۱۲ آذر ۱۳۹۱ - ۱۱:۳۸
کد خبر: ۱۴۸۴۲۸
عضو حقوقدان شورای نگهبان بیان کرد؛

خاطراتی از جلسات درس خارج رهبر معظم انقلاب

خبرگزاری رسا ـ عضو حقوقدان شورای نگهبان قانون اساسی تاکید کرد: پایبندی رهبر معظم انقلاب به فقه جواهری بسیار جدی است، ایشان در مباحثی که ارائه می‌کنند و اظهار نظرها کاملاً مقیدند که به همان روش قدما بحث کنند، در واقع ایشان به فقه سنتی پایبند هستند و به سنت اجتهاد تقید دارند.
جلسه درس خارج رهبر معظم انقلاب
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای، دکتر محسن اسماعیلی، رییس دانشکده‌ی معارف اسلامی و حقوق دانشگاه امام صادق(ع) در نخستین دوره‌ درس خارج فقه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای حضور داشته است و متن ذیل خاطرات و نکته‌هایی است که این عضو حقوقدان شورای نگهبان از چند و چون این درس‌ها بیان کرده است.
از ابتدای شروع درس خارج فقه آیت‌الله خامنه‌ای در سال 1369 که با سالگرد شهادت امام صادق(ع) مصادف بود توفیق حضور در این جلسات را داشته‌ام، آن روزها با توجه به این‌که مدت کوتاهی از رحلت امام خمینی(ره) گذشته بود، ایشان علی‌رغم همه‌ مشغله‌ها، بدون وقفه این درس را شروع کردند.
معمولاً فقها درس خارج فقه خودشان را از «کتاب‌الجهاد» شروع نمی‌کنند، اما ایشان این درس را از «کتاب‌الجهاد» شروع کردند، این موضوع کاملاً مرتبط با مسائل سیاسی، اجتماعی و نظامی است و بسیاری از مسائل مستحدثه را نیز شامل می‌شود.
ابتدا دو نکته را در جهت شناخت و معرفی هرچه بهتر چهره‌ی علمی و فقهی رهبر انقلاب اشاره کنم:
اولا: معمولاً شخصیت علمی‌‌ کسانی که مسؤولیت‌های سیاسی و اجرایی را می‌پذیرند، تحت تأثیر شخصیت اجتماعی و سیاسی ‌‌ایشان قرار می‌گیرد و سنگینی سایه‌ سیاست و امور اداری بر تمام جوانب زندگی آنان احساس می‌شود، حتی امام خمینی(ره) که سال‌ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، چند دهه استاد برجسته و شناخته‌شده‌ حوزه‌ها بودند و در سطوح خارج، مجتهدان و مراجع بسیاری را تربیت کردند، شخصیت علمی و عرفانی‌شان پس از انقلاب تحت تأثیر مقام سیاسی و اجتماعی‌شان قرار ‌گرفت، رهبر معظم انقلاب هم همین‌طور هستند، یعنی از بُعد علمی و کارهای حوزوی ایشان کمتر سخنی به میان آمده است.
ثانیا: دانش رهبر انقلاب منحصر در علوم رسمی حوزه و به‌طور خاص فقه و اصول نبوده و نیست، ایشان علاوه‌ بر دروس حوزوی مثل فقه و رجال که شناخته‌‌شده است، در دیگر علوم هم اطلاعات بسیار گسترده‌ای دارند، مثلا در ادبیات و شعر، تاریخ اسلام، تاریخ غرب و تاریخ جهان و نه‌فقط به صورت «تاریخ نقلی»، بلکه به صورت «تاریخ تحلیلی» کار کرده‌اند.
معمولا درس ایشان با یک حدیث اخلاقی و یک موعظه یا نصیحت رفتاری شروع می‌شود، توجه ایشان به این مسأله بسیار مهم است، فکر می‌کنم جمع‌آوری آن‌ها می‌تواند یک منشور طلبگی و حوزوی باشد.
جهاد ابتدایی جایز است
انتخاب موضوعات ایشان در درس‌های خارج، نشان‌دهنده‌ دغدغه‌ عمیقی است که وی نبست به شرعی و فقهی بودن کامل اداره‌ امور کشور دارند، به عنوان مثال بحث جهاد از آن بحث‌هایی نیست که خیلی تفصیل یافته باشد، متأسفانه فقهای شیعه هیچ‌گاه متصدی امور سیاسی، اجتماعی نبودند واز این رو طبیعتا به مواردی مثل جهاد که جنبه‌های سیاسی، اجتماعی دارد، کمتر توجه شده‌ است.
