا اشکال کند که چرا چنین کرده است؟ چون چنین کاری تفاوت است در حالی که خدا در قرآن می‌فرماید «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت»

خداوند عقل را به انسان داده تا شیطان را زمین بزند، «و لقد أضلّ منکم جبلا کثیرا اقلم تکونوا تعقلون»، انسان نمی‌تواند شیطان را در عالم خارج از بین ببرد، چون وجودش برای خلق لازم است تا انسان آلودگی‌های درونی خود را ببیند و معالجه کند، شیطان در انسان فساد خلق نمی‌کند، بلکه فساد انسان را کشف می‌کند تا انسان درد خود را درمان کند.

این عالم برای همین است که انسان دردهایش معلوم شود و آن را علاج کند، به همه انسان یک‌ اندازه فرصت می‌دهد برخی از این فرصت‌ها خوب استفاده می‌کنند و مثل میرزا جواد ملکی تبریزی می‌شوند.

علامه طباطبایی نقل می‌کند: سیوطی که می‌خواندم درس را نمی‌فهمیدم، تا جایی که استاد گفت: تو به درد طلبگی نمی‌خوری، نه خودت را معطل کن نه ما را! استاد که این را گفت، من رفتم سر تپه‌ای عملی انجام دادم و استغاثه کردم و از آن موقع تا الآن هر مشکلی پیش بیاید، فکر می‌کنم و به نتیجه می‌رسم.

این شیطان درونی انسان است که راه را به روی ابلیس باز می‌کند، به امیرمومنان(ع) گفتند: تو چه کردی این‌گونه شدی؟ فرمود «کنت بوّا بالقلبی، دربان قلبم بودم».

مادیون معتقدند انسان مثل کسی است که بر روی تخته‌ای نشسته و با حرکت باد یا موج آب جابجا می‌شود، انبیا و اولیا این را قبول ندارند و می‌گویند انسان علاوه بر این‌ها بادبان دارد که هرجا باد موافق مسیرش بود، آن را باز می‌کند، انسان دنیاطلب وقتی بادبان را باز می‌کند که باد او را به سمت قدرت اجتماعی سوق دهد، کار به حلال و حرام ندارد، فقط می‌خواهد به قدرت برسد، اما انسان مؤمن قدرت و دیگر جلوه‌های دنیا را ابزاری برای خدمت به خلق می‌داند.

سوال: اسباب سعادت و گمراهی به یک اندازه در دسترس انسان است، پس چرا انسان بیشتر گمراهی را انتخاب می‌کند؟

جواب: تعداد مرض‌ها زیاد است، ولی سلامت یک‌نوع و سالبه کلیه مرض‌هاست، وقتی همه مرض‌ها نبود، سلامت است، لذا معیوب شدن راحت است.

انسان به اندازه‌ای که بتواند با باد مقابله کند، وسایل دارد و به اندازه تمییز جهت عقربه مغناطیسی دارد، عقربه مغناطیسی انسان قلب اوست؛ همان‌گونه که عقربه مغناطیسی تار و به شمال یا جنوب نایستد، آرامش ندارد، قلب انسان هم تا به خدا نرسد، آرامش ندارد، انبیا هم به انسان نقشه راه را نشان می‌دهند، اگر این‌طور نباشد، خوب‌ترین انسان‌ها هم خطا می‌کنند. حضرت موسی 70 نفر متقی از قوم خود را برای مشاهده تجلی خدا به کوه طور برد همه هلاک شدند چون از درون مشکل داشتند.

اگر هابیل بین این‌ها بود، زنده می‌ماند و چون خدا قربانیش را به خاطر تقوایش پذیرفت، موسی(ع) یکی مثل هابیل تربیت کند، انبیا را وقتی امتحان می‌کنند، هرآنچه بلدند می‌خوانند، کم می‌آورند، اما وقتی از آن‌ها کار عملی می‌خواهند، ‌کم نمی‌آورند، انبیا کم ندارند وقتی در مأموریت‌اند.

اما اگر همه عالم از آن‌ها سوال بپرسند، جواب می‌دهد، اما وقتی خدا می‌خواهد به آن‌ها بگوید این کار کار شما نیست، در مقابل خصر می‌دهد اما نمی‌تواند عمل کند، این غیر از دوره مأموریت است «حوسی من حیث انّه نبی» کم نمی‌آورد، ولی وقتی او را به عنوان عبد امتحان می‌کنند، ممکن است کم بیاورد، گفتیم نقشه راه را انبیا می‌دهند، آن‌چه به عنوان وسایل به ما داده‌اند، همین است که اختیار داری بادبان را هرجا خواستی باز کنی یا باز نکنی، اعضای بدن ما بادبان ماست.

انسان فاصله خود با جهنم یا بهشت را با پای خود انتخاب و طی می‌کند

ما در کشف عیوب همدیگر کارشناس هستیم؛ اما تا به حال نشده کسی بیاید عیوب خود را افشا کند، در حالی که قرآن می‌فرماید «یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء الله و لو علی انفسهم» شهادت علیه خود بین ما تبدیل به منکر شده است، اگر انسان لذت این را درک کند، می‌داند لذت آن از لذت افشای عیب دیگران بیشتر است، اگر اعتراف به اشتباه تبدیل به یک رویه شود./993/د101/ن

ارسال نظرات