رهبر انقلاب توجه ویژه‌ای به این موضوع داشتند، مثلا یکی از مباحث مربوط به ولایت فقیه که در کتاب‌الجهاد هم آن را بحث می‌کنند، این است که آیا «جهاد ابتدایی» در زمان غیبت هم ممکن است؟ یعنی آیا جهاد ابتدایی مشروط به حضور امام معصوم(ع) است یا نه؟ این‌که هر فقیه عادلی می‌تواند این کار را انجام دهد، مخالفینی دارد. حتی امام رحمه‌الله که به ولایت مطلقه قائل بودند و در «کتاب‌البیع» و «تحریر‌الوسیله» تصریح کرده‌اند که ولی‌فقیه از تمام اختیارات حکومتی امام معصوم(ع) برخوردار است (مگر مواردی که استثناء شده باشد و دلیلی بر استثناء آن وجود داشته باشد).
امام خمینی(ره) در کتاب تحریر‌الوسیله می‌فرمایند که یکی از موارد استثناء، جهاد ابتدایی است و در این‌ تأمل وجود دارد که فقیه در زمان غیبت بتواند «جهاد ابتدایی» بکند. از طرفی فقیه برجسته‌ای مثل مرحوم صاحب‌جواهر با جواز «جهاد ابتدایی» در زمان غیبت مخالف بوده و یکی از استدلال‌های مهم‌ ایشان عدم امکان وقوع این مسأله است، یعنی اصلاً چنین چیزی واقع نخواهد شد که فقیهی در زمان غیبت لشگر یا سلاح و تجهیزاتی داشته باشد و امکان جنگ و فرماندهی برای او پدید بیاید، اما به یاد دارم که رهبر انقلاب در همین درس خارج، این احتمال را رد کردند و با دلایلی اثبات کردند که جهاد ابتدایی در زمان غیبت و از سوی فقیه عادل و باکفایت ممکن است و این را نظر أقوی ‌دانستند.
درس‌هایی مبتنی بر تحقیقات قبلی
یکی از خصوصیات درس آیت‌الله خامنه‌ای این است که از قبل، رئوس اصلی درس‌ها را می‌نویسند و من یادم هست که «کتاب‌الجهاد» را که درس می‌دادند، نوشته‌های خودشان همراهشان بود، به‌طور خاص یادم هست که در مباحث جهاد به مناسبتی ایشان بحث از صابئین کردند که آیا صابئین جزو اهل کتاب هستند یا نیستند؟ این از مباحث مشکله‌ فقهی است، ایشان به‌طور بسیار مفصلی این بحث را مطرح کردند و این نشان از تسلط بر مبانی فقهی و تاریخی و مطالعات عمیق گذشته‌ ایشان دارد.
نکته‌ دیگر آن‌که درس‌های ایشان از یک پیوستگی معنی‌دار منطقی برخوردار است و ترتیب بحث‌های ایشان ابتکاری بوده است.
وی به کیفیت جهاد که رسیدند (فقها مبحثی دارند راجع به بحث کیفیت جهاد ‌و این‌که چه کارهایی در جهاد جایز است و چه کارهایی حرام) به بحث «إلقاء سم» در بلاد مشرکین پرداختند که بحث معروفی هم هست، در همان سال 1369 ایشان نظر خودشان را در بحث سلاح‌های هسته‌ای اعلام کردند و القاء سم در بلاد مسلمین و استفاده از سلاح‌های مخرب و کشنده‌ شیمیایی و هسته‌ای را به دلایل فقهی دارای اشکال دانستند و همان موقع ادله‌ فقها را کاملا بررسی کردند و به عنوان یک نظر فقهی جدی و نه یک شعار سیاسی و اجتماعی آن را ارائه دادند.
ما الان بعد از بیست سال ملاحظه می‌کنیم که ایشان دوباره بر همان مواضع تأکید دارند و هر وقت بحثی در این باره پیش آمده، ایشان تأکید فرموده‌اند که از دیدگاه فقهی و شرعی با مسأله‌ سلاح‌های هسته‌ای مشکل داریم، این از جهت ثبات در تصمیم‌گیری‌های ایشان هم مهم است.
درس خارج: حکم غیبت با ابزار قلم و رسانه‌های جدید
 تفریع فروع و ارتباط‌های بدیع
نکته‌ دیگری که در این زمینه وجود دارد، حاکمیت «فقه حکومتی» بر درس‌های ایشان بود، در واقع به دلیل همان انزوای تاریخی‌ای که بر فقهای شیعه تحمیل شده بود، در بیشتر موارد یک روحیه‌ فردگرایی بر فقه ما حاکم بود، فقه ما فقه فردگرا بود، ولی ایشان به دلیل روحیاتی که داشتند، با یک نگاه حکومتی و به صورت سیستماتیک فقه را می‌دیدند و از این جهت می‌توانستند بین فروع مختلف فقهی ارتباط‌های جالب و بدیعی را برقرار کنند، این خصیصه یک آموزش و نظریه‌ خوبی برای مطالعه‌ فقهی است که چگونه می‌شود تفسیر فقه با فقه کرد و با برقراری ارتباط میان فروع مختلف فقهی به نظریات جدید فقه حکومتی دست یافت؟
پایبندی به فقه جواهری
پایبندی ایشان به فقه جواهری بسیار جدی است، ایشان در مباحثی که ارائه می‌کنند و اظهار نظرها کاملاً مقیدند که به همان روش قدما بحث کنند، در واقع ایشان به فقه سنتی پایبند هستند و به سنت اجتهاد تقید دارند، بعضی‌ها نظریات جدیدی را مطرح می‌کنند، اما نظرات آن‌ها از روحیه‌ فقهی لازم برخوردار نیست، ایشان کاملا به رعایت اصول و مبانی سنت اجتهاد پایبندی از خودشان نشان داده و تلاش می‌کنند که تمام نظریاتی که دارند، تنها در چهارچوب فقه جواهری ارائه شود.
البته ایشان بارها هم طلاب جوان را سفارش و نصیحت‌ کرده‌اند به این‌که در ارائه‌ نظریات جدید شجاعت بیشتری از خودشان به خرج دهند، می‌گفتند شما طلبه‌های جوان حتماً در چهارچوب ضوابط و اصول شناخته‌شده‌ فقط جواهری کار کنید، اما اگر در این چهارچوب فکر و تحقیق کردید، از ارائه‌ نظر جدید إبایی نداشته باشید.
حتی به خاطر دارم آن موقعی که قرار بود مجله‌ای به صورت فارسی منتشر شود و تحقیقات فقهی طلاب جوان را به زبان فارسی و به زبان جدید ارائه کند، بسیاری از دوستانی که در این زمینه مسؤولیت داشتند و به دنبال راه‌انداختن این جریان بودند، نوعی نگرانی داشتند از این‌که چه واکنش‌هایی را در حوزه خواهند دید.
رهبر معظم انقلاب اما سفارش می‌کردند که نگرانی نداشته باشید و از ایجاد چنین کرسی‌های آزاداندیشانه‌ای حمایت کردند تا شکل گرفت، ایشان می‌فرمودند که حالا شما خیال نکنید که هر نظری که می‌دهید، باید منجر به صدور فتوا شود، شما یک مطلبی را می‌گویید و نفرات بعدی می‌آیند و آن را نقد و تحلیل و تکمیل می‌کنند تا إن‌شاءالله در آینده بتواند مبنای صدور فتوا قرار بگیرد، این ترویج آزاداندیشی و نوگویی در عین تقید به ضوابط و اصول سنت شناخته‌شده‌ اجتهاد از خصوصیات درس ایشان بود و جرأت اظهار نظر جدید را به شاگردانشان القا می‌کردند.
ایشان در روش فقاهت خودشان کاملا پایبند به گذشتگان هستند و از سنت اجتهاد جواهری تخطی نمی‌کنند، اما این به معنی عدم توجه به لزوم برخی تغییرات در شیوه‌ تدریس و شیوه‌ تحصیل در حوزه نیست، ایشان، هم نسبت به ویرایش و پیرایش کتب درسی نظر داشتند و هم در روش تحصیل و تدریس بارها اعلام کردند.
مبانی اجتهادی در علم رجال
از ویژگی‌های دیگر درس خارج فقه رهبر معظم انقلاب که کمتر به آن توجه می‌شود، «مبانی رجالی» ایشان است، انصافاً اجتهاد در رجال کمتر صورت می‌گیرد، ولی من این را در دروس ایشان دیده‌ام، یعنی کاملاً محرز است که ایشان در علم رجال متبحر بوده و دارای مبانی خاص هستند، به عنوان نمونه در بحث پذیرش یا عدم پذیرش اصحاب اجماع، قاعده‌ مشهور (أجمعت الإصابة على تصحیح ما یصحّ عنهم) یکی از مباحث دنباله‌دار علم رجال است، به این معنی که آیا حرف فلان‌شخص (لا یرسل و لا یسند الّا عن ثقة) را می‌پذیریم یا نه؟ و آیا توصیف او و روایت او کافی است یا نه؟ من مکررا می‌دیدم که ایشان بر اساس مبانی کارشده‌ علمی، اظهار نظر ثابتی راجع به اصحاب اجماع و برخی از کتب مورد بحث مثل جعفریات، اشعثیات و ... داشتند و معلوم بود که کار عمیق و جدی در این حوزه‌ها کرده‌اند و اظهار نظرهای روشنی در این زمینه داشتند.
تحول‌گرایی به عنوان یک الگو
 نکته‌ مهمی که روی آن تأکید دارم، توجه ایشان به «تحول در امور حوزه» است، اشاره کردم که ایشان در روش فقاهت خودشان کاملا پایبند به گذشتگان هستند و از سنت اجتهاد جواهری تخطی نمی‌کنند، اما این به معنی عدم توجه به لزوم برخی تغییرات در شیوه‌ تدریس و شیوه‌ تحصیل در حوزه نیست، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای هم نسبت به ویرایش و پیرایش کتب درسی نظر داشتند و هم در روش تحصیل و تدریس بارها اعلام کردند، انصافا این تحولاتی هم که در مدیریت حوزه‌ی علمیه در این سال‌ها اتفاق افتاده است، عمدتا ناشی از تأکیدات، رهنمودها و پیگیری‌های ایشان است و همین که حوزه دارای یک سیستم مدیریت مشخص شد و مراحل درسی و مراتب علمی مشخص پیدا کرد، از برکات توجه خاص ایشان به این مسائل است.
واکنش در برابر سؤالات و اشکالات
نوع تدریس ایشان نیز جالب توجه است، بالأخره ممکن است که در میانه‌ درس کسی سؤالی بپرسد که چه‌بسا بی‌ربط و نابجا باشد، این موضوع همیشه در درس‌های حوزوی اتفاق می‌افتد، اتفاقاً یکی از جذاب‌ترین بخش‌های درس نیز همین‌جا است که استاد چه واکنشی از خود نشان می‌دهد، اولاً ایشان با سعه‌ صدر کامل با نظر مخالف برخورد می‌کردند و با آرامش ویژه‌ای به سؤال‌کننده توجه می‌کردند که خود این موضوع جرأت سؤال‌کردن و انتقادکردن در درس را به انسان می‌داد.
البته در این گفت‌وشنودهای طلبگی از مطایبه‌ها و شوخی‌هایی که در میان علما مرسوم است، زیاد صورت می‌گرفت و این خودش درس را باطراوت، شنیدنی و جذاب می‌کرد، یادم هست که یکی از دوستان در درس حاضر می‌شد اما معمولاً مطالعه‌نکرده سؤالاتی مطرح می‌کرد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به سؤالات پاسخ می‌دادند، چند بار که سؤالات رد و بدل می‌شد، به عنوان مزاح می‌گفتند: «حالا شما اجازه بدهید من آنچه را که مطالعه کردم بگویم و شما چیزی را که مطالعه نکردید باشد برای جلسه‌ی بعد.»
یا به خاطر دارم که در موردی به یک نفر گفتند: «حالا شما به حرف‌هایی که من زدم فکر کنید، شاید خدا به دلتان انداخت که حرف حق را بپذیرید.» یا مثلاً کسی اگر یک حرف خیلی عجیب و غریبی پای درس می‌گفت که تا به حال فقها نگفته بودند و با موازین فقهی خیلی سازگار نبود، ایشان می‌گفتند: «اجماع همه‌ فقها با فرمایشی که آقای فلانی داشتند، شکسته شد» و این‌طور درس را شیرین و جذاب‌تر می‌کنند.
توجه به مسائل اخلاقی
از دیگر نکات مهم دیگر، توجه ایشان به مسائل اخلاقی و معنوی است، معمولا‌ درس ایشان با یک حدیث اخلاقی و یک موعظه یا نصیحت رفتاری شروع می‌شود، توجه ایشان به این مسأله بسیار مهم است، همیشه آغاز درس را به بیان تذکرات بسیار مهم اخلاقی و حوزوی اختصاص می‌دهند، فکر می‌کنم جمع‌آوری آن‌ها می‌تواند یک منشور طلبگی و حوزوی باشد. /907/د101/ج
ارسال نظرات